مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)]
[(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش ۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
چند عامل مهم در مدیریت سرمایه در خصوص بازار نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش ارز دیجیتال
مدیریت سرمایه در خصوص بازار ارز دیجیتال
چند عامل مهم در مدیریت سرمایه در خصوص بازار ارز دیجیتال
بحث مدیریت سرمایه، یکی از مهمترین مباحثی است که باید در سرمایه گذاری و معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال مد نظر قرار دهیم. رعایت اصول مدیریت سرمایه، همان فاکتور مهمی است که دوام ما را در این بازار پرریسک و نوسانی تضمین می کند و کمک می کند تا آهسته و پیوسته رشد کرده و دست رنج زحمت مان را یک شبه از دست ندهیم. امروز، یکی از استراتژی های ایده آل مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال را با هم یاد میگیریم تا بتوانیم موفقیت بیشتری در این بازار پرتلاطم داشته باشیم و بفهمیم بهترین کاری که میتوانیم با پول مان انجام دهیم تا به این موفقیت برسیم، چیست. پس با ما همراه باشیید.
کسب سود در بازار ارز دیجیتال
برای مدیریت سود در بازار باید به سه پارامتر دقت داشت که شامل: مدیریت سرمایه، مدیریت روانشناسی و تحلیل شرایط بازار است. از این سه پارامتر به ترتیب مدیریت سرمایه مهم ترین نقش و مدیریت روان شناختی و تحلیل هر دو به یک اندازه در سود حاصل از بازار اثرگذار است. مدیریت سرمایه در واقع یک استراتژی کاملا شخصی بوده که وابسته به هدف سرمایه گذار دارد.
البته مواردی از قبیل سن، میزان سرمایه و اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به مدیریت سرمایه می تواند نقش مهمی داشته باشد. البته برخی مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک می دانند که در اصل همان مهارت لازم سرمایه گذاری با کمترین ریسک با هدف کسب درآمد و سود است.
پارامتر دیگری که در قانون سود در بازار اهمیت دارد مدیریت روانشناسی بازار ارز دیجیتال است. در واقع روانشناسی بازار شامل مجموعه رفتارهایی است که به معامله گر کمک می کند تا احساسات خود را در بازار ارز دیجیتال کنترل کرده و از آن برای موفقیت در معاملات بازار استفاده کند. بنابراین روانشناسی بازار به حرکت در بازار بر اساس واکنش ها و شرایط احساسی افرادی که در آن فعال هستند، گفته می شود. در اصل احساساتی که در زمان معامله بروز می کند، احساس ترس و طمع است. البته به همراه این دو نوع احساسات می توان به امید، خشم، هیجان، اضطراب و ریسک پذیری اشاره کرد.
پارامتر دیگر موثر نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش در قانون سود در بازار، تحلیل است. البته این نکته را در نظر داشته باشید که بیشترین زمانی که معامله گر در بازار ارز دیجیتال صرف می کند، بعد تحلیل است. تحلیل در بازار به سرمایه گذاران این امکان را می دهد تا زمان دقیق سرمایه گذاری را تشخیص دهند.
مدیریت سرمایه در بازار ارز دیجیتال
وقتی میخواهید به سوددهی در بازار ارز دیجیتال برسید باید توجه داشته باشید که سه فاکتور حتما برای شما به عنوان سرمایه گذار باید در اولویت باشند؛ این سه فاکتور شامل مدیریت سرمایه، تحلیل کردن وضعیت بازار و مدیریت احساسات (ترس و طمع) هستند. وقتی مبحث سودی که از بازار دریافت میکنید به میان می آید، دو فاکتور وضعیت بازار و مدیریت احساسات اهمیت ویژهای پیدا میکنند.
مدیریت سرمایه برای کل جریان سرمایه گذاری شما در حوزه ارز دیجیتال حائز اهمیت است و روی دو فاکتور دیگر، تاثیر میگذارد. مدیریت سرمایه به مدیریت ریسک مربوط میشود و در مورد این صحبت میکند که چگونه در حوزه ارز دیجیتال سرمایهگذاری کنید که کمترین ریسک را تجربه کرده و سود بیشتری دریافت کنید. رسیدن به این مرحله در مدیریت سود و سرمایه کار آسانی نیست و علاوه بر دانش به تجربه هم نیاز دارد.
مدیریت سبد ارز دیجیتال
مدیریت سبد ارز دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه در بازار ارز دیجیتال است. در این قسمت می خواهیم با یک مثال روش مدیریت سبد ارز دیجیتال را با زبان ساده توضیح دهیم.
10 درصد، سرمایه گذاری بلند مدت 5 ساله
30 درصد، سرمایه گذاری بلند مدت 1 الی 3 ساله
20 درصد، سرمایه گذاری میان مدت 3 الی 6 ماهه
30 درصد، نوسان گیری روزانه و بازار اسپات
10درصد، سرمایه گذاری در مورد معاملات اهرمی و بازار فیوچرز
مثالی که در بالا گفته شد، مدیریتی است که یک فرد ریسک گریز برای سبد ارز دیجیتال خود در نظر گرفته است. در صورتی که فردی ریسک پذیر باشید می توانید درصدهای سرمایه گذاری خود را در مورد معاملات تغییر دهید.
البته این نکته را در نظر داشته باشید در مورد معاملات فیوچرز باید اطلاعات کاملی داشته باشید و قبل از یادگیری کامل، هرگز به سمت این نوع بازار حرکت نکنید.
اما در مورد مدیریت اصل سرمایه، مهمترین نکته این است که ضرری متوجه اصل سرمایه خود نکند. مهم ترین نکته ای که قبل از ترید کردن در بازار ارزهای دیجیتال باید در نظر گرفته شود، باید تحقیقات کاملی در مورد انتخاب نوع صرافی داشته باشید و سراغ صرافی هایی از ارز دیجیتال بروید که برای مبادله ارزهای دیجیتال خود مشکلی نداشته باشید. از نکات دیگری که برای مدیریت اصل سرمایه باید به آن دقت داشت، انتخاب کیف مناسب برای ذخیره ارزهای دیجیتال خود است تا از هر گونه خطر سرقت ارزهای دیجیتال در امان باشد.
نکته دیگری که می توان برای مدیریت اصل سرمایه در نظر گرفت، استفاده از شرکت ها و سازمان های فعال در زمینه مدیریت سرمایه گذاری است که در این سال ها رشد بالایی داشته اند. این شرکت ها با توجه به شرایط بازار عمل کرده اند و تلاش کرده اند سود آوری بیشتری داشته باشند.
مدیریت احساسات موثر بر مدیریت سرمایه
فاکتور مدیریت احساسات در رابطه با مدیریت سرمایه نقش بسزایی ایفا میکند و به شدت روی آن اثرگذار است. اگر شما توانایی مدیریت سرمایه خود را در معاملات خود در زمینه ارز دیجیتال نداشته باشید، به یک سرمایهگذار خوب تبدیل نخواهید شد. در این مبحث، تمرکز بر روی رفتارهایی خواهد بود که به شما کمک میکند احساسات خود را در دست بگیرید و طبق آنها رفتار نکنید.
مثلا دچار فومو یا همان ترس از دست دادن سرمایه نشوید و ناگهان برای فروختن آن تصمیمگیری نکنید. با بررسی رفتارها و عملکرد افرادی که در این بازار فعال هستند و به طور حرفهای آن را در دست دارند، میتوانید شخصا به یک سرمایهگذار کاربلد تبدیل شوید؛ اگر و تنها اگر به مدیریت احساسات در حوزه سرمایهگذاری ارز دیجیتال مراجعه کنید؛ چرا که بدون وجود مدیریت روانی عملا مدیریت سرمایهای نیز وجود نخواهد داشت.
نحوه مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
اعمال حد ضرر (Stop Loss)، دارایی شما را از زیان زیاد یا نابودی کامل محافظت میکند. در مواقعی که قیمت ارز دیجیتال وارد یک روند نزولی میشود یا زمانی که از معاملات مارجین استفاده میکنید، در صورت عدم استفاده از حد ضرر، احتمال از بین رفتن بخش زیادی از سرمایه در مدتزمان بسیار کم، وجود دارد. همچنین در بازار ارزهای دیجیتال هیچ گونه الزامی برای تبعیت از تحلیلهای شما وجود ندارد و همواره احتمال خطا در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال وجود دارد. از این رو باید آمادگی انتخاب تصمیم درست را در مواقعی که سیر قیمتها با پیشبینی شما منطبق نیست، داشته باشید. برای این کار پس از انتخاب موقعیت مناسب ورود به یک موقعیت ترید، قدم بعدی انتخاب حد ضرر یا استاپ لاس است. مهمترین نکته در مورد حد ضرر این است که شما را از گرفتن تصمیمات احساسی منع میکند.
نکتۀ مهمی که وجود دارد این است که شما باید در هر شرایطی به حد ضرر تعیینشدۀ خود پایبند بمانید و به هیچ وجه تحت تأثیر احساسات قرار نگیرید. همچنین اگر بعد از فعال شدن حد ضرر شما، قیمت رمزارز مورد نظر شما بازگشت داشت، باز هم افسوس نخورید که چرا از آن معامله خارج شدید و از حد ضرر استفاده کردید.عدم استفاده از حد ضرر در درازمدت میتواند به از بین رفتن بخش زیاد یا تمام سرمایۀ شما بینجامد.
رعایت نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)
تریدرها اغلب از این نسبت برای تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده میکنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود و هدف قیمتی تعیینشدۀ او محاسبه میشود.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان میدهد که سرمایهگذار به ازای ریسک از دست دادن هر واحد از دارایی خود در یک سرمایهگذاری، حاضر است چه مقدار پاداش کسب کند. بسیاری از سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه سودهای مورد انتظار (Expected Returns) از یک سرمایهگذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن سودها باید متحمل شوند، استفاده میکنند. معاملهای را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایهگذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان سود معامله، ریسک زیان 1 دلاری سرمایهگذاری خود را بپذیرد.
توجه به این نسبت و محاسبۀ آن قبل از ورود به یک معامله، یکی از راههای مناسب برای مدیریت ریسک و جلوگیری از ضررهای احتمالی است.
جمع بندی
با توجه به مطالبی که در این مقاله قرار داده شد، متوجه شدیم که مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال، نوعی استراتژی مالی است که هدف آن حداکثر کارایی سرمایه در معاملات است. بنابراین در مدیریت سرمایه باید تعادل را حفظ کرده و در برخی از موارد می توان با کاهش هزینه های غیر ضروری، وضعیت مالی یک فرد را بهبود داد. اصلی ترین هدفی که می توان از مدیریت سرمایه در نظر گرفت، کم کردن ضرر و افزایش سود است. یعنی اینکه در معاملات بتوانیم علاوه بر حفظ سرمایه خود، سودهای خوبی را نیز بدست آورد.
رابطه بین ریسک و بازده
بر اساس یک اصطلاح رایج در تجارت، قدرت ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری در پی خواهد داشت. در نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش واقع میزان بازده، کاملاً با مقدار ریسک مرتبط است؛ اما همانطور که در مباحث قبلی ذکر شد، این بدان معنی نیست که صرف کسب بازده بالاتر، ریسکهای نجومی تقبل کنید!
سرمایهگذاری بدون ریسک!
زمانی که شما در داراییهایی با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنید، تقریباً هیچگونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. پر واضح است که در چنین شرایطی بازدهی محدودی نیز نصیب شما میشود. به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپردههای نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولاً اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین میشود. در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایهگذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایهگذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی، خواهان بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایهگذاری این است؛ تقبل ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی بالاتر.
نسبت بازده به ریسک
یکی از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه، نسبت پاداش به ریسک میباشد.این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است.فعالان بازار مالی باید پیش از ورود به سرمایهگذاری در هر نوع دارایی، این نسبت را محاسبه نموده و آن را ارزیابی کنند.مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایهگذاری شما است.در واقع نسبت بازده به ریسک نشان میدهد که به ازای در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید نمود.
حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک
بر مبنای اصول سرمایهگذاری منطقی، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد ۱ میباشد. بدین معنی که توان ریسکپذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از ۱ برای این نسبت، اصلاً قابل پذیرش نیست.
اصولاً ورود به چنین معاملاتی صحیح نمیباشد زیرا، نسبت به بازده احتمالی ریسک بیشتری را متقبل شدهاید و چنین رویکردی در بلند مدت، قطعاً به زیان شما خواهد بود. یکی از اصلی ترین کاربردهای نسبت پاداش به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی با ریسک غیرمنطقی است؛ تا مجبور باشند قبل از ورود به معامله، میان ریسک و بازده خود تناسب معقولی برقرار کنند؛ زیرا رؤیای بدست آوردن سودهای نجومی، منجر به پذیرش ریسکهای سنگین و نابود کنندهای خواهد شد.
نسبت بازده به ریسک بهینه
برخی از مربیان معاملهگری و بزرگان بازار، پاداش ۲ تا ۳ برابری نسبت به ریسک را، مقدار مناسبی در نظر میگیرند.طبق این نظریه، اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی ۱۰ درصد است، باید انتظار بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصدی داشته باشید.چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلند مدت مناسب است اما، لزوماً صحیح نیست؛ زیرا تعیین بازده مورد انتظار چند برابری نسبت به ریسک احتمالی، مستلزم شناسایی سود نقدی حداکثری در گزارشات مالی شرکت و در نظر گرفتن اهداف نموداری خوشبینانه میباشد که ممکن است به واقعیت تبدیل نشوند.گاهاً به واسطه داشتن چنین تفکراتی، سودهای معقول و در دسترس نیز به خاطر لجاجت و تعصب نسبت به بازدهی آتی سهم، از نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش دست خواهند رفت.به عبارت دیگر، در صورتی که فرد از تجربه و مهارت کافی در معاملهگری برخوردار نباشد؛ نسبت بازده به ریسک چند برابری، سبب کاهش تعداد معاملات سودده و بروز تفاوت آشکار میان بازده واقعی و مورد انتظار، خواهد شد.
بهتر است در ابتدای شروع به فعالیت در بازار بورس، حداقل عدد ۳ را برای این نسبت در نظر بگیرید.سپس در صورت رشد سرمایه و انجام معاملات موفقیت آمیز در میان مدت، با توجه به استراتژی و شخصیت معاملاتی خود، این نسبت را افزایش داده و به سطح بهینه برسانید. توجه داشته باشید که بالا بودن نسبت بازده به ریسک، به هیچ عنوان ضامن سوددهی شما نخواهد بود و در صورت داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و مدیریت سرمایه منطقی، حتی با نسبت ۱ هم میتوانید معاملات پرسودی را تجربه کنید!
افت سرمایه
سر و کار داشتن با مفهومی تحت عنوان افت سرمایه، بخش اجتناب ناپذیری از فرآیند کاری معاملهگران حرفهای بازار است. مجموع زیان یک حساب معاملاتی نسبت به سرمایه اولیه و طی دوره زمانی مشخصی را افت سرمایه مینامند. به طور مثال، اگر با سرمایه اولیه ۱۰ میلیون تومانی شروع به فعالیت نموده و پس از گذشت ۶ ماه، موجودی حساب ۷ میلیون تومان باشد؛ میزان افت سرمایه شما طی این مدت، ۳۰ درصد خواهد بود!
درصد افت سرمایه، تابع مستقیمی از میزان ریسک هر معامله و سیاستهای کلی مدیریت ریسک، در خلال انجام معاملات است.در کنار این مفهوم، شاخص دیگری به نام حداکثر افت سرمایه مطرح میشود؛ که به معنی بیشترین میزان افت سرمایه، در میان دورههای زیانده معاملاتی است. معاملهگرانی که به هر نحو، درصد افت سرمایه کمتری در کارنامه معاملاتی خود داشته باشند؛ به لحاظ کارایی استراتژی و مدیریت سرمایه، از سطح کیفی بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند و به منظور اموری همچون سبدگردانی و …، بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران غیر متخصص قرار خواهند گرفت.
جبران ضرر
پس از مشخص شدن دلایل و میزان افت سرمایه، نحوه جبران ضررها و بازگشت به مدار سوددهی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بر اساس قوانین ریاضی، زمانی که در یک موقعیت معاملاتی متحمل زیان میشویم؛ برای جبران آن باید درصد بیشتری سود کنیم تا، به سرمایه اولیه یا اصطلاحاً نقطه سر به سر برسیم.
به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در هر موقعیت معاملاتی از قانون ۳ درصد ریسک و نسبت پاداش به ریسک برابر، پیروی میکند. اگر موجودی حساب این شخص ۱ میلیون تومان بوده و ۵ معامله اخیر وی به صورت متوالی زیان ده باشند، میزان افت سرمایه و درصد جبران ضرر او، به شرح جدول زیر خواهد بود.
سرمایه اولیه (تومان) | ۱۰۰۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۷۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۴۰.۹۰۰ |
% ۳ – | ۹۱۲.۶۷۳ |
% ۳ – | ۸۸۵.۲۹۳ |
% ۳ – | ۸۵۸.۷۳۵ |
مجموع درصد زیان | % ۱۴- |
درصد سود لازم برای رسیدن به نقطه سر به سر | % ۱۷+ |
تلاش مضاعف برای کسب سود بیشتر به منزله رسیدن به نقطه سر به سر، میتواند برای بسیاری از معاملهگران منشأ استرس بوده و منجر به تصمیمات اشتباه شود.در نتیجه داشتن قوانینی برای کنترل و کاهش میزان افت سرمایه، به منظور رشد داراییها در بلند مدت، الزامی است.
بازار ارز دیجیتال و خطرات سرمایه گذاری در آن | ارز دیجیتال بخریم یا نخریم؟
بازار بورس الان تقریباً 10 ماه شده که در رکود است. امروز، سرمایهگذاران برای جبران زیانهای خود در بورس، به بازار ارز دیجیتال پناهنده شدهاند؛ اما نبود بستر قانونی در حوزه ارزهای دیجیتال آیندهی سرمایه گذاری در این بازار را در هالهای تاریک فرو میبرد.
دانیال دارایی، تحلیلگر بازار سرمایه، با اشاره به روند مهاجرت سرمایهها از بورس به بازار ارزهای دیجیتال گفت: «برخی از مردم بدون مطالعه و آموزش و صرفاً با طمع کسب سود بیشتر وارد بازار کریپتوکارنسیها میشوند و متاسفانه نه تنها سود نمیبرند، بلکه بخش عمدهای از سرمایه خود را هم از دست میدهند.»
تا کنون مسئولین هیچ قانون روشنی درباره کریپتو کارنسی ها تصویب نکردهاند. از سویی خرید و فروش آن جرم نیست؛ از سویی دیگر به هیچ کدام از صرافی های ارز دیجیتال مجوز داده نمیشود! گذشته از ایران، به طور کلی در سراسر جهان قانون واضحی برای رمز ارزها وجود ندارد. با این حال ارز دیجیتال و فناوری پشت آن به قدری کارآمد است که نمیتوان از آن گذشت. دیر یا زود کریپتو کارنسی ها دنیا را خواهند گرفت. بهتر است دولتها به جای انکار آن، به فکر تدوین قوانین برایش باشند.
نوسانات موجود در بازار رمز ارزها موقعیتهای فراوانی برای کسب سود فراهم میکنند. بازار ارز دیجیتال پتانسیل افزایش سرمایه را دارد اما مشروط به کسب دانش و آگاهی میباشد. در این مطلب سعی کردیم شما را با خطرات موجود در این حوزه آشنا سازیم. با علم به خطرات و مهار ریسکهای موجود در این بازار، میتوانید به بازده مطلوبی دست یابید.
از دست دادن سرمایه با خرید رمز ارز ها
در دو صورت ممکن است سرمایهگذاران، سرمایه خود را در بازار ارز دیجیتال از دست بدهند:
- هکران و سارقان اینترنتی به زیرساخت بازار دیجیتال نفوذ پیدا کنند.
- هکران و سارقان اینترنتی مستقیماً خود سرمایهگذار و داراییاش را هدف قرار دهند.
سرمایهگذاران به طرق مختلفی مورد حمله کلاهبرداران قرار میگیرند که به آنها مهندسی اجتماعی گفته میشود. انواع این روشهای دزدی دارایی دیجیتال عبارتند از:
- ICO
- بدافزارهای مخرب
- کیف پول دیجیتالی جعلی
در مورد اول که هکران و مهاجمین سایبری خود شبکه را مورد حمله قرار میدهند، کاری از سرمایهگذار ساخته نیست؛ اما در مورد ICO و کیف پولها و. میتوان ریسک از دست دادن سرمایه را تا حدی مهار کرد. اما چطور با این روشها ارز دیجیتال ما از بین میرود؟
ایجاد ICO تقلبی برای سرقت ارز دیجیتال
ICO یک روش غیر متمرکز و بسیار خطرناک دزدی در بازار ارز دیجیتال است. کلاهبرداری با ICO به دو روش انجام میشود که عبارتند از:
- با ایجاد یک ICO جعلی مردم را فریب داده، سرمایه آنها را جمعآوری کرده و به سرقت میبرند.
- یک شرکت واقعی تاسیس و یک صندوق معتبر ICO ایجاد میکنند؛ سپس سرمایهی مردم را به عنوان سرمایه گذاری در صندوق جمع میکنند و دیگر برنمیگردانند.
ICO چیست؟ ICO مخفف Initial Coin Offering به معنای عرضه اولیه سکه میباشد که راهی برای جذب سرمایه و فرصتی برای سرمایه گذاری است. تا حدودی شبیه به عرضه اولیه یا پذیرهنویسی سهام میباشد. در واقع پیش از راهاندازی پروژه یک ارز دیجیتال به نوعی آن را پیش فروش میکنند.
کیف پولهای تقلبی برای سرقت ارز دیجیتال
سرمایهگذاران بازار ارز دیجیتال برای انتقال و نگهداری کریپتوهای خود به یک کیف پول دیجیتالی نیاز دارند. هکران با استفاده از کیف پولهای دیجیتالی تقلبی، دارایی و رمز ارزهای کاربران را به سرقت میبرند. کاربران برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی باید از پلتفرمهای امن و معتبر استفاده کنند. استفاده از کیف پولهای دیجیتال سختافزاری نیز راه دیگری است که به امنیت دارایی دیجیتال کمک میکند.
بدافزارهای مخرب
کامپیوترها و سیستمهای خانگی ممکن است از طریق بدافزارهای مخرب آلود شوند. بدافزار به یک برنامه مخرب گفته میشود. بدافزارها برا منظورها متفاوتی از جمله: دزدی اطلاعات، به اشتباه انداختن کاربر، کد گذاری ناخواسته روی دیتا، مانیتور کردن فعالیتهای کاربر و. استفاده میشوند. برخی از این بدافزارها مختص دزدی ارز دیجیتال ایجاد شدهاند. با نصب فایروال یا آنتی ویروس میتوان از نفوذ بدافزارها به کامپیوتر خود جلوگیری کرد.
ریسک های موجود در بازار ارز دیجیتال
عدم وجود چارچوب قانونی، نوسانات شدید، کلاهبرداریها و ابهامات موجود در بازار ارز دیجیتال ، سرمایه گذاری در این بازار را با چالشهای فراوانی روبرو میسازد. در ادامه عمدهترین ریسکها و خطرات این بازار را شرح میدهیم تا با آگاهی و کنترل آنها، سرمایه گذاری امنتری را تجربه کنید.
1- نوسانات بازار
روزبه شریعتی دیگر کارشناس بازار سرمایه هم از افزایش جستوجوها پیرامون رمزارزها خبر داد و گفت: «افرادی که در بورس ضرر کردهاند، در حال خرید بیت کوین هستند. نوسانپذیری رمزارزها به قدری زیاد است که ممکن است فرد یک روزه ۴۰ درصد ضرر ببیند.»
در بازار ارز دیجیتال ممکن است شما شب بخوابید و صبح ببینید 40% ضرر کردید! سال 2011 هک ارز دیجیتال توسط Mt. Gox موجب افت 95 درصدی قیمت آن شد. بعد از آن شاهد بودیم که یک مشکل محاسباتی، اخبار مهم و هک ارز دیجیتال ها باعث شده ارزش برخی رمز ارزها تا 70-60 درصد کاهش پیدا کند.
2- فقدان قوانین مشخص
تکنولوژی رمز ارزها جدید است و هنوز دولتها یک قانون مدون وشفاف برای آنها تعریف نکردهاند. همین امر یک خطر جدی برای سرمایهگذاران این حوزه تلقی میشود. ممکن است یک مرتبه خرید و فروش ونگهداری آن در کشور ممنوع شود؛ حتی شاید کشوری تبادلات ارز دیجیتال را جرم اعلام کند!
3- خطای انسانی
در هر کار و فعالیتی اشتباه و خطا رخ میدهد؛ اما بروز کوچکترین خطا در بازار ارز دیجیتال برایتان خیلی گران تمام میشود! برخی صرافی های ارز دیجیتال رابط کاربری پیچیدهای دارند. تازهکاران ممکن است هنگام ترید در پلتفرم این صرافی ها، به دلیل پیچیدگیهایی که دارند، مرتکب خطا شده و ضرر کنند. از جمله این خطاها میتوان به ارسال کوینها به یک کیف پول اشتباهی و فراموش کردن کلید خصوصی یا پسووردهای دسترسی به حساب اشاره کرد.
4- کلاهبرداریهای موجود در بازار ارز دیجیتال
کلاهبرداری در حوزه ارز دیجیتال به شدت وجود دارد. سال 2018 بیش از 2 میلیارد دلار ارز دیجیتال مفقود شده است. کلاهبرداران و هکرها به روشهای گوناگون کیف پول دیجیتالی شما را هک و رمز ارزهایتان را به سرقت میبرند.
برای در امان ماندن از هکرها اولین قدم انتخاب صرافی معتبر با ایمنی بالا میباشد. سپس از سایر احتیاطها میتوان به ذخیره رمز ارزها (به روش سرد یا آفلاین) در کیف پولهای سخت افزاری اشاره کرد. شما چه معاملهگر باشید چه سرمایهگذار، باید دارایی دیجیتال خود را در چند کیف پول مختلف نگهدارید. هر قدر شما اطلاعات خود را بالا برده و دانشتان را به روز کنید، بهتر میتوانید دارایی دیجیتال خود را از دست کلاهبرداران حفظ کنید.
5- دستکاری بازار
تا به حال هیچ موردی اثبات نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش نشده اما احتمال میرود، در بازار ارز دیجیتال تجارتهای شخصی، توافقات و دستکاریهایی رخ دهد. سال 2017 گروه کوچکی از افراد که داراییهای دیجیتالی کلانی داشتند، ارزهای دیجیتال را جمعآوری کرده بودند. از این قبیل دستکاریها به طور واضح در بازار دیده میشود. بارها دیدیم یک ارز دیجیتال در چند ساعت، چندصد درصد ارزش واقعیاش رشد میکند و دوباره به شرایط قبل برمیگردد. از جمله روشهای رایج دستکاری بازار ارز دیجیتال ، میتوان معاملات پنهانی و مخفی اشاره کرد.
6- خطر بلوکه شدن دارایی دیجیتال
خطر دیگر متوجه افرادی است که از طریق صرافی های خارجی ارز دیجیتال اقدام به سرمایه گذاری در این حوزه میکنند. در صورتی که هویت ایرانی افراد برای صرافی فاش شود، دارایی آنان مسدود خواهد شد.
مصطفی نقیپور کارشناس حوزه کریپتو کارنسی در این خصوص گفت: «کلاهبرداری در این حوزه از طریق صرافیهای غیرقانونی و نیز افرادی که با وعده سود اقدام به جذب سرمایه مردم میکنند، صورت میگیرد و مردم باید دقت کنند تا همواره بدون واسطه مالک دارایی خود باشند.»
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال چگونه است؟
با تحلیل بنیادی و تکنیکال یک ارز دیجیتال میتوان ریسک معاملات را کاهش داده و شانس کسب سود خود را بیشتر کرد. پیش از شروع ترید در حوزه ارز دیجیتال بهتر است یک برنامه مدیریت ریسک برای خودمان تهیه کنیم. از این طریق میتوان پیامدهای غیرقابل پیشبینی و خسارات مالی را تا حد زیادی کاهش داد.
برنامه مدیریت ریسک شما باید به گونهای تنظیم شود که سابقه و مهارت معاملاتی را با کاهش عادات معاملاتی بد و مخرب شما همراه سازد. یعنی از یک سو به شما در ترک عادات معاملاتی بد و کنترل احساساتتان به هنگام ترید کمک کند؛ از سوی دیگر، دربرگیرنده علم شما در زمینه ترید ارز دیجیتال باشد. این بازار به شدت تحت تاثیر 2 حس ترس و طمع میباشد. شما نباید افسار معاملات خود را به دست احساسات خود بسپارید. همواره باید با منطق و اصول معاملهگری پیش روید.
مراحل مدیریت ریسک بازار
در برنامهریزی مدیریت ریسک، مراحل زیر را باید طی کرد:
- مشخص کردن اهداف: فرد با تعریف و تنظیم اهداف خود پی میبرد که برای تحقق اهداف مد نظر خود چه مقدار ریسک را باید متحمل شود.
- شناسایی ریسک: در این مرحله هر اتفاق و رویدادی که تاثیر منفی بر سرمایه گذاری میگذارد، مورد بررسی قرار میدهیم.
- ارزیابی ریسک: پس از شناسایی ریسکهای موجود شدت آنها را بررسی میکنیم. ریسکها را بنا بر تاثیراتی که میگذارند طبقهبندی میکنیم. از این طریق در مقابل اتفاقهای بد و پیشبینی نشده واکنش مناسبتری از خود نشان میدهیم.
- تعیین نوع واکنش نسبت به هر نوع ریسک: حالا که ریسکها و خطرات موجود را شناسایی و بر اساس میزان اثرگذاری دستهبندی کردیم، واکنشهایی که به هر یک از ریسکهای احتمالی باید داشته باشیم، مشخص میکنیم. این گونه با آمادگی کامل با رویدادها مواجه میشویم.
راهکارهای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
یک برنامه کامل مدیریت ریسک باید شامل موضوعاتی مثل: مدیریت احساسات، مدیریت سبد سرمایه گذاری ، تعیین حد ضرر، توجه به نسبت ریسک/پاداش، باشد. در ادامه تاثیر هر یک را بر مدیریت ریسک در بازار توضیح میدهیم.
مدیریت احساسات
تجربه نشان میدهد همه تریدرها در شروع فعالیت خود، استراتژیهای خاصی تنظیم میکنند؛ اما در طول معاملات درگیر احساسات شده و طبق قوانین و استراتژیهایی که تنظیم کردهاند، پیش نمیروند. آن زمان که ما بیت کوین را در اوج قیمت و به اصطلاح نوک قله میخریم، هنگامی که به حد ضررهای خود توجهی نمیکنیم و سهم را تا قیمتهایی بسایر پایینتر از حد ضرر نگهمی داریم، در همه
تجربه نشان میدهد همه تریدرها در شروع فعالیت خود، استراتژیهای خاصی تنظیم میکنند؛ اما در طول معاملات درگیر احساسات شده و طبق قوانین و استراتژیهایی که تنظیم کردهاند، پیش نمیروند. آن زمان که ما بیت کوین را در اوج قیمت و به اصطلاح نوک قله میخریم، هنگامی که به حد ضررهای خود توجهی نمیکنیم و رمز ارز را تا قیمتهایی بسیار پایینتر از حد ضرر نگه میداریم، در واقع درگیر احساسات خود شدهایم.
مدیریت سبد سرمایه گذاری
بازار ارز دیجیتال بازار پر نوسانی است. با سرمایه گذاری در چند رمز ارز مختلف، ریسک سرمایه گذاری خود را کاهش دهید. همه سرمایه خود را به یک رمز ارز اختصاص ندهید. چند رمز ارز مختلف بخرید که اگر خدایی نکرده روی یکی ضرر کردید، کسب سود در رمز ارز دیگر، زیانتان را جبران کند. علاوه بر این بهتر است همیشه مقداری از دارایی خود را نقد نگهدارید که اگر یک رمز ارز در کف قیمت پیدا کردید، بتوانید خریداری کنید.
تعیین حد ضرر (Stop Loss)
استفاده از حد ضرر، به ویژه در معاملات مارجین (margin trading) دارایی شما را از نابودی کامل حفظ میکند. گاهی پیشبینی ما درست از آب درنیامده و روند قیمت رمز ارز مورد نظرمان مطابق با تحلیل ما پیش نمیرود. در چنین شرایطی فروش دارایی پس از فعال شدن حد ضرر، یک تصمیم عاقلانه و به دور از احساس است. پرهیز از احساسات و عمل به استراتژیهایی مثل حد ضرر، رکن مهمی در مدیریت ریسک بازار ارز دیجیتال به شمار میرود.
* در هر شرایطی به حد ضرر خود پایبند باشید و تحت تاثیر احساسات خود عمل نکنید. ممکن است به امید بازگشت قیمت رمز ارز خود به روند صعودی، کل سرمایهتان را از دست بدهید.
رعایت نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward)
نسبت ریسک به ریوارد بیان میکند معاملهگر برای کسب سود مورد نظر خود، حاضر به قبول چه میزان زیانی است. برا درک این مفهوم فرض کنید، نسبت ریسک به پاداش معاملهای، 2 به 8 است. در واقع ما با انجام این معامله حاضر هستیم در ازای 8 دلار سود، 2 دلار از داریی خود را ازدست بدهیم. محاسبه نسبت ریسک به ریوارد یک معامله، در مدیریت ریسک بازار و کاهش ضرر احتمالی، بسیار موثر است.
4 نکته مهم مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
یادگیری نکات مدیریت ریسک سرمایه گذاری به اندازه گذراندن دورههای تحلیل با اهمیت است. حتماً در معاملات ارز دیجیتال خود، موارد زیر را در نظر بگیرید:
1- ریسک پذیری
بازار ارز دیجیتال بازار پر ریسکی است؛ اگر قدرت ریسک بالایی ندارید، پیشنهاد میکنم درباره ورود به این بازار بیشتر فکر کنید! نوسانات و تحرکات قمیتی در بازار رمز ارزها به شدت بالا است. ممکن است رمز ارها با همین سرعتی که رشد میکنند سقوط کنند. در نتیجه پیشنهاد میکنیم همه دارایی خود را در این بازارسرمایهگذار نکنید.
2- به فکر جبران آنی ضرر نباشید!
در صورتی که در معاملهای متحمل ضرر شدید، به فکر جبران آن در همان روز نباشید. ضرر کردن بخشی از سرمایه گذاری است. تقریباً هیچ سرمایه گذاری وجود ندارد که 100% سودده باشد. سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیست. برخی از تریدرها به محض این که در یک معامله ضرر میکنند، به دنبال آن هستند که فوراً با یک معامله دیگر ضرر خود را جبران کنند. توجه داشته باشید که در چنین شرایطی باید آرامش خود را حفظ کرده و عجولانه تصمیم نگیرید. بی منطق و با عجله تصمیم گرفتن، شما را متحمل ضرر بزرگتری خواهد کرد.
3- شما نوستر آداموس نیستید!
هیچ کس قادر به پیشبینی دقیق آینده یک رمز ارز نخواهد بود! هیچ روند، الگو، اندیکاتور و قانونی نیست که به شما پیشبینی کاملاً دقیق از آینده یک رمز ارز بدهد. قیمت ارزهای دیجیتال بر اساس سازوکار عرضه و تقاضا بالا و پایین میشود و هیچ نظارت بر آنها نیست. اخبار و رویدادهای جهان میتواند بر قیمت رمز ارزها اثر گذارد. مثلاً وقتی یک کشور خرید و فروش یا استخراج بیت کوین را ممنوع میکند، این خبر منجر به یک شوک قیمتی در بازار ارز دیجیتال میشود.
4- دقت خود را بالا ببرید
عدم دقت کافی در این بازار میتواند باعث شود شما حجم قابل توجهی رمز ارز را به یک آدرس اشتباهی ارسال کنید. این اشتباه به بهای از دست دادن دارایی دیجیتال شما برای همیشه، تمام میشود!
مثلاً آدرس بیت کوین چنین چیزی است:
کافیست یک حرف یا عدد جا به جا شود تا شما بیت کوین های خود را برای همیشه از دست بدهید؛ زیرا هیچ تراکنشی در این بازار قابل بازگشت نخواهد بود. به علاوه باید دقت کافی داشته باشید که اسیر کلاهبرداران و سارقان اینترنتی نشوید.
توصیه نویسنده راجع به سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال
هر بازار خطرات و ریسکهای خود را داشته و به طور کل ریسک کردن لازمه حرکت و پیشرفت در زندگی است. بازار ارزهای دیجیتال نیز عاری از این ریسکها و خطرات نیست. چه بسا کلاهبرداران بسیاری در کمین هستند تا از عدم آگاهی مردم سوءاستفاده کرده و ماهی بگیرند. در این مطلب سعی کردم شایعترین خطرات موجود در دنیای کریپتو را به شما معرفی کنم. سارقان خودشان را به روز میکنند و به روشهای جدید روی میآورند. بنابراین شما نیز باید اطلاعات خود را هر روز به روزرسانی کنید. شاید این جمله رو زیاد شنیده باشید که نباید بیشتر از آنچه که توان از دست دادن دارید، سرمایهگذاری کنید و این واقعاً توصیهی خوب و منطقیای است.
همراه عزیز، اگر شما هم خطر یا ریسک دیگری در این بازار میشناسید، با ما و فعالین دیگر عرصه کریپتو به اشتراک بگذارید.
چگونه ایدهال گرایی و توجه زیاد به نسبت ریسک به ریوارد باعث زیان معاملهگر میشود؟
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که نسبت ریسک به ریوارد یکی از مهمترین موارد قابلتوجه در معامله گری است و این نکته را همیشه در معاملات خود به کار میگیرند. ممکن است سوالی برای شما پیش آیند اینکه ریوارد یعنی چی؟ معنی کلمه ریوارد یا معنی ریسک به ریوارد در تعریف ساده مفهوم ریسک به ریوارد یعنی میزان پولی که در یک معامله ممکن است از دست بدهیم ( ریسک) به میزان پولی که در یک معامله ممکن است از دست بدهیم ( ریوارد).
اگر دقت کرده باشید در هر دو تعریف از کلمه “ممکن است” استفاده کردم و این کلمه به این معنی است که در بازارهای مالی هیچچیز قابل پیشبینی نیست و همهچیز احتمال است. اگر بپذیریم همهچیز احتمال است پس اینکه از قبل بخواهیم مشخص کنیم چقدر سود خواهیم کرد و یا چقدر زیان، کار دشواری است. ولی ازآنجاکه بازار محل تحلیل است و نه قمارخانه! ما با تحلیلهای خود احتمال پیروزی خود را بالا میبریم و احتمال شکست خود را پایین میآوریم.
در مورد ریسک، و یا حد زیان ما معمولاً حد زیان را جایی قرار میدهیم که به آن نقطه خداحافظی از بازار میگوییم و مفهوم آن این است که اگر قیمت به آنجا برسد تحلیل قبلی ما با شکست روبرو شده است. در حقیقت میتوانیم بگوییم حد زیان دوست ما است چون باعث میشود ما بیشتر از یک حدی زیان نکنیم. پس قرار دادن حد زیان قبل از شروع به معامله کاری منطقی است.
اما قرار دادن حد سود در تحلیل، قبل از شروع به معامله کار منطقی نیست چون ما نمیدانیم بازار قرار است تا کجا در جهت تحلیل ما پیش برود و تنها حدس میزنیم. پس قرار ندادن حد سود نیز، همانقدر که قرار دادن حد سود کاری منطقی است، کاری درست و منطقی است.
بهطورکلی بهتر است بگویم قبل از شروع به معامله باید حتماً حد زیان داشته باشیم ولی در مورد حد سود، بهتر است قبل از شروع، حدی برای آن مشخص نکنیم و تا جایی که امکان دارد سودی که بازار به ما میدهد را بگیریم.
ولی توجه به یک نکته مهم است. یک معاملهگر باید بعد از انجام یک سری معاملات( مثلاً معاملات یکماهه) ، کارنامه خود را بررسی کند و نسبت ریسک به ریوارد مجموعه معاملات خود را در یک بازه زمانی محاسبه کند. چون این کار باعث میشود اعتمادبهنفس انجام معاملات آتی خود را افزایش دهد و اگر این نسبت، نسبت مناسبی نیست، بازنگری در معاملات خود انجام دهد.
بهتر است اینطور بگویم که قرار دادن حد سود قبل از انجام معامله به این معنی است که ما به همان میزان سود راضی هستیم و نمیخواهم بیشتر از آن سود بگیرم!
یکی از راههایی که میتوان سود بیشتری از بازار گرفت قرار دادن حد زیان متحرک است. در این روش با حرکت قیمت در جهت تحلیل خود، حد زیان را بالاتر میآوریم و هر بار احتمال برنده شدن خود را افزایش میدهیم.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ (risk to reward)
ریسک به پاداش یعنی معاملهگر، طبق شناختی که نسبت به حرکات قیمت در نمودار معاملاتی پیداکرده، معاملاتی را انتخاب میکند که سودشان بیشتر از زیانشان باشد.
معاملهگری تصمیم میگیرد فقط وارد معاملاتی شود که طبق حرکات قیمت در نمودار، میزان هدف قیمت تعیینشده، سه برابر حد زیان تعیینشده باشد (ریسک به پاداش ۳ به ۱ یعنی اگر معامله منتهی به برد شد ۳ واحد سود میکند و اگر منتهی به باخت شد ۱ واحد زیان میکند). در این حالت اگر شرایط برای معامله کردن محیا نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش بود ولی ریسک به پاداش کمتر بود، وارد آن معامله نمیشود.
در شکل زیر risk to reward برابر با ۱ به ۲ است.
اگر ما میپذیریم حرکات قیمت غیرقابلپیشبینی است، پس چه طور با محیا شدن شرایط ورود فقط به خاطر حاصل نشدن یک تائید بیشتر، از معامله صرفنظر میکنیم؟
معاملهگران مبتدی همیشه برای ورود امن به دنبال تائیدهای مختلفی هستند تا ظرف اعتمادبهنفسشان برای ورود به معامله پر شود. این افراد درنهایت وارد معاملات میشوند ولی همیشه نقطه ورود آنها به معامله در نواحی انتهای روند است. آنها همیشه میانه روند را ازدستداده و درنهایت سریع ورشکسته میشوند. یکی از این تائیدهایی که معاملهگر را سریعاً به ورطه نابودی میبرد، ایدهالگرایی و توجه زیاد به ریسکبهپاداش است. یک معاملهگر حرفهای توقع دارد قیمت در میانه روند حرکت بزرگ و امنی بکند و هر تأییدی برای ورود امنتر بهمنزله اتلاف زمان و نزدیک شدن به انتهای روند است.
دیدگاه شما