چگونه واگرایی ها را معامله کنیم؟


(شکل 1 )

آموزش اندیکاتور حجم معاملات (Volume)+ ویدیوی آموزشی

حجم معاملات یا همان volume، معیاری است از میزان معامله یک دارایی مالی معین در یک دوره زمانی. برای سهام، حجم با تعداد سهام معامله شده اندازه گیری می شود. برای قراردادهای آتی و اختیار معامله، حجم بر اساس تعداد قراردادهایی است که دست به دست شده اند. معامله گران برای تعیین نقدینگی به حجم نگاه می کنند و تغییرات حجم را با شاخص های فنی ترکیب می کنند تا تصمیمات معاملاتی بگیرند.

استفاده از اندیکاتور حجم معاملات یا همان volume به الگوهای حجم در طول زمان می تواند به دید شما در بازار و پیش بینی مسیر افزایش و کاهش در سهام خاص و کل بازارها کمک کند. در واقع، حجم نقش مهمی در تحلیل تکنیکال ایفا می کند و در میان برخی از شاخص های تکنیکال مهم به طور برجسته ای مشخص می شود.

دستورالعمل کلی برای استفاده از اندیکاتور حجم

هنگام تجزیه و تحلیل حجم، معمولاً دستورالعمل هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت وجود دارد. به عنوان معامله‌گران، ما تمایل بیشتری به پیوستن به حرکت‌های قوی داریم و در حرکت‌هایی که ضعف را نشان می‌دهند، شرکت نمی‌کنیم - یا حتی ممکن است مراقب ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشیم.

این دستورالعمل‌ها در همه موقعیت‌ها صادق نیستند، اما راهنمایی کلی برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی ارائه می‌دهند.

1. تایید روند

بازار رو به رشد باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای بالا بردن قیمت ها به افزایش تعداد و اشتیاق بیشتر نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم ممکن است نشان دهنده عدم علاقه باشد، و این هشداری در مورد بازگشت احتمالی است. این ممکن است سخت باشد که ذهن شما را درگیر کند، اما واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم کم سیگنال قوی نیست. کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم زیاد سیگنال قوی تری است مبنی بر اینکه چیزی در سهام اساساً تغییر کرده است.

2. حرکت های خسته (Exhaustion) و حجم

در یک بازار رو به رشد یا نزولی، می‌توانیم شاهد حرکت‌های خسته باشیم. اینها معمولاً حرکات شدید قیمت همراه با افزایش شدید حجم هستند که نشان دهنده پایان قطعی یک روند است. معامله گرانی که منتظر ماندند و می‌ترسند که نوسانات بیشتری را از دست بدهند، در سقف بازار انباشته چگونه واگرایی ها را معامله کنیم؟ می‌شوند و خریداران را خسته می‌کنند.

در پایین ترین سطح بازار، کاهش قیمت ها در نهایت تعداد زیادی از معامله گران را مجبور به بیرون راندن می کند و منجر به نوسانات و افزایش حجم می شود. پس از افزایش حجم در این شرایط شاهد کاهش حجم خواهیم بود، اما اینکه چگونه حجم در روزها، هفته‌ها و ماه‌های بعدی ادامه می‌یابد را می‌توان با استفاده از سایر دستورالعمل‌های حجم مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

3. علائم صعودی

حجم می تواند در شناسایی نشانه های صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید حجم با کاهش قیمت افزایش می‌یابد و سپس قیمت بالاتر می‌رود و به دنبال آن یک حرکت به عقب پایین‌تر می‌آید. اگر در حرکت به سمت پایین، قیمت از پایین ترین سطح قبلی پایین نیاید، و اگر حجم در کاهش دوم کاهش یابد، معمولاً به عنوان یک سیگنال صعودی تعبیر می شود.

4. تغییر حجم و قیمت

پس از یک حرکت طولانی مدت قیمت بالاتر یا پایین تر، اگر قیمت با حرکت کم قیمت و حجم سنگین شروع به تغییر کند، ممکن است نشان دهنده این باشد که یک روند معکوس در حال انجام است و قیمت ها جهت خود را تغییر خواهند داد.

5. حجم و شکست در مقابل شکست های کاذب

در شکست اولیه از یک محدوده یا الگوی نمودار دیگر، افزایش حجم نشان دهنده قدرت در حرکت روند است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در هنگام شکست، نشان دهنده عدم علاقه و احتمالی بالاتر برای شکست کاذب است.

6. تاریخچه نوسانات حجم

حجم را باید نسبت به تاریخ اخیر بررسی کرد. مقایسه حجم امروزی با حجم 50 سال پیش ممکن است داده های نامربوطی ارائه دهد. هر چه مجموعه داده ها جدیدتر باشند، احتمالا مرتبط تر هستند.

انواع اندیکاتورهای حجم و نحوه استفاده

1.(Accumulation-Distribution (A/D

اندیکاتور انباشت-توزیع (A/D) یک اندیکاتور حجم تجمعی است، به این معنی که هر نقطه داده قبل از ترسیم در پانل نشانگر به نقطه داده قبلی اضافه می شود. همانطور که از نام آن مشخص است، این نشانگر تلاش می کند تا مشخص کند که آیا یک اوراق بهادار در حال انباشته شدن (در طول زمان خریداری شده) یا توزیع (فروش در طول زمان) است. این محاسبه قیمت بسته شدن را در رابطه با محدوده نوار قیمت اندازه گیری می کند و نتیجه را در حجم آن میله ضرب می کند.

جهت نشانگر A/D روابط همگرایی و واگرایی را با قیمت ایجاد می کند که به تصمیم گیری تجاری و مدیریت ریسک در صورت استفاده همراه با تحلیل الگو و سایر شاخص های فنی کمک می کند. افزایش قیمت زمانی که A/D در حال کاهش است باعث ایجاد واگرایی نزولی می شود در حالی که کاهش قیمت زمانی که A/D در حال کاهش است، واگرایی صعودی ایجاد می کند. این نشانگر همچنین الگوهای منظمی را در طول زمان حک می‌کند که شبیه به عملکرد قیمت هستند و کانال‌ها، خطوط روند و مثلث‌ها به پیش‌بینی کمک می‌کنند.

2.(On Balance Volume (OBV

اندیکاتور (On Balance Volume (OBV توسط جوزف گرانویل در سال 1963 ایجاد شد و اکنون محبوب ترین شاخص انباشت-توزیع است. OBV، زمانی که قیمت در حال کاهش است و OBV در حال افزایش است واگرایی صعودی و زمانی که قیمت در حال افزایش است و OBV در حال کاهش است واگرایی نزولی ایجاد می کند. ارزش OBV در یک زمان خاص مهم نیست، اما رابطه بین سطوح OBV فعلی و قبلی تعیین می کند که آیا انباشت یا توزیع مطابق با قیمت است یا خیر.

OBV مجموع حجم خرید و فروش اوراق بهادار را ترسیم می‌کند و به دنبال تعیین اینکه آیا در حال انباشتگی (خرید شده در طول زمان) یا توزیع (فروش در طول زمان) است. محاسبه دارای سه جزء اصلی است. ابتدا، اگر نوار قیمت فعلی بالاتر از نوار قیمت قبلی باشد، OBV فعلی = OBV نوار قبلی + حجم فعلی. دوم، اگر نوار قیمت فعلی کمتر از نوار قیمت قبلی باشد، OBV فعلی = OBV نوار قبلی – حجم فعلی. سوم، اگر نوار قیمت فعلی = نوار قیمت قبلی، OBV فعلی = OBV قبلی.

Chaikin Money Flow (CMF).3

اندیکاتور جریان پول (Chaikin (CMF توسط مارک چایکین در اوایل دهه 1980 ایجاد شد. این اندیکاتور انباشت و توزیع یک امنیت را در طول زمان اندازه گیری می کند. این یک نوسان ساز است، با مقادیری از 100+ تا 100- و یک خط صفر که نه تجمع و نه توزیع را نشان می دهد. مانند سایر نوسان سازها، CMF سیگنال های خرید، فروش و تایید را از طریق همگرایی ها و واگرایی های صعودی و نزولی و همچنین متقاطع ها از طریق خط صفر تولید می کند.

Chaikin یک تنظیم 21 دوره (یک ماه) را روی نشانگر اعمال کرد، اما این عنصر اکنون در برنامه های نموداری قابل تنظیم است و بسته به دوره انتخابی، پیامدهای متفاوتی دارد. به گفته سازنده، تداوم جریان پول طی 6 تا 9 ماه، انباشت یا توزیع توسط صندوق ها و موسسات عمده را ارزیابی می کند. اکثر معامله گران به این اطلاعات نیاز ندارند، اما CMF همچنین همگرایی-واگرایی جریان پول کوتاه مدت را هنگامی که با بازه های زمانی و تنظیمات کوتاه تر مشاهده می شود، نشان می دهد.

Volume Oscillator (VO).4

نوسانگر حجم (VO) با بررسی رابطه بین دو میانگین متحرک حجم، انباشت و توزیع را شناسایی می کند. میانگین متحرک 14 روزه یا هفتگی اغلب همراه با میانگین متحرک 28 روز یا هفتگی استفاده می شود، اما تنظیمات قابل تنظیم هستند. این اندیکاتور میانگین متحرک کند را از میانگین متحرک سریع کم می کند و نتیجه را به صورت یک خط یا هیستوگرام ترسیم می کند. مانند سایر نوسانگرها، VO در یک خط صفر نوسان می کند اما مقادیر بالایی یا پایینی ثابتی ندارد.

VO بدون جهت است و انتظار می رود که در هر دو روند صعودی و نزولی بالاتر باشد. زمانی که قیمت در حال افزایش است و VO در حال کاهش است واگرایی نزولی و زمانی که قیمت در حال کاهش است و VO در حال کاهش است یک واگرایی صعودی ایجاد می کند. این اندیکاتور همچنین قدرت شناسایی بازارهای بیش از حد خرید و فروش بیش از حد و تأیید شکست و breakdown ها را دارد. علاوه بر این، عبور از خط صفر ممکن است نقاط عطف مهمی را نشان دهد یا برای تأیید سایر شاخص های فنی استفاده شود.

5.(Balance of Power (BOP

اندیکاتور تراز قدرت (BOP) قدرت فشار خرید و فروش را اندازه گیری می کند. این نوسان ساز در پانل با خط صفر مرکزی و اضطراری در +1 و -1 رسم شده است. وقتی اندیکاتور بالای خط صفر قرار دارد، خریداران کنترل دارند در حالی که وقتی اندیکاتور زیر خط صفر قرار دارد، فروشندگان در کنترل هستند. گزارش های نزدیک به خط صفر می تواند نشان دهنده معکوس شدن روند یا بازار محدود باشد. مقادیر نزدیک به 1+ نشان دهنده بازار بیش از حد خرید است در حالی که مقادیر نزدیک به 1- نشانه بازار بیش از حد فروش است.

BOP فاصله بین باز و بسته شدن نوار قیمت را بر فاصله بین بالا و پایین نوار قیمت تقسیم می کند. نتیجه اولیه متلاطم و گیج کننده به نظر می رسد، بنابراین محاسبه با یک دوره 14 روزه یا میانگین متحرکی دیگر هموار می شود. فاصله بالای یا زیر خط صفر، حد اعلای تغییر مثبت یا منفی قیمت را نشان می دهد. سیگنال‌های خرید و فروش را از طریق واگرایی‌های صعودی و نزولی با قیمت، و همچنین متقاطع‌ها از طریق خط صفر منتشر می‌کند.

سایر اندیکاتورهای حجم معاملات

  • Klinger Volume Oscillator - به روند قیمتی بلند مدت و کوتاه مدت نگاه می کند تا روندهای صعودی و نزولی را تأیید کند.
  • Negative Volume Index - ارزیابی می کند که چگونه افزایش و کاهش حجم بر حرکت قیمت در طول زمان تأثیر می گذارد.
  • On Balance Volume - انباشت یا توزیع در یک اوراق بهادار را در طول زمان محاسبه می کند. زمانی که قیمت در حال کاهش است و OBV در حال افزایش است واگرایی صعودی و زمانی که قیمت در حال افزایش است و OBV در حال کاهش است واگرایی نزولی ایجاد می کند.
  • Positive Volume index - ارزیابی می کند که چگونه افزایش و کاهش حجم بر حرکت قیمت در طول زمان تأثیر می گذارد.
  • Projected Aggregate Volume - حجم روزانه را تا یک تنظیم روزانه محاسبه می‌کند و حجم کل را برای باقیمانده جلسه پیش‌بینی می‌کند.
  • Projected Volume at Time - سشن های معاملاتی گذشته را بررسی می‌کند تا حجم آینده را در بازه‌های زمانی مشخص نشان دهد.
  • Trade Volume Index - همبستگی بین حرکت قیمت و سطوح حجم را برای ارزیابی انباشت و توزیع دنبال می کند.
  • Twiggs Money Flow – شکل دیگری از اندیکاتور Chaikin Money Flow را برای اندازه گیری انباشت و توزیع یک اوراق بهادار در طول زمان اعمال می کند.
  • Volume Chart - یک هیستوگرام حجمی را زیر هر نوار قیمت رسم می کند.
  • Volume Oscillator - با بررسی رابطه بین دو میانگین متحرک حجم به انباشت و توزیع نگاه می کند.
  • Volume Profile - مقدار فعالیت معاملاتی یک اوراق بهادار را در سطوح مختلف قیمت نشان می دهد.
  • Volume Rate of Change - درصد تغییر حجم را در یک دوره زمانی مشخص ترسیم می کند تا مشخص کند مشارکت در حال افزایش یا کاهش است.
  • Volume Underlay - هیستوگرام های حجم را در همان صفحه قیمت به جای نمایشگر جداگانه نمایش می دهد.

متداول ترین بازه زمانی برای اندازه گیری حجم کدام است؟

حجم روزانه رایج ترین چارچوب زمانی است که هنگام بحث در مورد حجم یک سهام یا جفت ارز استفاده می شود. میانگین حجم معاملات روزانه عبارت است از حجم روزانه سهام معامله شده، به طور میانگین در طی چند روز. این کار روزهایی را که حجم معاملات به طور غیرمعمول کم یا زیاد است، مشخص می کند.

محبوب ترین اندیکاتورهای حجم کدامند؟

شاخص‌های محبوب حجم شامل سه مورد ذکر شده در بالا - حجم در تعادل (OBV)، جریان پول Chaikin و نوسانگر کلینگر - و همچنین نشانگر روند قیمت حجم و شاخص جریان پول است.

چه سیگنال های معاملاتی را می توان بر اساس حجم ارائه کرد؟

الگوهای حجمی در اندیکاتورها نشانه ای از قدرت یک روند یا احتمال افزایش یا کاهش قیمت برای یک سهام یا بخش یا حتی کل بازار است. پیشرفت در افزایش حجم به طور کلی به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته می شود، در حالی که کاهش در حجم سنگین می تواند به عنوان یک سیگنال نزولی تفسیر شود. سقف یا کف قیمت در کاهش حجم ممکن است نشان‌دهنده یک معکوس قریب‌الوقوع در روند قیمت غالب باشد. مطالعه کنید: سیگنال فارکس تضمینی

در مورد عقب نشینی روند، چگونه می توان حجم را تفسیر کرد؟

در مورد عقب نشینی در یک سهام یا بازار، حجم باید کمتر از زمانی باشد که قیمت در جهت روند حرکت می کند. حجم پایین تر نشان می دهد که معامله گران اعتقاد زیادی به عقب نشینی ندارند و ممکن است نشان دهد که روند صعودی بازار می تواند ادامه یابد و این عقب نشینی را به یک فرصت خرید تبدیل کند.

جمع بندی

حجم ابزاری مفید برای مطالعه روندها است و همانطور که می بینید راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. دستورالعمل‌های اساسی را می‌توان برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار و همچنین بررسی اینکه آیا حجم، حرکت قیمت را تأیید می‌کند یا نشان می‌دهد که ممکن است یک معکوس در دست باشد، استفاده شود. گاهی اوقات از شاخص های مبتنی بر حجم برای کمک به فرآیند تصمیم گیری استفاده می شود. به طور خلاصه، در حالی که حجم ابزار دقیقی نیست، سیگنال‌های ورود و خروج را می‌توان با نگاه کردن به قیمت، حجم و شاخص حجم شناسایی کرد. منبع: زدبورس

راه های استفاده از واگرایی های صعودی و نزولی در بازار ارز دیجیتال

راه های استفاده از واگرایی های صعودی و نزولی در بازار ارز دیجیتال

واگرایی یک نوع الگو است که در نمودارهای قیمت کریپتو مشاهده می‌شود و نشان دهنده در پیش بودن تغییر روند است. واگرایی معمولی یا کلاسیک در پایان یک روند مشاهده می‌شود و واگرایی مخفی در انتهای دوره تحکیم روند مشاهده می‌شود.

معمولاً هر دو مدل واگرایی زیاد در نمودارهای کریپتو مشاهده می‌شوند. تریدرهای هوشیاری که این واگرایی‌ها را تشخیص دهند، می‌توانند فرصت‌های سرمایه گذاری را پیدا کنند.

واگرایی چیست؟

واگرایی یک نوع الگوی تحلیل تکنیکال است که وقتی قیمت یک ارز دیجیتال در جهت مخالف یک اندیکاتور تکنیکال یا مخالف داده‌های دیگر حرکت کند، روی نمودارهای قیمت مشاهده می‌شود. واگرایی هشداری است که نشان می‌دهد روند کنونی در حال تضعیف است و ممکن است تغییر کند.

واگرایی سیگنال می‌دهد که ممکن است به زودی شاهد حرکت منفی یا مثبت قیمت باشیم. واگرایی مثبت (گاوی) سیگنال می‌دهد که ممکن است به زودی قیمت افزایش پیدا کند. واگرایی منفی (خرسی) سیگنال می‌دهد که ممکن است به زودی قیمت کاهش پیدا کند.

زمانی که واگرایی مثبت روی نمودارهای معاملاتی مشاهده می‌شود، تریدرهایی که در حال حاضر در پوزیشن Short (فروش) هستند، تصمیم به خروج از پوزیشن و بستن آن می‌گیرند. تریدرهایی که در پوزیشن long هستند آماده می‌شوند که به پوزیشن خودشان اضافه کنند چون واگرایی مثبت سیگنالی است که نشان می‌دهد ممکن است به زودی شاهد اوج گیری قیمت باشیم.

دو نوع واگرایی وجود دارد که می‌توانند نشان دهنده در پیش بودن حرکت صعودی باشند. واگرایی کلاسیک یا معمولی، متداول ترین نوع است. تشخیص واگرایی مخفی سخت تر است اما می‌تواند الگویی قدرتمند باشد که در پیش بودن تغییر روند را نشان می‌دهد.

واگرایی کلاسیک یا معمولی چیست؟

واگرایی کلاسیک زمانی رخ می‌دهد که قیمت یک ارز دیجیتال بالاتر رفته و قله بالاتری تشکیل می‌دهد اما اندیکاتور قله پایین تری را شکل می‌دهد.

در تصویر بالا، بیت‌کوین به ایجاد رکوردهای اوج جدید ادامه می‌دهد. اما اندیکاتور شاخص نسبی قدرت (RSI) یکسری قله پایین تر را تشکیل می‌دهد. این نشانه‌ای نزولی از مومنتوم بازار است و نشان می‌دهد که ممکن است به زودی شاهد تغییر روند از صعودی به نزولی باشیم.

ممکن است همین اتفاق در جهت مخالف نیز رخ دهد.

در مثال بالا، بیت‌کوین در حال تجربه کردن یک اصلاح است و قیمت آن همچنان نزولی است. اما اندیکاتور MACD کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند که این موضوع نشان می‌دهد مومنتوم نزولی تضعیف شده و به زودی یک روند صعودی شروع خواهد شد. طی چند هفته بیت‌کوین حدود 20 درصد صعود پیدا می‌کند.

واگرایی مخفی چیست؟

واگرایی مخفی زمانی ایجاد می‌شود که قیمت یک ارز دیجیتال کف بالاتری ایجاد می‌کند و همزمان اندیکاتوری، یک کف پایین تر شکل می‌دهد. معمولاً واگرایی مخفی را می‌تواند جزء واگرایی‌های مخفی خرسی یا گاوی دسته بندی کرد.

مثلاً واگرایی مخفی گاوی در حین اصلاح روندی صعودی و زمانی که قیمت یک ارز کف بالاتری تشکیل می‌دهد، رخ می‌دهد. اما اوسیلاتور همچنان یک کف پایین تر شکل می‌دهد. این مسئله معمولاً یعنی تداوم روند صعودی به تریدرها نشان می‌دهد که باید سودشان را محقق کنند.

از طرفی واگرایی مخفی خرسی برعکس است. یعنی نرخ یک دارایی قله پایین تری تشکیل می‌دهد اما اوسیلاتورها قله بالاتری را نشان می‌دهند. این سیگنال معکوس شدگی روند است که در آن تریدر باید در اسرع وقت حد توقف را فعال کرده و موجودی را بفروشد.

در تصویر بالا اتریوم در حال تحکیم است و به تدریج حرکتی افقی را شروع می‌کند و کف بالاتری تشکیل می‌دهد. همزمان، اندیکاتور استوکستیک یک کف پایین تر تشکیل می‌دهد. این یک واگرایی مخفی گاوی است و نشان می‌دهد که به زودی شاهد شکل گیری یک افزایش قیمت هستیم. همانطور که مشخص است، اتریوم در چند هفته بعد حدود 90 درصد افزایش بها پیدا کرد.

واگرایی مخفی می‌تواند سیگنال اصلاحی عمیق تر هم باشد.

پس از یک صعود ضعیف بعد از اصلاح می ‌2021، اتریوم یک الگوی واگرایی مخفی خرسی ایجاد می‌کند. اتریوم یک قله پایین تر روی نمودار تشکیل می‌دهد و همزمان اندیکاتور MACD یک قله بالاتر تشکیل می‌دهد. این شرایط نشان می‌دهد که ممکن است به زودی شاهد تداوم روند نزولی باشیم. مدتی بعد، اتریوم 35 درصد ریزش می‌کند.

چه زمانی از واگرایی مخفی یا معمولی استفاده کنیم

تفاوت بین واگرایی مخفی و معمولی بسیار ظریف است.

معمولاً واگرایی معمولی در پایان یک روند طولانی مدت ایجاد شده و نشان دهنده فاز اصلاحی جدید است. واگرایی مخفی معمولاً در انتهای دوره تحکیم رخ داده و سیگنال می‌دهد که به پایان تحکیم نزدیک هستیم و روند اصلی تداوم خواهد یافت.

واگرایی معمولی در انتهای یک روند طولانی استفاده می‌شود و واگرایی مخفی در انتهای تحکیم.

واگرایی مخفی با مدل معمولی چه تفاوتی دارد؟

واگرایی مخفی از نظر محل الگو، با واگرایی معمولی تفاوت دارد. واگرایی مخفی در روند جاری رخ می‌دهد و نشان دهنده پایان مرحله تحکیم در روند بزرگتر است. به این دلیل این واگرایی را مخفی می‌نامیم که افراد آموزش ندیده و غیرماهر قادر به تشخیص آن نیستند.

در تصویر بالا، یک روند صعودی قوی در نمودار بیت‌کوین مشاهده می‌کنیم. دو نمونه واگرایی مخفی صعودی در میانه این روند صعودی مشاهده می‌شود. اولی چهارم فوریه 2021 رخ داده است. اندیکاتور RSI یک کف پایین تر تشکیل داده و قیمت بیت‌کوین یک کف بالاتر تشکیل می‌دهد. این مسئله نشان دهنده خاتمه دوره تحکیم کوچک است چون بیت‌کوین باز هم صعود می‌کند.

سپس، بین دهم و چهاردهم فوریه یک تحکیم دیگر رخ می‌دهد. باز هم RSI یک کف پایین تر تشکیل می‌دهد و قیمت بیت‌کوین یک کف بالاتر. این واگرایی مخفی نشان دهنده خاتمه دوره اصلاح کوچک و بالاتر رفتن قیمت بیت‌کوین است.

با خسته شدن روند کنونی، واگرایی نزولی شکل می‌گیرد که نشان می‌دهد ممکن است به زودی خط روند پایین تر برود. از 19 تا 21 فوریه، قیمت بیت‌کوین یکسری قله بالاتر شکل می‌دهد اما RSI همزمان به قله‌های پایین تر اشاره دارد که این مسئله نشان دهنده تضعیف مومنتوم و نزدیک بودن معکوس شدن روند است. پس از آن، بیت‌کوین 25 درصد دیگر اصلاح می‌شود.

واگرایی مخفی در هر دو جهت خرسی و گاوی رخ می‌دهد. مثال بالا با استفاده از بیت‌کوین نمونه خیلی خوبی از واگرایی مخفی گاوی است.

یک تریدر خبره می‌تواند از واگرایی خرسی مخفی هم برای تشخیص اینکه چه موقع ممکن خط روند حرکت نزولی را ادامه دهد، استفاده کند. این مسئله زمانی که بازارهای کریپتو اصلاح را تجربه می‌کنند مفید است هر چند تریدرهای معمولی مطمئن نیستند که آیا اصلاح عمیق تر خواهد بود یا خیر.

در تصویر بالا، وقتی بیت‌کوین در اواخر مارس 2021، اصلاح بیشتری را تجربه می‌کند، واگرایی مخفی خرسی شکل می‌گیرد. روی نمودار یک قله بالاتر توسط RSI شکل گرفته و همزمان نمودار قیمت بیت‌کوین قله پایین تری تشکیل داده است. این یک سرنخ است که نشان می‌دهد ریزش بیشتری در راه است. مدتی بعد قیمت بیت‌کوین ظرف دو روز حدود 12 درصد ریزش می‌کند.

چگونه واگرایی‌های مخفی را تشخیص دهیم؟

ممکن است تشخیص واگرایی مخفی برای افراد آموزش ندیده سخت باشد اما با کمی تمرین می‌توانید واگرایی را تشخیص داده و از آن برای اجرای معامله به نفع خودتان استفاده کنید. همچنین امکان تشخیص واگرایی معمولی و مخفی روی همه بازه‌های زمانی نمودارهای کریپتو وجود دارد بنابراین فرصت‌های زیادی برای تمرین تشخیص این واگرایی روی نمودارهای کریپتو وجود دارد.

یکی از نکات کلیدی برای دیدن واگرایی، استفاده از یک اندیکاتور تکنیکال است. اکثر اوسیلاتورها برای انجام این کار قابل استفاده هستند اما دقت داشته باشید که افزودن اوسیلاتورهای بیشتر روی نمودار معادل با مطمئن تر شدن سیگنال نیست. اوسیلاتور یا ابزاری را انتخاب کنید که با آن راحت تر هستید. صرف نظر از اندیکاتور انتخابی، همان اندیکاتور می‌توان به شما برای تشخیص واگرایی‌های مخفی و معمولی کمک کند.

ما در چند مثال بالا از RSI استفاده کردیم. در مثال‌های بعدی استفاده از MACD و استوکستیک‌ها را نمایش می‌دهیم که دو مورد از پرکاربردترین ابزارها برای تشخیص واگرایی هستند.

واگرایی مخفی با استفاده از MACD

توضیحات را با اندیکاتور MACD شروع می‌کنیم که همانطور که اشاره شد سه بخش دارد:

هنگام استفاده از MACD برای تشخیص واگرایی‌ها، می‌توانید از هر یک از این سه بخش استفاده کنید. برای تشخیص واگرایی نیازی به هر سه بخش ندارید. ما در اینجا متمرکز بر خط MACD خواهیم شد. توصیه می‌کنیم که خط MACD را روی نمودار پررنگ تر کنید تا راحت تر آن را تشخیص دهید.

در مرحله بعد، جهت روند را مشخص کنید. اگر روند صعودی است، در این صورت باید به دنبال واگرایی گاوی مخفی باشیم یعنی خط MACD یک کف پایین تر تشکیل می‌دهد و نمودار قیمت یک کف بالاتر. اگر روند نزولی باشد، در این صورت به دنبال واگرایی مخفی خرسی هستیم که در آن خط MACD یک قله بالاتر تشکیل می‌دهد و خط قیمت یک قله پایین تر.

در این تصویر مثالی از نمودار قیمت یک ساعته از مارس 2021 را داریم. پس از شکل گیری کف قیمت در 25 مارس، بیت‌کوین شروع به صعود می‌کند. تحکیم بین 27 تا 28 مارس رخ می‌دهد. 28 مارس خط MACD کف‌های پایین تری نسبت به 27 مارس شکل می‌دهد - و با این حال قیمت بیت‌کوین بالاتر است. این شرایط نشان دهنده در پیش بودن یک اوج قیمت دیگر است. وقتی تحکیم خاتمه پیدا کند، بیت‌کوین در دو روز بعد 9 درصد افزایش بها پیدا می‌کند.

تشخیص واگرایی‌های مخفی با استفاده از استوکستیک‌ها

اوسیلاتور استوکستیک (که در بعضی پکیج‌ها به آن استوکستیک کند گفته می‌شود) یک اوسیلاتور سه ورودی است که دو خط چاپ می‌کند. معمولاً مقادیر ورودی این اندیکاتور 15-5-5 است اما 14-3-3 هم مفید است.

با افزایش ضخامت خط %K می‌توان آن را راحت تر تشخیص داد.

در قسمت بالا مشاهده می‌کنید که اتریوم در نمودار 1 ساعته ژوئن 2021 روی روند نزولی قفل شده است. از 15-7 ژوئن یک واگرایی مخفی خرسی روی نمودار دیده می‌شود چون اوسیلاتور استوکستیک قله بالاتری تشکیل می‌دهد و اتریوم قله‌ای پایین تر.

این الگو نشان می‌دهد که تحکیم روند نزولی به پایان رسیده و ممکن است اتریوم همچنان ریزش کند. همانطور که مشاهده می‌شود، اصلاح قیمت اتریوم شدت گرفته و در دو روز بعد، این ارز دیجیتال حدود 20 درصد ارزش خود را از دست داده است.

به کار بستن واگرایی مخفی برای تحلیل تکنیکال کریپتو

یادگیری تشخیص الگوهای واگرایی مخفی کار سختی نیست - به خصوص وقتی میزان رخ دادن واگرایی مخفی روی نمودارهای کریپتو را در نظر بگیریم. در ادامه مطلب راهنمای گام به گام اجرای معامله را خواهیم داشت.

مرحله اول: فیلتر کردن معاملات

واگرایی مخفی الگویی است که پایان دوره تحکیم قیمت را نشان می‌دهد. برای بیت‌کوین، این واگرایی نشان دهنده تداوم روند قبلی است. برای اینکه حداکثر بهره را از معامله ببرید، به دنبال الگوی واگرایی مخفی در روند بزرگتر باشید.

مثلاً اگر روند بزرگتر صعودی است، به دنبال واگرایی مخفی گاوی (صعودی) باشید. وقتی الگوی واگرایی مخفی گاوی را شناسایی کردید، از آن به عنوان سیگنال خرید استفاده کنید. در روند صعودی، الگوهای واگرایی مخفی خرسی را نادیده بگیرید.

در یک روند نزولی عکس این کار را انجام دهید: به دنبال واگرایی مخفی خرسی باشید و الگوهای گاوی را نادیده بگیرید. وقتی الگوی واگرایی مخفی خرسی را پیدا کردید، به دنبال فروش باشید.

زمانی که الگوی واگرایی مخفی با جهت روند بزرگتر بازار تطبیق داشته باشد، سیگنال مطمئن تری دارید.

مرحله دوم: مشخص کردن حد ضرر

پس از تشخیص یک واگرایی مخفی که با روند بزرگتر بازار تطبیق دارد، وقت تنظیم پارامترهای معامله است. الگوهای واگرایی برای تشخیص تغییر روند پیش رو بسیار مفید هستند اما برای تشخیص زمان تغییر روند، چندان مطمئن نیستند. بنابراین باید کمی صبر کنید. نباید اجازه دهید که حرکات معمولی بازار معامله شما را برهم بزنند.

پس از تشخیص واگرایی مخفی، حد ضرر را درست در مرز نوسان قیمت شدید اخیر قرار دهید. در رابطه با واگرایی مخفی خرسی، حد ضرر را پایین کف سوئینگ قرار دهید جایی که سیگنال خرید مشخص شده است. در واگرایی مخفی خرسی، حد ضرر را بالای قله سوئینگ قرار دهید، جایی که سیگنال فروش شکل گرفته است.

مرحله سوم: مشخص کردن هدف

همانطور که در جریان هستید، ممکن است بازار با نرخ سرسام آوری حرکت کند. تریدرهایی که به دنبال سود بی انتها هستند، معاملاتی با پایان باز و بدون برنامه خروج اجرا می‌کنند اما توصیه ما این است که متفاوت فکر کنید.

اگر بر حسب بازه‌های زمانی کوتاه تر مثل 1 یا 2 ساعت معامله می‌کنید، مشخص کنید که چه موقع ممکن است بخشی از معامله یا کل آن را حذف کنید. به عنوان یک قانون کلی، بهتر است حداقل دو برابر فاصله با حد توقفتان را هدف بگیرید. مثلاً اگر حد توقف ضرر شما 100 اتر است، حداقل 200 اتر را هدف بگیرید. اگر خوش شانس بودید و قیمت به نفع شما حرکت کرد، واگرایی کلاسیک را که نشان دهنده نزدیک بودن پایان روند است، در نظر داشته باشید.

محدودیت‌های واگرایی مخفی

با کمی تمرین، می‌توانید الگوهای واگرایی را روی نمودارهای کریپتو پیدا کنید اما یکسری محدودیت وجود دارد که باید مراقب آنها باشید.

اول اینکه، تشخیص الگوهای واگرایی روی نمودارهای گذشته کار راحتی است اما تشخیص آنها در لحظه ممکن است سخت باشد چون وضعیت احساسی بازار باعث می‌شود که نسبت به جهش صعودی خوشبین باشید اما بعد متوجه شوید که این جهش یک واگرایی مخفی خرسی بوده است. سعی کنید احساسات خودتان را از بازار حذف کنید. داشتن دید احساسی می‌تواند تحلیل شما را خراب کند.

دوماً زمانی که واگرایی مخفی در مراحل بعدی یک روند رخ می‌دهد، نسبت ریسک به سود چندان مطمئن نیست. بخش عمده‌ای از روند طی شده و زمانی که منتظر واگرایی قیمت و اوسیلاتور هستید، در بدترین نقطه قیمت وارد روند شده اید.

در نهایت اینکه، الگوهای قیمت برای ارزهای دیجیتال کوچکتر به اندازه آنچه برای بازارهای بزرگتر مثل بیت‌کوین و اتریوم مشاهده می‌شود مطمئن نیستند. خریداران و فروشندگان کمتری به یک بازار کوچک علاقمند هستند و همین موضوع آن را در معرض نوسان و تیک‌های نامطلوب قرار می‌دهد.

نتیجه گیری

واگرایی‌های مخفی خرسی و گاوی، الگوهایی قدرتمند هستند که در پایان دوره تحکیم مشاهده می‌شوند و نشان دهنده تداوم روند اصلی بازار هستند. این الگوها در بازار بیت‌کوین، اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال زیاد مشاهده می‌شوند در نتیجه یادگرفتن آنها راحت تر است.

اما تشخیص این الگوها به صورت لحظه‌ای می‌توان سخت باشد. بعلاوه، اگر واگرایی مخفی در اواخر روند تشخیص داده شود، معمولاً چنین روندی خیلی امیدبخش نیست.

کلید موفقیت برای اجرای معامله بر اساس واگرایی مخفی، فیلتر کردن معاملات در جهت روند کلی تر است. همیشه جو بازار را تحلیل کنید و بهتر است برای تأیید سیگنال‌ها، از یک اندیکاتور مومنتوم دنبال کننده روند استفاده کنید.

چگونه واگرایی ها را معامله کنیم؟

واگرایی هنگامی ایجاد می شود که روند یک قیمت با روند اندیکاتور ها هماهنگی نداشته و مشابه هم نباشند. اندیکاتورهایی که معمولا در آنالیز واگرایی بکار می روند عبارتند از Stochastic ،CCI ،RSI و .MACD

آنالیز واگرایی کمک می کند که تغییرات در آستانه وقوع را مشخص بکنیم. تغییر روند با ناتوانی اندیکاتور در تایید حرکت و روند قیمت مشخص می شود. این ناتوانی می تواند به صورت ضعف یا قدرت ذاتی قیمت تفسیرشود که یک تغییر جهت سریع در روند را ایجاد می کند .در مورد واگرایی فرض می شود که اندیکاتور ها همیشه صحیح حرکت می کنند و قیمت مسیر غلطی را نشان می دهد و گمراه کننده هست .

یک مثال معمول در این مورد وقتی است که اندیکاتور قادر به تایید حد بالای قیمت جدید ایجاد شده، توسط ایجاد یک مقدار حد بالای جدید نباشد.

یک مثال

این مثال توسط شکل یک با استفاده ازRSI (14) شرح داده می شود:

(شکل 1 )

زمانی که قیمت یک تاپ واضح و جدید ایجاد کرده، RSI یک تاپ پائین تر ساخته. این مدل از واگرایی منفی به صورت نشانه ای از تضعیف روند تفسیر می شود و به صورت کاهش مختصر و سریعی در قیمت ادامه پیدا می کند. دایره های آبی روی شکل جهت عکس این قضیه را نشان می دهند. در اینجا قیمت یککف قیمت که در ادامه آن یک کف قیمت کمتر ایجاد شده را نشان می دهد. RSI در این نقطه یک الگوی دو کف یا double bottom ایجاد کرده که تضعیف بیشتر قیمت را رد می کند. در نتیجه شکل گیری روند به صورت بازگشتی خواهد بود.

اگر به مثالهای مطرح شده در شکل یک به دقت نگاه کنید متوجه می شوید که قیمت واندیکاتور در بخش اول خلاف جهت همدیگرحرکت کرده اند در حالی که در بخش دوم اندیکاتور به طور واضحی یک الگوی دو کف یا Double Bottom ایجاد کرده.

آیا این مسئله قدرتهای مختلف و گونه های مختلف واگرایی را نشان می دهد؟ پاسخ این سوال قطعا "بله!" هست. طبقه بندی و کلاسه کردن واگراییها ما را در استفاده بهتر و صحیح تر از آنها کمک خواهد کرد.

واگراییهای قوی تر باعث حرکت های قوی تر در قیمت خواهند شد.

کلاسه های زیر شامل مثالهائی هم از واگرایی مثبت و هم از واگرایی منفی می باشند.

واگرایی کلاس A: نوع قوی واگرایی

مثال 1: قیمت یک کف قیمت جدید ایجاد می کند. اندیکاتور یک کف قیمت بالاتر از کف قیمت قبلی ایجاد می کند. (انتظار بالا رفتن قیمت هست)

مثال 2: قیمت یک High جدید می سازد. اندیکاتور یک High پایین تر از High قبلی ایجاد می کند. (انتظار کاهش قیمت هست)

واگرایی کلاس B: واگرایی با قدرت متوسط

مثال 1: قیمت یک الگوی دو کف می سازد، در حالیکه اندیکاتور یک کف قیمت بالاتر از کف قیمت قبلی خود می سازد.(انتظار افزایش قیمت هست)

مثال 2: قیمت یک الگوی دو سقف قیمت می سازد، ، در حالیکه اندیکاتور یک کف قیمت پایین تر از کف قیمت قبلی خود می سازد.(انتظار کاهش قیمت هست)

واگرایی کلاس C: ضعیف ترین نوع واگرایی

مثال 1: قیمت به یک کف قیمت پایین تراز کف قیمت قبلی می رسد، اندیکاتور یک الگوی دوکف تشکیل می دهد. (انتظار افزایش قیمت هست)

مثال 2: قیمت به یک سقف قیمت بالاتر از سقف قیمت قبلی می رسد، قیمت قبلی می رسد ولی اندیکاتور یک ایجاد می کند. ( انتظار کاهش قیمت هست)

بر اساس قدرت، واگرایی های کلاس A باید دقیقا مانیتور شوند در حالی که واگراییهای کلاس C را معمولا می توان نادیده و کم اهمیت در نظر گرفت.

چرا آنالیز واگرایی باید کارا باشد؟

چه تئوری در پس آنالیز واگرایی نهفته است؟ چگونه می توان مطمئن بود که واگرایی بوجود آمده رفتار رندم اندیکاتورها و گول زننده نیست؟ نظریه فاندامنتال واگراییها بر این فرض بنا شده است که اندیکاتورهای تکنیکال رفتار و روانشناسی حرکت بازار را نشان می دهند و بعد از آن قیمت ها در آن سمت حرکت می کنند.

گذشته از همه این حرفها، اندیکاتورها هیچ کاری جز کنار هم قراردادن رفتار قیمت ها وقابل مقایسه کردن آنها انجام نمی دهد.

(شکل 2)

در حالی که قیمت ها نمی توانند هیچ وقت خیلی بالا یا خیلی پائین باشند، اندیکاتورها (حداقل اسیلاتورها) به طور مشخص حد بالا و پائین دارند که مشخص می کنند قیمت ها می توانند حرکت تند و زیادی داشته باشد

این مسئله اشاره به این نکته دارد که حجم حرکت می تواند خیلی خوشبینانه یا خیلی بدبینانه تفسیر شود.

جدید می رسد، کف قیمت وقتی قیمتها به یک بالاتر می سازد، کف قیمت ولی اندیکاتور ها یک فرض می شود که تمایلات سرمایه گذاری تغییر یافته است.

این واگرایی مثبت نشان می دهد که با وجود قیمت پائین جدید، سرمایه گذاران کمتر از قیمت پائین قبلی شوکه شده اند. برگشت مثبت در تمایلات بازار اولین نشانه وجود پتانسیل برای تغییر جهت بازار می باشد.

در سطوح تکنیکال صرف، وقتی اندیکاتوری نتواند High و Low قیمت جدید را تائید کند، صرفا نشانه این است که نوسانات قیمت (دینامیک قیمت) کاهش پیدا می کند.

ممنتم

ممنتم سرعت تغییر قیمت در یک بازه زمانی توسط محاسبه تفاوت قیمت در دونقطه را اندازه می گیرد. برای مثال استاندارد با بازه زمانی 12 روز، قیمت 12 روز گذشته را از قیمت کنونی تفریق می کند. وقتی قیمتها به سرعت 12 روز گذشته افزایش پیدا نمی کند ممنتم شروع به سرازیر شدن و کاهش پیدا کردن می کند. وقتی قیمتها با همان سرعتی که در بازه زمانی تعیین شده حرکت می کردند، حرکت کنند ممنتم به صورت افقی حرکت می کند. بطور ساده اگر قیمتها با قدرت کمتری فازایش پیداکنند، ممنتم محو می شود و شرایطی را بوجود می آورد که احتمال ایجاد واگرایی در هرجای نمودارمی رود. گرچه این ضعف در اندیکاتور ممنتم، این اندیکاتور را در آنالیز واگرایی بی استفاده نخواهد کرد ولی در این شرایط نمی توان به استفاده صرف از این اندیکاتور اکتفاء کرد و وجود اندیکاتور دیگری در کنار این اندیکاتور ضروری می باشد.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

اندیکاتور RSI در قیاس با ممنتم، اندیکاتورمتفاوتی است. اگر بخواهیم دقیق تر بگوئیم اندیکاتوری بهترازRSI برای نشان دادن واگرایی وجود ندارد. به این اندیکاتور تابع آنالیز واگرایی نیز می گویند چون قدرت نسبی قیمت ها را قابل مقایسه می سازد.

تفاوت های قابل اندازه گیری در نوسانات قیمت منجر به نتیجه گیری و تخمین در مورد حرکت قیمت خواهد شد. توانائی RSI در اندازه گیری قدرت نسبی قیمت ها از این اندیکاتور برای آنالیز واگرایی یک اندیکاتورایده آل ساخته است. با تمام این وجود ومزایای واضح این اندیکاتور، استفاده صرف ازاین اندیکاتور برای آنالیز واگرایی یک اشتباه محض خواهد بود.

مقایسه ممنتم و RSI

بگذارید قدرت و ضعف نسبی ممنتم وRSI را با توجه به یک مثال روشن کنیم. شکل 2 نشان می دهد که ممنتم ( پنجره میانی) دریک حرکت صعودی قوی به سرعت ایجاد واگرایی می کند. هنگامی که قیمت یک High جدید می سازد ممنتم به تدریج کاهش پیدا می کند ولی از طرف دیگر RSI ( پنجره بالائی) هیچ واگراییی را نشان نمی دهد. در Low قبلی به خاطر تغییر روند یک الگوی دو کف ایجاد شده، ولی حرکت رو به بالای بعدی را بطور صحیح دنبال کرده است.

تنظیمات صحیح

بعد از انتخاب اندیکاتور مناسب، باید پارامتر زمان را تعیین کرد. در اکثر موارد دوره 14 روزه برای RSI و 12 12 روزه برای ممنتم می تواند یک تنظیم صحیح و قابل قبول باشد. مقادیر بیشتر یا کمتر از این بطور قطع ارزش

افزوده ای برای ما نخواهد داشت.

مبانی واگرایی

قبل از شروع به شکار واگراییها مطالبی است که می بایست یادآوری شود. معامله با استفاده از واگرایی به علت طبیعت واضح و قابل درکی که دارد برای خیلی از افراد یک تصور جذاب است. بسیاری از تازه کارها با شور و هیجان نمودارها را چک می کنند تا ببینند چه موقع یک واگرایی اتفاق می افتد. در ابتدا آرزوی دیدن واگرایی در چارت آرزوی بزرگ و دور از دسترسی به نظر می رسد. مهمترین قانون در اینجا این است که اگر در بررسی واگراییی در صحت و سقم آن سوال پیش آمد که آیا واگرایی هست یا نه، به این سوال یک جواب " نه! " بدهید.

واگراییها باید کاملا واضح و متمایز باشند (داد بزنه که واگراییه) اینها تنها نوعی از واگرایی هستند که میتوان به آنها اهمیت داد.

تناسب

قانون بنیادی دوم، به عنوان قانون تناسب تشریح می شود. گرچه واگراییها در اغلب نقاط نمودار دیدهخ می شوند اما نکته مهم افق زمانی، حجم معاملات و اندازه پترن قیمتی است که در هنگام اندازه گیری واگرایی استفاده می شود. واگراییها در High و Low های اصلی نمودار با اهمیت ترین آنها می باشند.

یک واگرایی کافی نیست

اگر در نمودار واگراییی تشخیص داده شد ابتدا سعی کنید که نسبت ریسک و نفع را مشخص کنید. دو راه برای این کار وجود دارد. یک راه گشتن به دنبال واگراییهای مسلسل و پشت سر هم است. و راه دیگر یافتن سطری از واگراییها کهبطور همزمان در اندیکاتورهای مختلف ظاهر می شوند.

واگراییهای مسلسل می توانند زهرآگین و پر خطر باشند گرچه پیدایش آنها با روند های قوی همراه است که اما اغلب منجر به ضد روند ( مقاومت در برابر روند جدید وحرکت برگشتی) می شود که ریسک زیادی در بر دارد.

روشی که ریسک کمی دارد و شدیداً توصیه شده است معامله در زمانی است که واگراییهای همراه هم در اندیکاتورهای مختلف شناسائی و تائید شده. تائید شدن در اینجا به این معنا است که اگر مثلا سه اندیکاتور بکار رفته دو تا از آنها واگرایی را نشان بدهند. ( تصمیم با اکثریت می باشد)

انتخاب روش

بعد از اینکه در تعداد متعددی از اندیکاتورها واگرایی شناسائی و تائید شد این سوالات پیش می آیند که:

- اکنون باید چه استراتژی برای ترید اعمال شود؟

- چه موقع واگرایی کامل می شود؟

- نقاط ورود و خروج ترید چگونه شناسائی می شوند؟

اندیکاتورهای استاندارد در آنالیز واگرایی برای تعیین نقاط ورود و خروج مطلوب نیستند و استفاده از قوانین کلاسیک ورود و خروج در ارتباط با اندیکاتورها و تنظیم های استاندارد آنها معمولا منجر به از بین رفتن سرمایه و ورشکستگی می شود.

(شکل 3)

بعلاوه اندیکاتورهائی که به عنوان تولید کننده سیگنال بکار می روند معمولاً یک تاخیر زمانی دارند در صورتی که واگراییها معمولاً سیگنالها را زودتر از موعد ارائه می دهند. ترکیب صحیح و دقیق ایندو با هم هیچگاه امکان پذیر نخواهد بود.

واگرایی و آنالیز تکنیکال کلاسیک:

جدا از اندیکاتورها، انالیز تکنیکال کلاسیک (استفاده از خطوط ساپورت و رزیستنس،خطوط روند و . ) با واگرایی تطابق و همخوانی دارند چون سیگنالهای ایجاد شده تاخیر زمانی ندارند مشکلات اصلی آنالیز تکنیکال که اغلب منجر به ترید در جهت اشتباه می شوند را ندارند. واگراییها نشان از تغییر روند می دهند و برای کاهش تعداد سیگنالهای اشتباهی که در آنالیز تکنیکال پیش می آید ایده آل هستند.

یک مثال عملی

طبق صحبت قبل مبنی بر عدم کفایت یک اندیکاتور در تشخیص واگرایی، به شکل 3 توجه کنید. دو تا اندیکاتور استفاده شده است. CCI با رنگ قرمز و RSI با رنگ آبی؛ البته یک اندیکاتور دیگر هم می توانست مورد استفاده قرار گیرد که در اینجا بخاطر شلوغ نشدن شکل از ان صرفنظر شده. برای وضوح راحتی کار همه High و Low ها شماره گذاری شده است.

سه نقطه اکستریم آخر

برای تشخیص بهتر واگرایی همیشه سه نقطه اکستریم آخر تشکیل شده در نمودار را بررسی کنید. High1، Low2 و3High، در چارت High3 کمی پایین تر از High1 هست. اگر به اندیکاتورها نگاه کنیم متوجه می شویم که High هائی که آنها نیز نشان داده اند در نقطه 3 پائین تر از نقطه 1 هست.

خوب، از واگرایی خبری نیست. در ادامه چارت توجه کنید Low2و High3 و Low4، Low4، مختصری بالاتر از Low2 است و مشابه همین امر در اندیکاتور هم قابل مشاهده می باشد. دوباره واگراییی موجود نیست. وقتی High3، Low4 و High5 را امتحان می کنیم قضیه جالب تر خواهد شد. High5 تقریبا هم سطح یا شاید کمی پایین تر از High3 می باشد و RSI هم ساختار مشابهی را نشان می دهد ولی CCI ساختار متفاوتی را نشان می دهد. ولی CCI ساختار متفاوتی را نشان می دهد. پیک این اندیکاتور در نقطه 5 بطور واضحی بالاتر از نقطه قبلی می باشد، . یک واگرایی!

با توجه به فرض قبلی برای تعیین واگراییی که شرایط وارد شدن به ترید را مهیا کند ما احتیاج به تائید توسط بیش از یک اندیکاتورداریم. پس در این مورد می توان از وجود این واگرایی در CCI صرفنظر نمود. در ادامه اندیکاتورها به طور صحیح همه High و Low ها را دنبال می کنند تا به نقطه Low8، High9 و Low10 برسند. Low10 بوضوح پایین تر از Low8 می باشد، درصورتیکه اندیکاتورها تصویر متفاوتی را ارائه داده اند. RSI یک الگوی دو کف ایجاد کرده و این در حالی است که CCI یک واگرایی کلاس A را نشان می دهد.

حال سوال اینجاست که چطور می توان از واقعی بودن این واگرایی اطمینان حاصل کرد، چه بسا این پترنها قبل از این هم تشکیل شده بودند ولی واگرایی نبودند. می توان دو فرض برای تشخیص واقعی بودن واگرایی در نظر گرفت. یکی اینکه Low دیگری پایین تر از نقطه 10 ایجاد نشود و دیگر اینکه Low بعدی ایجاد شده بالاتر از Low8 باشد. با ایجاد این دو مسئله واگرایی تائید و کامل خواهد شد. روزی که قیمت این شرایط را پیدا می کند در شکل 3 با یک خط آبی عمودی نشان داده شده است. این روز، روز قطعیت یافتن واگرایی که سیگنالهای RSI و CCI تایید شده اند. توجه کنید که قیمت بالاتر از خط آبی افقی بسته شده است. یک آلترناتیو دیگر این است که یک روز دیگر هم صبر کنیم تا شرایط قطعی شود.

خروج

همانطور که قبلا گفته شد واگراییها باید درکاهش سیگنالهای غلطی که در آنالیز تکنیکال کلاسیک رخ می دهند موثر باشند. اگر ورود به ترید موفقیت آمیز باشد نقطه Stop می تواند دربهترین مکان بالای نمودار قرار گیرد. در این مورد مسئله بسیار ساده است چون بر اساس سناریوی ما که صعود قیمت را پیش بینی کرده بودیم، غلط بودن این پیش بینی وقتی ثابت می شود که قیمت کمتر از Low10 شود. پس نقطه Stop را روی این خط یا کمی پائین تر از آن قرار می دهیم.

نقطه خروج از ترید می تواند بر اساس سود مطلوب ما ( معمولاً چند برابر مقدار ضرر احتمالی تعیین شده) یا بر اساس یافتن نقاط تکنیکی در روی چارت تعیین شود.

در شکل 3 بر اساس خط روندی که رسم شده می توان نقطه شکست این خط را به عنوان نقطه خروج از ترید در نظر گرفت.

برخی از علائم هشدار دهنده

مثال بالا ثابت می کند که راههائی برای سیستماتیک کردن ترید توسط واگراییها وجود دارد. مسئله حل نشده این است که چطور می توان اهمیت یک واگرایی را ثابت کرد. راه های زیادی برای تفسیر این مسئله موجود می باشد که همگی بسته به کسی که نمودار را تحلیل می کند دارد.

به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقه‌مندان و سرمایه‌گذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور می‌کنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت می‌کنند، منجر می‌شود. در این میان جای خالی آموزش و دانش‌اندوزی به وضوح احساس می‌شود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاس‌های خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاس‌های مالتی مدیا گرفته، تا دوره‌های عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیل‌های روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.

حجم معاملات چیست و چگونه می‌توانیم از آن استفاده کنیم؟

تفاوت سرمایه‌گذاری و معامله‌گری

حجم معاملات (Trade Volume) مجموع تعداد قراردادها یا سهام‌های معامله شده در یک نماد معاملاتی است. حجم معاملاتی را می‌توان در هر نوع نماد و بازارهایی مثل بورس سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آپشن، قراردادهای آتی و انواع کالاها به کار برد.

اصول پایه حجم معاملات

حجم معاملات در یک برهه زمانی خاص، مجموع تعداد سهام‌ها یا قراردادهای مبادله شده در یک نماد معاملاتی خاص را اندازه می‌گیرد، که شامل مجموع مقدار سهام‌های مبادله شده بین خریدار و فروشنده می‌شود.

زمانی که مبادلات به صورت فعالانه‌تر انجام می‌شوند، حجم معاملات بالاست و وقتی که مبادلات کمتری بین خریدار و فروشنده انجام می‌شود، حجم معاملاتی نیز پایین است.

هر صرافی در بازار، حجم معاملاتی خاص خود را دنبال می‌کند و اطلاعات مختص به خود را منتشر می‌کند. اطلاعات مربوط به حجم معاملاتی در هر روز، معمولا هر یک ساعت یک بار، تخمین زده می‌شوند و در انتهای هر روز نیز یک شکل کلی و یک اطلاعات منسجم از حجم معاملات آن روز منتشر می‌شود.

سرمایه گذاران همچنین می‌توانند مقدار تغییرات قیمت قرارداد را به عنوان جانشینی برای حجم معاملات دنبال کنند. در این روش، تغییرات قیمت خیلی سریع‌تر از حجم معاملات اتفاق می‌افتد.

این ابزار به سرمایه گذاران درباره میزان فعالیت و نقدینگی بازار می‌گوید. حجم معاملات بالا، نشان دهنده نقدینگی بالای یک نماد معاملاتی است؛ یعنی رابطه بهتر و فعال‌تری بین خریداران و فروشندگان وجود دارد.

وقتی که سرمایه گذاران درباره روند حرکتی در بازار سهام تردید دارند، حجم معاملات در قراردادهای آتی افزایش می‌یابد. این اغلب باعث می‌شود که قراردادهای آتی و آپشن آن سهام نیز فعال‌تر شوند.

در کل، در روزهای باز شدن بازارهای جهانی مثل فارکس (دوشنبه‌ها)، و روزهای بسته شدن بازار (جمعه‌ها) حجم معامله بالاتر است و در روزهای قبل از تعطیلات، معمولا پایین می‌آید.

امروزه، تریدرهای روزانه و شاخص‌های پول در بازار آمریکا، تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین استفاده کنندگان حجم معاملات شده‌اند.

طبق گفته‌های موسسه مالی و بانکداری JPMorgan‌ در سال ۲۰۱۷، سرمایه گذاران راکدی مثل ETFها (صندوق‌های قابل معامله) و حساب‌های سرمایه گذاری کمّی که معاملات الگوریتمی با سرعت بالا انجام می‌دهند، مسئول ۶۰ درصد از کل حجم معاملاتی بودند؛ در حالی که تریدرهای محتاط فاندامنتالی (تریدرهایی که فاکتورهای فاندامنتالی را قبل از سرمایه گذاری بر روی یک سهام ارزیابی می‌کنند)، تنها مسئول ۱۰ درصد از آن بودند.

تریدرها و حجم معاملات

حجم معاملات ارز دیجیتال بیت کوین تحلیل تکنیکال ترید اندیکاتور قراردادهای آتی قراردادهای آپشن

تریدرهای از عوامل مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. حجم معاملاتی یکی از آسان‌ترین فاکتورها برای ارزیابی بازار توسط تریدرهاست.

این ابزار، در طول بالا رفتن سریع قیمت یا پایین آمدن سریع آن، برای تریدرها اهمیت زیادی دارد، چون می‌توانند با استفاده از آن، معاملات خود را تشخیص و سازماندهی کنند.

همچنین حجم معاملات بالا که معمولا با تغییر روند قیمت همراه است، می‌تواند ارزش سهام مورد نظر تریدرها را تقویت کند.

سطوح مختلف حجم معاملات، می‌تواند به تریدرها کمک کند تا تصمیم گیری بهتری برای زمان ورود به بازار داشته باشند؛ تریدرها میانگین حجم معامله در طول روز را، هم برای معاملات کوتاه مدت و هم بلندمدت دنبال می‌کنند، تا بتوانند برای ورود به بازار تصمیم درستی بگیرند. همچنین آنها می‌توانند اندیکاتورهای تکنیکال دیگر را نیز با حجم معاملاتی تلفیق کنند.

نمونه‌ای ساده از حجم معاملات

فرض کنید که بازار شامل دو تریدر است؛ تریدر اول ۵۰۰ سهم از سهام اپل را می‌خرد و ۲۵۰ سهم از سهام آمازون را می‌فروشد. تریدر دوم نیز ۵۰۰ سهم از سهام تسلا را می‌خرد و ۲۵۰ تا از این سهم را به تریدر اول می‌فروشد.

کل حجم معاملات در بازار ۱۰۰۰ است (۵۰۰ سهم اپل + ۲۵۰ سهم آمازون + ۲۵۰ سهم تسلا).

استفاده از حجم معاملات برای بهبود معاملات

حجم معاملات ارز دیجیتال بیت کوین تحلیل تکنیکال ترید اندیکاتور قراردادهای آتی قراردادهای آپشن

حجم معاملات یک مقیاس است که نشان می‌دهد در یک دوره زمانی خاص، چه مقدار از یک دارایی معامله شده است. در بورس سهام، حجم معاملات به صورت تعداد سهم‌های خرید و فروش شده نمایش داده می‌شود و در قراردادهای آتی و آپشن نیز این حجم بر مبنای تعداد قرارداد دست به دست شده نشان چگونه واگرایی ها را معامله کنیم؟ داده می‌شود. خود حجم معاملات و دیگر اندیکاتورهایی که از دیتاهای حجم معاملاتی بهره می‌گیرند، معمولا در نمودارهای آنلاین استفاده می‌شوند.

هر از گاهی، نگاه کردن به الگوهای حجم معاملات، می‌تواند قدرت یک سهام یا ارز دیجیتال خاص را نشان دهد. در حقیقت، حجم معاملات نقش مهمی در تحلیل تکنیکال بازی می‌کند.

نکات مهم

  • حجم معاملات می‌تواند یک مقیاس خوب برای تشخیص قدرت بازار باشد. معمولا بازارهایی که دارای حجم معاملات بالایی هستند، روند قدرتمندتر و سالم‌تری دارند.
  • زمانی که در حجم معاملات بالا، بازار ریزش می‌کند، قدرت بازار در روند چگونه واگرایی ها را معامله کنیم؟ نزولی بیشتر می‌شود.
  • زمانی که قیمت در روند نزولی بالای بالاتر (Higher High) جدیدی را ثبت می‌کند، باید خیلی مراقب باشید! چون ممکن است روند صعودی شکل بگیرد.
  • اندیکاتورهای حجم موجود (OBV) و کلینگر (Klinger)، ابزارهایی هستند که بر مبنای حجم بازار کار می‌کنند.

اصول اولیه استفاده از حجم معاملات

وقتی که حجم معاملاتی را بررسی می‌کنید، معمولا اطلاعات از قبیل قدرت یا ضعف یک روند را به دست می‌آورید. به عنوان یک تریدر، ما تمایل بیشتری به همراهی با حرکات قوی‌تر داریم و در روندهای ضعیف نیز، ما به دنبال معکوس شدن روند می‌گردیم.

البته این دستورالعمل‌ها همیشه و برای تمام مسائل پاسخگو نیست؛ اما برای تصمیم‌گیری برای ورود به بازار، مناسب است.

۱. تایید روند

یک بازار رو به رشد (نزولی یا صعودی)، باید حجم معاملاتی بالایی داشته باشد. گاوها به افزایش حجم خریداران برای هل دادن قیمت به سمت بالا نیاز دارند؛ کاهش حجم معاملات در روند صعودی، می‌تواند نشانه کاهش جذابیت نماد مورد نظر و در نتیجه، معکوس شدن قیمت باشد.

این یک حقیقت واضح است که ریزش یا جهش قیمت با حجم معاملاتی کم، یک سیگنال خرید یا فروش ضعیف است. ریزش یا جهش قیمت با حجم بالا، سیگنال قوی‌تری ارائه می‌دهد که نشانه تغییر چیزی در آن نماد خاص است.

۲. اشباع حرکت و حجم معاملات

در یک بازار صعودی یا نزولی، ما می‌توانیم اشباع قیمت را ببینیم. اشباع‌ها، حرکات واضحی در قیمت هستند که با افزایش حجم معاملات ترکیب شده‌اند؛ آنها می‌توانند سیگنال‌هایی مبنی بر پتانسیل اتمام روند ارائه دهند.

تریدرهایی که بیشتر صبر کرده‌اند و از عدم دریافت سودهای بیشتر ترس دارند، خریداران را خسته می‌کنند؛ در نتیجه، بازار معکوس می‌شود.

زمانی که بازار نزولی است، نزول بیشتر قیمت تریدرها را تحت فشار قرار می‌دهد و این، بر روی نوسانات تاثیر می‌گذارد و حجم معاملات را افزایش می‌دهد. این نیز می‌تواند سیگنالی مبنی بر اتمام روند نزولی باشد.

۳. نشانه‌های صعودی

حجم معاملات می‎تواند در تشخیص نشانه‌های صعودی بازار مفید باشد. برای مثال،‌ فرض کنید که بر روی یک خط مقاومت که قیمت را پس می‌زند، حجم معاملات افزایش می‌یابد؛ در این حالت، قیمت نیز پس از یک اصلاح کوچک، افزایش پیدا می‌کند.

در یک روند نزولی، باید پایین پایین‌تر (Lower Low) ساخته شود؛ زمانی که این حرکت تمام شد، حجم معاملات کاهش می‌یابد، که این یک نشانه صعودی تلقی می‌شود.

۴. معکوس شدن قیمت

پس از یک حرکت بزرگ قیمتی (بالا یا پایین)، اگر قیمت شروع به بی‌روند یا رنج شدن (Range) با حجم معاملاتی بالا کرد، می‌تواند نشانه‌ای از معکوس شدن قیمت باشد.

۵. بریک اوت‌ها و فیک اوت‌ها

در بریک اوت اولیه از بازار بی روند و یا هر الگوی قیمتی دیگر، افزایش در حجم معاملاتی می‌تواند قدرت روند را بیشتر کند. کم بودن مقدار حجم معاملات، پس زدن قیمت در بریک اوت را نشان می‌دهد، که به آن فیک اوت می‌گویند.

۶. تاریخ حجم معاملات

حجم معاملات باید مربوط به تاریخ اخیر باشد؛ مقایسه حجم معاملات امروز با ۵۰ سال قبل، اطلاعات اشتباهی به ما می‌دهد. هرچه تاریخ حجم معاملات جدیدتر باشد، امکان اتفاق مشابه بیشتر است.

حجم معاملات اغلب به عنوان یک اندیکاتور نقدینگی تلقی می‌شود. بازارهایی مثل بورس سهام که دارای نقدینگی بالایی هستند،‌ به عنوان یک استراتژی ترید کوتاه مدت در نظر گرفته می‌شوند؛ چون در قیمت‌های مختلف، خریداران و فروشندگان زیادی وجود دارند.

۳ اندیکاتور پرکاربرد برای حجم معاملات

حجم معاملات ارز دیجیتال بیت کوین تحلیل تکنیکال ترید اندیکاتور قراردادهای آتی قراردادهای آپشن

اندیکاتورهای حجم معاملات، فرمول‌های ریاضی هستند که به صورت مشترک در بیشتر پلتفرم‌های نموداری وجود دارند.

فرمول کارکرد هر اندیکاتور مقداری با اندیکاتورهای دیگر فرق دارد. تریدرها می‌توانند اندیکاتوری را انتخاب کنند که بهترین عملکرد را برایشان دارد.

استفاده از این اندیکاتورها الزامی نیست؛ اما آنها می‌توانند در تصمیم گیری درست شما را راهنمایی کنند. اندیکاتورهای زیادی برای حجم معاملاتی وجود دارند، اما ما ۳ اندیکاتور با عملکرد خوب را در اینجا بررسی می‌کنیم:

۱. اندیکاتور حجم موجود (OBV)

OBV یک اندیکاتور ساده اما مفید است. در این اندیکاتور، حجم معاملات زمانی افزایش می‌یابد که بازار به انتهای روند صعودی رسیده است. همچنین، حجم معاملات زمانی کاهش می‌یابد که قیمت به انتهای روند نزولی رسیده است.

OBV یک مجموعه از انباشت قیمت یا اشباع را نشان می‌دهد. همچنین می‌تواند واگرایی را نیز نشان دهد؛ مثل زمانی که قیمت بالا برود، اما حجم با نسبت آرامی شروع به رشد کند و یا حجم معاملات کم شود.

۲. اندیکاتور جریان پول چایکین (CMF)

افزایش قیمت باید با افزایش حجم همراه باشد. اندیکاتور CMF بر روی انبساط قیمت در زمانی که قیمت بالاتر از میانگین قیمتی کل روز قرار می‌گیرد، تمرکز دارد، سپس یک ارزش مطابق با قدرت این روند ارائه می‌کند.

اگر حجم معاملاتی در آن افزایش پیدا کند، قیمت نیز افزایش پیدا می‌کند و اگر حجم پایین باشد، قیمت نیز منفی خواهد بود.

CMF‌ می‌تواند به عنوان یک اندیکاتور کوتاه مدت استفاده شود، به این دلیل که نوسان می‌کند؛ اما بیشتر برای نشان دادن واگرایی کاربرد دارد.

۳. اسیلاتور کلینگر (Klinger Oscillator)

نوسان در پایین و بالای خط صفر، می‌تواند سیگنال‌هایی برای خرید و فروش ارائه کند.

اسیلاتور کلینگر انباشتگی قیمت را برای حجم خرید، و پراکندگی قیمت را برای حجم فروش در یک دوره زمانی خاص ارائه می‌دهد.

سخن آخر

حجم معاملاتی یک ابزار کاربردی برای تشخیص روند است. همانطور که می‌بینید، روش‌های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. اصلی‌ترین راه استفاده از آن، تشخیص قدرت یا ضعف بازار و بررسی تاییدیه روند یا معکوس شدن روند است.

اندیکاتورهای مبتنی بر حجم معاملات، برای تصمیم گیری درست برای ورود به بازار به تریدرها کمک می‌کنند.

البته حجم معاملاتی ابزار خیلی دقیقی برای ورود و خروج نیست و باید برای تشخیص این نقاط از رفتار قیمت (Price Action) نیز کمک گرفت.

معامله با واگرایی

در اینجا ما چند نمونه از زمانی که واگرایی بین قیمت و حرکت های نوسانگر وجود دارد، به شما نشان خواهیم داد. ابتدا بیایید نگاهی به واگرایی منظم بیاندازیم. در زیر نمودار روزانه دلار/فرانک نشان داده می شود.

معامله با واگرایی اندیکاتور و الگوس فارکس فارکس چیست آموزش کار در فارکس

ما می توانیم سقوط دلار/فرانک را که در روند نزولی ببینیم. با این حال، نشانه هایی وجود دارد که روند نزولی به پایان خواهد رسید. در حالی که قیمت LL را ثبت کرده است، stochastic (شاخص انتخاب ما) higher low را نشان می دهد.

چیزی اینجا مشکوک به نظر می رسد. آیا حرکت معکوس رو به پایان است؟ آیا وقت آن است که این موقعیت معاملاتی را خریداری کنیم؟

معامله با واگرایی روند صعودی کندل بازگشتی چیست

اگر به سوال قبلی پاسخ مثبت دادید آنگاه شما به سود رسیده اید. به نظر می رسد که واگرایی بین قیمت و اندیکاتور یک خرید خوب را نشان می دهد.

قیمت در طی خط روند نزولی شکسته می شود و یک روند صعودی جدید شکل می گیرد. اگر شما در نزدیکی کف خریداری می کردید، می توانستید بیش از یک هزار پیپ را بدست بیاورید، زیرا این جفت در ماه های بعدی همچنان در حال صعود است.

چگونه یک واگرایی پنهان را معامله کنیم؟

بیایید نگاهی به نمونه ای از برخی واگرایی های پنهان داشته باشیم. یک بار دیگر، به نمودار روزانه دلار/فرانک می پردازیم.

معامله با واگرایی تجزیه و تحلیل احساسات بازار

در اینجا می بینیم که این جفت ارز در روند نزولی بوده است. توجه کنید که قیمت چگونه (LH) تشکیل می دهد، اما Stochastic (HH) را نشان می دهند.

معامله با واگرایی دانلود رایگان اکسپرت فارکس روند نزولی فارکس

خوب، روند ادامه داشت! قیمت از خط روند رد شد و در نهایت تقریبا 2000 پیپ کاهش یافت! تصور کنید شما محل واگرایی را تعیین کنید و آن را به عنوان یک نشانگر بالقوه برای ادامه روند ببینید!



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.