داشتن استراتژی در دنیای معامله گری


“نوسانات کوتاه مدت در نقاط برگشتی به بیشترین حد خود می‌رسد و با ثابت‌شدن روند کاهش می‌یابد. اما زمانیکه تمام معامله‌گران وارد بازار می‌شوند، قوانین بازی دوباره تغییر می‌کند.”

آشنایی با روش‌های مدیریت سرمایه در بازارهای مالی

برای ورود به بازار سرمایه تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست. همانطور که می‌دانید مهمترین موضوع این می‌باشد که بتوانید از دارایی خود پول بسازید. اگر دانش کافی در این زمینه را نداشته باشید، همه سرمایه‌تان را از دست می‌دهید.

به گزارش خبرگزاری موج، برای ورود به بازار سرمایه تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست. همانطور که می‌دانید مهمترین موضوع این می‌باشد که بتوانید از دارایی خود پول بسازید. اگر دانش کافی در این زمینه را نداشته باشید، همه سرمایه‌تان را از دست می‌دهید.

برای اینکه بتوانیم در بازار سود خوبی برداشت کنیم، باید ۳ مورد زیر را در معاملات خود بکار ببرید:

  • مدیریت داشتن استراتژی در دنیای معامله گری سرمایه
  • تحلیل بازار
  • روانشناسی بازار

دانستن هر کدام از این موارد برای کسانی که می‌خواهند وارد این حرفه شوند ضروری است.

در ادامه با گزینه مدیریت سرمایه بیشتر آشنا می‌شوید.

منظور از مدیریت سرمایه چیست؟

اکثر افراد فکر می‌کنند تحلیل تکنیکال برای کسب سود از بازار کافی است، اما اگر نتوانیم سرمایه خود را مدیریت کنیم و ندانیم که چه مقدار از سرمایه خود را وارد معامله کنیم، اشتباه بزرگی کرده‌ایم.

اصلی‌ترین هدف در مدیریت سرمایه، کم کردن ضرر و افزایش سود است، یعنی بتوانیم در معاملات اشتباه ضرر کمتر، و در معاملات درست سود زیادی داشته باشیم.

با داشتن مدیریت درست روی سرمایه خودمان سود‌های خوبی می‌توانیم به دست بیاریم. این را به یاد داشته باشید که اولویت اول حفظ سرمایه است! برای درک بهتر مبحث مدیریت سرمایه، می‌توانید صفحه آموزش معاملات بازارهای مالی را مشاهده کنید.

انواع روش های مدیریت سرمایه

برای داشتن مدیریت درست سرمایه یک سری قوانین باید رعایت شود. در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

  • ضرر‌های خود را محدود کنید
  • حجم معاملات رو معقول و استاندارد انتخاب کنید
  • نسبت سود به ضرر را حتماً رعایت کنید
  • به حجم معامله زمانی که در ضرر است اضافه نکنید
  • حد ضرر رو قبل از باز کردن معامله مشخص کنید
  • حد ضرر مجاز روزانه، هفتگی و ماهانه رو برای خودمون مشخص کنیم

حالا با توجه به نکات بالا باید یک سیستم مدیریتی خوب برای مدیریت سرمایه طراحی کنیم. داشتن یک سیستم مدیریت سرمایه برای یک تریدر موفق، واجب و ضروری است.

مدیریت سرمایه1

مواردی که به آنها اشاره کردیم بصورت خلاصه و تیتروار بود. اگر تمایل دارید تا اطلاعات بیشتری در زمینه بازارهای مالی بدست بیاورید و همیشه با جدیدترین متد روز دنیای معامله گری همراه باشید، پیشنهاد می‌کنیم از این وبسایت آموزشی و خبری استفاده نمایید.

در ادامه برای طراحی این سیستم، یک سری نکات را بازگو می‌کنیم.

آموزش کامل مدیریت سرمایه

برای طراحی سیستم مدیریت سرمایه معیار‌ها و نکاتی را باید در نظر بگیریم که در پایین به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

استراتژی ورود به معامله

وقتی معامله را باز می‌کنیم، حتماً باید بدانیم چرا و به چه دلیلی می‌خواهیم وارد معامله شویم. در واقع برای ورود به معامله باید استراتژی داشته باشیم.

استراتژی تعیین حد ضرر اولیه

قبل از باز کردن معامله باید بدانیم که اگر بازار برخلاف نظر ما حرکت کند و ما ضرر کنیم، تا چه اندازه می‌تونیم ضرر را تحمل کنیم. بعد از ورود به معامله اگر بخواهیم به این مورد فکر کنیم، مثل این است که سوار ماشین بدون ترمز شده باشیم! قبل از ورود به هر معامله باید حد ضرر خود را تعیین کنید تا در حین معامله هیجانی رفتار نکنید. حد ضرر از مهمترین اصول تریدینگ می‌باشد.

مشخص کردن حجم معامله

انتخاب حجم معامله باید بر اساس مقدار کل سرمایه ما باشد. فراموش نکنیم که حفظ سرمایه از کسب سود اهمیت بیشتری دارد.

بسیاری از معامله‌گران بر این باورند که حداکثر ریسک برای هر معامله نباید بیشتر از ۳ درصد کل سرمایه باشد. با این روش حتی اگر ۱۰ معامله اشتباه پیش برود، باز هم ۸۰ درصد سرمایه ما حفظ شده است. اگر یک تریدر مبتدی هستید، پیشنهاد می‌کنم از این روش استفاده کنید!

تعیین حداکثر ضرر در دوره زمانی

باید برای مقدار ضرر مشخص شده، دوره زمانی هم مشخص کنیم. یعنی اگر در بازه زمانی مشخصی، به مقدار ضرر مشخص شده از قبل رسیدیم، وارد معامله نشویم و از بازار دور شویم. با این کار می‌توانیم به ذهن خود استراحت داده و کنترل بهتری روی احساسات خود داشته باشیم. پس برای حد ضرر خود زمان مشخصی تعیین کنید تا دچار فرسایش نشوید.

شما می‌توانید بر اساس رویه ریسک‌پذیری خودتان، ضرر‌های زمانی رو به تایم فریم معاملاتی خود اضافه کنید.

تقسیم معاملات به دو یا چند قسمت

برای اینکه بتوانیم مقدار سود خودمان را در بازار بالا ببریم، استراتژی معامله چند قسمتی گزینه مناسبی است. برای این کار یک قسمت از حجم معامله خود را با سود نسبتاً کم می‌بندیم و بقیه حجم را برای هدف و هدف‌های بالاتر و یا بلند مدت باز نگه می‌داریم.

استراتژی خروج و تعیین حد سود

دقیقاً مثل حد ضرر، حد سود هم باید قبل از باز کردن معامله مشخص باشد. وقتی می‌خواهید از خانه بیرون بروید، اگر مقصدی نداشته باشید در خیابان سرگردان می‌شوید!

نسبت سود به ضرر

برای به دست آوردن این نسبت، حد سود را تقسیم بر حد ضرر می‌کنیم. هر چه عدد به دست آمده از ۱ بزرگتر باشد، معامله بهتر و سود دهی بیشتری داریم. نسبت زیر ۱ یعنی ریسک معامله بالا است و باید از انجام آن معامله پرهیز کنیم.

استراتژی جا به جایی حد ضرر

هر چقدر تلاش کنیم یک استراتژی ورود درست داشته باشیم، تا وقتی معاملات به درستی بسته نشوند و سودی به دست نیاوردیم، نمی‌توانیم بگوییم استراتژی ما موفق است! وقتی معامله‌ای باز است، باید برای جابجایی حد ضرر هم یک استراتژی داشته باشیم.

تمامی مواردی که اشاره کردیم در کنار روانشناسی معاملاتی، بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان می‌آورد. برای اینکه بیشتر در داشتن استراتژی در دنیای معامله گری این زمینه آگاهی پیدا کنید، می‌توانید از طریق صفحه مقالات آموزشی بازارهای مالی، اطلاعات خود را افزایش دهید.

سیستم مدیریت سرمایه خود را بسازید

ما می‌توانیم یک سیستم مدیریت سرمایه برای خودمان طراحی کنیم. هرکسی باید با توجه به روحیات خود، بهترین سیستم را برای خود طراحی و آن را مکتوب کند.

یادمان باشد یادداشت‌برداری در این زمینه بسیار مؤثر است و از سردرگمی ما جلوگیری می‌کند.

وقتی با قوانین خود پیش برویم داشتن استراتژی در دنیای معامله گری و آن را به شکل منظم رعایت کنیم، مسیر روبروی ما هموارتر می‌شود.

با نوشتن سیستم طراحی شده می‌توانیم راه رو بهتر ببینیم و در شرایط مختلف بازار، روی معاملات خودمان کنترل بهتری داشته باشیم.

روانشناسی بازار سهام/ 4 مشکلی که معامله گران بورس با آن مواجهند؟

معامله گران بورس بعد از یک معامله خوب ممکن است دوباره با مشکل بزرگی به نام تحلیل بیش از حد روبه رو شوند. البته بیش از حد فکرکردن در بازار سهام خود مشکل بزرگ دیگری است.

روانشناسی بازار سهام/ 4 مشکلی که معامله گران بورس با آن مواجهند؟

فرهنگ سازی بورس: برخی از معامله‌گران اصولاً بعد از یک معامله خوب، دست به تحلیل بیش‌ازحد می‌زنند که این مسئله مشکل بسیار بزرگی است و می‌تواند عواقب منفی‌ای روی عملکرد معاملاتی‌شان بگذارد. بیش‌ازحد فکر کردن باعث می‌شود برخی از معامله‌گران معاملات خیلی خوبی را که قبلاً انجام داده بودند، را هم خراب کنند که این هم، یک مشکل بزرگ دیگری است که باید راه‌حلی برای آن یافت.

مشکل اول : فاکتورهای خارجی بسیار زیادی منجر به آشفتگی ذهنی و تحلیل بیش‌ازحد می‌شوند. اخبار، وب‌سایت‌های خبری، کانال‌های تلگرامی و…: همه این موارد، باهم در یک‌چیز مشترک‌اند؛ به همین دلیل منجر به تحلیل بیش‌ازحد بازار و گیج کردن شما می‌شوند. فاکتور های خارجی احتمالاً بزرگ‌ترین دلیل انصراف معامله‌گران از معاملات خوب و خراب کردن معاملات براثر بیش‌ازحد معامله زدن هستند. وقتی‌که با فاکتورهای خارجی زیادی مواجه باشید، ذهنتان روی حقایق بسته‌شده و منجر به تردید به استراتژی معاملاتی‌تان می‌گردد.

راه‌حل اول: تصمیم بگیرید تا فاکتورهای خارجی را نادیده بگیرید. کلید نادیده گرفتن فاکتورهای خارجی صرفاً این است که دریابید این فاکتور ها نه‌تنها به شما کمک نمی‌کنند، بلکه به شما صدمه می‌زنند. وقتی‌که به‌واقع، این حقیقت را بپذیرید، دیگر به آن‌ها اهمیت نمی‌دهید و درنتیجه، روی استراتژی معاملاتی‌تان متمرکز می‌مانید و بر آن و نه آن فاکتورهای خارجی بیشتر و بیشتر اشراف پیدا می‌کنید.

موفقیت در معاملات بازار سهام، نتیجه اشراف و تسلط یافتن روی استراتژی معاملاتی‌تان و داشتن وضوح درباره‌ی اهدافتان در بازار و چسبیدن به آن‌ها بدون اثر منفی پذیرفتن از آن فاکتورهای بیرونی است.

مشکل دوم: هیچ‌چیزی بدتر از این نیست که معامله‌ای خوب بیابید که با معیارهای برنامه معاملاتی شما همخوانی دارد اما آن را انجام ندهید یا خیلی سریع از آن خارج شوید؛ یکی از دلایل بزرگ این اشتباه، تحلیل بیش‌ازحد استراتژی معاملاتی‌تان و بیش‌ازحد فکر کردن درباره آن است.

راه‌حل دوم: این مسئله، بعدِ پیچیده‌تری از بیش‌ازحد فکر کردن است زیرا معامله‌گران بنا به دلایل زیادی خودشان را به عدم انجام یک معامله خوب، وا‌می‌دارند. اما مهم‌ترین این دلایل، ترس و بی‌اطلاعی است.شما باید ترس، از دست دادن پول را کنار بگذارید و بهترین راه برای رفع این ترس، پذیرفتن آن است. معامله‌گری با سود و زیان عجین شده است و صرفاً به سود کردن منتهی نمی‌شود. هرچه زودتر بتوانید این حقیقت را بپذیرید، زودتر می‌توانید نیازتان به مدیریت صحیح ریسک در هر معامله را شناسایی کنید. پذیرفتن اینکه شما در معاملاتتان ضرر هم خواهید داد، به شما کمک می‌کند ترس از شکست خوردن را برطرف کنید. این خود دلیل بزرگی است که مانع از ادامه انجام معاملات در میان معامله‌گران می‌شود. معامله‌گری، ریسک خاص خود را دارد؛ در همان ابتدای کار یا ریسک را بپذیرید و آن را مدیریت کنید؛ یا اینکه اصلاً معامله نکنید و در چرخه ترس و تحلیل بیش‌ازحد بازار گیر خواهید کرد.

مشکل سوم: داشتن افکار بیش‌ازحد درباره معامله‌گری به معنی ابهام است. این ابهام از تحلیل چارت‌های زیاد و در نظر گرفتن تعداد بیش‌ازحد متغیرهای خارجی ناشی می‌شود. البته ممکن است دلیل آن به ندانستن و نشناختن اهدافتان در بازار یا نداشتن یک استراتژی معاملاتی که به آن مسلط باشید، نیز برگردد.

راه‌حل سوم: بیش‌ازحد خودتان را درگیر نکنید و ذهن معامله‌گری‌تان را پاک‌کنید. اولین کاری که باید انجام دهید این است که بازار را ساده ببینید. اگر از چندین و چند اندیکاتور و چارت‌های شلوغ و درهم استفاده می‌کنید، فقط خودتان را گیج خواهید ساخت و ذهن معامله‌گری‌تان را انباشته می‌سازید. برای موفقیت در معامله‌گری باید افکاری واضح و ساده داشته باشید. یک‌راه برای کاستن تراکم فکری‌تان این است که بیش‌ازحد به چارت‌ها نگاه نکنید.

مشکل چهارم: اعتماد کم به توانایی‌هایتان منجر به تردید درباره خودتان می‌شود. پرواضح است که اگر به توانایی‌هایتان در معامله اعتماد نداشته باشید، نمی‌توانید پولی دربیاورید. شما باید در این مسیر قاطع باشید و نه آشفته و متناقض.

راه‌حل چهارم: دو درمان مهم و اصلی اعتمادبه‌نفس پایین در توانایی معاملاتی‌تان، آموزش و مشاهده بازار است. شما باید از یک فرد شایسته (مشاورین و اساتید آموزشی بازار سرمایه)، آموزش‌های لازم را دریافت کنید. شاید به نظر بیاید که به‌تنهایی خودتان بتوانید معامله‌گری را بیاموزید اما این‌یک برداشت کاملاً اشتباه است؛ شما با آموزش دیدن توسط یک شخص خبره، می‌توانید از خودتان در مقابل بسیاری از اشتباهات و ضررهای بزرگ محافظت کنید. وقتی‌که شروع به معامله می‌کنید، پولی که با زحمت به دست آورده‌اید را به خطر می‌اندازید و قطعاً می‌خواهید تا جایی که می‌توانید، ریسکتان را کاهش دهید؛ ضرر کردن و از دست دادن سرمایه‌تان آن‌هم صرفاً به این دلیل که آموزش ندیده‌اید، واقعاً اشتاره زیان باری است.

بعد از آموزش و تسلط بر استراتژی معاملاتی‌تان، ‌باید به مشاهده بازار بپردازید تا بتوانید اعتمادبه‌نفستان را تقویت کنید. برای مدتی هم در حساب آزمایشی مثل تالار مجازی بورس ایران معامله کنید، پس‌ازآن با مقادیر کمی پول وارد بازار شوید و کم‌کم سعی کنید با همان مقدار اندک، اعتمادتان را افزایش دهید.

فومو در بازار مالی چیست و چگونه از آن دوری کنیم؟

فومو در بازار مالی

اگر در بازارهای مالی مختلف فعالیت کرده باشید، احتمالا اصطلاح فومو در بازار مالی را شنیده اید. جایی که شما ترس از دست دادن سودهایی که می توانستید به دست بیاورید را دارید و به همین دلیل در قیمت های بالا یک دارایی را خریداری می کنید و برای این خرید هیچ دلیل منطقی، استراتژی و برنامه از پیش تعیین شده ای نداشته اید و تنها با دیدن سودها در روندهای اخیر، دوست ندارید دیگر از سودهای دیگر بازار جا بمانید، اینجاست که فومو در بازار مالی خودش را نشان خواهد داد و دقیقا همینجاست که باید به خودتان مسلط باشید و استراتژی معاملاتی مناسبی برای خود در نظر بگیرید تا درگیر فومو در بازار مالی مختلف نشوید.

در ادامه علاوه بر این که می گوییم فومو چیست و در چه مواقعی پیدایش می شود، خواهیم گفت که چگونه می توانید با آن مقابله کنید، پس تا انتها همراه ما بمانید.

فومو در بازار مالی

سندروم FOMO در حقیقت یک وضعیت روانی می باشد که از ترس و اظطراب فرد به خاطر از دست دادن فرصت هایی در جایی، در شرایطی و یا در بازاری ناشی می شود. این سندرم، نوعی نگرانی شدید و دلهره درونی نسبت به جا ماندن و بی خبر ماندن از تغییرات به خصوص امروزه در فضای مجازی و شبکه های اجتمایی است، ولی در این مطلب ما قصد داریم از جبنه بازارهای مالی به فومو و تاثیرات آن نگاه کنیم و بازارهای مالی بورس و ارزهای دیجیتال و تاثیرات فومو بر آن ها را برای شما شرح دهیم.

مثلا می شنویم که قیمت بیت‌ کوین قرار است به شدت افزایش یابد، یا این که چنانچه در سال فلان هزار تومان رمزارز خریده بودیم، در حال حاضر میلیاردر بودیم. این جملات چه حسی را در شما به وجود می آورد؟ بیشتر اوقات در حال نگاه کردن به نمودار قیمتی هستید و این طور فکر می کنید که علائم صعودی در بازار را دیده اید؛ در این زمان بایستی تصمیم گیری کنید که کمی صبر کنید تا اطمینان یابید و با قیمت مناسب‌ تری وارد خرید شوید یا هم‌ اکنون برای خرید اقدام کنید.

در صورتی که تمایل دارید در ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین ، اتریوم و … سرمایه گذاری امن کنید و از امتیاز 10 درصد تخفیف کارمزد در معاملات رمزارزها بهره مند شوید، میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید؛

می توان این طور گفت که در این لحظه افکاری که شما را برای خرید مجبور می کنند، چه احساسی هستند و چه نوعی دارند؟ چنانچه من در حال حاضر نخرم، فردا باید با قیمت بالاتری همین سهم یا ارز را خریداری کنم یا چنانچه الان نخرم، به‌ خاطر افزایش قیمت، فلان مقدار از سود من کسر خواهد شد. این افکار موجب می شود که تریدر و یا سرمایه‌ گذار، تصمیم‌ گیری‌ های هیجانی را جایگزین تصمیم‌ گیری‌ های منطقی و تحلیلی نماید و به فومو مبتلا گردد.

بنابراین این افراد بدون تفکر بیشتر و به این منظور که به اصطلاح کرم درون خود را آرام کنند، برای خرید هیجانی اقدام می کنند. هنگامی که در بازارهای مالی شرایط و جو حاکم به‌ صورتی باشد که تعداد تریدرها هیجانی بیش از اندازه باشد، که تریدرها احساسی برای جا نماندن از بازار روی دست هم‌ دیگر خرید کنند و موجب افزایش قیمت‌ ها شوند را اصطلاحا بازار وارد فاز فومو شده می نامند. در بخش بعدی به این که چه بازارهایی فومو دارند و در ادامه به فومو در بورس و ارزهای دیجیتال اشاره خواهیم داشت؛

فومو در چه بازارهایی وجود دارد؟

همان طور که گفتیم به زبان ساده فومو ترس جا ماندن از سود است و این در هر بازاری امکان دارد رخ دهد. در بورس ایران نیز تا حدی در سال‌ های 1398 و 1399 این فومو را شاهد بودیم؛ به صورتی که شاهد بودیم پس از خبر شیوع کرونا و سقوط بازارهای مالی جهان، شرایط بازار بورس ایران به صورتی بود که فوموی بازار بر ترس تاثیر کرونا بر عملکرد شرکت‌ ها غلبه کرد و موجب شد تا بعضی از سهم‌ ها بدون توجه به این شرایط تا چند برابر رشد قیمتی داشته باشند.

همچنین در سال 1400 با فومو در بازار ارزهای دیجیتال نیز طرف بودیم و باید در نظر داشت که به صورت معمول فومو را برای ارزهای دیجیتال بیشتر به کار می بریم تا سایر بازارهای مالی، به این خاطر که صعود شدید قیمت ارزهای دیجیتال در دهه گذشته موجب شده تا مردم ارزهای دیجیتال را با سودهای فضایی در خاطر خود ثبت کنند. مقایسه‌ هایی که با گذشته و حال می‌ کنند نیز در نقش ایجاد فومو برای ارزهای دیجیتال، بسیار موثر هستند.

فومو در بازار بورس

ترس از دست دادن (فرصت، سود، لذت، یک تجربه بکر و …) امکان دارد به گرفتن تصمیمات غیر منطقی در فرد منتهی گردد. ترس و طمع یکی از فرآیندهای احساسی مرسوم در میان سرمایه گذاران به حساب می آید که امکان دارد به خطاهای سرمایه گذاری در فرد منتهی گردد. در دنیای تجارت و به خصوص معامله گری در بازارهای سرمایه، سندروم FOMO در حقیقت یک وضعیت روانی است که ناشی از ترس فرد به جهت از دست دادن فرصت های سوددهی می باشدکه در بازار وجود دارد.

حتما برایتان جالب است : ریسک سرمایه گذاری در بورس ایران

در این شرایط امکان دارد سرمایه گذار فکر کند که سایر افراد در حال بردن سودهای بسیار زیاد هستند و وی از آن ها جا مانده است! در این وضعیت یک سرمایه گذار باید بر این احساسات در فرآیند سرمایه گذاری غلبه کند و تنها بر اساس جمع آوری اطلاعات مفید و موثر، تحلیل کارشناسی شده، مدیریت سرمایه و شرایط روانشناختی بازار در قالب یک استراتژی مشخص، مدون و آزمون یافته تصمیم گیری و اقدام کند.

به عنوان مثال در بورس، بسیاری از معامله گران مبتدی و عموما جوان، با باز شدن یک نماد، سهام موجود را می فروشند و برای خرید سهام باز شده، بدون مطالعه و تحلیل و برسی ارزندگی آن و بدون هیچگونه طرحی هجوم می برند و معمولا در صف های خرید چند میلیونی قرار می گیرند، با این وجود که می داند امکان خرید سهم با این حجم از صف در آنروز وجود نخواهد داشت، ولی همچنان سرمایه و وقت خود را هدر می دهند که در واقع این همان تاثیر سندروم فومو است.

همان طور که گفتیم، در سال 1399 و حتی 98 شاهد این موضوع در بازار بورس بودیم تا جایی که افراد برای این که از سودهای بازار عقب نمانند، خانه و ماشین زیر پای خود را به فروش رسانده و پول آن ها را وارد بازار بورس کردند ولی اکثر آن ها نتوانستند به موقع از سهم های مورد نظر خارج شوند و یا با ضررهای قابل توجهی از آن سهم ها خارج شده اند و یا با خوش باوری انتظار این را دارند تا مجددا سهام ها به آن قیمت های تاریخی برسند که بعید است این موضوع را در کوتاه مدت و یا حتی میان مدت شاهد باشیم.

فومو در بازار ارزهای دیجیتال

فومو در بازار ارزهای دیجیتال باعث می شود تا رسانه‌ های اجتماعی بتوانند رفتار سرمایه گذاران را شناسایی نمایند. ماهیت اصلی فومو در کریپتو را می‌ توان در مفهوم تفکر گله‌ ای شناسایی نمود؛ به صورتی که همایش‌ های غیر منطقی برای خرید رمزارزها با رفتار گله‌ ای رخ می دهد. در نهایت، رکورد جدیدی برای سرمایه گذاری در یک نوع رمزارز ثبت خواهد شد. به عنوان مثال می‌ توان به افزایش ارزش بیت کوین در سال های اخیر اشاره کرد. با این حال، فومو همیشه موجب افزایش حرکت قیمت رمزارزها نمی شود، به این خاطر که اشتباهات آشکاری هم در این بین اتفاق می افتد که سرمایه گذاران به علت احساس فومو از آن اطلاعی ندارند!

فومو در ارز دیجیتال

می توان گفت عدم وجود چشم انداز بلند مدت برای سرمایه گذاری، اعتماد بیش از حد و یا خیلی کم، عدم تمایل به انتظار و یا انتظار بیش از حد، از معایب به حساب می آید که فومو در بازار کریپتو به همراه دارد. به صورت خلاصه، تصمیم گیری به منظور خرید رمزارز با فومو موجب خواهد شد تا میزان ریسک پذیری سرمایه گذاران افزایش یابد. در صورتی که تصمیم گیری مطابق با احساس فومو در این بازار مدیریت نشود، از برنامه‌ های تجاری خود به تدریج دور خواهید شد و سرانجام، شما موجب گسترش احساساتی از قبیل حرص، حسادت و هیجان بسیار زیاد در هر نوع خرید رمز ارز خواهید شد.

به عنوان مثال در بازار ارزهای دیجیتال قیمت بیت کوین بین سال های 2009 تا 2010، کم تر از 1 دلار بود، ولی پس از سال 2011 قیمت بیت کوین خیلی ناگهانی افزایش یافت و به بالای 32 دلار رسید. در این بین رسانه های اجتماعی گوناگون اعلام کردند که چنانچه ارز دیجیتال بیت کوین در سال 2010 خریداری کرده بودید، الان ثروت شما چندین برابر شده بود، از همین روی ترس از دست دادن یا فومو در این زمان موجب شد تا مردم سریعا به فکر خرید بیت کوین بیفتند.

همچنین در سال 2017 افراد به دلیل احساس فومو یا ترس از دست دادن به سمت بازار کریپتو هجوم بردند که این هجوم بی سابقه موجبات افزایش 1800 درصدی قیمت بیت کوین را فراهم کرد و فومو موجب شد تا مردم رمز ارز بیت کوین را در بیشترین قیمت خود خریداری کنند و وضعیت سرمایه گذاری بدی را تجربه کنند.

دلیل اجتناب معامله گران حرفه ای از FOMO چیست؟

می توان فومو را دشمنی واقعی برای یک تریدر به حساب آورد، لذا افرادی که قصد دارند تا به یک تریدر حرفه ای تبدیل شوند، می بایست فومو را از رفتار خود حذف کرده و یا به دقت آن را مدیریت کنند. یکی از حائز اهمیت ترین دلایل برای اجتناب از فومو در معامله گری، عادت کردن به معاملات ضعیف است و این بدین معنی است که شما با هر بار استفاده از فومو در معاملات یاد خواهید گرفت که چگونه ضعف‌ های خود را در یک معامله بیشتر کنید. تاثیرات این بخش از فومو در تصمیم‌ گیری برای معادلات، بعد از گذشت یک زمان تقریبا کوتاه نمایان می شود.

به عنوان مثال امکان دارد که حتی از معامله فومو نیز سود بسیار بالایی به دست آورید، ولی در انتها برآیند سودآوری شما منفی شود! دومین دلیل اجتناب کردن از فومو در معامله گری این است که ضررهای فاجعه‌ بار احساس نخواهد شد، به این خاطر که ترس از دست دادن به قدری پررنگ است که ضررهای زیاد اهمیت چندانی نخواهند داشت. حتی بعضی از افراد که از فومو برای معامله در بورس و ارز دیجیتال استفاده می کنند؛ در واقع آن ها این تفکر را دارند که با گذشت زمان و ارزش قیمت سهام می‌ توانند ضررهای گذشته را جبران کنند. در صورتی که اصلا این طور نیست.

روش های مقابله با فومو در سرمایه گذاری

افرادی که در سرمایه گذاری به سندروم فومو مبتلا می شوند، می بایست یک سری کارهایی را انجام دهند تا قادر شوند آن را برطرف نمایند، به این خاطر که هر چه بیش تر این وضعیت نگرانی در افراد باقی بماند، نه تنها موجب ضرر مالی می شود، بلکه ضرر جانی نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین در ادامه به 6 راه برای مقابله با فومو در سرمایه گذاری اشاره کردیم؛

1) داشتن استراتژی : یکی از حائز اهمیت ترین موارد این است که یک استراتژی معاملاتی مناسب برای خود تعبیه کنید. پیش از این که برای ورود به بازار مالی اقدام کنید، باید در ابتدای امر تکلیف خودتان را مشخص کنید که چه چیزی از بازار می خواهید؟ تا چه حد سود را در ازای چه میزان ریسکی می پذیرید؟ انتظار شما از بازار چیست و بر اساس همان برای خودتان و پولتان برنامه ریزی کنید که تکلیف خودتان را بدانید تا درگیر هیجانات و اخبارهای مختلف در بازار نشوید.

حتما برایتان جالب است : چگونه در بازار نزولی سود کنیم؟

بنابراین در این صورت است که می توانید از انجام معاملات خود اطمینان داشته باشید و ترس، طمع و هیجان را از فرآیند معاملاتی و سرمایه گذاری خود حذف نمایید. چرا که با داشتن استراتژی، دیگر اخبار و اتفاقات بازار قرار نیست به سادگی در شما اثر بگذارد و معاملاتتان را به سرعت تحت تأثیر قرار دهد. البته کسب اخبار موثق برای معامله بر اساس استراتژی خودتان مورد نیاز است، ولی نه این که فقط معاملاتتان را بر پایه اخبار انجام دهید.

2) باور به خویشتن : این که به خودتان باور داشته باشید، اصل مهم دیگر در فرآیند سرمایه گذاری به حساب می آید. زمانی که به خودتان باور داشته باشید، بدون استرس و با داشتن اعتماد به نفس بالا معاملات خود را یک به یک انجام خواهید داد.

3) کنترل هیجانات : راه حل سوم کنترل هیجانات می باشد. این که پیش از انجام معاملات برای آرام‌ کردن جسمانی خود اقدام کنید. نفس عمیق بکشید و در ادامه با دور کردن هیجانات خود برای خرید و فروش خود مطابق با استراتژی که از پیش تعیین کردید اقدام کنید. این را در نظر داشته باشید که چنانچه احساس هیجان می کنید، پیش از کنترل آن به هیچ وجه برای خرید یا فروش اقدامی انجام ندهید، چرا که در آن زمان گرفتن تصمیم منطقی بسیار سخت خواهد بود.

4) دوست داشتن خود : همواره باید خودتان را دوست داشته باشید. برای خودتان هدیه بخرید و برای خود ارزش قائل باشید. در این صورت به این خاطر که می دانید ارزش شما بیش تر از پولتان است، استرس و نگرانی کمی از شما دور خواهد شد و به این ترتیب به امراض گوناگون جسمی و روحی دچار نخواهید شد.

5) سرمایه گذاری با پول مازاد : مورد دیگر اینجاست که حتما باید پول مازاد خود را برای سرمایه گذاری در بازارهای مالی گوناگون و به ویژه در بازارهای که ریسک سرمایه گذاری در آن ها زیاد است وارد کنید، تا نگران این نباشید که اگر متضرر شوید دیگر همه چیزتان را از دست خواهید داد.

6) دانستن شرایط بازار : واقعیت این است که یک طرف بازار سرمایه سوددهی قرار دارد و طرف مقابل ضرر، بنابراین سرمایه گذار موفق کسی است که با استفاده از تحلیل، میزان سوددهی خود را افزایش و میزان ضرر را کاهش دهد؛ چنانچه هم ضرر کند نگران نخواهد شد، چرا که به خود باور دارد که می‌ تواند در معاملات بعدی آن ضرر را به بهترین شکل جبران کند و می دانید که همیشه می تواند برآیند معاملات خود را مثبت و سودده نگه دارد.

نتیجه گیری و کلام پایانی

همان طور که دیگر یاد گرفتید، فومو نتیجه یک واکنش احساسی در شرایط خاص و برای جا نماندن از بازار می باشد که در معامله گران بسیار دیده می شود و نتیجه آن افزایش قیمت دارایی هاست. امکان دارد این واکنش در شرایط گوناگون کار درست و یا غلطی محسوب شود. به بیان دیگر نمی‌ توان گفت که فومو همیشه بد است.

چرا که امکان دارد در شرایطی خاص از بازار صلاح این باشد که شما جفت پا بپرید داخل گود و زمانی دیگر همین عامل موجب ضررهای بزرگی برای معاملات شما شود. ولی به صورت کلی توصیه می کنیم که برای کاهش مقدار ریسک، همیشه از فومو و معاملات احساسی اجتناب فرمایید. این جمله را همیشه گوشه ذهن خود داشته باشید که “همه سودهای بازار مال شما نیست” و همواره تلاش داشته باشید تا تصمیماتتان را از روی منطق و استراتژی معاملاتی خود بگیرید و از هیجانات کاملا دور باشید.

همان طور که ابتدای مقاله به شما قول دادیم، در این مقاله به بررسی فومو در بازار های مالی پرداختیم.

همچنین اگر دوست دارید با رمز ارزهای ارزان و آینده دار بازار کریپتو آشنا شوید، مطالعه این مطلب اکیدا توصیه می شود .

به نظر شما فومو در کدام بازار مالی میتواند بیشتر اثرگذار باشد؟

آنچه که اسطوره معامله‌گری جورج سوروس می‌تواند به ما بیاموزد!

جورج سوروس (George Soros) در دنیای معامله‌گری یک اسطوره است، یک اسطوره واقعی. اگر معامله‌گر هستید و نام او را نشنیده‌اید، لازم است با بینش و خرد ارزشمند او آشنا شوید. در این مقاله، می‌خواهیم درباره آقای جورج سوروس بیشتر بدانیم. در مورد اینکه چرا او یکی از بزرگترین معامله‌گران تاریخ است و مهم‌تر از همه، کشف کنیم که چه نکاتی را می‌تواند به ما بیاموزد تا در معامله‌گری پیشرفت کنیم.

جورج سوروس به معامله‌گری معروف است که توانسته (در مفهوم عامیانه) باعث ورشکستگی بانک مرکزی انگلستان شود. او این عنوان را در سال ۱۹۹۲ به دست آورد، زمانی که بیش از یک میلیارد دلار از طریق فروش پوند استرلینگ به دست آورد. وی یکی از بنیان‌گذاران و مدیر صندوق سرمایه‌گذاری هدج فاند بین المللی به نام کوانتوم با بیش از ۲۷ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت است.

سوروس زندگی بسیار سختی داشته است. او در سال ۱۹۴۴ به عنوان یک پسر جوان یهودی در مجارستان تحت اشغال نازی‌ها، زندگی می‌کرد. سپس به انگلستان مهاجرت کرد تا در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کند. در سال ۱۹۵۶ به ایالات متحده نقل مکان کرد تا به عنوان دلال سهام کار کند. جورج سوروس یک سرمایه‌گذار پرشور، بشردوست و ایده‌آلیست دموکرات است که می‌تواند در مورد سرمایه‌گذاری، معامله‌گری و فلسفه به ما نکاتی ارزنده‌ای بیاموزد.

بنابراین، می‌توانیم مطالب مفیدی از این استاد معامله‌گری یاد بگیریم و آنها را مستقیماً در معاملات خود اعمال کنیم.

فلسفه معامله‌گری سوروس

جورج سوروس عمدتاً معامله‌گر کوتاه‌مدت است و معاملاتی با لوریج بالا در جهت بازارها انجام می‌دهد. هدج فاند معروف او به دلیل استراتژی کلان جهانی خود شناخته شده است. فلسفه شرکت او حول محور معاملات گسترده و یک طرفه بر روی حرکت نرخ جفت‌ارز، قیمت کالاها، سهام، اوراق قرضه، مشتقات و سایر دارایی‌ها بر اساس تحلیل‌های اقتصاد کلان متمرکز است.

آنچه می‌توانیم از جورج سوروس بیاموزیم…

” مهم نیست که درست فکر می‌کنید یا اشتباه، مهم این است که وقتی درست فکر می‌کنید چقدر پول به دست می‌آورید و وقتی اشتباه می‌کنید چقدر ضرر می‌کنید.”

این نقل قول از آقای سوروس یک نکته مهم را در دل خود جای داده است که تعداد معاملات سودده شما اهمیتی ندارد. باید توجه داشته باشیم که اساساً یک معامله‌گر می‌تواند در اکثر معاملات خود سودده نباشد، اما در نهایت برآیند مثبتی داشته باشد. اما چگونه؟ با تعیین ریسک به پاداش مناسب!

اگر نمی‌دانید که چگونه معاملات خود را طوری اجرایی کنید که پاداش شما حدود ۲ برابر یا بیشتر از ریسک شما باشد، در طول یک دوره معاملاتی، شرایط بسیار سختی برای سودآوری خواهید داشت. اساساً آنچه را که باید درک کنید این است که با افزایش پاداش در هر معامله، تعداد معاملات سوددهی که نیاز دارید کاهش می‌یابد. نکته کلیدی در دانستن نحوه انتخاب معاملات مناسب نهفته است که گفتن آن آسان‌تر از انجام آن است، به خصوص اگر آموزش درستی ندیده باشید.

“اکثر اوقات اگر خلاف روند معامله کنیم مجازات می‌شویم. فقط در نقاط عطف (برگشتی) به ما پاداش داده می‌شود.”

معامله‌گران پرایس‌اکشن که در جهت قیمت معامله می‌کنند، به خوبی مطلع هستند که وقتی روندها به پایان می‌رسند و فروکش می‌کنند، در سطوح کلیدی نمودار یا نقاط عطف اصلی این امکان وجود دارد که روند معکوسی شکل گرفته و قیمت شروع به حرکت در خلاف جهت بازار کند. بنابراین توجه به این نکات برای معامله‌گر حیاتی است.

“تمام رویکرد من این است که سیر وقایع نامشخص است.”

مطابق با آموزه‌های مارک داگلاس بزرگ، سوروس در نقل قول بالا اظهار می‌کند که ما هرگز نمی‌دانیم قرار است در بازار چه اتفاقی بیفتد. این نکته‌ی اساسی در معامله‌گری‌ است. در غیر این صورت نسبت به معاملات خود بیش از حد احساساتی می‌شویم و به این فکر می‌کنیم که ما موهبت و ویژگی خاصی برای پیش‌بینی بازار داریم.

با استفاده از پرایس اکشن و شناخت نحوه معامله، می‌توانید یک استراتژی معاملاتی مؤثر ایجاد کنید که سیگنال‌هایی با احتمال بسیار بالا برای ورود و خروج از بازار به شما ارائه کند. اما متغیرهای زیادی در بازار وجود دارند که هر روز بر قیمت تأثیر می‌گذارند. برخی از این متغیرها می‌توانند دارای یک عنصر تصادفی باشند که ما قادر به کنترل آن نیستیم. بنابراین تمام آنچه را که ما می‌توانیم کنترل کنیم شامل قیمت یا نقطه ورود به بازار، میزان ریسک، حد ضرر، حد سود، حجم معامله و همچنین رفتار و تفکر خودمان می‌شود. هر چیزی غیر از این موارد کاملاً از اختیار ما خارج است و هر چه بیشتر سعی کنیم بازار را کنترل کنیم بیشتر ضرر خواهیم کرد.

“از دیدگاه یک منتقد، من به شخصه یک معامله گر خلاف جهت روند به شمار می‌آیم اما در حقیقت من هم هنگام معامله در جهت خلاف انتظار بقیه احتیاط زیادی به خرج می‌دهم. در اکثر مواقع من هم در جهت روند معامله می‌کنم اما همیشه به خاطر دارم که عضوی از گله هستم و باید مراقب باشم که چه زمانی روند قرار است معکوس شود.”

جورج سوروس

این نقل قول شبیه به جمله قبلی است، اما نکته کلیدی در اینجا کلمه خلاف جهت روند است. همانطور که سوروس معتقد است، اگر معامله‌گر بخواهد بر خلاف یک ترند قوی معامله کند، ممکن است زیر پا له شود. بنابراین، مخالف بودن همیشه به معنای معامله بر خلاف روند نیست، به این معنی است که شما متفاوت از بقیه معامله‌گران فکر می‌کنید. معامله‌گران حرفه‌ای، زمانی که روند اکثر مسیر خود را طی کرده است و در شرف اصلاح است وارد معامله نمی‌شوند (داشتن استراتژی در دنیای معامله گری اشتباهی که اکثر معامله‌گران مرتکب می‌شوند)، بلکه آنها منتظر می‌شوند تا اصلاح مناسب در چارت شکل بگیرد و بعد اقدام به معامله می‌کنند.

” بازار یک فرضیه ریاضی‌ است. بهترین راه حل برای آن، داشتن ظرافت و ساده‌نگری است.”

نقل قول بالا برترین گفته سوروس است. زیرا روزهای اول در معامله‌گری، پر از تفکر‌های بیهوده، پیچیده کردن مسائل و از دست دادن پول است.

” ریسک کردن دردناک است. یا خودتان حاضرید این درد را تحمل کنید یا سعی می‌کنید آن را به دیگران منتقل کنید. اگر کسی که در یک کسب‌و‌کار پرریسک است اما نمی‌تواند با عواقب آن روبرو شود، مناسب آن کار نیست. هیچ چیز مانند خطر باعث بهبود تمرکز ذهن نمی‌شود، و من برای درست فکر کردن، به هیجان مرتبط با ریسک کردن نیاز دارم. این بخش اساسی از توانایی تفکر من است. به نظر من ریسک‌پذیری یک عنصر ضروری در شفاف اندیشی است.”

در این نقل قول، سوروس می‌گوید که اگر از ریسک کردن، به‌ویژه ریسک‌های مالی لذت نمی‌برید، به عنوان یک معامله‌گر، در بازار دوام نمی‌آورید. ریسک به تمرکز ذهن کمک می‌کند اما یک تفاوت جزیی بین تمرکز و معامله بیش از حد وجود دارد. ریسک می‌تواند شما را متمرکز کند، اما اگر تمام وقت خود را صرف تماشای نمودارها کنید، این اتفاق می‌تواند منجر به اعتیاد شما به معامله‌گری شود.

نکته کلیدی این است که شما باید معامله‌گری را دوست داشته باشید تا در آن پیشرفت کنید. برخی از افراد از نظر ذهنی نمی‌توانند ریسک‌های مالی را بپذیرند و توانایی اینکه با پول خود به طور موثر در بازار فعالیت کنند را ندارند. ناتوانی در ریسک کردن برای همه نیست، احتمالا شما هم قادر به ریسک کردن هستید که در حال خواندن این مقاله هستید.

” اگر از سرمایه‌گذاری لذت می‌برید، احتمالاً پولی در نمی‌آورید. سرمایه‌گذاری خوب کسل‌کننده است.”

معامله کردن با یک برنامه منسجم معاملاتی منجر به کسب درآمد می‌شود. به این معنی که نباید فراز و نشیب و تغییرات بزرگی در روال معاملاتی شما وجود داشته باشد. شما باید روزانه در حین تجزیه و تحلیل نمودارها، یک برنامه معاملاتی را دنبال کنید و نباید هر روز تفاوت زیادی در برنامه معاملاتی شما وجود داشته باشد.

اگر بیش از حد معامله می‌کنید و بیش از حد ریسک می‌کنید (در واقع در حال قمار کردن هستید)، از نظر احساسی و از نظر مالی هیجانات بسیاری را تجربه خواهید کرد. این اتفاق می‌تواند سرگرم‌کننده باشد، اما شما در نهایت شکست خواهید خورد. شما نمی‌خواهید در نهایت شکست بخورید، بنابراین سعی کنید که فرآیند معامله‌گری تا حد امکان برای شما کسل‌کننده باشد. منظور از کسل‌کننده این‌ است که از نظر احساسی درگیر نشوید. یاد بگیرید که روتین‌های معامله‌گری را دوست داشته باشید تا اینکه به یک عادت سودآور تبدیل شود.

“نوسانات کوتاه مدت در نقاط برگشتی به بیشترین حد خود می‌رسد و با ثابت‌شدن روند کاهش می‌یابد. اما زمانیکه تمام معامله‌گران وارد بازار می‌شوند، قوانین بازی دوباره تغییر می‌کند.”

موضوعی که سوروس در اینجا به آن اشاره می‌کند این است که نوسانات زمانی بیشتر است که سرمایه‌گذاران بدون برنامه معاملاتی نمی‌توانند موقعیت خود را حفظ کنند، زیرا روند شروع به تغییر می‌کند. معامله‌گرانی که در ابتدای یک روند وارد بازار می‌شوند، آگاه‌ترین و دارای بهترین افق زمانی هستند. بنابراین می‌توانند فراز و نشیب‌های عادی را که در بازارها اتفاق می‌افتد، هضم کنند. با بزرگتر شدن روند، سرمایه‌گذاران اصلی اقدام به برداشت سود کرده و از بازار خارج می‌شوند. در این شرایط تازه‌کارها که شناخت کافی نسبت به روند حرکتی ندارند و صرفاً عملکرد گذشته قیمت را دنبال می‌کنند، دیرتر وارد بازار شده و در نتیجه به راحتی متحمل ضرر می‍‌‌‌شوند. به‌طور خلاصه تازه‌کارهای بازار، زمانی که روند بسیاری از مسیر اصلی خود را طی کرده است و در شرف تغییر است، وارد معامله می‌شوند و ضرر می‌کنند. ولی معامله‌گر کهنه‌کار در ابتدای روند وارد شده و در انتهای روند اقدام به برداشت سود می‌‌کند.

این سطح بالای نوسانات در واقع نشانه‌ای از نقاط برگشتی (هم بالا و هم پایین) در بازارها است. برای یک معامله‌گر پرایس اکشن، نوسانات به منزله دوست می‌باشد و اگر بداند چگونه آن را به درستی درک کند، می‌تواند برای او بسیار سودآور باشد.

“من فقط به این دلیل ثروتمند هستم که می‌دانم چه موقع اشتباه می‌کنم … اساساً با تشخیص اشتباهاتم زنده مانده‌ام.”

یک معامله‌گر با شناخت اشتباه، اعتراف به آن و رفع مشکل، بقای خود را در بازار تضمین می‌کند. همچنین نتیجه دیگری که از این نقل‌قول می‌توان گرفت این است که پس از اینکه متوجه شدید معامله‌ی شما اشتباه است، سریع از آن خارج شوید.

معامله‌گری برای افرادی نیست که نمی‌توانند اعتراف کنند که کامل نیستند یا اشتباه می‌کنند. شما در معاملات به خصوص در روزهای یادگیری بسیار پراشتباه خواهید بود. بنابراین به آن عادت کنید، آن را در آغوش بگیرید و از آن بیاموزید یا بهای آن را با از دست دادن پول خود بپردازید.

در خاتمه…

جورج سوروس ثروت اولیه خود را از فروش پوند انگلیس بدست آورد، آن هم درست در زمانی که اکثر معامله‌گران در موقعیت خرید آن بودند. او به عنوان یک شاگرد زیرک بازار، توانست از یک موقعیت فروش برخلاف روند بازار بهره برده و سود زیادی کسب کند.

زمانی که یاد می‌گیریم که از تکنیک‌هایی مانند پرایس اکشن در معامله‌گری درست استفاده کنیم، طرز فکر ما ناگزیر شبیه به معامله‌گران حرفه‌ای می‌شود که روند و تغییر آن را در زمان درست تشخیص می‌دهند و این بر خلاف طرز فکر اغلب دیگر معامله‌گران است . دیگر نمی‌ترسیم، زیرا درک نمودار برای ما آسان می‌شود. ترس ناشی از فقدان دانش است، و مطمئناً اگر از موضوعی ترس داشته باشیم نمی‌توانیم در آن مهارت کسب کنیم. یک معامله‌گر می‌تواند با کسب دانش و درک بیشتر حرکات قیمت بر ترس خود غلبه کند. اگر بخواهیم یک مورد را بعنوان چکیده برای موفقیت کسب‌و‌کار جورج سوروس بیان کنیم، این است که او توانایی معاملاتی خود را به قدری توسعه داد که هیچ ترسی از انجام هیچ معامله‌ای نداشت و ما می‌توانیم نتیجه چنین توانایی را در معروف‌ترین معامله وی مشاهده کنیم که باعث شد از محل پوزیشن‌هایی مانند فروش پوند، میلیاردها دلار سود کسب کند.

داستان 10 تریدر موفق فارکس -قسمت اول

هر معامله گر فارکس اعم از مبتدی و حرفه ایی به دنبال یک هدف واحد هستند و آن هم این است که یک روز در شغل معامله گری به موفقیت برسند.
موفقیت در این شغل وابسته به پارامترهای زیادی میباشد که دست یافتن به دانش و موفقیت در این پارامتر ها سالها تجربه میخواد.
بسیاری از معامله گران که به طور رسمی وارد بازار فارکس شده اند ، داستانهای موفقیت خود را ارائه می دهند و آنچه را که برای موفقیت در کار خود انجام داده اند به اشتراک می گذارند. اجازه بدهید در این مقاله 10 داستان موفقیت آمیز معامله گران مشهور فارکس را بررسی کنیم.

جورج سورس

George Soros

کمتر کسی در دنیای معامله گری وجود دارد که آقای سورس را نشناسد.بسیاری از تحلیلگران ایشان را موفق ترین معامله گر دنیای ارزها و فارکس میدانند.
سورس برای استراتژی ایی که دارید بسیار شناخته شده است، آقای سورث به خریدن در کف های قیمتی و فروختن در سقف های قیمتی معتقد میباشد.
آقای سورث یکبار با همین روش یک میلیارد پوند قبل از چهارشنبه سیاه سپتامبر سال 1992 سود کردند و بابت این معامله بسیار مشهور شدند.
به گفته اقای سورث راز موفقیت ایشان در باز گذاشتن چشم و گوش خود موقع معامله میباشد. ایشان معتقدند برای یک معامله در فارکس باید وضعیت دو کشور مورد بررسی قرار بگیرد تا بهترین معامله را بتوانید انجام بدهید.
ایشان به شوخی به خبرنگار این مصاحبه گفتند: “اگر اینکار ها را انجام بدهید کسی نمیداند، شاید جورج سورس بعدی شما باشید.”

استنلی درک‌میلر

Stanley Druckenmiller

آقای میلر نیز همراه آقای جورج از معدود کسانی بودند که از چهاشنبه سیاه 1992 در پوند انگلیس به سود رسیدند.
آقای میلر با خالص دارایی 2میلیون دلار و اداره موفقیت آمیز Duquesne Capital از موفق ترین معامله گران زمان خود بودند.
آقای میلر راز خود را در سود کردن اینطوری میداند که ” اول از هر چیزی آدم باید بتواند سرمایه خود را حفظ کند و آن را از دست ندهد، و بعد با دنبال کردن ترند های قوی به سود های معقول برسد.”
از نظر بسیاری از تحلیلگران موفق ” از دست ندادن پول” خود یک استراتراتژی کاملا موفق در بازارهای مالی میباشد.

پاول تودور جونز

paul tudor jones

پاول تودور جونز در سال 1954 متولد شد و زندگی کاملاً عادی داشت تا اینکه با کنار گذاشتن تحصیلات تجارت در دانشگاه هاروارد به عنوان یک معامله گر در بورس کالای نیویورک مشغول به تجارت شد.
تودور یک گام بزرگ دیگر برداشت و شرکت خود را که به نام Tudor Investment Corporation نامگذاری کرد ، تاسیس کرد و در حین سقوط بازار در اکتبر 1987 ، 62 درصد از موقعیت های کوتاه مدت شرکت خود سود برد.
پل در آن دوران خطرناک توانست 100 میلیون دلار سود کند و در سال 1992 رئیس بورس نیویورک شد.
داستانهای موفقیت در فارکس چیزهای زیادی برای آموزش به ما دارند و داستان پل به ما یاد می دهد که شجاعت داشته باشیم. تصمیم پل برای کار به عنوان یک تاجر کالا به جای تحصیل در یک مدرسه تجاری معتبر ، زندگی او را تغییر داد.
سفر پل از یک معامله گر معمولی در بورس نیویورک تا تبدیل شدن به رئیس همان سازمان ، برای بسیاری از افرادی که مایلند راه او را دنبال کنند الهام بخش است.

بیل لیپشوتز

Bill Lipschutz

داستان بیل به وضوح اهمیت مدیریت ریسک در معاملات فارکس را نشان می دهد. دلیل حضور بیل در این لیست این است که داستان موفقیت او بسیار عجیب و در عین حال الهام بخش معامله گران است مخصوصا برای معامله گران بی تجربه.
بیل هیچ تجربه قبلی در تجارت فارکس نداشت و با این حال او توانست صدها میلیون دلار سود از طریق فارکس به نام Salomon Brothers به دست آورد.
بیل اغلب به پیروان خود گفته است که داشتن طرز فکر صحیح در زمان حال رمز موفقیت او است.
او رویکرد بسیار متفاوتی نسبت به معاملات ارز داشت. توصیه بیل به معامله گران این است که تمرکز خود را بر از زمان حالقرار بدهند چون ممکن است اتفاقات گذشته اینبار در این دوره اتفاق نیفتد.
. داستان بیل لیپشوتز الهام بخش بسیاری از معامله گران جدید است که تجربه بسیار کمی در این زمینه دارند. اگر انگیزه کافی دارید ، می توانید بیل لیپشوتز بعدی باشید.

مایکل مارکوس

Michael Marcus

مایکل مارکوس یکی از بنیانگذاران شرکت Commodities Corporation است و به عنوان یکی از بهترین معامله گران فارکس در زمان خود شناخته می شود.
در دوران اوج فعالیت خود ، او بزرگترین معامله گر ارز مارک آلمانی بود ،دارایی وی چیزی حدود 300 میلیون دلار تخمین زده میشد.
مارکوس همه چیز را که می توانست از مربی خود اد سیکوتا آموخت و بعداً مربی بروس کوونر شد که خودش بعداً یک معامله گر موفق شد.
بسیاری از این داستان های موفقیت در فارکس چیزهای زیادی برای آموزش به شما دارند و داستان مارکوس هیچ تفاوتی با آن ندارد. داشتن یک مربی قوی برای او بسیار ارزشمند بود و او تمام دانش خود را به مدافع خود در ادامه زنجیره انتقال داده است.
داستان مارکوس داشتن یک مربی را به ما یاد میدهد. برای موفقیت در راه معامله گری ارزها به دنبال یک مربی دلسوز و آگاه باشید.

همانطور که مشاهده کردید در این مقاله به ذکر قسمت اول معامله‌گری پرداختیم. چنانچه در رابطه با هر یک از بخش‌ها و مراحل شرح داده شده در این مقاله نیاز به توضیحات بیشتری داشتید،می‌توانید از طریق شماره‌های موجود با کارشناسان واحد پشتیبانی اتاق تحلیل تماس حاصل کنید و از آن‌ها راهنمایی دقیق‌تری بخواهید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.