sentimental
7. Sentimental children forever whining about how bitterly unfair your lives have been. Well,it may have escaped you notice, but life isn't fair.
[ترجمه ترگمان] بچه های احساساتی برای همیشه ناله می کنند که زندگی شما چقدر ناعادلانه است خوب، شاید فرار کرده باشی، اما زندگی عادلانه نیست
[ترجمه گوگل] کودکان احساساتی برای همیشه نگرانی در مورد چگونگی تلخی و ناعادلانه زندگی شما دارند خوب، ممکن است از ذهن شما فرار کرده باشد، اما زندگی عادلانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او نامه ها را به دلایل احساساتی نگه می داشت
[ترجمه گوگل] او حروف را به دلایل احساسی نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در روزه ای احساساتی، وقتم را تلف خواهم کرد
[ترجمه گوگل] در روزهای عاطفی، زمان زیادی را صرف پرواز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به دلایلی که می خواستم قبل از ژوئن به تاخیر بیفتم
[ترجمه گوگل] به دلایل احساسی، من می خواستم تا ماه ژوئن من را ترک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیگر احساساتی و احساساتی نشو
[ترجمه گوگل] نرو نه همه ی مشتاق و احساساتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او شعر را به عنوان self احساساتی تلقی می کرد
[ترجمه گوگل] او شعر را به مثابه بیان احساسات احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او از آن نوع مردانی نیست که در مورد دوستی قدیمی احساساتی می شود
[ترجمه گوگل] او مردی نیست که در مورد دوستی های قدیمی احساساتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مردم می توانند در مورد حیوانات احساساتی باشند
[ترجمه گوگل] مردم می توانند در مورد حیوانات بسیار احساساتی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گردن بند ارزش زیادی داره
[ترجمه گوگل] قفل دارای ارزش بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رمان های او پر از گل و لای احساساتی است
[ترجمه گوگل] رمان های او پر از خستگی احساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
وضعیت بازار: آیا احساسات مثبت برای شروع روند صعودی اتریوم به بازار بازگشته است؟
احساسات معاملهگران پس از افزایش ۷.۵درصدی قیمت اتریوم در بازهٔ ۱۰ تا ۱۴ مهر بهطرز چشمگیری بهبود یافت. با این حال، بررسی دقیقتر قراردادهای فیوچرز و آپشن نشان میدهد که بازپسگیری محدودهٔ ۱٬۳۵۰ دلاری بهاندازهای کافی نبود تا معاملهگران را به شروع روند صعودی جدید امیدوار کند.
به گزارش کوین تلگراف، اتریوم همچنان حدود ۳۲درصد کمتر از قیمت ۲٬۰۰۰ دلاری معامله میشود که آخرین بار در ۱۴ اوت (۲۳ مرداد) به آن رسیده بود. همچنین، میانگین کارمزد تراکنشهای این شبکه پس از بهروزرسانی مِرج در نزدیکی ۲ دلار ایستاده است.
مِرج، مهمترین بهروزرسانی بلاک چین اتریوم در ۱۵ سپتامبر (۲۴ شهریور) انجام شد. در این بهروزرسانی فناوری وابسته به انرژی زیاد استخراج به مجموعهای از اعتبارسنجها تغییر کرد که نیاز به سهامگذاری ۳۲ اتریوم در شبکه دارند.
اگرچه مرج برای پیادهسازی فناوری شاردینگ (Sharding) یا پردازش موازی در آینده ضرورت دارد، در مرحله فعلی برای حل مسئله مقیاسپذیری طراحی نشده بود. در نتیجه، طبق دادههای دپریدار، اتریوم میزبان هیچ یک از ۵ برنامه غیرمتمرکز برتر برای کاربران نیست.
به همین دلیل، تحلیل و بررسی دادههای بازار مشتقات برای درک میزان اطمینان سرمایهگذاری در حفظ روند صعودی قیمت اتریوم و حرکت بهسمت محدوده ۱٬۵۰۰ دلاری یا بالاتر ارزشمند است.
احساسات خنثی تا منفی سرمایهگذاران پس از مِرج
معاملهگران کوچک معمولاً از انجام معاملات فیوچرز سهماهه بهدلیل اختلاف قیمت با بازار اسپات اجتناب میکنند. با این حال، قراردادهای فیوچرز سهماهه ابزار محبوب معاملهگران حرفهای هستند؛ زیرا میتوانند از ایجاد نوسان دائمی در نرخهای تأمین مالی قراردادها جلوگیری کنند.
در بازارهایی با احساسات خنثی تا صعودی، این قراردادهای ثابت سهماهه معمولاً با اختلاف قیمت اندکی نسبت به قیمت در بازارهای اسپات معامله میشوند؛ زیرا سرمایهگذاران پول بیشتری را برای خودداری از تسویه قرارداد خود مطالبه میکنند. البته، معامله گران بیش از حد احساسی این وضعیت منحصر به ارزهای دیجیتال نیست و قراردادهای فیوچرز در بازارهای سالم با حق تضمین یا پریمیوم سالانه ۴ تا ۸درصدی معامله میشوند.
نمودار سه ماهه نرخ سالانه پریوم اتریوم در صرافیهای بایننس و اوکیاکسچنج
منفیبودن پریوم قراردادهای فیوچرز اتریوم از زمان مِرج در ۱۵ سپتامبر، نشاندهنده تقاضای بیش از حد برای بازکردن موقعیتهای معاملاتی شورت با تخمین کاهش قیمت است. وضعیتی نگرانکننده که با نام وارونگی (Backwardation) یا همان افزایش مبلغ قیمت قرارداد آتی با نزدیکشدن به زمان سررسید آن شناخته میشود.
معاملهگران باید برای حذف اثرات جانبی تأثیرگذار در معاملات فیوچرز، قراردادهای اختیار معامله یا آپشن (Option) اتریوم را نیز بررسی کنند. انحراف ۲۵درصدی دلتا، نشاندهنده زمانی است که بازارسازها (Market Makers) و معاملهگران آربیتراژ در حال پرداخت هزینه اضافی برای حفظ روند صعودی یا نزولی هستند.
در بازارهای صعودی، سرمایهگذاران آپشن از ضریب معاملاتی بالاتری برای افزایش قیمت استفاده میکنند؛ این باعث میشود انحراف شاخص دلتا به منفی ۱۲درصد کاهش یابد. در مقابل، هراس گسترده بازار نیز باعث ایجاد انحراف مثبت ۱۲درصد یا بیشتر خواهد شد.
نمودار انحراف ۲۵ درصدی دلتای معاملات آپشن اتریوم در ۳۰روز گذشته
انحراف ۱۲درصدی شاخص دلتا در ۳۰ روز گذشته منتهی به ۳ اکتبر (۱۱ مهر)، نشاندهنده بیمیلی معاملهگران در انجام معاملات آپشن بر روی کاهش قیمت اتریوم است. با این حال، این احساسات از ۴ اکتبر (۱۲ مهر) بهسرعت بهسمت خنثی تغییر کرد؛ زیرا بازارسازها و معاملهگران آربیتراژ از آن زمان شروع به استفاده از ضرایب مشابه در موقعیتهای معاملاتی لانگ و شورت اتریوم کردند.
انتظار پایین از افزایش قیمت اتریوم تا محدوده ۱٬۵۰۰ دلار
بررسی شاخصهای بازار مشتقات نشان میدهد که معاملهگران حرفهای مطمئن نیستند اتریوم بتواند به این زودیها برای عبور از مقاومت ۱٬۵۰۰ دلاری تلاش کند. پایینبودن قیمت قراردادهای فیوچرز نسبت به قیمتهای بازار اسپات نیز نشاندهنده نبود علاقه به استفاده از اهرم (Leverage) در میان خریداران است.
به علاوه، معاملهگران آپشن اتریوم همچنان مانند خریداران و فروشندگان بازار به قیمتگذاری ادامه میدهند که نشان میدهد رشد ۷.۵درصدی قیمت آنها را برای شروع روند صعودی قانع نکرده است. در حال حاضر، حجم قراردادهای باز اتریوم به ۷.۷میلیارد دلار رسیده است که با درنظرگرفتن افزایش موقعیتهای معاملاتی شورت میتواند بهطور بالقوه باعث ایجاد یک فشار فروش استقراضی گسترده شود.
در حالی که استفاده از اهرم معاملاتی راهی عالی برای افزایش حجم سرمایه و سود است، یک نوسان غیرمنتظره در قیمت اتریوم میتواند به لیکوئیدشدن اجباری معاملات و تقویت بیشتر حرکت قیمت منجر شود.
گاوهای اتریوم بهدلیل وجود مشکلات اقتصاد کلان و قانونگذاری که روند فعلی را دیکته میکند، در بهدستگرفتن بازار با مشکل مواجه هستند. با این اوصاف، رشد ۱۰درصدی قیمت بهسمت ۱٬۵۰۰ دلار غافلگیرکننده خواهد بود و باعث لیکوئیدشدن موقعیتهای معاملاتی شورت خواهد شد.
روانشناسی معامله گری در فارکس شش احساس غالب در معامله گری
روانشناسی معامله گری ، اینجای کار می لنگد ، نگاهی به 50 معامله آخرتان بیاندازید و به این فکر کنید که اگر اشتباهاتی که به علت هاي احساسی انجام دادید نبودند، عملکردتان الان چطوربود. حدسم اینست که اگر شما کمی جنبه هاي روانشناسی معامله گري را بهبود ببخشید،می توانید معامله گر بهتري باشید. در این مقاله با هم مهمترین احساسات مشکل ساز در معامله گري را بررسی می کنیم، می بینیم که این احساسات چگونه در زندگی شما به عنوان یک معامله گر ظاهر می شوند و شما چه کاري می توانید بکنید تا از تاثیرآنها در ایجاد رفتارهاي بد و اشتباهات کشنده درمعامله گري ، بکاهید.
6 شش احســــاس غالب در معامله گری
ترس
ترس یکی از دو احساس رایج در معامله گري است ( دیگري طمع است ) . ترس خود را به اَشکال مختلفی در معامله گري نشان میدهد،و می تواند دلیل بسیاري از اشتباهات معامله گري باشد. ترس از باختن باعث می شود که معامله گردر شناسایی باخت تاخیر داشته باشد،و متعاقب آن ضرر و باخت بیشتري حاصل می شود،و ترس از بازگشت سود باعث می شود که معامله گران معامله را خیلی زود ببندند. چنانچه بعدا اشاره خواهیم کرد ترس در معامله گري جنبه هاي بسیار بیشتري دارد که با هم بررسی خواهیم کرد.
طمع
شاید طمع چیز خوبی به نظر برسد، اماوقتی به این خصلت، خوب دقت کنیم، می بینیم که طمع اغلب اوقات باعث تصمیمات معامله گري اي می شود که ناگزیر از دوري کردن از آنها هستیم. معامله گرانی که تحت تاثیر طمع قرار می گیرند ، بیشتر اوقات به اصول مدیریت ریسک و سرمایه توجهی نمی کنند. همچنین طمع ذهنیت و طرز تفکر قماربازي در معامله گر را تقویت میکند و این یعنی معامله گري بدون توجه به قوانین و بر مبناي تصمیمات ضربه زننده.
امید
امید ، طمع و ترس معمولا پشت سر هم می آیند.معامله گرانی که در پوزیشن بازنده هستند علائمی از امید را هم در خود دارند، این معامله گران در شناسایی ضرر تاخیر می اندازند وبه معامله فرصت بیشتري می دهند چرا که امید دارند جهت حرکت قیمت تغییر کند. مثال دیگراز امید زمانی است که معامله گر براي جبران ضرر در معامله قبلی در معامله ي جدید وارد حجم بزرگی در پوزیشن می شود که با قوانینش انطباق و سنخیت ندارد.
هیجان/ اضطراب
هر گونه احساس برانگیزاننده ، در زمانی که در معامله هستید نشانه اینست که شما قسمتی از راه را اشتباه رفته اید. زمانی که مضطرب هستید و مشغول معامله هستید، معمولا علامت اینَست که پوزیشنی با حجم بزرگ گرفته اید، قوانین خود را نقض کرده اید و یا نباید در این معامله باشید.اگرسطح برانگیزاننده خود را بررسی کنید و از خود بپرسید چرا احساس اضطراب یا هیجان میکنید ، این به شما کمک میکند تا از معاملاتی که از همان اول نباید واردش می شدید ، خارج شوید.
خستگی
اگرچه خستگی بیشتر یک وضعیت است تا احساس، با این وجود ارزشش را دارد که در این طبقه بندي قرار گیرد. معامله گرانی که خسته هستند اغلب تمرکزپایینی دارند. نشانه يِ پایین بودن تمرکز زمانی است که یک وقتی بخودتان می آیید که بارهاوبارها در یک جفت ارز اقدام به پوزیشن گیري کرده اید بدون آنکه بدانید دنبال چه بوده اید. همچنین زمانیکه شماورود به معامله را از دست می دهید، بخاطر اینکه حواستان نبوده و مشغول کار دیگري مثل وبگردي بوده اید ، نیزنشان از پایین بودن تمرکزاست. بهتر است اولویت هاي خود را مشخص کنید وزمانی که در معامله هستید خودتان را درگیر فعالیت هاي دیگر نکنید.
نا امیدي/ سرخوردگی
نا امیدي اغلب دلیل اشتباهاتی است که در نتیجه احساساتی که قبل تر اشاره شد بوجود آمده اند. زمانیکه معامله گران معامله اي را از دست می دهند، قوانین خود را زیر پا گذاشته وپول معامله گران بیش از حد احساسی از دست می دهند.بعد ریسک بیشتري میکنند و خوب پول بیشتري از دست می دهند،و نا امیدي و سرخوردگی پیدایش می شودو این نا امیدي و سرخوردگی تمام الگوهاي رفتاري بدي که مشکلات جدي تر بعدي را براي معامله گر بوجود می آورند را تشدید خواهد کرد.
خواندن احساسات از روي تصمیمات معامله گری
فرقی نمی کند که در کتاب خوانده باشید یا در تالارهاي گفتگو ، به هر حال هر معامله گري می داند که روانشناسی اثرات بزرگی روي عملکرد معامله گري اش دارد. با این وجود احساسات از راه هاي بسیار پیچیده اي تصمیمات معامله گري ما را تحت تاثیر قرار می دهند و در نگاه اول چندان واضح به نظرنمی رسند. شاید فکر کنید ناخن جویدن ها، عرق کردن ها، دست بر هم مالیدن هاي از روي خوشحالی، همه علائمی از احساسات در معامله گري هستند ، اما در این مقاله ایده هاي ارزشمند جدیدتري را بدست خواهید آورد.
در ادامه براي شما تشریح خواهیم کرد که چگونه می توان احساساتی که معامله گري شما را تحت تاثیر قرار می دهد را خواند و چگونه می توانید براثرات منفی اي که از دل این احساسات بیرون می آید و موجب اشتباهات معامله گري می شود ،غلبه کنید. معامله گران بی تجربه و یا معامله گرانی که در جریان باختها (باختهاي پشت سرهم) قرارگرفته اند رفتارشان شبیه گوزنی است که کنار جاده ایستاده و بدون هیچ حرکتی مبهوت به چراغ ماشینی که دارد به او نزدیک می شود زل زده است . قطعی ترین علامتی که نشان میدهد ترس دارد تصمیمات معامله گري شمارا کنترل می کند این است که ، با وجود اینکه براي یک معامله پلن و برنامه دارید و ستاپ را کاملا واضح جلوي خودتانمی بینید، اما هنوز به معامله شک دارید و نمی توانید دکمه ورود به معامله را فشار دهید.
اگر متوجه شدید که دارید مدام فرصت هاي معاملاتی را از دست می دهید، در حالیکه تمام آنها شرایط شما را براي ورود داشته اند، شما باید ریسک تان را کاهش دهید. از بین بردن امکان به خطر انداختن پول و کاهش سطح ریسک سرمایه به مقداري کمتر،معمولا به شما کمک می کند تا اشتباهات معامله گري مبتنی بر ترس را کاهش دهید. و پس از آنکه اعتماد به نفس لازم را بدست آوردید و به استراتژي معاملاتی تان اعتماد کردید آن وقت می توانید آهسته آهسته اندازه پوزیشن در معاملات را افزایش دهید تا به حد تحمل خودتان دست یابید. همچنین قوانین خود براي ورود به معامله را مکتوب کنید و به صورت یک چک لیست قبل از ورود به معامله آنها را یک به یک چک کنید، این کار نیز کمک می کند تا ترس از ورود به معامله را از بین ببرید
چرا باید در این معامله این همه ضرر کنم؟ معامله ی خیلی خوبی بنظر می رسد
زمانی که خودتان را در ضرر زیادو قابل توجهی به خاطرِ یک یا چند معامله يِ محدود می بینید اثر متضادي وارد بازی می شود. اگر شما درباره کیفیت سیستم معاملاتی تان دچار خوش بینی مفرط باشید، احتمالا بیشتر دوست دارید تا به صورت غیر معمول از پوزیشن هاي بزرگتري استفاده کنید و حواستان به این نکته نیست که معامله ها ممکن است شکست هم بخورند. از این گذشته، معامله گرانی که حساب معاملاتی کوچکی دارند، بیشتر احتمال دارد تا در یک معامله اقدام به درصد بالایی از ریسک نمایند تا بخیال خود حساب معاملاتی شان بسرعت رشد دهند.
زمانی که خودتان را در ضرر زیاد و قابل توجهی به خاطرِ یک یا چند معامله ی محدود می بینید اثر متضادی وارد بازي می شود. اگر شما درباره کیفیت سیستم معاملاتی تان دچار خوش بینی مفرط باشید، احتمالا بیشتر دوست دارید تا به صورت غیر معمول از پوزیشن هاي بزرگتري استفاده کنید و حواستان به این نکته نیست که معامله ها ممکن است شکست هم بخورند. از این گذشته، معامله گرانی که حساب معاملاتی کوچکی دارند، بیشتراحتمال دارد تا در یک معامله اقدام به درصد بالایی از ریسک نمایند تا بخیال خود حساب معاملاتی شان بسرعت رشد دهند.
در این سناریو احساسات غالب عبارتند از طمع مخلوط شده با اعتماد بنفس بیش از حد و نادانی، که بسیار ترکیب کشنده اي است. بهترین کاري که می توانید بکنید کاهشِ سایزِ معامله براي جلوگیري از اُفت زیادسرمایه است. باید صرف نظر از اینکه ستاپ چقدر می تواند خوب باشد ، حداکثر سطح مدیریت ریسک را رعایت کنید و ازآن عبور نکنید.
بنظرم قیمت داره بر میگرده، حد ضرر را فقط کمی دورتر میکنم، جاي نگرانی نیست ستاپ خوبی است
این جمله معمولا ، ادامه مورد قبلی می باشد. زمانی که معامله گران بر این باورند که ستاپ، خوب تراز آنست که بخواهدشکست بخورد، بیشتر دوست دارند که یک دلیلی پیدا کنند تا با دورتر کردن سفارش حد ضرر و یا افزودنبه سایز پوزیشن در جهت خلاف حرکت قیمت (افزودن به ضرر) و یا بکل برداشتن حد ضرر، از شناسایی ضرر در معامله اجتناب کنند. شما هم زمانیکه خودتان را در موقعیت مشابه ببینید ، اقدام به معامله بر مبناي امید و جهل می کنید.
در چنین مرحله اي شما کاملا پلن معاملاتی تا ن را فراموش کرده و تنها دلیلی که باعث می شود هنوز در معامله بمانید اینست که امیدوارید که قیمت تغییر جهت دهد و شما ازضرر بیرون بیایید. هروقت خود را در چنین موقعیتی دیدید، فورا معامله را ببندید تا بتوانید موقعیت را بدون تعصب ارزیابی کنید.
معامله ی خیلی خوبی بنظر می رسید، فکر نمیکردم قیمت این قدر زود تغییر جهت دهد
علامت قطعی اي که نشان از تاثیر طمع بر تصمیمات معامله گري شماست زمانی است که علیرغم اینکه قیمت به سطح حد سود شما رسیده است ،سود را برداشت نمی کنید. اگر چه امکان دارد که در یک یا چند معامله با این تفکربه سود بیشتري برسید، اما آنچه که در عمل اتفاق می افتد اینست که شما مدام سود هایتان را پس می دهید وبردهایتان را قطع میکنید. و متاسفانه در دراز مدت این کار باعث می شود که یک سیستم معامله گري برنده تبدیل به یکسیستم بازنده شود. کاري که باید بکنید اینست : همیشه به پلن معاملاتی اي که قبل از ورود به معامله داشتید وفادار بمانید و در زمان معامله گري به وسوسه طمع در ذهن خودگوش ندهید .
معامله تا حالا در سود خوبیه،بهتره که قبل از اینکه برگرده ببندمش
این سناریو برعکس سناریوي قبلی است. در حالیکه معامله گران طمع کار به خاطر اینکه امید دارند قیمت بیشتر حرکت کند، سود را شناسایی نمی کنند ، معامله گران ترسو معاملاتی را که در سود هستند و دارند به سمت حد سود حرکت می کنند را می بندند بخاطر اینکه می ترسند بازار چند ثانیه دیگر بخواهد برگردد. راه هاي زیادي وجود دارد براي اینکه به خاطر ترس معامله اي که هنوز به آن حد سود نرسیده را نبندید. رویکرد تنظیم کن و فراموش کن set and forget یعنی وقتی که معاملهرا باز کردید و اُردرهاي حد ضرر و حد سود را تنظیم کردید ، چارت قیمت را ببندید، در بسیاري از استراتژي هاي معاملاتی بخوبی عمل می کند سود و زیان خود رادر طی زمان معامله مدام نگاه نکنید ، بخاطر اینکه با هر میله نزولی دچار اضطراب می شوید. در طول زمان به استراتژي معاملاتی تان اعتماد کنید و این واقعیت را بپذیرید که حرکات قیمت به صورت موجهاي اصلاح شونده است، بنابراین هر اصلاحی را نباید با ریورسال قیمت اشتباه بگیرید.
حرکت قیمت هنوز همه معیارهاي یک ستاپ خوب را ندارد، اما من وارد معامله می شوم چون نمی خوام از بازار جا بمونم
وارد شدن خیلی زود به معامله بخاطرنگرانی از امکان ازدست دادن فرصت معاملاتی، نشانه يِ دیگري از اینست که طمع دارد دور و بر شما می چرخد. قوانین معاملاتی شما به صورت یک فیلتر است و تنها هدف این قوانین دور نگه داشتن شما از معاملاتی است که احتمال پایینی براي برنده شدن دارند. بنابراین ، اگر با فرض اینکه از بازار باهوش تر هستید بر علیه قوانین خودتان اقدام کنید ،درواقع در باره يِ نحوه يِ عمل معامله گري دچار سوء تفاهم شده اید و قربانی طمع خودتان می شوید.
ادراک می تواند وضعیت احساسی شما را تحت تاثیر قرار دهد
احساسات فقط زمانی که شما در یک معامله يِ باز هستید با شما کار ندارند، بلکه می توانند وضعیت احساسی و تصمیمات معامله گري آینده شما را نیز ، حتی زمانی که پوزیشن هایتان را بسته اید ، تحت تاثیر قرار دهند.
اَه ، خیلی زود بیرون آمدم ، باید میگذاشتم جلوتر بره ، دفعه ي بعدي حد سود را دورتر قرار میدم
اگرببینید، بعد از اینکه معامله را بستید ، قیمت بیشتر در جهت ورود شما حرکت کرد ، احتمالا دوست دارید در معامله ي بعدي اُردر حد سود را دورتر قرار دهید. تنظیم سفارش حد سود وسیع تر،معمولا بدون اعتبار معنی دار از نظرآماري است،و کار خطرناکی است. واقعیت اینست که در مطالعات انجام شده به صورت انتخاب تصادفی استفاده از حد سود وسیع ترنرخ برد را کاهش می دهد و علتش هم اینست که معمولا قیمت قبل از رسیدن به این حدود بالاي سود تغییر جهت می دهد. معامله گرانی که با تصمیمات معاملاتی آمیخته به طمع درگیرند، بیشتر مستعد نگاه انداختن به معاملات قبلی و تنبیه کردن خود بخاطر اجازه ندادن به معاملاتشان براي جلو تر رفتن هستند.
مطمئنم،قیمت میخواهد برود بالا، حتی حالا که معیارهای ورود را ندارد، لازمه که رویکرد تهاجمی داشته باشم
مشکل دیگري که به خاطردانشِ ادراکی بوجود می آید، زمانی است که معامله گران ببینند یک معامله بدون اینکه همه معیارهاي مناسب ستاپ را داشته باشد بخوبی کار میکند، اتفاقی که می افتد اینست که این معامله گران من بعد دوست دارند در معاملات بعدي بر خلاف قوانین معامله گري خود اقدام نمایند.
چطور می توانیم با دانش ادراکی کنار بیاییم
دانشِ ادراکی مسئله ی مهمی در معامله گري است، بخصوص زمانی که باعث ایجاد بهبودي در استراتژي معاملاتی شما شده و ناخنکی هم به لبه يِ شما بزند، اما متاسفانه روشی که معامله گران از ادراك شان استفاده می کنند کاملا اشتباه است. در اینجا نکاتی در باره چگونگی استفاده از ادراك در جهت منافع معامله گر آورده شده است: در ارزیابی هایتان اگر می خواهید قرار دادنِ حد سود یا حد ضررتان را بهبود بخشید، نگاه انداختن به تاریخچه ي معاملات را به بعد از بستن معاملات و در زمان ارزیابی داده هاي ژورنال معاملاتی موکول کنید.
و این دیدگاه جدیدتان را هم در معاملات باز دخالت ندهید و هم از نظر آماري اعتبار سنجی کنید. معاملاتی را که از دست داده اید (معامله نکرده اید) را تحلیل کنید و ارزیابی کنید که معیارهاي ورود فعلی، آیا واقعا شمارا از ورود به معاملات سود ده به تعداد زیاد بازداشته اند یا خیر. اگر از قوانین تان پیروي کرده اید، اما میبینید که یک معامله جلو تر رفت،یا ورود زود هنگام به معامله براي شما پول بیشتري را می آورد، خودتان را تنبیه نکنید. بجاي آن به پیروي تان از قوانین تان افتخار کنید، چون پیروي از پلن معاملاتی نگرش کلیدي یک معامله گر حرفه اي است. اجازه ندهید که درآمدهاي بالقوه یک معامله بر تصمیمات معامله گري شما در معاملات بعدي تاثیر گذار باشد.
احساسات بازار (Market Sentiment)
احساسات بازار (Market sentiment)، به نگرش کلی سرمایه گذاران نسبت به یک بازار مالی یا اوراق بهادار خاص اشاره دارد. احساس یا کشش یک بازار، از طریق فعالیت و حرکت قیمت اوراق بهادار معامله شده در آن بازار مشخص می شود. به طور کلی، افزایش قیمت ها نشان دهنده احساسات صعودی بازار است، در حالی که کاهش قیمت ها نشان دهنده احساسات نزولی بازار است.
احساسات بازار (Market sentiment)، به نگرش کلی سرمایه گذاران نسبت به یک بازار مالی یا اوراق بهادار خاص اشاره دارد. احساس یا کشش یک بازار، از طریق فعالیت و حرکت قیمت اوراق بهادار معامله شده در آن بازار مشخص می شود. به طور کلی، افزایش قیمت ها نشان دهنده احساسات صعودی بازار است، در حالی که کاهش قیمت ها نشان دهنده احساسات نزولی بازار است.
نکات مهم
- احساسات بازار به اجماع کلی در مورد یک سهام یا بازار سهام اشاره دارد.
- زمانی که قیمت ها در حال افزایش هستند، احساسات بازار صعودی است.
- زمانی که قیمت ها در حال کاهش هستند، احساسات بازار نزولی است.
- شاخص های تکنیکال می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا احساسات بازار را ارزیابی کنند.
درک احساسات بازار
احساسات بازار که «احساس سرمایهگذار» نیز نامیده میشود، همیشه مبتنی بر شاخص های فاندامنتال نیست. معامله گران روزانه و تحلیلگران تکنیکال بر احساسات بازار تکیه می کنند، زیرا احساسات بازار بر شاخص های ارزیابی تکنیکال معامله گران و حرکت های کوتاه مدت قیمت که اغلب ناشی از نگرش سرمایه گذاران نسبت به یک اوراق بهادار است، تأثیر می گذارد. احساسات بازار برای سرمایه گذاران خلاف روندی که دوست دارند در جهت مخالف احساسات معامله کنند نیز مهم است. به عنوان مثال، اگر همه در حال خرید هستند، یک سرمایه گذار خلاف روند میفروشد.
سرمایه گذاران معمولاً احساسات بازار را نزولی یا صعودی توصیف می کنند. وقتی خرس ها بر بازار تسلط پیدا می کنند، قیمت سهام کاهش پیدا می کند. وقتی گاوها بر بازار تسلط پیدا می کنند، قیمت سهام افزایش پیدا می کند. اغلب احساسات بازار سهام را هدایت می کند، بنابراین احساسات بازار همیشه هم تراز با ارزش بنیادی نیست. یعنی، احساسات بازار در مورد احساسات و عواطف است، در حالی که ارزش بنیادی مربوط به عملکرد تجاری است.
برخی از سرمایه گذاران با یافتن سهامی که بر اساس احساسات بازار، بیش از حد یا کمتر از حد ارزش گذاری شده اند، سود می برند. آنها از شاخص های مختلفی برای ارزیابی احساسات بازار استفاده می کنند که به تعیین سهام مناسب معامله کمک می کند. شاخص نوسانات بازار بورس آپشنال شیکاگو (CBOE Volatility Index)، شاخص کف و سقف (High-Low Index)، شاخص درصد صعودی (Bullish Percent Index) و میانگینهای متحرک (moving averages) از جمله شاخص های احساسات محبوب هستند.
شاخص نوسانات بازار
شاخص نوسانات بازار (The VIX)، به عنوان شاخص ترس نیز شناخته می شود، و توسط قیمت اختیار معامله هدایت می شود. افزایش شاخص نوسانات بازار به معنای افزایش نیاز به بیمه در بازار است. اگر معامله گران احساس کنند که باید از سرمایه خود در برابر ریسک محافظت کنند، نشان دهنده افزایش نوسان است. معامله گران میانگین های متحرک را به شاخص نوسانات بازار اضافه می کنند و با این کار نوسان بالا یا پایین بازار را شناسایی می کنند.
شاخص کف و سقف
شاخص کف و سقف (The high-low index)، تعداد سهامی که در 52 هفته گذشته به بالاترین و پایین ترین حد رسیده را با هم مقایسه می کند. زمانی که شاخص به زیر 30 می رسد، قیمت سهام نزدیک به پایین ترین حد خود معامله می شود و سرمایه گذاران به بازار نزولی تمایل دارند. زمانی که شاخص بالاتر از 70 باشد، قیمت سهام به سمت بالاترین حد خود معامله می شود و سرمایه گذاران به بازار صعودی تمایل دارند. معامله گران معمولاً این اندیکاتور را برای یک شاخص بنیادی خاص مانند شاخص S&P 500، شاخص نزدک 100 یا شاخص ترکیبی بورس سهام نیویورک اعمال می کنند.
شاخص درصد صعودی
شاخص درصد صعودی (BPI) بر اساس نمودارهای نقطه و شکل (point and figure charts) تعداد سهام که الگوی صعودی دارند را ارزیابی می کند. بازارهای خنثی درصد صعودی حدود 50 درصد دارند. زمانی که شاخص درصد صعودی 80% یا بالاتر را نشان می دهد، احساسات بازار بسیار مثبت است و احتمالاً سهام بیش از حد خرید شده است. به همین ترتیب، زمانی که 20 درصد یا کمتر باشد، احساسات بازار منفی است و احتمالا سهام بیش از حد فروخته شده است.
میانگین های متحرک
سرمایه گذاران معمولاً از میانگین متحرک ساده 50 روزه (SMA) و میانگین متحرک ساده 200 روزه، برای تعیین احساسات بازار استفاده می کنند.
هنگامی که میانگین متحرک ساده 50 روزه از میانگین متحرک ساده 200 روزه عبور می کند، که به آن «تقاطع طلایی» گفته می شود، نشان می دهد که حرکت قیمت به سمت بالا تغییر کرده است و منجر به ایجاد احساسات صعودی میشود. برعکس، زمانی که میانگین متحرک ساده 50 روزه به زیر میانگین متحرک ساده 200 روزه می رسد، که به آن «تقاطع مرگ» گفته می شود، حرکت قیمت به سمت پایین را نشان می دهد و منجر به ایجاد احساسات نزولی می شود.
مثال واقعی از احساسات بازار
احساسات بازار در دسامبر 2018 نزولی شد. اولا، ترس از کاهش درآمد شرکت ها افزایش یافت. پس از چندین سال از رشد دو رقمی سود بسیاری از شرکتها در S&P 500، بسیاری از تحلیلگران پیشبینی کردند که درآمد سال 2019 تنها 3 تا 4 درصد افزایش خواهد یافت.
جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، در کنفرانس مطبوعاتی ماهانه خود اعلام کرد که ترازنامه بانک مرکزی به صورت خودکار انجام می شود، این پیام موجب برانگیخته شدن ترس در بازار شد. بازار پیام او را ستیزه جویانه و نه در هماهنگی با کاهش سرعت اقتصاد قلمداد کرد، این امر موجب تضعیف احساسات بازار شد.
در نهایت، تنش های تجاری حل نشده بین ایالات متحده و چین در طول سال 2018 که با اعمال تعرفه های متقابل تلافی میکردند، و همچنین تعطیلی دولت ایالات متحده، در کنار مشکلات قبلی طی یک ماه آسیب زیادی به احساسات بازار وارد کرد.
احساسات نزولی به اعتماد سرمایه گذاران لطمه زد و باعث شد بازار سهام از سال 1931 تا آن زمان بدترین عملکرد دسامبر خود را تجربه کند. شاخص S&P 500 در ماه 9.2 درصد سقوط کرد، در حالی که شاخص صنعتی داوجونز (DJIA) که متشکل از 30 شرکت تولیدکننده صنعتی است، در این دوره 8.7 درصد کاهش یافت.
شاخص کف و سقف S&P 500 در اواخر دسامبر به زیر 30 رسید و تا اواسط ژانویه نزدیک به صفر باقی ماند که نشان دهنده میزان احساسات نزولی حاکم بر بازار در آن زمان بود.
روانشناسی بازار – آشنایی با تحلیل تکنیکال (بخش هفتم)
در قسمت قبل اشاره کردیم که برای ارائه تحلیل بهتر باید علت حرکات قیمتی را دنبال کنیم تا معلول. و فهمیدیم که علت اصلی حرکات قیمتی، درواقع در تصمیم معاملهگران نهفته است. یک تحلیلگر حرفهای باید در روانشناسی بازار هم خوب باشد، تا بتواند اثرات تصمیم معاملهگران، در دستههای مختلف را نیز در نمودار ببیند. حال برای اینکه این موضوع را بهتر درک کنیم ابتدا باید بفهمیم که این تصمیمات چگونه گرفته میشود تا بتوانیم روانشناسی بازار را نیز بهتر درک کنیم.
چگونه ما سود میبریم؟
مسلم است که سود با ورود ما به یک معامله و به دنبال آن، حرکت قیمت در جهت معامله ما ایجاد میشود. بهعنوان معامله گران بیش از حد احساسی مثال در نمودار زیر اگر ما در نقطه A وارد معامله خرید شده باشیم و قیمت به دنبال آن افزایش داشته باشد، میتوانیم در نقطه B سود خود را برداشت کنیم. یا در حالت دوم وقتی در نقطه C وارد معامله فروش شده باشیم، بهدنبال کاهش قیمت تا نقطه D میتوانیم به سود برسیم.
در مثال فوق مشاهده کردیم که لازمه سود کردن فقط نقطه ورود به معامله نیست، بلکه مهم این است که بعد از ورود، قیمت در جهت معامله ما حرکت کند. لذا لازم داریم که تعریف سفارشات قیمت را نیز بشناسیم.
جریان سفارشات قیمت در معاملات خرید
حرکت صعودی قیمت از جریان سفارشهای صعودی در بازار ایجاد میشود. این جریان از تمایل خالص صعودی معاملهگرانی ایجاد میشود که به دلایل مختلف تصمیم به خرید گرفتهاند.
جریان سفارشات قیمت در معاملات فروش
حرکت نزولی و کاهش قیمت از جریان سفارشهای فروش در بازار ایجاد میشود. این جریان از تمایل خالص نزولی معاملهگرانی ایجاد میشود که به دلایل مختلف تصمیم به فروش گرفتهاند.
نکته: اگر جریان سفارشات بعد از نقطه ورود به معامله، هم جهت با معامله ما نباشد، ما سود نخواهیم کرد!
روانشناسی بازار
فرض کنید شما یک سهم را میخرید.
سوال: چه تضمینی وجود دارد که قیمت سهم بعد از خرید ما افزایش یابد؟ آیا ما بهعنوان یک معاملهگر میخریم چون ارزان است یا میفروشیم چون گران است؟ از کجا معلوم که بعد از خرید ما قیمت ارزانتر نشود؟
شاید پرسیدن همین سوالها در دل شما کلی استرس ایجاد کند. اما دقیقا همین احساسات معاملهگران (گروه C) هستند که باعث ایجاد جریانات قیمتی کوتاه مدت میشوند (یادآوری: جریانات قیمتی بلند مدت را معاملهگران گروه A ایجاد میکنند).
ما بهعنوان معاملهگر باید نقاطی از بازار وارد معامله خرید شویم که جریانات قیمتی بعد از ما خرید کنند. همچنین در مناطقی وارد معامله فروش شویم که بعد از ما سایرین نیز بفروشند. برای اینکار، تحلیلهای ما باید بر مناطق تجمع تصمیمگیری معاملهگران متمرکز شود.
بیشتر تماشا کنید. سعی کنید هرجا و هر موقعیتی از بازار را تحلیل نکیند تا درگیر احساسات در معامله و تحلیل خود نشوید!
روند تصمیمات معاملهگران در روانشناسی بازار چگونه است؟
گفتیم که علت اصلی حرکات قیمتی ناشی از تصمیمات انواع معاملهگران است. درصد زیادی از تصمیمات معاملهگران در بازار منشا احساسی و هیجانی دارد (90-80 درصد) و درصد کمی از آن نیز براساس شواهد منطقی و تحلیلی است (20-10 درصد). برای درک بهتر، روانشناسی معاملهگران در بازار را بهشکل نمودار زیر میتوان تعریف کرد، که باهم آن را مرحله به مرحله بررسی میکنیم.
روانشناسی معاملهگران در بازار
معاملهگر با خوشبینی وارد بازار میشود و وقتی جریانات قیمتی در جهت خرید او حرکت میکند، بعد از مدتی سود کردن به ناحیه شوق میرسد. پس از آن قیمت همچنان بالا میرود و معاملهگر دچار احساس هیجان میشود.
در این مرحله معمولا معاملهگران طمعکار میشوند و حجم معاملات خود را افزایش میدهند تا سود بیشتری نیز ببرند. بعد از اینکه قیمت بازهم بالاتر میرود، معاملهگر به ناحیه رضایتمندی میرسد که دیگر من بهترین معاملهگر و یا تحلیلگر دنیا هستم.
در روانشناسی بازار اینناحیه ماکزیمم فشار روانی مثبت روی معاملهگر است. در این حالت هرچه بگویید که قیمتها ممکن است ریزش داشته باشد، او حرف شما را قبول نخواهد کرد!
فاز دوم
در این مرحله بعد از اینکه قیمت کمی افت میکند معاملهگر دچار کمی اضطراب میشود که شاید حرفهای بقیه درست باشد. اما به دلیل غالب بودن احساس هیجان بازهم این اضطراب خیلی بهچشم نمیآید. در این مواقع معاملهگر سعی میکند تا بهدنبال افرادی بگردد که تحلیل او را تائید میکنند.
با ادامه ریزش معاملهگر دچار ترس میشود و هنگامی که قیمت به محدوده خرید اولیه میرسد، دیگر دچار ناامیدی شده است. در این مرحله معمولا تحلیلگرانی که احساسی عمل میکنند، سعی دارند نمودار را طوری ببینند که میخواهند، و با اینکار چشم خود را روی واقعیت میبندند.
به عنوان مثال در این مرحله که قیمت به زمان قیمت اولیه ورود برگشته، تحلیل الگوی کف دوقلو ارائه میدهند. درصورتیکه هنوز کف دومی تشکیل نشده. این تحلیل توهمی بیش از خیالات تحلیلگر و معاملهگر نیست، که میخواهند الگو را پیشبینی کنند (به هیچ عنوان اینکار را انجام ندهید).
بعد از اینکه قیمت از کف قبلی نیز عبور کرد، معاملهگر وارد فاز وحشت میشود. اما چون از قیمت خرید خود فاصله زیادی ندارد، همچنان امید به برگشت جریانات قیمتی را دارد (امید به بازگشت، دشمن سرمایه شماست). در مرحله بعد و با ادامه ریزش، معاملهگر اصطلاحا تسلیم میشود زیرا قیمت از نقطه خرید او فاصله زیادی گرفته و او را متحمل ضررهای سنگینی نموده است. با ادامه ریزش دیگر وارد فاز دلسردی شده و معمولا بهخود میگویند که این وضعیت برای همه یکسان است. بعد از این مرحله، قیمت همچنان در آنناحیه باقی مانده و دیگر معاملهگر افسرده میشود چرا که سرمایهاش از بین رفته است و همه خیالاتی که داشته برعکسش اتفاق افتاده. در روانشناسی بازار، این قسمت اوج فشار روانی منفی بر روی معاملهگر است.
فاز سوم
در این فاز قیمت بعد از کفسازی دوباره به سمت بالا حرکت میکند. در ابتدای این دوران تمامی جریانات قیمتی صعودی از طرف معاملهگر بهعنوان یک پولبک موقتی شناخته میشود. این قضیه تا جایی ادامه دارد که معاملهگر وارد فاز امید شود. بعد از اینکه صعود قیمت همچنان ادامه پیدا میکند و از کف قبلی خود فاصله میگیرد، معاملهگر امید بیشتری به برگشت قیمت پیدا میکند و وارد فاز آسایش میشود. در این مرحله تا حدی ضررهای معاملهگر جبران شده و همچنان امیدوار است. معمولا در این مرحله معاملهگر میگوید پس از رسیدن قیمت به نقطه خرید قبلی خود، در اولین فرصت و بدون ضرر از معامله خارج میشوم.
این سیکل احساساتی بود که در دوران صعودی و نزولی و همچنین دوران برگشت قیمتی، تمامی معاملهگران ممکن است تجربه کنند. لازم به ذکر است که این احساسات را معمولا در گروه B و C میتوان مشاهده کرد. اما گروه معاملهگران A به دلیل اینکه پشتوانه قوی در بازار دارند معمولا در معاملات خود دچار این احساسات نمیشوند.
این نکات را در هیچ کتابی به شما نمیگویند:
ما میتوانیم از طریق تحلیلهایمان و باتوجه به روانشناسی بازار، نقاطی را تشخیص دهیم که گروه زیادی از معاملهگران در حالت فشار بیش از حد و احساسی قرار دارند و میتوانند جریانات قیمتی را در آن ناحیه از بازار ایجاد کنند.
بهعبارتی دیگر در زمان اوجگیری احساسات، تصمیمگیری و عمل انسان بهخاطر نیاز شدید به واکنش اضطراری، بسیار قابل پیشبینی است. این خصوصیتی است که ما بهدنبال آن هستیم. در این نقطه ما نمودار را تحلیل میکنیم و به دنبال یک ستاپ معاملاتی با ریسک به ریوارد مطلوب میگردیم تا بتوانیم از آن به نفع خود سود ببریم.
نکات مهم در زمان تحلیل
بازی واقعی معاملهگری باید بر تحلیل در مورد تصمیمگیری دیگر معاملهگران متمرکز باشد (روانشناسی بازار).
همواره هدفتان درک حرکات قیمت، از دید تصمیمها و عمل سایر معاملهگران باشد (درک بهتر موقعیت نمودار).
هدفتان تعیین محلی که تعداد زیادی از معاملهگران در تصمیمگیری هایشان اشتباه میکنند باشد(بهعنوان مثال ناحیه حمایت و مقاومت).
بعد از تحلیل و با درنظر گرفتن روانشناسی بازار، ستاپ معاملاتی را پیدا و باتوجه به جریانات قیمتی، حد ضرر و سود را مشخص کنید و تا آخرین لحظه نیز به تحلیل خود پایبند بمانید (داشتن ایمان به تحلیلی که میکنید بسیار مهم است و این موضوع نباید به تعصب تبدیل شود).
دیدگاه شما