اشتباهات استراتژیک معامله‌گران


سه روش برای مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو

معامله رمزارزها اگر به درستی انجام شود، می‌تواند تجارتی پرسود باشد. در عین حال، اگر روش انجام معامله درست نباشد، می‌تواند ضررهای غیر قابل تصوری را به معامله‌گر تحمیل کند. ضررهایی که گاهی جبران آن‌ها محال است. لذا، عادات معاملاتی خوبی وجود دارند که هر معامله‌گری باید با قلب و ذهن خود آن‌ها را تمرین کرده و آن‌ها را به سنت معاملاتی خود بدل کند.

یکی از این عادت‌ها، داشتن برنامه مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو است. سرمایه‌های رمزارزی یا کریپتو درست مانند سایر انواع سرمایه، بسیار ارزشمند هستند و باید با به کارگیری یک استراتژی مدیریت سرمایه مؤثر، از آن‌‌ها محافظت نمود.

مدیریت سرمایه در معاملات رمزارز به چه معناست؟

مدیریت سرمایه، عبارت از یک استراتژی مالیست که نحوه سرمایه‌گذاری روی دارایی‌های رمزارزی مختلف را مشخص می‌کند. معامله‌گری، قمار نیست. در قمار به بازنده‌ها توصیه می‌شود برای بازپس گیری چیزهای ازدست رفته، باز هم بیشتر هزینه کنند؛ ولی در معاملات کریپتوکارنسی، عکس اين توصیه ارائه می‌شود.

مدیریت سرمایه، زمان ورود معامله‌گر به معامله، مقدار حجم خرید و نقطه خروج او از معامله را مشخص می‌کند. بعد از آن معامله‌گر می‌تواند از زمان استراحت خود پس از یک معامله سودآور لذت ببرد. با مدیریت سرمایه می‌توانید در میان فشار و تلاطم‌ بازارهای مالی، به نرمی پیش بروید.

در یک کلام، مدیریت سرمایه به شما صبر و بردباری می‌آموزد.

در نهایت، مدیریت سرمایه، میزان ریسکی که باید برای انجام یک معامله به خصوص پذیرفته شود و میزان ضرر مربوطه را مشخص می‌کند. در ادامه، می‌خواهیم یک روش سه مرحله‌ای را برای مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو ارائه دهیم.

معامله در همه جا

دانش و فناوری بامداد ارائه می‌دهد: بوتکمپ معامله‌گری در بازار رمزارزها

1- تعیین میزان ریسک‌پذیری

ریسک‌پذیری، میزان سرمایه‌ایست که آمادگی دارید آن را از دست بدهید ولی معاملات آینده شما تحت تأثیر آن قرار نگیرد. به عنوان یک معامله‌گر، لازم است فقط آن بخش از پول خود را در معرض خطر قرار دهید که آمادگی از دست دادن آن را دارید. اگر پول زیادی را در معرض خطر قرار دهید، یک معامله اشتباه می‌تواند ضرری غیر قابل جبران را به سرمایه شما وارد کند.

در حوزه علم اقتصاد، ریسک‌پذیری به این صورت توصیف می‌شود: میزان تغییر پذیری در بازده یک سرمایه‌گذاری که سرمایه‌گذار، آمادگی تحمل آن را دارد.

عوامل مختلفی بر ریسک‌پذیری تأثیرگذار هستند.

هنگام تعیین ریسک‌پذیری خود باید به این عوامل توجه کنید:

  • افق زمانی: سرمایه‌گذاری می‌تواند کوتاه‌مدت یا بلندمدت باشد. به یاد داشته باشید که سرمایه‌گذاری کوتاه مدت در مقایسه با سرمایه‌گذاری بلندمدت، قابلیت تحمل ریسک بیشتری دارد.
  • ظرفیت درآمدهای آتی: این عامل، نحوه تأثیرگذاری معامله روی ظرفیت‌های مالی آینده شما را مشخص می‌کند.
  • حضور سایر دارایی‌های حمایتی. این عامل، مواردی چون املاک، حقوق بازنشستگی، ارث و تأمین اجتماعی را شامل می‌شود. هرچه دارایی‌های حمایتی شما بیشتر باشد، سطح ریسک‌پذیری شما نیز بالاتر می‌رود.

ریسک‌پذیری را می‌توان بر اساس سطوح مختلف ریسک، طبقه‌بندی نمود. به طور کلی سه سطح ریسک‌پذیری وجود دارد.

ریسک‌پذیری تهاجمی

متخصصین و حرفه‌ای‌های معامله‌گری، تحمل ریسک تهاجمی را دارند. معامله‌گران منفرد و سازمانی که منابع و تجربه کافی برای تجزیه و تحلیل عمیق بازار را دارند می‌توانند در بازارهای تهاجمی و با ریسک بالا سرمایه‌گذاری کنند. این گروه از معامله‌گران را می‌توان در گروه معامله‌گران تهاجمی طبقه‌بندی نمود.

ریسک‌پذیری متوسط

این قبیل سرمایه‌گذارها از روش ریسک‌پذیری متعادل در برابر پاداش استفاده می‌کنند. آن‌ها در افق زمانی میان مدت، دارایی‌های رمزارزی بدون ریسک را معامله می‌کنند. این قبیل سرمایه‎گذاران برای شرکت‌هایی که سود سهام پرداخت می‌کنند، مناسبند.

ریسک‌پذیری محافظه‌کارانه

این گروه، عموماً تازه واردهای صنعت معامله‌گری هستند. آن‌ها ترجیح می‌دهند روی دارایی‌های تثبیت شده سرمایه‌گذاری کنند. عموماً این گروه، سرمایه‌گذاران بازنشسته یا جوانی هستند که دارایی حمایتی ناچیزی یا اندکی دارند.

2- به برنامه معاملاتی خود پایبند باشید

این استراتژی بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار، وقتی با شرایط تهاجمی بازار مواجه می‌شوند، برنامه خود را به سطل زباله انداخته و چندین معامله را با ضرر به اتمام می‌رسانند. درد و رنجی که با معاملات اشتباه همراه است، آن‌ها را بر آن می‌دارد که با چند معامله انتقامی، در صدد بازپس‌گیری دارایی‌های از دست رفته خود برآیند و در اغلب اوقات، نتیجه این معاملات نیز، افزایش میزان ضرر است.

بنابراین، بسیار مهم است که به برنامه خود پایبند باشید. توصیه می‌کنیم استراتژی خود را روی کاغذ بنویسید و به آن پایبند بمانید. یادداشت‌هایی که روی کاغذ نوشته‌اید نباید تغییر کنند و باید به آن‌چه نوشته‌اید مانند یک آیین مذهبی پایبند باشید.

باید نقاط خروج را به وضوح در یادداشت‌های خود مشخص کنید. در مواردی که معاملات شما با ضرر همراه می‌شود، استاپ لاس (نقطه توقف ضرر) خود را برای بازپس گیری زیان متحمل شده، تغییر ندهید، مگر آن که استراتژی شما اجازه این کار را بدهد. به علاوه، باید تمام سطوحی را که می‌خواهید در آن‌ها وارد معامله شوید، مشخص کنید و حجم معامله را برای هر یک از آن‌ها تعیین نمایید.

مدیریت سرمایه برای تمام معامله‌گرها، سخت‌ترین قسمت معامله است. لحظه‌ای که همه چیز به رنگ قرمز در می‌آید، ترس به وجود شما هجوم می‌آورد و فشار ذهنی که تصور از دست رفتن سرمایه در شما ایجاد می‌کند، غیر قابل تحمل است و خیلی‌ها درنهایت، تسلیم این فشار می‌شوند. اگر در این استراتژی تبهر پیدا کنید و آن را با دو استراتژی دیگر ترکیب کنید، هیچ چیز نمی‌تواند راه موفقیت معاملات شما را سد کند.

برویم سراغ استراتژی سوم.

3- آستانه تحمل درد را مشخص کنید

بعد از این که سطوح ریسک خود را تعیین کردید و برای هر یک از معاملات خود، طرح مناسب تهیه کردید، اشتباهات استراتژیک معامله‌گران آخرین چیز، تعیین آستانه تحمل درد شماست.

در یک روز بد بازار، سهم قابل ملاحظه‌ای از ضربات بازار نصیب شما می‌شود و این جا جاییست که آستانه تحمل درد شما مشخص می‌شود.

آستانه تحمل درد، جاییست که شما بعد از تحمل ضررهای پی در پی، معامله کردن را متوقف می‌کنید. جنگیدن با بازار، کار عاقلانه‌ای نیست و باعث می‌شود دوباره و دوباره ضرر کنید.

تمام معامله‌گرها روزهای بد را تجربه کرده‌اند و فرقی نمی‌کند شما معامله‌گری تازه کار باشید یا یک معامله‌گر سرد و گرم چشیده، زنجیره طولانی باخت‌ها و ردیف قرمز معاملات بسته شده، به هر حال روی اعصاب شما راه می‌رود.

اما این اتفاق چه طور رخ می‌دهد؟

به عنوان مثال، فرض کنید در روز اول شروع معامله، حسابی با سرمایه 10 هزار دلار در اختیار دارید. شما آستانه تحمل درد خود را به عنوان درصدی از حساب خود را درنظر گرفته و فرض می‌کنید اگر در پایان روز، آن را از دست بدهید، تحمل درد حاصله را دارید. مثلاً فرض کنید این مقدار، 10 درصد کل حسابتان است. در این صورت اگر بعد از مجموعه‌ای از معاملات بد، ده درصد از حساب خود (1000 دلار) را از دست بدهید، کامپیوتر خود را خاموش می‌کنید و تا روز کاری بعد، به سراغ سرگرمی‎های مورد علاقه خود می‌روید. حتی می‌توانید زمان استراحت خود را یک هفته درنظر بگیرید تا بتوانید استراتژی خود را بازبینی کرده و بهترین استراتژی مناسب برای خودتان را بازسازی کنید.

هرچه ریسک‌پذیری شما کوچک‌تر باشد، احتمال رسیدن به آستانه تحمل درد شما نیز کوچک‌تر خواهد شد. ولی باید انظباط لازم را در خودتان پرورش دهید و تا روز بعد، میز کامپیوتر خود را ترک کنید. به عبارت خیلی ساده، دقیقاً بدانید که چه وقت زمان استراحت شما فرارسیده.

چکیده مطالب

تهیه یک استراتژی مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو کار بسیار ساده و آسانیست. .با این وجود، سخت‌ترین بخش کار، مقید ساختن خودتان به اجرای مداوم آن استراتژیست. اگر می‌خواهید شما هم وارد استخر معامله‌گران موفق شوید، هرگز نباید از صف خارج شوید.

اگر می‌خواهید از اتفاقات روز بازار کریپتو و رمزارزها مطلع شوید، در اینستاگرام و تلگرام با ما همراه شوید.

نظرات و تجربیات خود را زیر همین پست با خوانندگان بامداد به اشتراک بگذارید و اگر سؤالی دارید، خوشحال می‌شویم که زیر همین پست، پاسخگوی شما باشیم.

اشتباهات رایج در هنگام معامله ارزهای دیجیتال

ا وجود مطالب مختلفی که در رابطه با قوانین و اصول معامله ارزهای دیجیتال نوشته شده، همچنان شاهد اشتباه معامله گران تازه کار هستیم.

اما آشنایی با محصول و درک آن چقدر اهمیت دارد؟ آیا شما هم بر اساس اندیکاتورهایی که برایتان قابل درک نیستند کار می‌کنید؟ آیا باید سعی کنید در هر معامله‌ای به سود برسید؟ در این مقاله به این موضوعات و سایر نکات مربوط به معامله ارزهای دیجیتال خواهیم پرداخت.

بررسی و تحقیق درباره ارزش ذاتی پروژه

پتانسیل سرمایه گذاری یک محصول برای همه ما اهمیت دارد و این بستگی به تاثیری دارد که محصول مورد نظر می‌تواند بر روی یک جامعه داشته باشد.

چه چیزی بیت‌کوین را تبدیل به یک دارایی ارزشمند کرده است؟ ابداع تکنولوژی بلاک‌چین که به این کوین مزیت اول بودن در بازار را داد. سقف تولید 21 میلیون عددی هم ارزش پروژه را بیشتر کرد اما همین حالا هم 18 میلیون کوین ماین شده و ماین کردن 3 میلیون کوین بعدی به تدریج سخت تر می‌شود و همین باعث افزایش ارزش بیت‌کوین خواهد شد.

اما می‌توانید نگاهی به سایر پروژه‌های ارزهای دیجیتال هم داشته باشید.

برای مثال EOS را در نظر بگیرید که 21 میلیون نود رای دهنده در شبکه آن وجود دارد. این رقم در مقایسه با بیت کوین باعث می‌شود شبکه EOS متمرکزتر به نظر برسد. یا ترون که در حال حاضر ارزش بازار آن 1 میلیارد دلار است. لازم به ذکر است که خود این پروژه در ابتدا یک انشعاب از اتریوم بود.

اما تاثیر بلندمدت پروژه‌ای که قصد سرمایه گذاری بر روی آن را دارید، چقدر است؟ شاید پتانسیل آن بیشتر به صورت کوتاه مدت است که در هر صورت می‌توانید از آن در معاملاتتان استفاده کنید. نکته اینجاست که باید بتوانید بین پروژه‌های مختلف بر اساس تفاوت‌های فنی تمایز قائل شوید.

عمل کردن بر اساس اندیکاتورهایی که برایتان قابل درک نیست

این هم یکی دیگر از اشتباهات متداول معامله گران تازه کار است. معمولاً این اشخاص اطلاعات چندانی درباره اندیکاتورها ندارند. گوش کردن به حرف‌های یک کارشناس در تلگرام یا حتی پرداخت پول برای سیگنال‌های معاملاتی آسان تر از یاد گرفتن همه جزئیات تحلیل تکنیکال است.

فرض کنید که از معنای این نقطه‌های بالای این سیگنال اندیکاتور Parabolic SAR اطلاع ندارید. اما احساس خودتان به چه صورت است؟ یک کندل کوچک سبز در این نمودار قرار دارد پس احتمالاً باید خرید کنید.

اما این تفسیر اشتباه است. اگر نقاط روی اندیکاتور Parabolic SAR در بالای کندل‌ها قرار گرفته باشند، روند نزولی است و قیمت‌ها کمتر خواهد شد.

نداشتن اطلاعات باعث می‌شود که بر اساس هیجان و احساسات تصمیم بگیرید. اما اگر طرحی داشته باشید که بر اساس چند اندیکاتور و طبق استراتژی شما ساخته شده باشد، می‌توانید هزینه‌ها را کم کنید.

تلاش برای سود کردن در هر معامله

این یکی از اشتباهات بسیار متداول افراد تازه کار است آنها داستان‌هایی از افرادی می‌شنوند که در سال 2017 یک شبه ثروتمند شده اند و امیدوارند که این اتفاق در سال 2019 تکرار شود.

بله، در اواخر سال 2017 قیمت ارزهای دیجیتال دائماً رو به رشد بود و این باعث شده بود که همه شانس برنده شدن و عملکرد موفقیت آمیز را پیدا کنند. به عبارت دیگر ارزهای دیجیتال پرنوسان هستند و ممکن است سرعت رشد بالایی داشته باشند. ممکن است با یک معامله ثروتمند شوید اما سوال این است که احتمال تکرار چنین سناریویی در سال 2019 چقدر است؟

طی دو سال اخیر شاهد تکرار شرایط سال 2017 نبودیم. این نموار قیمت بیت‌کوین از ابتدا تا به امروز را در نظر بگیرید.

بعید است به زودی شاهد اتفاق افتادن رخدادی مثل سال 2017 باشیم و به همین علت است که نباید به دنبال پیروزی‌های سریع باشیم بلکه باید از استراتژی‌های long و short مناسب شرایط فعلی تبعیت کنیم.

اگر شما هم از استراتژی‌های ذکر شده تبعیت کنید، به مفهوم نسبت "ریسک به سود" می‌رسید. با توجه به این نسبت نیازی نیست که همیشه برنده باشید. در واقع اگر این نسبت 2.5 باشد، می‌توانید 70 درصد مواقع با شکست روبرو شوید. اگر 3.5 باشد می‌توانید تنها در 20 درصد مواقع پیروز شوید و به همین ترتیب.

اما گاهی اوقات وقتی معامله‌ای با شکست روبرو می‌شود ممکن است سعی کنیم پوزیشن خودمان را به هر قیمتی حفظ کنیم و از خروج از آن خودداری کنیم تا وقتی روند مثبت شود. باز هم همانطور که اشاره شد در حال حاضر شرایط برای چنین رویکردی مناسب نیست و نباید به دنبال این باشید که همیشه سود کنید. گاهی اوقات هر چه سریع تر از یک پوزیشن خارج شوید بهتر است و باید هر از گاهی یک حداقل ضرر را بپذیرید.

همانطور که متوجه شدید این روش محافظه کارانه تر و شامل اندیکاتورهای تکنیکال، بازه‌های زمانی طولانی تر، ابزارهای ریسک و داشتن طرز فکر درست است. مورد آخر از سایر موارد مهم تر است بخصوص برای معامله گران تازه کار.

قطعاً نمی توانید انتظار داشته باشید که از همان ابتدا بدون هیچ تلاشی همواره به سود برسید.

نکات کلیدی

در مجموع، ممکن است به دلایل مختلف هنگام معامله ارزهای دیجیتال دچار اشتباه شوید. علاوه بر نکاتی مثل تسلط بر احساسات، تنوع بخشیدن به سهام و مراقبت از امنیت دارایی‌های خودتان، نکات مهمی که کمتر از آنها یاد می‌شود را فراموش نکنید.

سعی کنید با تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال آشنا شوید. درباره همه اندیکاتورهای معاملاتی اطلاعات کسب کنید و هنگام معامله برای رسیدن به سود صبور باشید.

اهمیت استراتژی خروج 2

اهمیت استراتژی خروج 2

آیا بهتر است در هدف سود را برداشت کنیم یا اجازه دهیم سودها رشد کنند، و حد ضرر را پشت سر قیمت تعقیب کنیم.

در تلاش برای پاسخ به این سوالات به تعدادی از نمودارها نگاه می کنیم، معیار های ورود را انتخاب می کنیم و به دنبال انتخابهای ممکن برای خروج می گردیم.

و این چیزیست که کشف کردیم:

  • اول اینکه در هر مورد، سود یا ضرر معامله بیشتر نتیجه ای از حد ضرر انتخابی و روش خروج ماست و نه روش ورودمان. برای همان ورود، خروجهای متعددی وجود دارد که برخی سودده برخی سر به سر و برخی ضررده هستند.
  • و دوم اینکه، ما نمی توانیم بفهمیم که بهترین روش خروج برای یک معامله مشخص چیست، مگر اینکه نمودار کامل را ببینیم.

به بیان دیگر خروج بسیار مهمتر از ورود است. خروج تاثیر بیشتری روی تمام شدن معامله با سود یا ضرر دارد. ولی استراتژی خروج بدون نقص مشخصی که هرمعامله را بتوان با آن مدیریت کرد وجود ندارد. برخی اوقات بهترین نتیجه از تعقیب حد ضرر بدست می آید.

بنابراین یک معامله گر باید چه کار کند؟

در این قسمت از مقاله، برخی از اصول یا باور های شخصی ام را که در نقشه خروج از معامله ار آنها استفاده می کنم به بحث می گذارم. در بخش سوم مقاله استراتژی های خروجم را به آزمون می گذاریم و توصیه هایی از نویسندگان و معامله گرانی که باورهای مرا درخصوص خروج شکل داده اند را به اشتراک می گذاریم.

مانند همیشه، یک کلمه از حرفهای من را باور نکنید. این ها چیزهایی هستند که براساس برخی از باورهای من از بازار برای من کار می کنند. بطور جدی توصیه می کنم که خودتان همه چیز را امتحان کنید. اگر آنچه برای من کار می کرد ناکامل یا متناقض با روش معاملاتی شما بود، ممکن است به صورت تکنیکی یا روانی برای شما کار نکند.

با همه اینها آنرا امتحان کنید. اما اشتباهات معامله گری خود را ثبت کنید و برای یادگیری دروستان آنها را مرور کنید، آنچه کار می کند را نگه دارید و آنچه را که کار نمی کند کنار بگذارید یا بهبود بخشید.

بحث کردن کافیست، به سراغ خروجها برویم.

باور شماره ۱ – قوانین ثابت کار نمی کنند.

حداقل آن قوانینی که من میدانم!

از برخی از ایمیلهایی که در هفته گذشته دریافت کردم این طور بر می آید که مردم انتظار داشته اند که جام مقدس قوانین خروج را معرفی کنم با چنین خطوطی:

  • اگر انحراف معیار ۱۴ دوره ای اندیکاتور برد واقع میانگین (Average True Range) یا همان ATR14 کمتر از دو سوم عدد π ضربدر ATR3 بود ، بنابراین حد ضرر را در 8 و در غیر این صورت در ATR2.5 قرار دهید. حالا معامله خود را تنظیم کنید و بروید.

از مردم عذر خواهی می کنم. این شیوه کار من نیست. و بسیار متاسفم اگر این موضوع شما را نا امید می کند. به هر حال آن آخرین قانون را امتحان کنید، ولی با آن معامله گری نکنید چرا که همین الان درستش کردم. در واقع من هیچ قانون بیطرفی که شما را مطمئن کند که بهترین روش خروج را انتخاب کرده اید سراغ ندارم. همانطور که در قسمت اول کشف کردیم، شما نمی توانید بفهمید چه خروجی بهترین عملکرد را برای شما دارد، مگر اینکه معامله به تاریخ پیوسته باشد. خبر خوب اینکه شما به هیچ قانونی شبیه به این نیاز ندارید.

باور شماره ۲ – شما هرگز نمی توانید استراتژی خروجتان را بی نقص کنید.

مرجع این نکته لاری کنرز از نویسندگان کتاب زرنگهای خیابان (‘Street Smarts’) به همراه لیندا برادفورد است. در آن کتاب از دوست بازنشسته ای یاد می کند که در معاملات آتی ۱00 میلیون دلار بدست آورده بود و بزرگترین ضعفش را عدم تسلط در استراتژی خروجش می دانست.

اگر شما در استرتژی خروجتان متخصص نشده اید نگران نباشید ، شما در گروه خوبی هستید.

من هم در استراتژی خروجم همین طورم و گرچه هنوز ۱۰۰ میلیون دلار ندارم، با نقص خروجهایم مشکلی ندارم.

شما باید این ناقص بودن را بپذیرید. شما باید بپذیرید که نتایجتان از ایده آل ضعیفتر است. وقتی که برای احتیاط گذشته را امتحان می کنید و به نمودار نگاه می کنید و می گویید : “من از آن در این نقطه مینیمم در ناحیه مقاومت خارج می شدم “، و یا ” در آن معامله حد ضرر را تعقیب می کردم”. بپذیرید که شاید آن کارها را نمی کردید. نتایج زنده شما به خوبی زمانی که به نمودار کامل نگاه می کنید نیست. ولی اشکالی هم ندارد.

باور شماره ۳ – آسیب واقعی روانی است، مالی نیست.

آسیب واقعی ایجاد شده از یک ضرر بزرگ الزاما آسیب مالی نیست در مقابل آسیبی روانی است. نگه داشتن ضرری که حد ضرر را رد کرده است، چاله روانی عمیقی ایجاد می کند که بیرون آمدن از آن بسیار مشکل است.

آسیب واقعی خروج از یک معامله با سود کم و سپس تماشای پرواز آن بدون شما و اینکه می توانست معامله زندگی شما باشد آسیبی مالی نیست. آخرین معامله هزینه پولی زیادی برای شما نداشت ولی در عوض آسیب واقعی روانی است.

ما انسان هستیم، بنا براین خطاهای منفرد معامله رخ خواهد داد. بدترین اشتباه آن است که اجازه دهیم پول بیچاره یا مدیریت ریسک فراتر از آن یک معامله سرمایه شما را از بین ببرد و شما را در یک ضرر فرو ببرد. آسیب روانی در این حالت خردکننده است، و همان است که بسیاری از معامله گران تازه کار را از اشتباهات استراتژیک معامله‌گران بازی بیرون می اندازد.

باور شماره ۴ – استراتژی خروج شما باید طوری طراحی شده باشد که با روانشناسی معامله گری شما همخوان باشد.

به نظر من این شاید مهمترین قسمت در خروج باشد. اگر هیچ کدام از بقیه را جدی نگرفتید ، حداقل این یکی را نظر بگیرید تا ببینید چه ارتباطی با معامله گری تان دارد.

از انجا که آسیب واقعی روانی است، فکر می کنم باید استراتژی خروج خودتان را طراحی کنید تا با روانشناسی معامله گری تان بیشترین اشتباهات استراتژیک معامله‌گران سازگاری را داشته باشد. این به معنا نیست که الزاما بیشترین سودها را هم ایجاد کند.

برای بیشترین سودها آن را بهینه نکنید. در عوض طوری آن را بهینه کنید که مطمئن شوید با روانشناسی معاملاتی تان سازگار است.

آیا از اینکه حرکات بزرگ را از دست بدهید بیشتر از هر چیز نفرت دارید؟ پس احتمالا باید حد ضرر های وسیعتری را در نظر بگیرید تا مطمئن شوید قبل از حرکت حد ضررتان فعال نمی شود و از شکلهایی از حد ضرر تعقیبی استفاده کنید تا مطمئن شوید که برای همه حرکت در بازار باقی می مانید. البته این حد ضرر وسیعتر، به قیمت کاهش میزان برنده خواهد بود.

آیا از اینکه یک معامله سودده به ضرر برود نفرت دارید؟ پس شما باید استراتژی خروجی برای خودتان طراحی کنید که شامل حرکت سریع حد ضرر به نقطه سر به سر یا سود کم باشد. البته هزینه این کار فعال شدن حد ضرر در هر اصلاح و از دست دادن حرکت اصلی خواهد بود.

مثالی را در قسمت سوم این مجموعه مقالات خواهید دید که نشان می دهد چگونه استراتژی خروج من برای روانشناسی معامله گری ام طراحی شده است.

باور شماره ۵ – یک دفاع خوب بهتر از یک حمله خوب است.

هدف شما اطمینان از این است که بازار نتواند شما را از بازی خارج کند. شما باید قبل از هر کار دیگر اول مطمئن شوید که برای روز بعدی در بازار باقی خواهید ماند.

پنج نتیجه ممکن برای هر معامله اینها هستند:

  • برد بزرگ
  • برد کوچک
  • سر به سر
  • باخت کوچک
  • باخت بزرگ

تردید طبیعت بازار است. مهم نیست که چقدر از تحلیلتان مطمئن هستید، شما هنوز با احتمالات کار می کنید، و هنوز با ضرر مواجه اید.

به عنوان معامله گر چه چیزی را کنترل می کنید؟

شما کنترل محدودی روی سودها دارید. بله ، اگر بازار یک حرکت سودده انجام دهد آنگاه استراتژی خروج میزان سودتان را مشخص می کند و شما میزان حرکتی که بازار در اختیارتان قرارداده است را کنترل نمی کنید. شما باید آنچه را که بازار پیش روی شما گذاشته است را بپذیرید، و فقط سعی کنید سهم خودتان را از حرکت بگیرید. شما کنترل محدودی روی سودها دارید.

میزان ضرری که می کنید نیز کاملا تحت کنترل شماست. اگر شما با یک ضرر بزرگ به کار خاتمه داده اید، این به این خاطر است که در ضرر کوچک خارج نشده اید.

ضررهای بزرگ تر همان چیزی است که شما را از بازی خارج خواهد کرد. اگر مطمئنید که هرگز ضرر بزرگتری را تحمل نخواهید کرد، آنگاه تعداد زیادی سود کوچک، تعداد زیادی ضرر کوچک، تعداد زیادی معامله سر به سر ، و تعدادی برد بزرگ خواهید داشت، ولی شما نباید یک ضرر بزرگ را تحمل کنید و با این کار احتمال یک روز دیگر باقی ماندن در بازار را افزایش خواهید داد. ما ریسک را کنترل می کنیم تا مطمئن شویم که ضرر بزرگی را متحمل نمی شویم.

باور شماره ۶ – روشهای خروج مختلف در حالتهای مختلف بازار نتایج بهتری خواهد داد.

در یک بازار خنثای متلاطم، برداشت سود در هدفهای قیمتی از پیش تعیین شده در طول زمان نتایج بهتری را نسبت به تعقیب کردن حد ضرر خواهد داشت.

در بازار روند دار آرام با آنچه من آنرا جریان خوب می نامم، یک حدضرر تعقیبی به طور کلی نتایجی بهتر از برداشت سودها بدست می دهد.

فکر می کنم در یک بازار روند دار ، که روند ها بسیار فراراند و حرکات قیمت متلاطم دارند، باز هم برداشت سود در هدفهای قیمتی از پیش تعیین شده در هر یک از سوینگها در طی زمان نتایجی بهتر از تعقیب حد ضرر ها ایجاد می کند.

بنابراین ، بازار شما چگونه حرکت می کند؟ جواب این سوال دوره معامله گری و مدیریت خروج شما را تعیین می کند. و اینکه آیا هنوز با احتیاجات روانی شما که قبلتر بحث کردیم متناسب است؟

باور شماره ۷ – تعیین محل حد ضرر معامله ای بین درصد برد و نسبت متوسط برد به متوسط باخت است.

این موضوع را در روانشناسی به طور مختصر مورد بحث قرار دادیم.

وقتی از مدیریت حد ضرر برای افزایش درصد بردتان استفاده می کنید، معمولا به قیمت کوچکتر شدن متوسط نسبت برد به باخت تمام می شود ، به این صورت که متوسط بردها کاهش می یابد یا متوسط باخت ها افزایش می یابد.

به عنوان مثال، وسیع کردن حد ضرر اولیه درصد معاملات برنده را با دادن فضای بیشتر برای حرکت به سمت سود بدون اینکه حد ضرر فعال شود، افزایش می دهد. ولی این به هزینه افزایش متوسط باخت در مواقعی است که حد ضررتان فعال می شود. و وقتی از مدیریت حد ضرر برای افزایش نسبت سود به ضرر استفاده می کنید، این به قیمت در صد کوچکتر معاملات برنده تمام می شود.

به عنوان مثال تنگ کردن حد ضرر اولیه باعث کوچکتر شدن اندازه معاملات بازنده می شود، و ممکن است متوسط نسبت برد به باخت را افزایش دهد. در این صورت، درصد بردهای شما نیز کاهش خواهد یافت، چرا که الان حد ضررتان بیشتر فعال می شود.

همین اتفاق در مورد هدفها نیز می افتد. برای مردم عادی است که توصیه هایی در خصوص معامله گری ارائه کنند که شما باید حد ضررتان را ابتدا تنظیم کنید و سپس یک هدف سود مشخص کنید که به اندازه دو یا سه برابر میزان ریسکتان باشد. با افزایش ۲ یا سه برابری اندازه متوسط بردها به باختها به این شکل، خود به خود درصد بردها را کاهش خواهید داد. این غیر قابل اجتناب است.

این موضوع ما را دوباره به روانشناسی برمی گرداند. با چه چیزی راحت تر هستید؟ با درصد پایین معاملات برنده ولی با سودهای بالا در موقع برنده شدن راحت تر هستید؟ ، یا با درصد بالای معاملات برنده با سودهای کوچک در هر معامله خوشحال می شوید؟

من می دانم. شما تعداد بالای معاملات برنده با میزان برد بالا را می خواهید. خیال پردازی کنید، چرا که این اتفاق نمی افتد.

باور شماره ۸ – حد ضرر اولیه باید در جایی قرار داده شود که نشان دهد تحلیل یا زمان بندی شما غلط بوده است.

حد ضررهایتان را تا می توانید تنگ نگه دارید، ولی مطمئن شوید که فراتر از نویز بازار هستند. اگر تحلیل شما درست باشد، قیمت هرگز به حد ضرر نمی رسد.

به این ترتیب، تنظیم حد ضرر بر پایه حرکت قیمت، تنها بر اساس میزان دلاری که می خواهید از دست بدهید نیست. اگر حرکت قیمت به ریسک دلاری زیادی نیاز داشته باشد، آنگاه اندازه معامله تان را کوچک کنید تا ریسک را کاهش داده باشید، و یا از خیر این معامله بگذرید.

باور شماره ۹ – وقتی برتری از بین رفت، خارج شوید.

لازم نیست آنقدر معامله تان را نگه دارید تا حد ضرر فعال شود. هیچ کس شما را مجبور به ماندن در بازار نمی کند. اگر قیمت پس از ورود طبق انتظار شما حرکت نکرد ، خارج شوید. شما می توانید وقتی آرایش معاملاتی یا تریگر دیگری ایجاد شد دوباره وارد شوید.

در واقع این راه خوبی برای افزایش نسبت برد به باخت است، به این صورت که اندازه متوسط برد را افزایش نمی دهید بلکه اندازه متوسط باخت را کاهش می دهید.

بسیاری از مردم معاملات کمتر از نسبت برد به باخت 2:1 را نمی گیرند. من همیشه 1:1 را می پذیرم، چرا که هدفم این است که نگذارم حد ضرر معامله فعال شود. وقتی قیمت نشان دهد که برتری از بین رفته است، من از معامله خارج شده ام. پس متوسط ضرر من کمتر از یک خواهد شد.

کمی تامل می کنم تا این نکته را خوب اشتباهات استراتژیک معامله‌گران درک کنید، و در قسمت سوم نیز روشم در مدیریت حد ضرر در معامله گری میان روزی را مرور می کنیم، و سپس به توصیه های مهم سایر معامله گران و معلمهای معامله گری که از قواعد پیوتی استفاده می کنند، نگاهی می اندازیم. این توصیه ها باورهای خروج من را شکل داده اند.

آموزش مبانی بورس؛ مبانی استراتژی معاملاتی در بورس

احمد سبحانی

داشتن استراتژی معاملاتی می‌تواند شما را از ضرروزیان ناشی از ریزش بازار سهام محافظت کند؛ اما اکثر معامله‌گران خُرد از این نکته‌ی مهم غافل هستند. استراتژی معامله در بلندمدت تفاوت میان معامله‌گر موفق و معامله‌گر ناموفق را مشخص می‌کند.

بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار پس از ریزش‌های بورس، مقدار زیادی از سرمایه خود را از دست می‌دهند. اکثر این افراد کسانی هستند که استراتژی معاملاتی خاصی برای سرمایه‌گذاری ندارند. بازی معامله‌گری نوعی جنگ است؛ جنگی میان خریداران و فروشندگان. خریداران ازآنجاکه انتظار دارند قیمت سهام بازهم افزایش یابد، اقدام به خرید می‌کنند و فروشندگان نیز ازآنجاکه انتظار دارند قیمت سهام کاهش یابد، اقدام به فروش اشتباهات استراتژیک معامله‌گران می‌کنند؛ در‌غیر‌این‌صورت، معامله‌ای انجام نخواهد گرفت.

در این جنگ نیز، مانند سایر جنگ‌ها باید استراتژی داشته باشید. درواقع، هیچ معامله‌گر موفقی در دنیا وجود ندارد که بدون استراتژی، موفق شده باشد سود کسب کند. حتی معامله‌گران و سرمایه‌گذاران کارکشته نیز به‌سختی می‌توانند تشخیص بدهند جهت بازار در این لحظه صعودی یا نزولی خواهد بود؛ چراکه پارامترهای بی‌نهایتی روی قیمت سهام تأثیر می‌گذارند و نبود قطعیت بسیاری بر این بازار حکم‌فرماست. به‌همین‌دلیل، داشتن استراتژی و عمل به آن مهم‌ترین مسئله‌ای است که در معامله باید در نظر بگیرد. برای داشتن استراتژی هوشمندانه باید چه کار کرد؟ در این مطلب، قصد داریم شما را با مبانی استراتژی در بازارهای مالی آشنا کنیم. بدیهی است در مطلبی کوتاه، نمی‌توان چنین بحث مفصلی را کامل پوشش داد؛ اما پیش‌زمینه‌ای برای کسانی است که در ابتدای راه ورود به بازارهای مالی هستند.

۱. روش تحلیل خود را انتخاب کرده و آن را ارتقا دهید

هیچ معامله‌گری نمی‌تواند از تمام ابزارهای معاملاتی استفاده کند؛ چراکه احتمالا سیگنال متضاد صادر می‌شود

شما به‌عنوان معامله‌گر باید روش تحلیلی خود را انتخاب کنید. روش‌های تحلیل بنیادین یا تکنیکال یا روان‌شناسی بازار هرکدام از فلسفه‌ای منحصر‌به‌فرد تبعیت می‌کند و هیچ معامله‌گری نمی‌تواند از تمام این ابزارها برای تحلیل خود استفاده ‌کند. پس در ابتدا، باید مشخص کنید که قصد دارید از کدام روش تحلیل استفاده کنید. سپس، سبک معاملاتی برای خود تعیین کنید و آن را ارتقا دهید.

متأسفانه بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار به‌جای ارتقای سبک معاملاتی‌شان، مدام به‌دنبال استفاده از ابزارهای بیشتر می‌روند. این افراد تلاش می‌کنند تا از تمام ابزارهای تحلیل تکنیکال درکنار بررسی ترازنامه و صورت‌های مالی و روان‌شناسی بازار استفاده کنند. این کار علاوه‌براینکه وقت زیادی از شما می‌گیرد، آورده‌ی مثبت زیادی نیز ندارد و این احتمال بسیار فراوان است که ابزارهای مختلف به شما سیگنال‌های متضاد بدهند. بهترین کار این است که سبک معاملاتی را با استفاده از ابزاری محدود انتخاب کنند و مدام به فکر ارتقای همان روش باشید.

روش معاملاتی موفق باید چند مشخصه داشته باشد

الف) نقطه‌ی ورود کاملا مشخص باشد: روش معاملاتی باید آ‌ن‌قدر دقیق باشد که بدانید چه زمان باید وارد سهم شوید. مهم نیست که از کدام روش تحلیل استفاده می‌کنید، بلکه مهم این است که بتوانید دلیل و زمان ورود به سهم را کامل شرح دهید. درواقع، اگر سبک معاملاتی شما را چند نفر دیگر نیز پیاده کنند، تمام آن‌ها در نقطه‌ای واحد تشخیص می‌دهند که زمان ورود به سهم فرارسیده است.

ب) حد ضرر مشخص باشد: روش معاملاتی باید مشخص کند که چه زمان تحلیلتان اشتباه خواهد بود. اگر به روش تکنیکال تحلیل می‌کنید، داشتن حد ضرر بسیار مهم است؛ اما اکثر معامله‌گران از قراردادن حد ضرر خودداری می‌کنند. این افراد درگیر سوگیری «بیزاری از شکست» هستند. به‌طور خلاصه، تئوری بیزاری از شکست می‌گوید که انسان‌ها بیشتر از اینکه از پیروزی خوشحال شوند، از شکست ناراحت می‌شوند. این سوگیری باعث ضررهای هنگفتی به معامله‌گران تازه‌کار می‌شود. این افراد تا مدت‌ها منتظر بازگشت سهام می‌مانند؛ اما غافل از اینکه با نپذیرفتن این حقیقت که معامله‌ها گاهی زیان‌ده هستند، از سایر معاملات سودده عقب می‌مانند. پس روش معاملاتی شما باید حد ضرر داشته باشد و باید به آن متعهد باشید.

ازآنجاکه حد ضرر مشخص و تغییرناپذیر است، برنامه‌ی حفظ سود تفاوت میان معامله‌گر موفق و معامله‌گر ناموفق را مشخص می‌کند

ج) برنامه‌ای برای حفظ سود داشته باشد: اکثر معامله‌گران روی نقطه‌ی ورود تمرکز زیادی می‌کنند؛ درحالی‌که روش معاملاتی کارآمد باید به شما برای حفظ سود کمک کند. گاهی پیش می‌آید که معامله‌گر نقطه‌ی ورود خوبی انتخاب کرده و به سود خوبی رسیده است؛ اما نمی‌داند زمان خروج رسیده است یا نه.

در این مواقع، معامله‌گران تازه‌کار معمولا دو روش را در پیش می‌گیرند: ۱. تمام پول خود را خارج می‌کنند و از سودهای احتمالی بعدی جا می‌مانند؛ ۲. تمام پول را باقی می‌گذارند و ضررهای احتمالی بعدی را متحمل می‌شوند. این در حالی است که روش‌های زیادی برای حفظ سود وجود دارد.

درواقع، حفظ سود آن‌قدر اهمیت دارد که کتاب‌های متعددی درباره‌اش نوشته شده است؛ اما متأسفانه در بازار ایران، به‌ویژه در میان معامله‌گران خُرد، این موضوع اهمیت چندانی ندارد. حفظ سود و روش حفظ سود عاملی است که در دراز‌مدت معامله‌گر موفق را از معامله‌گر ناموفق مجزا می‌کند. برای حفظ سود فرمول‌ها و روش‌ها و سبک‌های مختلف و دقیقی وجود دارد که می‌توانید با استفاده از آن‌ها به سودآوری مطمئنی برسید.

بورس

۲. میزان ریسک خود را مشخص کنید

اگر قصد دارید بلندمدت سرمایه‌گذاری کنید، باید میزان ریسک خود را مشخص کنید. اینکه چقدر می‌توانید ریسک را تحمل کنید‌، به شما در یافتن استراتژی معاملاتی‌تان کمک زیادی می‌کند. به‌صورت سنتی ترکیب ۴۰/۶۰ (۶۰ درصد اوراق قرضه و ۴۰ درصد سهام) را برای پوشش ریسک پورتفو در نظر می‌گیرند؛ اما اگر آدم ریسک‌پذیری هستید، می‌توانید درصد بیشتری از پورتفو خود را به سهام اختصاص دهید؛ اما هرگز از پوشش ریسک خود غافل نشوید. اکثر معامله‌گران خُرد از ابزارهای موجود برای پوشش ریسک معاملات خود آگاهی کافی ندارند. ابزارهایی مانند اختیار خرید، اختیار فروش، اوراق قرضه، اوراق تبعی و. می‌توانند به سرمایه‌گذار در زمان‌های نزولی‌بودن بازار کمک شایانی کند.

۳. مدیریت دارایی را فراموش نکنید

مدیریت دارایی اشتباهات استراتژیک معامله‌گران نیز یکی از نکات مهمی است که در بلند‌مدت تعیین می‌کند آیا استراتژی شما سودآور خواهد بود یا زیان‌ده. مدیریت دارایی یکی از مباحث بسیار گسترده در بازارهای مالی است و کتاب‌های بسیار زیادی درباره‌ی آن نوشته شده؛ اما در اینجا، به‌صورت اجمالی سه اصل مهم برای مدیریت دارایی را متذکر می‌شویم.

الف) نسبت مناسب برای ریسک به بازده

هیچ معامله‌گری نمی‌تواند در تمام معاملات خود به سودآوری برسد؛ پس باید نسبت ریسک به بازده را طوری انتخاب کند تا بتواند با معاملات سودآورش، زیان‌های ناشی از معاملات زیان‌ده را جبران کند. به‌عنوان مثال، اگر شما در طول یک سال ۵۰ درصد معاملاتتان را با سود و ۵۰ درصد معاملاتتان را با زیان بسته باشید و نسبت ریسک به بازده در تمام این معاملات نیز پنجاه‌پنجاه بوده باشد، شما از دو جهت زیان کرده‌اید: ۱. در یک سال، سرمایه و وقت و انرژی خود را تلف کرده‌‌اید؛ درحالی‌که آورده‌ی مثبتی نداشته‌اید؛ ۲. به‌دلیل کارمزد کارگزاری احتمالا مقداری از سرمایه خود را نیز از دست داده‌اید. پس لازم است نسبت ریسک به بازده به‌گونه‌ای انتخاب شود که علاوه‌بر پوشش هزینه‌های جانبی، آورده‌ی مثبتی نیز برایتان داشته باشد.

ب) ریسک خرید مشخص

تا اینجا متوجه شدیم که باید روش معاملاتی هوشمندانه‌ای طراحی کنید و آن را با تاریخچه‌ی سهام بسنجید تا از کارایی آن مطلع شوید. پس‌از‌آن، باید نسبت ریسک را برای هر خرید مشخص کنید. دلیل این کار ناتوانی در تشخیص معاملات زیان‌ده است. تصور کنید شما روش معاملاتی‌تان را با تاریخچه‌ی قیمت سهام سنجیده‌ و متوجه شده‌اید که این روش سالانه ۱۰۰ موقعیت خرید به شما می‌دهد و از این ۱۰۰ مورد، ۳۰ مورد آن با ضرر همراه خواهد بود. بااین‌حال، نکته‌ای که از آن آگاهی ندارید، این است که این موارد ضررده با چه احتمالی توزیع شده‌اند. ممکن است تمام ۳۰ مورد ضرر پشت‌سر‌هم ظاهر شوند. اگرچه احتمال چنین پیشامدی بسیار بعید است (در حدود ۱۰ به توان ۵۱-)، باید برای آن آماده باشید و هرگز حجم عمده‌ای از پورتفو خود را به یک معامله اختصاص ندهید.

مجموعه‌ مقالات آموزش مبانی بورس

ج) نسبت توزیع سرمایه

اگر تا به اینجای کار را به‌درستی پیش آمده باشید، به‌احتمال زیاد نسبت توزیع سرمایه در پورتفو شما مشخص شده است. باوجوداین، همچنان باید ملاحظات بیشتری درباره‌ی صنایع مختلف موجود در پورتفو شما‌، موقعیت اقتصادی، فصل انتشار درآمدها و. داشته باشید. پورتفو نه باید آن‌قدر کوچک باشد که نوسان‌های زیاد تأثیرات عمده بر آن بگذارد و نه آن‌قدر بزرگ باشد که نتوانید آن را مدیریت کنید. عموما داشتن ۵ تا ۷ سهم از ۳ تا ۵ صنعت مختلف به‌عنوان نقطه‌ی بهینه در نظر گرفته می‌شود.

بورس

چند نکته‌ی پایانی

  • ذات بازار سرمایه نوسانی است. در بازار کارآمد، کمتر کسی می‌تواند بازدهی بیشتر از میانگین بازده بازار به‌دست آورد؛ پس نباید انتظار سودآوری بسیار زیاد از بازار سرمایه، خصوصا در بلند‌مدت داشت.
  • اگر وقت کافی برای تحلیل بازار ندارید، بهتر است سرمایه‌ی خود را به صندوق‌های سرمایه‌گذاری بسپارید. مطمئن باشید در بلندمدت این صندوق‌ها سودآوری بیشتری برای شما خواهند داشت.
  • بازار سرمایه هیچ بیمه‌نامه‌ای ندارد. اگر زیان کردید، هیچ‌کس مسئول ضرر‌و‌زیان شما نیست.
  • حتی با وجود وضعیت بد اقتصادی، روی تمام دارایی خود ریسک نکنید. اگر چنین کردید، شما معامله‌گر یا سرمایه‌گذار نیستید؛ بلکه قمارباز هستید.
  • به تحلیلگران در فضای مجازی اعتماد نکنید. هیچ‌کس نمی‌داند قیمت سهام در لحظه افزایش یا کاهش می‌یابد.
  • نگران ریزش‌های بورس نباشید. تجربه نشان داده است که در بلند‌مدت بازده‌ی بورس از تورم بیشتر است.
  • از خریدهای اعتباری استفاده نکنید. به‌دلیل فراوانی ریسک‌های اقتصادی و سیاسی در ایران، بهتر است معامله‌گران تازه‌کار از این ابزار استفاده نکنند.
  • صبر کنید و از رفتارهای هیجان‌زده پرهیز کنید. اگر استراتژی‌تان همان‌طور‌که گفته شد به‌درستی پیاده شده باشد، لزومی برای رفتارهای هیجان‌زده نیست.
  • از آموزش دست برندارید. نکاتی که در اینجا گفته شد، تنها بخشی بسیار کوچک از مبانی بحث بود و برای موفقیت در بازارهای مالی باید سال‌ها آموزش ببینید.
  • بدانید که آموزش همه‌چیز نیست و باید درکنار آموزش نیز تجربه کنید. آموزش مهم است؛ اما تا زمانی‌که این آموزش‌ها را به‌درستی در دنیای واقعی پیاده نکنید، هرگز نمی‌توانید به سودآوری برسید.

شما نیز اگر توصیه‌ای دارید، در قسمت نظرات با سایر خوانندگان در میان بگذارید.

آموزش کامل و نحوه کار با اندیکاتور CCI به همراه جزئیات + PDF

شما می‌توانید سرفصل مدنظر خود از فهرست محتوای این مقاله انتخاب کنید تا به قسمت مربوطه هدایت شوید:

  • نکات مهم اندیکاتور CCI
  • انجام محاسبات اندیکاتور CCI
  • استراتژی پایه برای CCI
  • بازه های زمانی چندگانه برای استراتژی CCI
  • آموزش روش کار با اندیکاتور CCI و جزئیات استراتژی های CCI
  • استراتژی کوتاه مدت CCI+MA
  • اندیکاتور CCI به همراه MACD و استراتژی Parobolic SAR

شخصی به نام دونالد لمبرت که فعال در حوزه تحلیل تکنیکال بود، اندیکاتور CCI را ابداع کرد. این اندیکاتور در ابتدا به منظور مشاهده تغییرات روند طولانی مدت بکار می رفت. اما درحال حاضر در تمامی بازه های زمانی و بازارها می توان از آن استفاده کرد. سوالی که مطرح می شود این است که در معاملات بازار بورس و سهام، معامله گران چگونه اندیکاتور CCI را بکار برند؟ با مطالعه این مقاله، آموزش کار با اندیکاتور CCI را بطورکامل خواهید آموخت.

نکات مهم اندیکاتور CCI

  • معامله گران فعال در بورس با تجارت در بازه های زمانی مختلف می توانند سیگنال های خرید و فروش بیشتری را بدست آورند.
  • معامله گران به منظور ایجاد روند غالب از اندیکاتور CCI و نمودار بلندمدت استفاده می کنند. همچنین به کمک اندیکاتور CCI و نمودار کوتاه مدت، بازپرداخت ها را جداسازی کرده و سیگنال های تجاری را تولید می کنند.
  • با استفاده از CCI بعنوان یک اندیکاتور بازار بورس می توان حرکات بازار را بررسی کرد. همچنین می تواند سیگنال خرید یا فروش را به شما نمایش دهد.
  • به وسیله این اندیکاتور می توان قیمت فعلی را با قیمت متوسط در یک بازه زمانی خاصی مقایسه کرد.
  • می توان به روش های مختلفی اندیکاتور CCI را برای موقعیت های مختلف بکار برد. مثلا برای ایجاد نقاط ورود به یک روند یا روند غالب یا عقب گرد در بازار بورس قابل استفاده است.
  • استفاده از برخی استراتژی های معاملاتی براساس CCI ممکن است سبب ایجاد برخی سیگنال های اشتباه متعدد درصورت متلاطم شدن شرایط شود.
  • می توان با استفاده از فرمول زیر، اندیکاتور CCI را با فرمول بدست آورد:

CCI=(Typical Price – Simple Moving Average) / (0.015 x Mean Deviation)

قیمت معمولی همان Typical price است.

میانگین متحرک ساده با Simple moving Avarage نشان داده شده است.

میانگین انحراف برابر Mean Deviation است.

روش بکارگیری CCI در معاملات بورس

در این بخش از آموزش کار با اندیکاتور CCI نحوه انجام معاملات خود با استفاده از این اندیکاتور را می آموزید. با استفاده از این اندیکاتور می توان مقایسه قیمت فعلی با قیمت متوسط در یک بازه زمانی را انجام داد. ممکن است مقدار آن به بالا یا پایین صفر نوسان داشته باشد و به سمت محدوده مثبت یا منفی در حرکت باشد. اغلب مقادیر یعنی حدود 75٪ آنها بین 100- و 100+ قرار داشته و حدود 25٪ این مقادیر در خارج از این محدوده قرار دارند. این امر نشان می دهد حرکت قیمت بورس دارای ضعف یا قدرت است.

اندیکاتور cci

در نمودار فوق می توان دید که 30 دوره به منظور محاسبه CCI بکار رفته است. بدلیل اینکه این نمودار ماهیانه است، هر محاسبه جدید برطبق 30 ماه اخیر انجام گرفته است. CCI های 20 و 40 دوره ای در تحلیل تکنیکال رایج هستند. یک دوره به تعداد نوارهای قیمتی بستگی دارد که در محاسبه اندیکاتور مربوط به خود لحاظ شده است. نوارهای قیمتی شامل یک دقیقه ای، 5 دقیقه، روزانه، هفتگی، ماهیانه یا سایر بازه های زمانی در نمودار هستند.

با افزایش مدت زمان انتخاب شده یا افزایش انتخاب تعداد میله های بیشتر برای محاسبه، امکان خروج اندیکاتور از بازه 100- تا 100+ کمتر است. در بازار بورس، معامله گران کوتاه مدت اولویت را به دوره های کوتاه تر اختصاص می دهند. درواقع، تعداد نوارهای قیمتی کمتر را در محاسبه خود درنظر می گیرند. زیرا در این روش، سیگنال های بیشتری ارائه می شود. بالعکس، اولویت برای معامله گران بلندمدت برای تحلیل تکنیکال این است که به سراغ دوره های طولانی تر مانند 30 یا 40 می روند.

در روند آموزش کار با اندیکاتور CCI، آشنایی با روش بکارگیری نمودار روزانه یا هفتگی به منظور سرمایه گذاری طولانی مدت توصیه می شود. اما معامله گران کوتاه مدت در بازار بورس قادرند دوره های زمانی کوتاه مدت مانند ساعتی و دقیقه ای را بکار برند.

انجام محاسبات اندیکاتور CCI

می توان با استفاده از نرم افزار نمودار یا پلتفرم معاملاتی بورس، اندیکاتور را بطور خودکار محاسبه کرد. تنها نیاز است دوره های موردنظر برای استفاده را وارد نرم افزار کنید. سپس یک بازه زمانی مناسب ساعتی، روزانه یا هفتگی را در نمودار موردنظر خود انتخاب نمایید. بالاتر بودن مقدار اندیکاتور CCI از 100+ نشان دهنده بالاتر بودن قیمت از میانگین قیمت است. اما کمتر بودن مقدار اندیکاتور از 100ـ نشان دهنده کمتر بودن قیمت نسبت به قیمت متوسط خواهد بود.

استراتژی پایه برای CCI

به منظور ردیابی حرکات اندیکاتور بیشتر از مقدار 100+ می توان یک استراتژی ساده اشتباهات استراتژیک معامله‌گران در CCI را بکار برد. این استراتژی به ایجاد سیگنال های خرید کمک می کند. علاوه براین، به منظور ردیابی حرکات اندیکاتور کمتر از 100- کاربرد دارد و سبب ایجاد سیگنال های فروش یا فروش کوتاه می شود.

سرمایه گذاران بازار بورس ممکن است صرفا مایل به کسب سیگنال های خرید باشند. یا درصورت خروج سیگنال های فروش از روند و بروز مجدد سیگنال خرید، ممکن است سرمایه گذاری مجدد در بورس داشته باشند.

توضیح اندیکاتور cci

نمودار هفتگی نمایش یافته در شکل فوق، در سال 2011 (زمان رسیدن CCI به زیر 100-) نشان دهنده یک سیگنال فروش است. معامله گران بلندمدت به کمک این سیگنال درمی یابند روند نزولی بالقوه ای در بورس در حال شکل گیری است. معامله کران فعال تر قادرند آن را بعنوان سیگنال فروش کوتاه بکار برند. با مشاهده این نمودار می توان نحوه شکل گیری سیگنال خرید در اوایل سال 2012 را دریافت. همچنین بازماندن موقعیت های طولانی تا هنگام رسیدن CCI به زیر 100- قابل مشاهده است.

بازه های زمانی چندگانه برای استراتژی CCI

ازاندیکاتور CCI می توان در بازه های زمانی مختلف، به بررسی تحلیل تکنیکال پرداخت. با استفاده از نمودار بلند مدت می توان روند غالب ایجاد کرد و نمودار کوتاه مدت نیز به منظور عقب گرد و نقاط ورود به روند در بورس قابل استفاده است.

معامله گران فعال تر معمولا استراتژی بازه زمانی چندگانه را بکار می برند. این استرانژی برای انجام معاملات روزمره نیز قابل استفاده است. درد آموزش کار با اندایکاتور CCI عبارت های «طولانی مدت» و «کوتاه مدت» به دوره های زمانی مرتبط هستند که معامله گر تمایل دارد زمان بیشتری را در سهم بماند.

بالاتر بودن مقدار CCI از 100+ در نمودار بلند مدت، یک روند صعودی را نشان می دهد. شما تنها باید سیگنال های خرید در نمودار کوتاه مدت را جستجو کنید. چنین روندی تا زمانی درنظر گرفته می شود که نمودار CCI بلندمدت زیر 100ـ باشد. تصویر دوم در همین مقاله، نشان دهنده روند افزایشی هفتگی از اوایل سال 2012 است. با درنظر گرفتن این نمودار بلندمدت، تنها قادر به دریافت علائم خرید در نمودار کوتاه مدت هستیم.

در زمان استفاده از نمودار روزانه بعنوان بازه زمانی کوتاه تر، معامله گران زمانی خرید می کنند که مقدار CCI زیر 100- و سپس بالای 100- می رسد. سپس مقدار CCI به بالای 100+ حرکت کرده و دوباره به مقدار کمتر از 100+ می رسد. اقدام محتاطانه در این حالت، خروج از معادله نمادها در بازار بورس است. نزولی بودن روند بلند مدت CCI، خروج از تمام موقعیت های بلندمدت برای سیگنال فروش را نشان می دهد.

آموزش کار با اندیکاتور CCI

شکل فوق در این مرحله از آموزش کار با اندیکاتور CCI، نشان دهنده 3 سیگنال خرید و 2 سیگنال فروش در نمودار روزانه است. به دلیل اینکه CCI در نمودار بلند مدت، نشان دهنده روند صعودی است، هیچ معامله کوتاه مدتی شروع نشده است. در نمودار بلندمدت، زمانیکه مقدار CCI کمتر از 100ـ باشد، صرفا قادر به دریافت سیگنال های فروش کوتاه در نمودار کوتاه مدت هستید. روند نزولی بازار بورس تا زمانی جریان دارد که مقدار CCI بیش از 100+ باقی بماند.

باتوجه به این نمودار می توان مشاهده کرد که درهنگام باقی ماندن مقدار CCI در بالای 100+ بهتر است یک معامله کوتاه انجام شود. پس از این حالت، نمودار کوتاه مدت مجددا به زیر 100+ می رسد. تحلیل ها توسط معامله گران بازار بورس به این شکل انجام می شود. پس از رسیدن مقدار CCI به زیر 100- و سپس بیش از 100- ، خروج از معامله کوتاه مجددا انجام می شود. درصورت صعودی بودن روند CCI بلند مدت، باید خروج از تمامی موقعیت های کوتاه مدت بورس انجام شود.

آموزش روش کار با اندیکاتور CCI و جزئیات استراتژی های CCI

می توان اندیکاتور CCI را به منظور تنظیم قوانین استراتژی در تحلیل تکنیکال بکار برد. مثلا در هنگام استفاده از بازه زمانی چندگانه و موقعیت های طولانی در بازه های زمانی کوتاه تر، بهتر است استراتژی دقیق تر شود. با این کار، تعداد سیگنال ها کاهش یافته اما اطمینان برای روند کلی قوی تری وجود دارد.اشتباهات استراتژیک معامله‌گران اشتباهات استراتژیک معامله‌گران

می توان قوانین ورود و خروج را در بازه های زمانی کوتاه تر تنظیم کرد. مثلا، درصورتی که روند بازار بورس بصورت صعودی جریان دارد، می توان مقدار CCI در نمودار کوتاه مدت را به زیر 100- رساند و پس از بیشتراز صفر کرده و اقدام به خرید کرد. این روش تحلیل تکنیکال، پرداخت هزینه بالاتری را سبب می شود. اما درمورد پایان اصلاح کوتاه مدت و ادامه روند بلند مدت، اطمینان بیشتری می دهد.

پس از خروج از روند، تا پیش از بستن موقعیت بلند صبر کنید تا قیمت به بیش از 100+ رسیده و سپس به زیر صفر درحرکت باشد. چنین رفتاری، به معنای نگهداشتن برخی عقبگردهای کوچک است، اما احتمال افزایش سود در یک روند بسیار قوی درچنین حالتی وجود دارد. در ادامه آموزش کار با اندیکاتور CCI، می توان به استفاده از سایر ترکیبات متناسب با نیازهایتان اشاره کرد. برخی از این ترکیب ها را می توان نمودار روزانه و ساعتی یا نمودار 15 دقیقه ای و یک دقیقه ای نام برد. با بیش از حد یا بسیار کم شدن تعداد سیگنال های تجاری شما، به منظور اصلاح این مورد می توانید دوره CCI را تنظیم نمایید.

با متلاطم شدن شرایط، احتمال صدور سیگنال های اشتباه توسط این استراتژی وجود دارد. احتمال نوشان اندیکاتور CCI در سطح سیگنال وجود دارد و ممکن است سبب ایجاد جهت های کوتاه مدت نامشخص یا تلفات شود. در این موارد، تا هنگامیکه مسیر ورود شما توسط نمودار بلند مدت تایید می شود، می توانید به اولین سیگنل اطمینان داشته باشید.

استراتژی کوتاه مدت CCI+MA

با افزودن شاخصی دیگر به سیستم اندیکاتور CCI مانند یک میانگین متحرک ساده با دوره 100، می توان کیفیت سیگنال ها و بالطبع، بازده معاملات بورس را افزایش داد. در معاملات کوتاه مدت، بهتر است استراتژی CCI + MA را بکار بریم. بازپس گرفتن قیمت ها از MA به باز شدن سفارشات منجر می شود. در این حالت، می توان میانگین متحرک را بعنوان روشی حمایتی/ مقاومتی بکار برد. M15 بهترین بازه زمانی به منظور معامله درنظرگرفته می شود اما درحالتی که اسکاپلینگ نیز در M5 اضافه شود. نحوه باز شدن سفارشات به شرح زیر است:

  1. خروج CCI از منطقه فروش بیش از حد و قطع شدن خط قیمت نمودار میانگین متحرک از پایین، سبب باز شدن یک سفارش خرید می شود.
  2. عبور مقدار اندیکاتور CCI از سطح 100+ و قیمت در همان جهت از میانگین متحرک، سبب باز شدن یک سفارش فروش می شود.

با ضرر و زیان ثابت و کسب سود می توان به اشتباهات استراتژیک معامله‌گران ساده ترین روش ممکن از سفارش خارج شد. باید به این نکته توجه داشت که بهتر است نسبت 3 به 1 در P به L حفظ شود. مثلا در یک سفارش برای کسب 30 امتیاز سود با 10 امتیاز ضرر مقرون به صرفه برنامه ریزی شود.

اندیکاتور CCI به همراه MACD و استراتژی Parobolic SAR

در ادامه آموزش کار با اندیکاترو CCI، بهتر است به بررسی استراتژی پیچیده تری به منظور کار با اندیکاتور CCI بپردازیم. این استراتژی هم برای افراد مبتدی و هم برای افراد معامله گر حرفه ای بازار بورس فارکس بسیار مناسب است. مبتدیان ازطریق قوانین ساده ورود و خروج می توانند بسرعت استراتژی را درک کنند. معامله گران باتجربه قادر به بهبود سیستم هستند و می توانند کارایی بیشتری را بوسیله آن بدست آورند.

می توان تمامی نشانگرهای موجود در سیستم مانند MACD، CCI و Parabolic SAR را با تنظیمات پیش فرض تنظیم نمود. مناسب ترین بازه زمانی برای معاملات را می توان H4 دانست. باز شدن سفارشات فروش به کمک این استراتژی در شرایط زیر انجام می شود:

  1. شاهد تغییر موقعیت نشانگر Parabolic SAR باشیم و بالای نمودار قرار گرفته باشد.
  2. عبور هیستوگرام MACD از خط قابل مشاهده باشد.
  3. خروج CCI از منطقه خرید بیش از حد و حرکت به زیر سطح 100+ رخ دهد.

باز شدن سفارشات خرید بورس در شرایط مخالف انجام می شود. بسته شدن موقعیت ها توسط این سیستم تا حدی انعطاف پذیری را نشان می دهد.

آموزش اندیکاتور cci

جمع بندی

استراتژی ها و شاخص های بکار رفته در تحلیل تکنیکال هیچ گاه فاقد خطا و کامل نبوده و احتمال خطا درمورد CCI وجود دارد. اما با تنظیم معیارهای استراتژی و مشخص نمودن دوره اندیکاتور می توان عملکرد بهتری را درمورد این ابزارها مشاهده کرد. گرچه تمام سیستم ها ممکن است موقعیت های مناسب در معاملات بازار سرمایه را از دست بدهند. اما ممکن است با اجرای یک استراتژی توقف ضرر، احتمال خطا کاهش یابد. با درنظر گرفتن نکات فوق می توانید به بهترین شکل ممکن از اندیکاتور CCI استفاده کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.