نسبت های مالی یکی از مهم ترین ارکان در تحلیل بنیادی است که با استفاده از آن ها می توان ارزنده بودن یک شرکت را تشخیص داد.
انواع نسبت های مالی بورس و کاربرد آن در تحلیل بنیادی
نسبت های مالی یکی از مهم ترین ارکان در تحلیل بنیادی است که با استفاده از آن ها می توان ارزنده بودن یک شرکت را تشخیص داد.
نسبت های مالی مقادیر عددی و فرمول هایی هستند که با استفاده از آن ها می توانیم بنیاد یک شرکت را بسنجیم. در واقع نسبت های مالی مهمترین ابزار برای تحلیل فاندامنتال (بنیادی) است. این نسبت ها به ما دید بهتری برای مقایسه شرکت ها و یا یک شرکت در زمان های مختلف را می دهد. داده های مالی شرکت ها مهمترین ابزار مورد استفاده در نسبت های مالی هستند و اعداد موجود در این داده ها را با قرار دادن در نسبت های مالی می توانیم به اطلاعات معنادار تبدیل کنیم و با استفاده این اطلاعات موقعیت و ارزش یک شرکت را بسنجیم. نسبت های مالی انواع مختلفی دارند و به ۵ دسته تقسیم می شوند.
دسته بندی نسبت های مالی
نسبت های مالی به ۵ دسته به صورت زیر تقسیم بندی می شود:
نسبت های نقدینگی
نسبت های اهرمی و پوششی
نسبت های فعالیت
نسبت های سودآوری
نسبت های ارزش بازار
نسبت های نقدینگی
پول نقد قویترین ابزار یک شرکت برای شروع فعالیت و ادامه راه است و نسبت های نقدینگی برای سنجش قدرت نقدینگی یک شرکت استفاده می شود. نسبت های نقدینگی در واقع دید وسیع تری به سرمایه گذار برای سرمایه گذاری در یک شرکت می دهد زیرا به ما می گوید که این شرکت در زمان نیاز به پول نقد و تسویه بدهی های جاری چه میزان قدرت نقدینگی دارد. در صورتی که وضعیت مالی یک شرکت نامناسب باشد اولین پالس های آن را می توانیم در نسبت های نقدینگی مشاهده کنیم.
نسبت های نقدینگی به ۳ دسته تقسیم می شوند:
نسبت جاری
یکی از نسبت های مالی در بخش نقدینگی، نسبت جاری است که از تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری به دست می آید. این نسبت میزان توانایی شرکت در بازپرداخت بدهیهای کوتاه مدت را نشان می دهد.
بدهیهای جاری / داراییهای جاری = نسبت جاری
در نسبت جاری باید عدد بدست آمده نزدیک به ۱ باشد اگر عدد کمتر از ۱ باشد نشان دهنده ضعف قدرت نقدینگی شرکت در پرداخت بدهی های جاری است و در صورتی که شرکت بخواهد امروز تمام بدهی های خود را پرداخت کند نمی تواند و اگر بیشتر از ۱ باشد نشان دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی ها دارد. اما بالا بودن بیش از حد نسبت جاری هم نشان دهنده درست کنترل نکردن نقدینگی شرکت است و از این موضوع اطلاع می دهد که در شرکت از نقدینگی ها به شکل درستی برای سودآوری استفاده نمی شود و میزان نقدینگی شرکت بسیار بالا است.
نسبت آنی
یکی دیگر از نسبت های مالی مورد استفاده در نسبت های نقدینگی، نسبت آنی نامیده می شود. این نسبت از تقسیم دارایی های جاری (بدون در نظر گرفتن موجودی کالا و پیش پرداخت ها) بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت در واقع جزئی تر از نسبت جاری به میزان قدرت شرکت در پرداخت بدهی ها نگاه می کند و محطاتانه عمل می کند.
بدهیهای جاری / (پیشپرداختها – موجودی کالا – داراییهای جاری)= نسبت آنی
اگر نسبت آنی نزدیک به یک باشد نشان دهنده وضعیت مناسب شرکت در بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت است، اگر کمتر از یک باشد نشان از وضعیت نگران کننده و عدم توانایی بازپرداخت سریع بدهی ها را می دهد.
اما بالا بودن عدد نسبت آنی نشان دهندهی دو موضوع است: ۱) نقدینگی بالا در شرکت و یا زیاد از حد بودن میزان مطالبات. ۲) اطمینان خاطر دادن به بستانکاران برای توانایی بازپرداخت بدهی هایشان. که باز هم این دو مورد نشان از ضعف مدیریتی شرکت در استفاده از منابع نقدی است.
نسبت نقدی
نسبت نقدی میزان توانایی شرکت برای پرداخت بدهی ها با پول نقد موجود در شرکت را نشان می دهد.در این نسبت حساب های دریافتنی هم از سرمایه های شرکت برداشته می شود.
بدهیهای جاری / (وجوه نقد + سرمایه گذاری کوتاهمدت)=نسبت نقدی
نسبت های سودآوری
سود یکی از مهمترین ارکان جذب سرمایه گذار است و بیشترین تلاش شرکت ها برای بدست آوردن سود بیشتر است، نسبت های سودآوری یکی از نسبت های مالی است که معیاری برای سنجش قدرت سودآوری یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرد.
نسبت های سودآوری به ۵ دسته زیر تقسیم می شود:
نسبت های حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت حاشیه سود خالص
نسبت بازده سرمایه گذاری
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت مالی حاشیه سود ناخالص بخشی از نسبت های سودآور است که درصد سود ناخالص یک شرکت از کل فروش محصولاتش را نشان می دهد.
فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
نسبت حاشیه سود خالص
نصبت حاشیه سود خالص یکی از مهترین نسبت های مالی مورد استفاده در سنجش ارزنده بودن یک شرکت بورسی است. و از تقسیم سودخالص(سود پس از کسر مالیات) بر فروش خالص بدست می آید.
فروش خالص / سود پس از کسر مالیات = نسبت سود خالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت مالی حاشیه سود عملیاتی بیان کننده درصد سود عملیاتی شرکت از کل فروش محصولاتش است.
فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
نسبت بازده سرمایه گذاری
نسبت بازده سرمایه گذاری یکی از نسبت های مالی مورد استفاده در تعیین سوداوری شرکت است که میزان بازده دارایی شرکت را نشان می دهد.
کل داراییها / سود خالص = نسبت بازده سرمایه گذاری
بازده حقوق صاحبان سهام(بازده ویژه)
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام که بازده ویژه هم نامیده می شود این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع کل حقوق صاحبان سهام بدست می آید.
جمع حقوق صاحبان سهام / سود خالص = نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
از تفاضل نسبت بازده سرمایه گذاری با بازده ویزه سوداوری بدهی ها بدست می آید
برای تعیین مفید بودن دریافت وام از تقسیم بازده سرمایه گذاری به بازده ویژه استفاده می شود که آن نسبت سودمندی وام و اعتبار می سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ نامند و هرچه این نسبت بزرگتر از یک باشد دریافت وام را به نفع صاجحبان سهام شرکت می داند.
نسبت های فعالیت
نسبت های فعالیت بخشی از نسبت های مالی است که نشان دهنده کارایی دارایی های شرکت است. درواقع این نسبت ها میزان کارایی مدیران یک شرکت را در به کارگیری داراییها را نشان می دهد.
نسبت های فعالیت به ۷ دسته تقسیم می شود:
نسبت گردش دارایی
دوره وصول مطالبات
دوره گردش عملیات
نسبت کالا به سرمایه در سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ گردش
گردش سرمایه جاری
دوره واریز بستانکاران
نسبت گردش دارایی
نسبت گردش دارایی بخشی از نسبت های فعالیت است که کارایی مدیریت را در اداره داراییها جهت ایجاد فروش نشان می دهد. هرچه نتیجه این نسبت بیشتر باشد کارایی بیشتر مدیریت را در بکارگیری دارایی نشان می دهد و هرچه کمتر باشد فروش کم یا سرمایه گذاری بیش از حد شرکت را نشان می دهد.
جمع داراییها/ فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت دوره وصول مطالبات
در نسبت های مالی نسبتی وجود دارد که برای ارزیابی سیاست های اعتباری یک شرکت استفاده می شود که آن را نسبت دوره وصول مطالبات می نامند. این نسبت نشان دهنده اسن است که در یک شرکت چند روز طول می کشد تا مطالبات حاصل از فروش محصول بدست شرکت برسد و وصول شود.
دفعات گردش مطالبات/۳۶۰= دوره وصول مطالبات
متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات(۱)
دوره گردش کالا
نسبت مالی دوره گردش کالا نشان دهنده مدت زمانی است که طول می کشد تا کالا در یک شرکت به فروش برسد.
بهای تمام شده کالای فروش رفته/۳۶۰×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا
دوره گردش عملیات
نسبت دوره گردش عملیات در واقع توانایی مالی یک شرکت را از دید سرمایه گذاری در کالا نشان می دهد یعنی نتیجه این نسبت هر چه بزرگتر باشد نشلن دهنده بالا بودن حجم کالا در برابر وضع مالی شرکت است.
سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش
گردش سرمایه جاری
یکی از نسبت های مالی در تعیین نسبت های فعالیت گردش سرمایه جاری است که نشان دهنده چگونگی قرارگیری سرمایه در گردش شرکت در مسیر فروش است و نتیجه این نسبت نشان می دهدکه آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت شرکت است یا نه؟
سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری
نسبت های اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبت های اهرمی بخشی از نسبت های مالی است سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ که بر روی بخش بدهی های شرکت تمرکز دارد و برای سنجش سطح بدهی های کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده می شود.
نسبت های اهرمی به ۳ دسته تقسیم می شود:
نسبت تسهیلا به سرمایه
نسبت بدهی
نسبت بدهی بخشی از نسبت های اهرمی است که توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت نسبت به کل داراییهای موجود را نشان می دهد.
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه
نسبت های تسهیلات سرمایه درواقع نسبت مالی است که میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود را نشان می دهد.
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره
در نسبت های پوششی نسبتی وجود دارد که نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی است.
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
نسبت مالکانه
نسبت مالکانه بخشی از نسبت های پوششی است که درصدی از داراییهای شرکت را که از طریق سرمایه سهامداران تامین شده است را نشان میدهد.
جمع کل داراییها / جمع حقوق صاحبان سهام = نسبت مالکانه
نکته:
جمع نسبت بدهی و نسبت مالکانه در هر شرکت، برابر با یک خواهد بود.
نسبت های ارزش بازار
نسبت های ارزش بازار بخشی از نسبت های مالی است که تحلیلگر از آن برای سنجش عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت استفاده می کند
نسبت های ارزش بازار به دسته های زیر تقسیم می شوند:
نسبت ارزش دفتری
نسبت قیمت به درآمد(P/E)
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به جریان نقدینگی (P/CF)
نسبت ارزش دفتری
نسبت ارزش دفتری در نسبت های مالی نشان دهنده ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
نسبت ارزش دفتری= قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت (P/E) درواقع دیدگاه تحلیلگر بازار را نسبت به سودآوری آینده شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
نسبت قیمت به درآمد= قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت (P/S) نشان می دهد که برای هر یک ریال فروش سالانه شرکت چقدر هزینه می کند.
نسبت قیمت به فروش= قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
قیمت به جریان نقدینگی (P/CF)
نسبت قیمت به جریان نقدینگی سنجشی برای پیش بینی بازده سهام است نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
نسبت PEG
این نسبت راهی برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت در اصل بر پایه نسبت P/E و چشمانداز رشد یک سهم است. محاسبه آن اینگونه است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
نسبت اهرمی چیست؟
شاخص نسبت اهرمی یا leverage Ratio، یکی از شاخصهای اندازهگیری در بازارهای اقتصادی است که به بررسی میزان بدهی یک شرکت یا توانایی آن برای انجام تعهدات مالی خود میپردازد. مقوله نسبت اهرمی بسیار مهم است؛ زیرا شرکتها برای تأمین بودجه عملیاتی خود به ترکیبی از میزان موجودی در حساب (equity) و بدهی متکی هستند و دانستن میزان بدهی یک شرکت در ارزیابی اینکه آیا میتواند بدهیهای خود را در زمان سررسید پرداخت کند یا نه مفید است.
شاخص اهرمی حاوی چه اطلاعاتی است؟
میدانید که بدهی بیشازحد میتواند برای یک شرکت و سرمایهگذاران آن خطرناک باشد؛ با این حال اگر نحوه فعالیت یک شرکت بهگونهای باشد که نرخ بازدهی بالاتری از نرخ بهره وامهای آن ایجاد کند، آنگاه میتوان به آینده شرکت امیدوار بود. افزایش میزان بدهی کنترلنشده میتواند به کاهش اعتبار و یا ورشکست از آن منجر شود.
از طرف دیگر، اگر نرخ بدهی شرکت بیشازاندازه کم باشد، احتمالاً نشانه فعالیت غلط مجموعه یا ناتوانی آن خواهد بود. نسبت اهرمی با نشاندادن نسبت بدهی به داراییها یا پول نقد، این سطح از ریسک را ارزیابی میکند.
یک نسبت اهرمی ممکن است برای اندازهگیری ترکیبی از هزینههای اجرایی شرکت استفاده شده تا مشخص شود چگونه تغییر در خروجی (فعالیت نهایی شرکت) بر درآمد آن تأثیر میگذارد. هزینههای ثابت و متغیر دو نوع هزینه عملیاتی هستند که با توجه به شرکت و صنعت، ترکیب آنها متفاوت خواهد بود.
انواع شاخص اهرمی
۱- اهرم مالی
نسبت اهرم مالی به میزان تعهد یا بدهی که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات تجاری خود استفاده کرده یا خواهد کرد، اشاره دارد. استفاده سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ از وجوه قرض گرفتهشده، بهجای وجوه سهام میتواند بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم را بهبود بخشد، مشروط بر اینکه افزایش سود شرکت بیشتر از سود پرداختی وامها باشد. استفاده بیشازحد از منابع مالی میتواند به نکول و ورشکستگی منجر شود. در ادامه به رایجترین نسبتهای اهرمی مالی اشاره میکنیم.
۲- اهرم عملیاتی
نسبت اهرم عملیاتی به درصد یا نسبت هزینههای ثابت به هزینههای متغیر اشاره دارد. شرکتی که دارای اهرم عملیاتی بالایی است، بخش زیادی از هزینههای ثابت را در عملیات خود متحمل میشود و یک شرکت سرمایهبر است. تغییرات کوچک در حجم فروش به تغییر زیادی در سود و بازگشت سرمایه منجر میشود. زمانی که هزینههای ثابت با استفاده از درآمد شرکت پوشش داده نشود، شرایط شرکت، شرایط خوبی نخواهد بود.
نمونهای از یک کسب و کار سرمایهبر، شرکت خودروسازی است. اگر نسبت هزینههای ثابت به درآمد بالا باشد (بیش از ۵۰ درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی قابلتوجهی است. اگر نسبت هزینههای ثابت به درآمد پایین باشد (کمتر از ۲۰ درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی کمی است.
۳- اهرم ترکیبی
نسبت اهرم ترکیبی، ترکیبی از اهرم عملیاتی و اهرم مالی است.
انواع نسبتهای اهرمی مالی
چندین نسبت اهرمی مختلف وجود دارد که توسط تحلیلگران بازار، سرمایهگذاران یا وامدهندگان استفاده میشود. برخی از مواردی که در مقایسه با بدهی در نظر گرفته میشوند، عبارتاند از: کل داراییها، کل حقوق صاحبان سهام، هزینههای عملیاتی و درآمد. در ادامه ۵ مورد از متداولترین نسبتهای اهرمی آورده شده است:
نسبت بدهی به دارایی = کل داراییها/ کل بدهی
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی
نسبت بدهی به سرمایه = (کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام)/ بدهی امروز
نسبت بدهی به EBITDA = سود قبل از استهلاک و استهلاک مالیات بر بهره (EBITDA) / کل بدهی
حسابداری و حسابرسی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نسبتهای نقدینگی
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای فعالیت
نسبتهای سودآوری
نسبتهای ارزش بازار
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
نسبت جاری:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت آنی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود.نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بدهی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه:
میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره:
نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا:
دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات:
نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات:
به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
گردش دارایی:
میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت:
بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها:
نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:
با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
بازده داراییها:
نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام:
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص:
عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص:
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
برای دانستنیهای مالیاتی و حسابداری با موسسه حساب جم همراه باشید.
اختیار معامله چیست؟
اختیار معامله چیست؟ واژه اختیار به ابزار مالی اشاره دارد که مشتق شده از ارزش سهم پایه مثل (خودرو ، خساپا ، فملی و .. ) است. و با تغییرات قیمت این سهام تغییر می کند. قرارداد اختیار معامله به خریدار فرصت(اختیار و نه اجبار) خرید یا فروش ( بسته به نوع قراردادی که دارند ) دارایی پایه را می دهد. برخلاف قراردادهای آتی، دارنده آن ملزم به خرید یا فروش دارایی است .و باید قرارداد را اجرا کند. هر قرارداد تاریخ انقضای خاصی خواهد داشت که تا آن زمان دارنده باید اختیار خود را اعمال کند. و در سهم و دارایی پایه ای که قرارداد بروی ان بسته شده(مثل سکه و زعفران) را تحویل بگیرد و یا تحویل بدهد. قیمت اعمال روی یک اختیار معامله به عنوان قیمت اقدام شناخته می شود. و در روز سررسید باید با همان قیمت معامله انجام شود.
تعاریف کلیدی اختیار معامله
- اختیار معامله، مشتقات مالی هستند که به خریداران این حق را می دهند، اما نه تعهدی، برای خرید یا فروش یک دارایی پایه در قیمت و تاریخ توافق شده.
- اختیار معامله های خرید و اختیار معامله های فروش مبنای طیف وسیعی از استراتژی های اختیاری است که برای پوشش ریسک، درآمد یا سفته بازی طراحی شده اند.
- اگرچه فرصتهای زیادی برای سود بردن از اختیار معاملهها وجود دارد، سرمایهگذاران باید با دقت ریسکها را بسنجند.
درک اختیار معامله ها
اختیار معامله ها محصولات مالی همه کاره هستند. این قراردادها شامل خریدار و فروشنده می شود که در آن خریدار هزینه ای(پرمیوم) را برای حقوق اعطا شده توسط قرارداد می پردازد. اختیار معامله های خرید به دارنده این امکان را می دهد که دارایی را با قیمت مشخص شده در یک بازه زمانی خاص خریداری کند. از سوی دیگر، اختیار معامله های فروش به دارنده اجازه می دهد تا دارایی را با قیمت مشخص شده در یک بازه زمانی خاص بفروشد. هر اختیار خرید دارای یک خریدار با دیدگاه صعودی و یک فروشنده با دیدگاه نزولی است. در حالی که اختیار معامله های فروش دارای یک خریدار با دیدگاه نزولی و یک فروشنده با دیدگاه صعودی است.
معامله گران و سرمایه گذاران به دلایل مختلفی اقدام به خرید و فروش آپشن می کنند. سفته بازی در اختیار معامله به معامله گر اجازه می دهد تا با هزینه کمتری نسبت به خرید سهام یا دارایی، معامله ای اهرمی را در یک دارایی اجرا کند. سرمایه گذاران از اختیار معامله ها برای پوشش ریسک یا کاهش ریسک پرتفوی خود استفاده می کنند.
در برخی موارد، دارنده اختیار خرید میتواند با خرید اختیار معاملههای خرید یا فروش آن ، درآمد کسب کند. اختیار ها نیز یکی از مستقیم ترین راه ها برای سرمایه گذاری در نفت هستند(در بازارهای جهانی). برای معامله گران اختیار معامله، حجم معاملات روزانه و موقعیت های باز یک اختیار، دو عدد کلیدی هستند که باید به آنها توجه کرد تا آگاهانه ترین تصمیمات سرمایه گذاری را اتخاذ کرد.
اختیارات آمریکایی را می توان در هر زمانی قبل از تاریخ انقضای اختیار اعمال کرد، در حالی که اختیار معامله های اروپایی فقط در تاریخ انقضا یا تاریخ اعمال می توانند اعمال شوند. اعمال به معنای استفاده از حق خرید یا فروش اوراق بهادار اساسی است.
مقاله به زبان انگلیسی اختیار معامله چیست؟
ملاحظات خاص
قراردادهای اختیار معامله معمولاً نشان دهنده ۱۰۰۰ سهم یا دارایی (در بازارهای جهانی ۱۰۰ سهم) است که به آن اندازه قراداد می گویند. خریدار برای هر قرارداد یک هزینه یا پرمیوم پرداخت می کند.
به عنوان مثال، اگر یک اختیار معامله پرمیوم ۳۵ ریال در هر یک سهم از قرارداد داشته باشد.خرید یک اختیار معامله ۳۵۰۰۰ ریال (۳۵ ریال * ۱۰۰۰ اندازه قرارداد = ۳۵۰۰۰ ریال) هزینه دارد. پرمیوم تا حدی بر اساس اختلاف قیمت اعمال با قیمت سهم پایه بعلاوه مبلغی به ازای زمان باقی مانده تا تاریخ انقضا است.
در این نوع قیمت گذاری،فاصله قیمت اعمال و سهم پایه را ارزش ذاتی اختیار و به مبلغی که به ازای زمان باقی مانده اخذ می شود،ارزش رمانی گفته می شود. و به این نوع قیمت گذاری ،قیمت گذاری دو جمله ای گفته می شود.
مدل بلک شولز
نوع دیگری قیمت گذاری وجود دارد به نام بلک شولز است که در این صفحه می توانید در مورد آن بیشتر بدانید.
یکی دیگر از عوامل در قیمت پرمیوم تاریخ انقضا است. درست مانند آن کارتن شیر در یخچال، تاریخ انقضا نشان دهنده روزی است که قرارداد اختیار معامله باید استفاده شود.
اسپرد اختیارات
اسپرد اختیارات، استراتژی هایی هستند که از ترکیب های مختلفی از خرید و فروش اختیار معامله های مختلف برای ساخت نمایه ریسک و ایجاده بازده مورد نظر استفاده می کنند. اسپردها با استفاده از اختیار معاملهها ساخته میشوند. و میتوانند از سناریوهای مختلفی مانند محیطهای با نوسانات زیاد یا کم، حرکتهای بالا یا پایین یا هر چیز دیگری استفاده کنند.
در استراتژی های اسپرد می توان از گذشت زمان و یا اختلاف پرمیوم اختیارات سود برد.
استراتژیهای بسیاری در اختیار معامله برای انجام اینگونه معاملات وجود دارد مثل کندوری
معیارهای ریسک اختیار معامله ها: حساسیت های یونانی
بازار اختیار معامله از اصطلاح یونانی ها برای توصیف ابعاد مختلف ریسک درگیر در گرفتن یک موقعیت اختیار معامله، چه در یک اختیار معامله خاص یا یک سبد، استفاده می کند. این متغیرها یونانی نامیده می شوند زیرا معمولاً با نمادهای یونانی مرتبط هستند. هر متغیر ریسک نتیجه یک فرض یا رابطه ناقص اختیار معامله با متغیر اساسی دیگر است. معامله گران از ارزش های یونانی مختلف برای ارزیابی ریسک اختیار معامله ها و مدیریت پرتفوی اختیار استفاده می کنند.
حساسیت یونانی کوچک
برخی دیگر از یونانیان که اغلب مورد بحث قرار نمی گیرند عبارتند از لامبدا ، اپسیلون، ووما ، ورا، سرعت، زوما ، رنگ، اولتیما .
این یونانی ها مشتقات دوم یا سوم مدل قیمت گذاری هستند .و چیزهایی مانند تغییر در دلتا را با تغییر در نوسانات تحت تأثیر قرار می دهند. آنها به طور فزاینده ای در استراتژی های معاملات اختیار معامله ها استفاده می شوند .زیرا نرم افزارهای رایانه ای می توانند به سرعت این سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ عوامل ریسکی پیچیده و گاه باطنی را محاسبه و حساب کنند.
دیده بان اختیار معامله وحید زارع کلیه این حساسیت های را محاسبه میکند.
خرید اختیار معامله های خرید چیست
همانطور که قبلاً ذکر شد، اختیار خرید به دارنده این امکان را می دهد که یک اوراق بهادار پایه را با قیمت اعلام شده تا تاریخ انقضا به نام انقضا خریداری کند. دارنده در صورت عدم تمایل به خرید دارایی، تعهدی به خرید دارایی ندارد. ریسک خریدار به پرمیوم پرداختی محدود می شود و نهایتا پرمیوم از دست می رود.
خریداران نسبت به یک سهم خوشبین هستند و معتقدند که قیمت سهام قبل از انقضای اختیار، از قیمت اعمال بالاتر میرود. اگر چشمانداز صعودی سرمایهگذار محقق شود و قیمت بالاتر از قیمت اعمال افزایش یابد، سرمایهگذار میتواند از اختیار استفاده کند. سهام را با قیمت اعمال خریداری کند و بلافاصله سهام را به قیمت فعلی بازار برای کسب سود بفروشد.
سود آنها در این معامله، قیمت سهم بازار منهای قیمت اعمال به اضافه هزینه ها(پرمیوم و کارمزد کارگزاری برای ثبت سفارشها) اختیار است. نتیجه در تعداد قراردادهای اختیار خریداری شده ضرب می شود، سپس در ۱۰۰۰ ضرب می شود .
اگر قیمت سهام پایه تا تاریخ انقضا بالاتر از قیمت اعمال حرکت نکند، اختیار معامله بی ارزش است و منقضی می شود. دارنده ملزم به خرید سهام نیست اما پرمیوم پرداخت شده برای خرید را از دست می دهد.
فروش اختیار معامله های خرید چیست
فروش اختیار خرید به عنوان نوشتن قرارداد و به ایجاد کننده این موقعیت ها نویسنده می گویند(Writer). نویسنده پرمیوم را دریافت می کند. به عبارت دیگر، خریدار پرمیوم را به نویسنده (یا فروشنده) یک اختیار خرید می پردازد. حداکثر سود، پرمیوم دریافتی هنگام فروش اختیار معامله است. سرمایهگذاری که یک اختیار خرید را میفروشد، دیدگاه نزولی دارد و معتقد است که قیمت سهام پایه کاهش مییابد یا در سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ طول عمر اختیار، نسبتاً نزدیک به قیمت معاملاتی اختیار معامله باقی میماند.
اگر قیمت سهم بازار در زمان انقضا برابر یا کمتر از آن باشد، این اختیار معامله برای خریدار خرید بیارزش منقضی میشود. فروشنده اختیار معامله پرمیوم را به عنوان سود خود به جیب میزند. این اختیار اعمال نمی شود زیرا خریدار سهام را با قیمت اعمال بالاتر یا برابر با قیمت رایج بازار خریداری نمی کند.
با این حال، اگر قیمت سهم بازار بیشتر از قیمت اعمال در انقضا باشد، فروشنده اختیار معامله باید سهام را به خریدار اختیار معامله با آن قیمت اعمال کمتر بفروشد. به عبارت دیگر، فروشنده باید یا سهام خود را از دارایی های پرتفوی خود بفروشد یا سهام را به قیمت رایج بازار بخرد تا به خریدار اختیار خرید بفروشد. نویسنده قرارداد متحمل ضرر می شود. میزان زیان بستگی به هزینه سهامی دارد که آنها باید برای پوشش سفارش اختیار معامله استفاده کنند، به اضافه هر گونه هزینه سفارش کارگزاری. اما کمتر از پرمیوم ای که دریافت کرده اند.(محاسبه میزان زیان از اختلاف قیمت سهم پایه و اعمال منهای پرمیوم دریافتی بعلاوه کارمزدهای کارگزاری)
همانطور که می بینید، خطر برای نویسندگان خرید بسیار بیشتر از ریسک خریداران خرید است. خریدار خرید فقط پرمیوم را از دست می دهد. نویسنده با ریسک بینهایتی مواجه است، زیرا قیمت سهام میتواند به افزایش زیانهای قابل توجهی ادامه دهد.
خرید اختیار معامله های فروش چیست
اختیار فروش سرمایه گذاری هایی است که در آن خریدار معتقد است قیمت سهام پایه در بازار در تاریخ انقضا یا قبل از انقضای اختیار، به زیر قیمت اعمال کاهش می یابد . بار دیگر، دارنده می تواند سهام را بدون تعهد به فروش به قیمت اعمال اعلام شده برای هر سهم تا تاریخ اعلام شده بفروشد.
از آنجایی که خریداران اختیار معامله های فروش خواهان کاهش قیمت سهام هستند، اختیار معامله فروش زمانی سودآور است که قیمت سهام پایه زیر قیمت اعمال باشد. اگر قیمت رایج بازار کمتر از قیمت اعمال در انقضا باشد، سرمایه گذار می تواند از فروش استفاده کند. آنها سهام را با قیمت اعمال و بالاتر از قیمت رایج سهم می فروشند. اگر بخواهند این سهام را جایگزین کنند، می توانند آنها را در بازار آزاد خریداری کنند.
سود آنها در این معامله، قیمت اعمال منهای قیمت فعلی بازار، به اضافه هزینهها (پرمیوم و هر کارمزد کارگزاری برای ثبت سفارشها) است. نتیجه در تعداد قراردادهای اختیار خریداری شده ضرب می شود، سپس در ۱۰۰۰ ضرب می شود.
ارزش نگهداری یک اختیار فروش با کاهش قیمت سهام پایه افزایش می یابد. برعکس، با افزایش قیمت سهام، ارزش اختیار فروش کاهش می یابد. ریسک خرید اختیار فروش محدود به از دست دادن پرمیوم در صورت انقضای بی ارزش اختیار معامله است.
فروش اختیار معامله های فروش چیست
فروش اختیار فروش به عنوان نوشتن قرارداد نیز شناخته می شود. یک نویسنده اختیار فروش معتقد است که قیمت سهام پایه ثابت باقی می ماند یا در طول عمر اختیار افزایش می یابد و باعث صعودی شدن سهام آنها می شود. در اینجا، خریدار اختیار معامله این حق را دارد که فروشنده را وادار کند سهام دارایی پایه را با قیمت اعمال در انقضا خریداری کند.
اگر قیمت سهام پایه در تاریخ انقضا بالاتر از قیمت اعمال بسته شود، اختیار فروش بیارزش منقضی میشود. حداکثر سود نویسنده پرمیوم است. این اختیار معامله اعمال نمی شود زیرا خریدار اختیار سهام را با قیمت سهام اعمال پایین تر زمانی که قیمت بازار بیشتر است نمی فروشد.
اگر ارزش بازار سهام کمتر از قیمت اعمال اختیار معامله شود، نویسنده موظف است سهام پایه را با قیمت اعمال خریداری کند. به عبارت دیگر، اختیار فروش توسط خریدار اختیاری که سهام خود را به قیمت اعمال بالاتر از ارزش بازار سهام بفروشد، اعمال خواهد شد.
ریسک برای نویسنده اختیار فروش زمانی اتفاق میافتد که قیمت بازار به زیر قیمت معامله کاهش یابد. فروشنده مجبور است در انقضا سهام را به قیمت اعمال خریداری کند. ضرر نویسنده بسته به میزان کاهش ارزش سهام می تواند قابل توجه باشد.
نویسنده (یا فروشنده) میتواند سهام را نگه دارد و امیدوار باشد که قیمت سهام به بالاتر از قیمت خرید برسد یا سهام را بفروشد و ضرر را جبران کند. هرگونه ضرر با پرمیوم دریافتی جبران می شود.
یک سرمایهگذار ممکن است اختیار معاملههای فروش را با قیمت عملیاتی بنویسد که ارزش سهام را خوب ببیند و مایل به خرید در آن قیمت باشد. هنگامی که قیمت کاهش می یابد و خریدار از اختیار خود استفاده می کند، سهام را با قیمتی که می خواهد دریافت می کند و مزیت اضافی دریافت پرمیوم اختیار را دارد.
دیدگاه مثبت
خریدار اختیار خرید این حق را دارد که در صورت افزایش قیمت سهام، دارایی ها را با قیمتی کمتر از بازار خریداری کند.
خریدار اختیار فروش با فروش سهام به قیمت اعمال زمانی سود می برد که قیمت بازار کمتر از قیمت اعمال باشد.
فروشندگان آپشن به ازای نوشتن یک اختیار خرید، کارمزد پرمیوم را از خریدار دریافت می کنند.
دیدگاه منفی
فروشنده اختیار فروش ممکن است مجبور شود دارایی را با قیمت اعمال بالاتر از آنچه که معمولاً در صورت سقوط بازار می پردازد، بخرد.
اگر قیمت سهام افزایش یابد و مجبور شود سهام را با قیمت بالا بخرد، نویسنده اختیار خرید با ریسک بی نهایت مواجه می شود.
خریداران اختیار معامله باید پرمیوم اولیه را به نویسندگان اختیار معامله پرداخت کنند.
اختیار معامله ها چگونه کار می کنند؟
اختیار معامله نوعی محصول مشتقه است که به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا در برابر نوسانات یک سهام سفتهبازی کنند یا در برابر آن محافظت کنند. اختیار معاملهها به دو دسته اختیار خرید و فروش تقسیم میشوند، که به خریداران اختیار خرید اجازه میدهد در صورت افزایش قیمت سهام سود ببرند و اختیار معاملههای فروش که در آن در صورت کاهش قیمت سهام، خریدار سود میبرد. سرمایهگذاران همچنین میتوانند با فروش آنها به سرمایهگذاران دیگر، یک موقعیت فروش یا شورت کنند. بنابراین شورت کردن (یا فروش) یک اختیار خرید به معنای سود در صورتی است که، سهام اصلی کاهش یابد در حالی که فروش یک اختیار فروش به معنای سود در صورت افزایش ارزش سهام سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ است.
مزایای اصلی اختیار معامله ها چیست؟
اختیار معامله ها می توانند به عنوان منبع اهرم و پوشش ریسک بسیار مفید باشند. برای مثال، یک سرمایهگذار با دیدگاه صعودی که میخواهد ۱۰۰۰ دلار در یک شرکت سرمایهگذاری کند، میتواند با خرید ۱۰۰۰ دلار اختیار خرید در آن شرکت، در مقایسه با خرید ۱۰۰۰ دلار از سهام آن شرکت، بازدهی بسیار بیشتری کسب کند.
از این نظر، اختیار معامله های خرید راهی را در اختیار سرمایه گذار قرار می دهند تا با افزایش قدرت خرید، موقعیت خود را افزایش دهد.
از سوی دیگر، اگر همان سرمایهگذار که سهامدار همان شرکت قرار است. و بخواهد ریسک خود را کاهش دهد،می تواند با فروش اختیار معاملههای فروش در برابر آن شرکت، ریسک خود را پوشش دهد.
معایب اصلی اختیار معامله ها چیست؟
عیب اصلی قراردادهای اختیار معامله پیچیده بودن و قیمت گذاری آنها دشوار است. به همین دلیل است که یک وسیله سرمایه گذاری پیشرفته در نظر گرفته می شود، که فقط برای سرمایه گذاران حرفه ای با تجربه مناسب است. در سال های اخیر، آنها به طور فزاینده ای در بین سرمایه گذاران خرده فروشی محبوب شده اند. به دلیل ظرفیت آنها برای بازده یا زیان بزرگ، سرمایه گذاران باید مطمئن شوند که قبل از ورود به هر موقعیت اختیاری، پیامدهای بالقوه را کاملاً درک کرده اند. عدم انجام این کار می تواند منجر به خسارات ویرانگر شود.
Margin Trading چیست؟ هرآنچه باید بدانید.
Margin Trading روشی برای معامله دارایی ها با استفاده از وجوه ارائه شده توسط شخص ثالث است. هنگامی که با حسابهای معاملاتی معمولی مقایسه می شود ، حسابهای حاشیه ای به معامله گران اجازه می دهد تا به مبالغ بیشتری از سرمایه دسترسی داشته باشند و به آنها اجازه می دهد از موقعیتهای خود استفاده کنند.
اساساً ، معاملات مارجین نتایج معاملات را تقویت می کند تا معامله گران بتوانند سود بیشتری را از معاملات موفق به دست آورند. این توانایی گسترش نتایج معاملات باعث می شود که Margin Trading به ویژه در بازارهای کم نوسان ، به ویژه بازار بین المللی فارکس محبوبیت داشته باشد. هنوز هم از معاملات مارجین در بازارهای سهام ، کالا و ارزهای رمزنگاری شده استفاده می شود.
در بازارهای سنتی ، وجوه وام گرفته شده معمولاً توسط یک کارگزار سرمایه گذاری تأمین می شود. با این وجود ، در معاملات ارزهای رمزنگاری شده ، وجوه اغلب توسط معامله گران دیگر تأمین می شود ، آنها سود خود را براساس تقاضای بازار برای وجوه حاشیه ای کسب می کنند. اگرچه کمتر رایج است ، اما برخی از صرافی های ارز رمزنگاری شده نیز بودجه های حاشیه ای را در اختیار کاربران خود قرار می دهند.
Margin Trading چگونه کار می کند؟
وقتی Margin Trading آغاز شد ، معامله گر ملزم به درصدی از ارزش سفارش کل خواهد شد. این سرمایه گذاری اولیه به عنوان حاشیه شناخته می شود و با مفهوم اهرم نیرو ارتباط نزدیک دارد. به عبارت دیگر ، از حسابهای معاملاتی حاشیه برای ایجاد معاملات اهرمی استفاده می شود و اهرم نسبت وامهای قرض گرفته شده به حاشیه را توصیف می کند. به عنوان مثال ، برای باز کردن معامله ۱۰۰۰۰۰ دلار با اهرم ۱۰: ۱ ، یک معامله گر باید ۱۰،۰۰۰ دلار از سرمایه خود را متعهد شود.
به طور طبیعی ، سیستم عامل ها و بازارهای مختلف تجاری مجموعه متمایزی از قوانین و نرخ اهرم را ارائه می دهند. به عنوان مثال در بازار سهام ۲: ۱ یک نسبت معمول است ، در حالی که قراردادهای آتی اغلب با اهرم ۱۵: ۱ معامله می شوند.
در مورد کارگزاری های فارکس ، Margin Trading اغلب با نسبت ۵۰: ۱ اعمال می شود ، اما در برخی موارد از ۱۰۰: ۱ و ۲۰۰: ۱ نیز استفاده می شود. وقتی صحبت از بازار ارزهای رمزنگاری می شود ، این نسبت ها از ۲: ۱ تا ۱۰۰: ۱ متغیر است و جامعه تجارت اغلب از اصطلاحات (…,۲x ، ۵x ، ۱۰x ، ۵۰x) استفاده می کند.
از Margin Trading می توان برای باز کردن موقعیت های لانگ و شورت استفاده کرد. موقعیت طولانی منعکس کننده فرضیه افزایش قیمت دارایی است ، در حالی که موقعیت کوتاه برعکس آن است. در حالی که موقعیت حاشیه باز است ، سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ دارایی های معامله گر به عنوان وثیقه برای وجوه قرض گرفته شده عمل می کنند.
درک این مهم برای معامله گران ضروری است ، زیرا بیشتر کارگزاران این حق را برای خود محفوظ می دارند که در صورت حرکت بازار بر خلاف موقعیت آنها (بالاتر یا کمتر از یک آستانه خاص) ، فروش این دارایی ها را مجبور کنند.
به عنوان مثال ، اگر یک معامله گر موقعیت اهرمی طولانی مدت را باز کند ، هنگامی سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ که قیمت به طور قابل توجهی کاهش می یابد ، می توان آنها را حاشیه گرفت. هنگامی که یک معامله گر برای رسیدن به حداقل نیازهای معاملاتی حاشیه نیاز به واریز بودجه بیشتری به حساب مارجین خود دارد ، تماس حاشیه رخ می دهد.
اگر تاجر نتواند چنین کاری انجام دهد ، دارایی های آنها به طور خودکار تصفیه می شود تا زیان آنها را بپوشاند. به طور معمول ، این زمانی اتفاق می افتد که ارزش کل سهام در یک حساب مارجین ، که به آن حاشیه انحلال نیز گفته می شود ، به زیر نیاز کل حاشیه آن صرافی یا کارگزار خاص کاهش یابد.
مزایا و معایب
بارزترین مزیت معاملات مارجین این واقعیت است که به دلیل ارزش نسبی بیشتر موقعیت های معاملاتی می تواند سود بیشتری به همراه داشته باشد. به غیر از این ، Margin Trading می تواند برای متنوع سازی مفید باشد ، زیرا معامله گران می توانند چندین موقعیت با سرمایه نسبتاً کم سرمایه باز کنند. سرانجام ، داشتن یک حساب حاشیه ای ممکن است بازرگانان را سریع تر بدون نیاز به جابجایی مبالغ زیادی به حساب خود آسان تر کنند.
با وجود تمام افتهای خود ، معاملات حاشیه ای ضرر آشکاری در افزایش ضررها دارد به همان روشی که می تواند سودها را افزایش دهد. برخلاف معاملات منظم ، Margin Trading احتمال ضررهایی را که بیش از سرمایه اولیه معامله گران است ، ارائه می دهد و به همین ترتیب ، یک روش معاملاتی با ریسک بالا محسوب می شود.
بسته به میزان اهرم درگیر در یک معامله ، حتی کاهش اندک قیمت بازار نیز ممکن است ضررهای قابل توجهی برای معامله گران به وجود آورد. به همین دلیل ، مهم است که سرمایه گذارانی که تصمیم به استفاده از معاملات حاشیه ای می گیرند ، از استراتژی های مدیریت ریسک مناسب استفاده کنند و از ابزارهای کاهش ریسک ، مانند سفارشات حد مجاز استفاده کنند.
Margin Trading در بازارهای ارزهای رمزنگاری شده
معاملات مارجین ذاتاً خطرناک تر از معاملات عادی است ، اما وقتی صحبت از ارزهای رمزپایه می شود ، ریسک ها حتی بیشتر هم هستند. با توجه به سطح بالای نوسانات ، معمول در این بازارها ، معامله گران حاشیه ارزهای رمزنگاری باید بسیار مراقب باشند. گرچه ممکن است استراتژی های پوشش و مدیریت ریسک مفید واقع شوند ، معاملات حاشیه ای برای مبتدیان مناسب نیست.
توانایی تجزیه و تحلیل نمودارها ، شناسایی روندها و تعیین نقاط ورود و خروج خطرات مربوط به معاملات حاشیه ای را برطرف نمی کند ، اما ممکن است به پیش بینی بهتر ریسک ها و تجارت موثرتر کمک کند. بنابراین قبل از استفاده از معاملات ارزهای رمزنگاری شده ، به کاربران ابتدا توصیه می شود که درک دقیق تجزیه و تحلیل فنی را کسب کرده و یک تجربه گسترده تجارت محلی را کسب کنند.
بودجه حاشیه
برای سرمایه گذاران که تحمل ریسک را ندارند که خودشان در معاملات مارجین شرکت کنند ، روش دیگری برای سودآوری از روشهای معاملاتی اهرمی وجود دارد. برخی از سیستم عامل های معاملاتی و صرافی های ارز رمزپایه یک ویژگی را ارائه می دهند که به عنوان بودجه حاشیه شناخته می شود ، جایی که کاربران می توانند پول خود را برای تأمین معاملات حاشیه سایر کاربران تأمین کنند.
معمولاً این فرآیند از شرایط خاص پیروی می کند و نرخ بهره پویایی دارد. اگر یک معامله گر شرایط را بپذیرد و پیشنهاد را بپذیرد ، ارائه دهنده وجوه حق بازپرداخت وام با سود توافق شده را دارد.
اگرچه سازوکارها ممکن است از بورس به بورس دیگر متفاوت باشد ، اما خطرات تأمین وجوه حاشیه ای نسبتاً کم است ، به این دلیل که می توان موقعیت های اهرمی را به زور تصفیه کرد تا از ضررهای زیاد جلوگیری کند. هنوز هم ، بودجه حاشیه ای به کاربران نیاز دارد تا وجوه خود را در کیف پول مبادله ای نگهداری کنند. بنابراین ، مهم است که خطرات موجود را در نظر بگیریم و درک کنیم که این ویژگی در تبادل انتخاب آنها چگونه کار می کند.
افکار پایانی
مسلماً Margin Trading ابزار مفیدی برای کسانی است که می خواهند سود معاملات موفق خود را افزایش دهند. در صورت استفاده صحیح ، معاملات اهرمی ارائه شده توسط حساب های حاشیه ای می توانند به سودآوری و تنوع پرتفوی کمک کنند.
همانطور که گفته شد ، با این حال ، این روش معاملاتی می تواند زیان ها را نیز افزایش دهد و خطرات بسیار بالاتری را شامل می شود. بنابراین ، فقط باید توسط بازرگانان بسیار ماهر استفاده شود. از آنجا که مربوط به ارز رمزپایه است ، به دلیل سطح بالای بی ثباتی بازار ، باید با دقت بیشتری به معاملات مارجین نزدیک شوید.
دیدگاه شما