سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟


تفکر طراحی چیست و چرا اهمیت دارد؟

در دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، تعداد کسب‌وکارها روز به روز بیشتر می‌شود و نیاز به تفکر طراحی هم افزایش می‌یابد. شاید از خودتان بپرسید که تجارت و تفکر طراحانه چه ارتباطی با هم دارند؟ یا حوزه این دو مفهوم کاملا مستقل است اما اگر تا انتهای این مقاله با ما همراه شوید در می‌یابید که رقابت بازار و تفکر دیزاین چقدر به هم مرتبط هستند.

هر چقدر که تعداد کسب‌وکارهای اینترنتی و سنتی بیشتر شوند، بازار رقابت داغ‌تر شده و سهم کمتری به هر برند اختصاص می‌یابد؛ بنابراین، هر سازمان و برندی، باید با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کند مثلا سودآوری، کسب رضایت مشتری، توسعه و ارتقا خدمات یا محصولات و مواردی از این دست که همگی در اثر رقابت بازار رخ می‌دهند. در این مرحله است که Design Thinking پا به عرصه می‌گذارد تا راه‌حلی قابل قبول ارائه دهد. در این نوشته می‌خواهیم به بررسی موضوع تفکر دیزاین و موضوعات جانبی آن بپردازیم. اگر دوست دارید در این مورد اطلاعات بیشتری به دست آورید، با رشدانا همراه شوید.

Design Thinking یا تفکر طراحی چیست؟

همان طور که پیشتر گفتیم، گاهی عرصه رقابت برای بعضی برندها و سازمان‌ها تنگ می‌شود تا جایی که آن‌ها امکان رقابت با سایر فعالان بازار را ندارند. در این زمان است که راه‌حل‌های مطمئن و خلاقانه می‌تواند بخش زیادی از مشکلات را حل کنند. ارائه چنین راه‌حل‌هایی در گرو استفاده از تفکر Design یا طراحی است؛ روشی که اغلب شرکت‌های پیشرو در جهان مانند Nike، IBM، Apple و بسیاری از شرکت‌های موفق دیگر سال‌هاست که از آن استفاده می‌کنند.

شاید چنین مفهومی در کشور ما کمی جدید و نو به نظر برسد اما اجرا و پیاده‌سازی اصول آن ضروری است؛ چون برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا رضایت و توجه مشتری را به دست آوریم و این کار تنها از تدوین و اجرای استراتژی در راستای تفکر طراحانه به دست می‌آید. شاید این سوال مطرح شود که تفکر طراحی چه کاربردی دارد؟ باید بگوییم کاربردهای این مفهوم در تعریف آن است.

تفکر طراحانه به زبان ساده یعنی فرآیند ایجاد و انتشار ایده‌های جدید و نوآورانه براساس فاکتورهای مختلف مانند زمان که برای حل یک مسئله ویژه انجام می‌گیرد یا مانند ارائه راه‌حل مناسب برای رفع مشکل رقابت در بازار تولید و عرضه. این مفهوم تنها برای حوزه‌های سازمانی و صنعتی قابل استفاده نبوده و در تمام جنبه‌های زندگی کاربرد دارد.

برای ارائه خدمات و محصولات بهتر به مشتری، مدیران و صاحبان مشاغل و کسب‌وکارهای مختلف تمام تمرکز و منابع خود را روی حل یک مسئله پیچیده و به عبارت دیگر، End User می‌گذارند. استفاده از چنین روشی در استارت آپ‌ها می‌تواند همراه و همسو شدن با تغییرات مختلف را کمی آسان‌تر سازد و هماهنگی برند را با جریانات پیرامون بازار افزایش دهد.

حتما بخوانید: مفهوم طراحی یا Design چیست و چه شاخه هایی دارد؟

تفکر طراحی چیست

هدف از تفکر طراحی چیست؟

به کارگیری تفکر طراحی فواید زیادی در حوزه‌های اقتصادی، آموزشی، شخصی و اجتماعی دارد. یکی از مهم‌ترین اهداف آن، تقویت خلاقیت و نوآوری است. هر یک از ما به عنوان یک انسان برای آن که از اقدامات خود آگاه باشیم، به دانش و تجربیاتی که به دست آورده‌ایم رجوع می‌کنیم. درواقع ما هرروزه در حال شکل دادن عادات و الگوهایی هستیم که اگرچه در سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ برخی شرایط مفید هستند، اما دیدمان را در حل مسائل مختلف محدود می‌کنند. با استفاده از تفکر طراحی می‌توانیم به جای استفاده از روش‌های تکراری و آزمایش شده، از راه حل‌های جایگزین و نوین استفاده کنیم.

از تفکر طراحی معمولا به عنوان روشی بینابینی برای حل مسئله استفاده می‌شود. درواقع این مهارت به طور کامل متکی بر احساسات و شهود نیست. از طرفی، فقط بر روی تجزیه و تحلیل و علم و منطق نیز تمرکز ندارد، بلکه از هر دو این جوانب استفاده می‌کند. یکی دیگر از اهداف به کارگیری تفکر طراحی، در اولویت قرار دادن انسان است. در این شیوه حل مسائل، تمرکز اصلی بر روی همدلی است و مشاغل و سازمان‌ها را به درنظر گرفتن افراد واقعی که مشتریانشان هستند، ترغیب می‌کند. به عبارتی دیگر، تفکر طراحی با ایجاد تجربیات معنادار و خوشایند برای کاربر، کسب و کارها را بیشتر و بیشتر به اهدافشان نزدیک می‌کند. بدین ترتیب مشتری به محصولات بهتر و باکیفیت‌تر دست یافته و به دنبال رضایت او، مشاغل نیز به سود واقعی خود می‌رسند.

اجزاء تشکیل دهنده تفکر طراحی چیست؟

تفکر دیزاین از اجزاء زیادی تشکیل شده است که براساس کاربرد ممکن است عنوان یا نام‌های مختلفی داشته باشند اما به طور کلی، اجزاء اصلی آن عبارتند از:

  • بررسی نیازهای بالقوه مشتریان
  • تعریف مسئله
  • ایده‌پردازی
  • پروتوتایپ یا مدل‌سازی
  • تست محصول نهایی
حتما بخوانید: طراحی گرافیک چیست‌؟ چطور یک طراح کاربلدشویم

بررسی اجزای تشکیل دهنده تفکر طراحی

در مورد اول، یعنی بررسی نیازهای بالقوه مشتری ابتدا باید مسئله یا موضوع اصلی تفکر دیزاین مشخص شود. مطالعات و تحقیقات مختلفی باید روی مخاطب هدف و مشتری انجام گیرد تا مسئله اصلی براساس خصوصیات آن‌ها در معرض شناسایی قرار گیرد. در پایان مرحله اول، متوجه می‌شویم که برای چه افرادی و با چه سلیقه یا خصوصیاتی خدمات یا محصولاتمان را به بازار عرضه کنیم.

در مرحله دوم یا ایده‌پردازی، ایده‌های مختلف در محدوده مسئله عنوان شده مطرح می‌شوند. این راهکارها قطعی نیستند و فعلا در مرحله تراوش قرار دارند. در این مرحله می‌توانید از تکنیک‌هایی مانند رسم ایده یا طرح مورد نظر یا Sketching، طوفان فکری یا Brainstorming و همچنین، رسم نقشه ذهنی یا Mind Mapping استفاده کنید.

مدل‌سازی یا پروتوتایپینگ به ایده کمک می‌کند تا حالت رسمی‌تری به خود بگیرد و عملی بودن یا نبودن آن مشخص شود. در این بخش لازم است که تمامی شرایطی که قرار است برای ارائه راهکار نهایی اعمال کنیم، برقرار باشد؛ یعنی تمام ویژگی‌ها و شرایط ارائه باید به گونه‌ای تنظیم شود که برند بتواند پیش از ارائه نسخه نهایی، یک بار ایده خود را از جهات مختلف بسنجد و نوع واکنش مشتری یا مخاطب را پیش‌بینی کند.

تست نهایی محصول، یکی از مهم‌ترین مراحل تفکر دیزاین است. به واسطه این تست، شما ایده و راهکار اولیه خود را آزمایش می‌کنید تا درصد خطا و اشتباه آن را بسنجید. در این مرحله اغلب خطاها و مشکلات طرح آشکار می‌شوند که خیلی خوب است؛ چون از صرف هزینه و منابع زیاد جلوگیری می‌شود و قبل از اجرایی نهایی طرح، مشکلات آن را برطرف می‌کنید.

اجزا تشکیل دهنده تفکر طراحی

پیشنهاد ویژه: طراحی و توسعه محصولات و خدمات با آموزش تفکر طراحی

مرحله نهایی در Design Thinking

در نهایت، نکته‌ای که باید به آن توجه کنید حس خوب و خوشحالی کاربر یا مشتری است؛ چون اگر بتوانید این حس را در وی ایجاد کنید، ماندگاری و طول عمر برند در ذهن مشتری یا کاربر افزایش خواهد یافت. گاهی بعضی شرکت‌ها این مورد را نادیده گرفته و برای کسب سود بیشتر خوشحالی کاربر را فدا می‌کنند؛ چنین راهکاری دوام چندانی ندارد و در طولانی مدت ارزش افزوده‌ای برای برند نخواهد داشت.

مزایای به کارگیری تفکر طراحی

به طور خلاصه اگر بخواهیم چند مورد از مزایای تفکر طراحی را معرفی کنیم، عبارتند از:

  • کاهش قابل توجه زمان ورود به بازار به وسیله تاکید بر حل مسئله و یافتن راه حل‌های مناسب
  • صرفه‌جویی در هزینه و نرخ بازگشت سرمایه از طریق عرضه سریع محصولات موفق به بازار
  • بهبود بازگشت مشتری و افزایش وفاداری از طریق تضمین رویکرد کاربرمحور
  • نوآوری تبلیغاتی
  • قابلیت استفاده در سطح شرکت

کاربردهای تفکر طراحی

همان‌طور که در ابتدای مطلب توضیح دادیم، تفکر طراحی باعث می‌شود تا شما بتوانید از نگاهی دیگر به مشکلات و مسائل کاربرانتان بپردازید و از جنبه همدلی با کاربر، نیاز او را رفع کنید. در ادامه این بخش، با کاربردهای تفکر طراحی بیشتر آشنا خواهید شد.

موفقیت هر کسب و کار

تا قبل از آن که صحبتی از تفکر طراحی به میان آید، طراحان صرفا به جنبه‎های زیبایی و عملکرد محصول می‎پرداختند. در حال حاضر، بسیاری از کسب و کارها و سازمان‌ها به مزیت طراحی، به عنوان یک دارایی مولد در روش‌های سازمانی نگاه می‌کنند. تفکر طراحی معمولا برای کمک به انواع سازمان‌های تجاری و اجتماعی و به منظور سازندگی و ابتکار به کار می‌رود. از طرفی دیگر طراحان، روش‎های خود را در مراحل اولیه فرآیندهای توسعه محصول و خدمات و یا به واسطه آموزش‌های دیگران برای استفاده و ایجاد تفکرات نوآورانه در سازمان‎ها به کار می‌گیرند.

کاربردهای تفکر طراحی

آموزش

امروزه تفکر طراحی در تمامی بخش‌های آموزشی موردتوجه قرار گرفته است. دوره‌‎های جدید این مهارت در سطح دانشگاهی در سراسر جهان برگزار می‎شود.

علوم کامپیوتر

تفکر طراحی در روش‌‎های طراحی رابط‎ های انسان و رایانه نقش اساسی دارد. همچنین از این مهارت در هسته اصلی تصورات مربوط به توسعه نرم‎افزارها نیز استفاده می‎شود.

جمع بندی پایانی

در این مقاله، به بررسی تفکر طراحی و کاربردهای آن پرداختیم. این مفهوم در کشور ما کمی جدید به نظر می‌رسد اما اجرای آن در کسب‌وکارهای مختلف به ویژه استارت آپ‌ها ضروری است. به این نکته دقت داشته باشید که امروزه برای تاب آوردن در بازار رقابت باید بتوانید انعطاف خود را در مقابل تغییرات شدید و ناگهانی موضوعات مختلف حفظ کنید. هر چقدر قدرت پاسخگویی شما بهتر باشد، خطرات احتمالی مانند شکست کمرنگ‌تر خواهند شد. با اجرای شیوه‌های مختلف مانند تفکر طراحانه می‌توانید خود را با شرایط محیطی وفق دهید.

امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. به نظر شما Design Thinking نسبت به سایر روش‌های مرسوم حل مسئله، چه مزیتی دارد؟ نظرات عالی خودتان را با ما در میان بگذارید.

تجزیه و تحلیل نقطه ی سر به سر چیست و چرا برای کسب و کارها مهم است؟

در دنیا کسب و کارهای کوچک بیشماری وجود دارند و هر کدام از آنها جذابیت و ویژگی مخصوص به خود را دارد. اما نقطه ی اشتراک همه ی آنها نیاز به کسب سود است. اگر شما پولی بیشتر از آنچه در ابتدا سرمایه گذاری نموده را خرج نمایید سخت است که با مشکل مواجه نشوید و مگر آنکه بر کوهی از نقدینگی نشسته باشید. برای صاحبان کسب و کارهای کوچک، آگاهی از سودآوری کسب و کار امری حیاتی است. این به شما کمک می کند میزان ریسک خود را کاهش دهید، تصمیمات و برنامه های تجاری آگاهانه تری را اتخاذ کنید و اگر قصد تأمین بودجه خارج از شرکت را دارید، باید بتوانید برنامه تجاری خود را به خوبی برای وام دهندگان یا سرمایه گذاران تشریح نمایید. برای نیل به این هدف شما نیاز به انجام یک تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر دارید. برای درک بهتر این تحلیل در ابتدا ما سوالات زیر را مطرح کرده و به آن پاسخ می دهیم:

  • تجزیه و تحلیل نقطه ی سر به سر چیست؟
  • چرا این تحلیل برای کسب و کارهای کوچک مهم است؟
  • چگونه می توان با استفاده از فرمول تجزیه و تحلیل سربه سر، نقطه سر به سر را محاسبه کرد
  • شناسایی محدودیت های تحلیل نقطه ی سر به سر.

تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر چیست؟

تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر یک محاسبه مالی است که به صاحبان کسب و کار کمک می کند تا مشخص کنند چه مدت طول می کشد تا یک کسب و کار، محصول یا خدمات به سود دهی برسد. به عبارت دیگر، فرمول به شما می گوید چه زمانی می توانید هزینه ها و سرمایه گذاری اولیه را جبران کنید و کسب سود خود را شروع کنید.

چه زمانی شما نیاز به تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر دارید؟

گسترش کسب و کار:

قبل از افتتاح شعبه ی جدید یا افزودن پیشنهادات تازه، مهم است که بدانید سرمایه گذاری برای کسب سود چه مدت زمان می برد. تجزیه و تحلیل نقطه ی سر به سر به شما امکان می دهد موقعیت مالی خود را درک کرده و قبل از تصمیم گیری نهایی اصلاحات لازم را در آن اعمال کنید.

اعمال کاهش قیمت:

کسب و کارها معمولا قیمت های خود را پایین می آورند تا رقبا را شکست دهند و مشتریان جدید را جذب کنند. با این حال، اگر قیمت ها تا حدی کاهش یابد که مانع از سودآوری شما شود، این حرکت در واقع به کسب و کار شما آسیب می رساند. تجزیه و تحلیل نقطه ی سر به سر به سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ شما کمک می کند تا میزان انعطاف پذیری در قیمت گذاری خود را شناسایی کرده و از ضرر و زیان احتمالی جلوگیری کنید.

محدود کردن گزینه ها:

اداره ی هر نوع کسب و کار مستلزم ایجاد تغییرات مداوم است. چه این تغییر پاسخی به فشار بازار باشد، یا اعمال تغییرات داخلی، تجزیه و تحلیل نقطه ی سر به سر ابزاری ارزشمند در تصمیم گیری های آگاهانه و مبتنی بر داده است.

Break Even Analysis: Know When You Can Expect a Profit | Minority Business Development Agency

فرمول تجزیه و تحلیل نقطه ی سر به سر و نحوه ی محاسبه ی آن:

قبل از اینکه به فرمول تجزیه و تحلیل نقطه ی سر به سر و نحوه استفاده از آن بپردازیم، بیایید در مورد اطلاعاتی که شما باید در ابتدا داشته باشید صحبت کنیم. برای محاسبه نقطه سر به سر خود، باید بدانید:

  • تمام هزینه های ثابت مرتبط با سرمایه گذاری جدید، محصول، کانال فروش و غیره
  • هرگونه هزینه متغیر
  • قیمتی در نظر گرفته شده برای محصول

هزینه های ثابت به هزینه هایی گفته می شود که بدون توجه به تعداد کالاهایی که می فروشید یا خدماتی که ارائه می دهید، ثابت می مانند. آنها ممکن است مواردی از جمله:

  • مالیات بر اجاره، رهن و مالکیت
  • حق اشتراک نرم افزار
  • بیمه
  • حقوق کارمندان

از طرف دیگر، هزینه های متغیر با افزایش و کاهش حجم فعالیت های شما تغییر می کنند. اینها می تواند شامل سایر هزینه ها باشد:

  • مواد اولیه و موجودی کالا
  • خدمات رفاهی
  • حقوق متغیر کارمندان (به عنوان مثال کارمندان ساعتی، پیمانکاران و غیره)

پس از دستیابی به این اعداد، کل هزینه های ثابت را در یک سطر و تمام هزینه های متغیر را در سطر دوم بنویسید. اکنون می توانید محاسبه سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ ی نقطه ی سر به سر را از فرمول زیر به سادگی انجام دهید:

نقطه ی سر به سر= هزینه های ثابت / (قیمت – هزینه های متغیر)

مثالی از محاسبه ی نقطه ی سر به سر:

برایان در فکر راه اندازی کسب و کار تولید تی شرت است و می خواهد بفهمد که آیا این سرمایه گذاری جدید عملی است؟ در زیر هزینه های مورد انتظار برایان و جزئیات قیمت گذاری برای هر واحد آورده شده است.

  • هزینه های ثابت (شامل اجاره کارگاه، حقوق، بیمه و حق اشتراک): ۷۰۰۰ دلار
  • هزینه های متغیر (شامل انبار و هزینه های حمل و نقل): ۸ دلار
  • قیمت: هر تی شرت ۱۲ دلار.

نکته: هزینه ها به صورت ماهانه محاسبه شده است.

هزینه های ثابت میانگین قیمت هزینه های متغیر حاشیه سود نقطه سر به سر

به ازای هر واحد

هزینه کارگاه ۳۰۰۰$ ۱۲$ هزینه های انبار ۴$ ۴$ ۱۷۵۰ عدد

پرداخت حقوق ۳۵۰۰$ هزینه حمل و نقل ۴$

طبق فرمول محاسبه ی نقطه ی سر به سر سرمایه گذاری برایان به شرح زیر است:

$۷,۰۰۰ / ($۱۲ – $۸) = ۱,۷۵۰ تی شرت

بر این اساس، این کسب و کار برای بدست آوردن سود خود نیاز به فروش ماهانه ۱۷۵۰ تی شرت دارد. از اینجا، برایان می تواند تصمیم بگیرد که آیا این حجم از فروش قابل اجرا است یا خیر. در غیر این صورت، برایان می تواند هزینه ها و قیمت گذاری خود را تغییر دهد تا به نقطه سر به سری برسد که برای کسب و کار سود ده قابل اجرا باشد.

هش ریت چیست و چرا اهمیت دارد

هش ریت چیست و چرا اهمیت دارد

اگر برای مدتی در فضای پیچیده و مهیج رمزارزها حضور داشته‌اید، شاید با اصطلاح هش‌ریت ( نرخ هش ) آشنا شده باشید . در زمینه‌ی دارایی‌های رمزنگاری‌شده، مفهوم هش‌ریت در روند دستیابی به بیت‌کوین و سایر ارزهای دیجیتال که استخراج رمزارز نام دارد تعریف می‌شود . استخراج، روند کسب رمزارز ازطریق استفاده از کامپیوترهای قدرتمند و نرم‌افزارهایی است که با هدف به‌خصوصی طراحی شده‌اند . استخراج‌کنندگان رمزارز، این روش را با استفاده از تجهیزات بسیار پرقدرت و حل مسائل ریاضی بسیار پیچیده‌ای انجام می‌دهند، این مسائل آن‌چنان پیچیده هستند که کاربران نمی‌توانند آن‌ها را حل کنند .

پس از حل موفقیت‌آمیز مسائل ریاضی، استخراج‌کنندگان بیت‌کوین‌های جدیدی تولید و همچنین با تأیید اطلاعات معاملات، کل شبکه‌ی بیت‌کوین را ایمن و قابل اعتماد می‌کنند . ممکن است این روند آسان و سرراست به نظر برسد؛ ولی در واقع پیش از تولید بیت‌کوین کارهای فنی زیادی صورت می‌پذیرد . اما توان مصرفی لازم برای حل معادلات چقدر است؟ براساس گزارشی که در ژوئن سال ۲۰۱۹ منتشر شد، شبکه‌ی بیت‌کوین ۰٫۲ درصد از مصرف انرژی در سراسر جهان را به خود اختصاص داده و این شبکه‌ی پرمصرف هنوز در حال رشد است .

هش (Hash) و هشینگ (Hashing)

محاسبات ریاضی که در دستگاه‌های ماینر انجام می‌شود، تمامی معاملات گذشته در شبکه را بررسی می‌کند و آن‌ها را به‌روز نگه می‌دارد . برای مثال، اگر شما ده دلار به دوستتان ارسال کنید، ماینرها تأیید می‌کنند که چه کسی این ده دلار را فرستاده، برای چه ‌‎ کسی فرستاده و مبلغ ارسال‌شده چقدر است . این اطلاعات درباره‌ی تراکنش‌ها در یک بلاک ذخیره می‌شود که همچون پرونده است . هر بلاک تنها مقدار مشخصی از اطلاعات را در خود جای می‌دهد . هشینگ یا هش ‌ کردن هر بلاک، روند حل معادلات برای اطمینان از اعتبار تراکنش‌های شبکه است .

اگر برای مدتی در فضای پیچیده و مهیج رمزارزها حضور داشته‌اید، شاید با اصطلاح هش‌ریت ( نرخ هش ) آشنا شده باشید . در زمینه‌ی دارایی‌های رمزنگاری‌شده، مفهوم هش‌ریت در روند دستیابی به بیت‌کوین و سایر ارزهای دیجیتال که استخراج رمزارز نام دارد تعریف می‌شود . استخراج، روند کسب رمزارز ازطریق استفاده از کامپیوترهای قدرتمند و نرم‌افزارهایی است که با هدف به‌خصوصی طراحی شده‌اند . استخراج‌کنندگان رمزارز، این روش را با استفاده از تجهیزات بسیار پرقدرت و حل مسائل ریاضی بسیار پیچیده‌ای انجام می‌دهند، این مسائل آن‌چنان پیچیده هستند که کاربران نمی‌توانند آن‌ها را حل کنند .

پس از حل موفقیت‌آمیز مسائل ریاضی، استخراج‌کنندگان بیت‌کوین‌های جدیدی تولید و همچنین با تأیید اطلاعات معاملات، کل شبکه‌ی بیت‌کوین را ایمن و قابل اعتماد می‌کنند . ممکن است این روند آسان و سرراست به نظر برسد؛ ولی در واقع پیش از تولید بیت‌کوین کارهای فنی زیادی صورت می‌پذیرد . اما توان مصرفی لازم برای حل معادلات چقدر است؟ براساس گزارشی که در ژوئن سال ۲۰۱۹ منتشر شد، شبکه‌ی بیت‌کوین ۰٫۲ درصد از مصرف انرژی در سراسر جهان را به خود اختصاص داده و این شبکه‌ی پرمصرف هنوز در حال رشد است .

هش (Hash) و هشینگ (Hashing)

محاسبات ریاضی که در دستگاه‌های ماینر انجام می‌شود، تمامی معاملات گذشته در شبکه را بررسی می‌کند و آن‌ها را به‌روز نگه می‌دارد . برای مثال، اگر شما ده دلار به دوستتان ارسال کنید، ماینرها تأیید می‌کنند که چه کسی این ده دلار را فرستاده، برای چه ‌‎ کسی فرستاده و مبلغ ارسال‌شده چقدر است . این اطلاعات درباره‌ی تراکنش‌ها در یک بلاک ذخیره می‌شود که همچون پرونده است . هر بلاک تنها مقدار مشخصی از اطلاعات را در خود جای می‌دهد . هشینگ یا هش ‌ کردن هر بلاک، روند حل معادلات برای اطمینان از اعتبار تراکنش‌های شبکه است .

به زبان ساده، هش کردن یا هشینگ به معنای دریافت یک رشته با یک طول دلخواه و تبدیل آن به یک خروجی با طول ثابت است . برای استخراج موفقیت‌آمیز بلاک و دریافت بیت‌کوین، دستگاه ماینر باید هدر بلاک را که کوچک‌تر یا برابر با هدف است هش کند . همچون فراداده‌ها که جزئیات داده‌های دیگر را تشریح می‌کنند، هدر بلاک خلاصه‌ای از اطلاعات موجود در آن بلاک است . هدف، یک عدد هگزادسیمال است که ماینرها برای استخراج یک بلاک باید آن را پیدا کنند .

عملکرد هدف این است که اطمینان حاصل کند تعداد ثابتی از بیت‌کوین‌ها در طول زمان در بازار ارائه می‌شود . برای حفظ این ثبات، هدف کمک می‌کند تا با گذر زمان استخراج بیت‌کوین دشوارتر شود . شماره‌ی هدف تقریبا هر دو هفته تغییر می‌کند . ماینرها با استفاده از ترکیب‌های مختلف شماره‌ها و حروف ممکن در هر هدر بلاک، هدف را پیدا می‌کنند . به این رشته در هر هدر بلاک که مقدار متغیری دارد، نانس (Nonce) گفته می‌شود . ماینرها با نانس 0 شروع می‌کنند و پس از هربار حدس زدن، آن را افزایش می‌دهند تا به هدف برسند . احتمال دستیابی به هش صحیح بسیار کم است .

در واقع ماینرها در تلاش هستند تا با تغییر نانس، یک هش تولید کنند که مقدار عددی آن برابر با هش هدف است . هربار که نانس تغییر می‌کند، یک هش کاملا جدید ایجاد می‌شود . اساس این سیستم همچون سیستم بلیط بخت‌آزمایی است که در آن هر هش جدید یک بلیط با مجموعه شماره‌های خاص خودش را تداعی می‌کند . برای مثال، اگر حرف اول عبارت Zoomit را تغییر بدهیم و آن را تبدیل به Boomit کنیم، این هش ایجاد می‌شود :

با توجه به اینکه هر هش به‌صورت کاملا تصادفی ایجاد می‌شود، ممکن است پیش از یافتن هدف و برنده شدن پاداش برای استخراج، میلیون‌ها حدس زده شود و در واقع میلیون‌ها هش تولید شود . برای کاهش عرضه‌ی کلی رمزارزها در طول عمرشان، پاداش بلاک برای ماینرها تحت برنامه‌ی از پیش‌ تعیین‌شده‌ای نصف می‌شود . در بیت‌کوین، پاداش بلاک در هر ۲۱۰ هزار بلاک، یعنی تقریبا ۴ سال زمان لازم برای استخراج آن‌ها، نصف می‌شود . در بلاک‌های جدید هنگامی‌که ماینرها یک بلاک را استخراج می‌کنند، ۶٫۲۵ بیت‌کوین پاداش می‌گیرند . انتظار می‌رود که در سال ۲۰۲۴، پاداش بلاک‌های بیت‌کوین کاهش یابد و به ۳٫۱۲۶ بیت‌کوین برسد . دش (Dash) ، رمزارز قابل استخراج دیگری است که پاداش‌های بلاک خود را در هر ۲۱۰٬۲۴۰ بلاک ۷٫۱۴ درصد کاهش می‌دهد . پاداش‌های لایت‌کوین نیز در هر ۸۴۰ هزار بلاک نصف می‌شود .

هش‌ریت (Hashrate) چیست؟

هش‌ریت برابر با تعداد تلاش‌ها در هر ثانیه در شبکه‌ی بیت‌کوین برای کامل کردن محاسبات است . درحقیقت هش‌ریت تقریبا تعداد تمامی هش‌هایی است که ماینرها در سراسر جهان برای رسیدن به هدف تولید می‌کنند . هش‌ریت به‌عنوان تعداد هش‌ بر ثانیه محاسبه می‌شود . برای مثال :

  • کیلوهش (KH/s) برابر است با ۱۰۰۰ هش بر ثانیه
  • مگاهش (MH/s) برابر است با ۱۰۰۰ کیلوهش ‌ بر ثانیه
  • تراهش (TH/s) برابر است با ۱۰۰۰ مگاهش ‌ بر ثانیه
  • پتاهش (PH/s) برابر است با ۱۰۰۰ تراهش ‌ بر ثانیه

نوسانات در توان استخراج روزانه‌ی بیت‌کوین می‌تواند چشم‌گیر باشد . افزایش یا کاهش ده ‌ درصدی یا بیشتر در یک روز عموما رایج است . این نوسانات گسترده، لزوما به‌معنی افزودن یا روشن و خاموش کردن هزاران دستگاه ماینر در روز نیست . امکان محاسبه‌ی دقیق هش‌ریت شبکه‌ی بیت‌کوین وجود ندارد . ماینرهای بسیاری زیادی در سراسر جهان مشغول به کار هستند و تحلیلگران تنها می‌توانند رقمی تخمینی از هش‌ریت ارائه دهند . درنتیجه، در وب‌سایت‌های مختلف و گزارش‌های جداگانه، رقم این شاخص متفاوت است . با توجه به اینکه احتمال دارد دامنه‌ی نوسانات روزانه بسیار زیاد باشند، بررسی روزانه‌ی این شاخص چندان مفید نیست . با تمامی موارد یادشده، هش‌ریت در شبکه‌ی بیت‌کوین در تاریخ پنجم فوریه، ۱۷۱ میلیون EH / s ، یعنی ۱۷۱ میلیون اگزاهش ‌ بر ثانیه برآورد شده است . هر میلیون اگزاهش برابر با یک کوینتیلیون هش است . در نتیجه، هش‌ریت بیت‌کوین در تاریخ یادشده ۱۷۱ کوینتیلیون ‌ بر ثانیه بود .

هش‌ریت برابر با تعداد تلاش‌ها در هر ثانیه در شبکه‌ی بیت‌کوین برای کامل کردن محاسبات است

انواع مختلف و جدیدتر دستگاه‌های ماینر همیشه به بازار عرضه می‌شود . هر ارز رمزپایه با دستگاه‌های متفاوتی استخراج می‌شود و هش‌ریت تمامی آن‌ها یکسان نیست؛ زیرا فرایند استخراج به مقادیر مختلفی از توان، حافظه و محاسبات نیاز دارد . افراد استخراج‌کننده می‌توانند هش‌ریت خودشان را با نرم‌افزار محاسبه‌ی هش‌ریت حساب کنند . با دادن اطلاعات درباره‌ی تجهیزات مورد استفاده در استخراج، توان مصرفی و هزینه‌های مصرف برق، نرم‌افزار رقم برآوردشده‌ی خود از هش‌ریت را نمایش می‌دهد . ممکن است استخراج‌کنندگان، این محاسبات را پیش از خرید دستگاه ماینر یا نصب آن در محیطی به‌خصوص انجام دهند .

در برخی از دستگاه‌های مدرن ماینینگ، هش‌ریت برابر با ۱۱۰ تراهش ‌ بر ثانیه، یعنی ۱۱۰ تریلیون تلاش برای حل مسئله‌ی هشینگ در هر ثانیه است . هرچه نرخ هش بیشتر باشد بهتر است؛ زیرا شانس ماینر برای یافتن بلاک بعدی و دریافت پاداش افزایش می‌یابد . هنگام معرفی ماینرهای جدیدتر، از آن‌جایی که این دستگاه‌ها قدرتمندتر هستند، احتمال افزایش هش‌ریت شبکه‌ی بیت‌کوین بالاتر می‌رود . بااین‌حال، یک شبکه‌ی قدرتمندتر لزوما به‌معنی استخراج سریع‌تر بیت‌کوین نیست . طراحی منحصربه‌فرد بیت‌کوین سبب شده است تا تنها تعداد مشخصی از این رمزارز در گذر زمان آزاد شود . به‌طور متوسط، هر ده دقیقه یک بلاک جدید استخراج می‌شود و رفته‌رفته دشواری در استخراج بیت‌کوین افزایش می‌یابد تا حتی در صورت افزایش هش‌ریت، این نرخ ثابت بماند .

باتوجه‌به اینکه سختی استخراج بیت‌کوین در یک‌دهه‌ی گذشته بیشتر و دستگاه‌های قدرتمند ماینر برای سرمایه‌گذاران گران‌تر شده، استخراج‌کنندگان مبتدی برای مشارکت در شبکه شرایط سخت‌تری پیدا کرده‌اند . بسیاری از استخراج‌کنندگان کنونی در شبکه‌ی بیت‌کوین، این کار را در مقیاس صنعتی انجام می‌دهند .

استخراج‌کنندگان برای جست‌وجوی پاداش‌های پولی، انگیزه‌ی انجام تمامی این کارها را دارند . بااین‌حال در روند یادشده، آن‌ها در ایمن‌سازی رمزارزها نقشی کلیدی دارند . این افراد دستیابی مهاجمان به کنترل ۵۱ درصد از شبکه‌ی بلاک‌چین را دشوار و درواقع، بسیار هزینه‌بر می‌کنند . مهاجمان درصورتی‌که بتوانند هنگام حمله کنترل بیش از ۵۰ درصد از هش‌ریت استخراج شبکه را به دست گیرند، امکان جلوگیری از تکمیل بلاک‌های دیگر استخراج‌کنندگان را خواهند داشت . این افراد که خود استخراج‌کننده هستند، در صورت تسلط روی شبکه، می‌توانند ساخت بلاک‌های جدید را متوقف کنند .

براساس تحقیقات انجام‌شده در سال ۲۰۱۸، شش گروه استخراج‌کننده بیشتر ۸۰ درصد استخراج بیت‌کوین را به خودشان اختصاص داده‌اند . اشخاص یا شرکت‌های چینی پنج گروه از این شش گروه را مستقیما مدیریت می‌کردند . در نتیجه از نظر تئوری، چین قدرت بسیار زیادی روی شبکه‌ی بیت‌کوین دارد .

هرچه نرخ هش بیشتر باشد بهتر است؛ زیرا شانس ماینر برای یافتن بلاک بعدی و دریافت پاداش افزایش می‌یابد

رابطه‌ی هش‌ریت با سودآوری

تغییرات در قدرت هشینگ با سختی، تعداد ماینرها در شبکه و سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ درنهایت، سودی که استخراج‌کنندگان از استخراج به دست می‌آورند رابطه‌ای مستقیم دارد . همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، درصورتی‌که استخراج‌کنندگان جدیدی به شبکه محلق شوند، ماینینگ هر بلاک دشوارتر می‌شود؛ زیرا پس از این رخداد ماینرها برای حل محاسبات و دریافت پاداش بلاک، باید حدس‌های بیشتری در هر ثانیه بزنند . چنین موضوعی سودآوری برای استخراج‌کنندگان را سخت‌تر می‌کند . با افزایش سختی شبکه، هش‌ریت نیز بالاتر می‌رود .

تأثیر هش‌ریت روی سرمایه‌گذاران

هش‌ریت بالاتر نشان‌دهنده‌ی شبکه‌ای سودآور‌تر و ایمن‌تر است . همین موضوع سبب افزایش قیمت رمزارز می‌شود . درطول تاریخ رمزارزها، هش‌ریت بالاتر در روند صعودی بازار به افزایش قیمت منجر شده است . هش‌ریت کنونی شبکه‌ی بیت‌کوین به‌صورت چشم‌گیری از هش‌ریت آن در سال ۲۰۱۷ که قیمت این ارز دیجیتال به رکورد تاریخی ۲۰ هزار دلار رسید بیشتر است . نسبت به سال ۲۰۱۹ نیز این شاخص بسیار بالاتر است . در ماه آوریل سال ۲۰۱۹، هش‌ریت ۳۶ کوینتیلیون هش ‌ بر ثانیه بود . درحال‌حاضر استخراج بیت کوین دشوارتر از هر زمان دیگر در تاریخ این رمزارز است . در نتیجه عرضه‌وتقاضا ممکن است قیمت را افزایش بدهد .

هنگام سرمایه‌گذاری روی بیت‌کوین، توجه به هش‌ریت، سختی شبکه و سایر شاخص‌های اصلی بسیار حائز اهمیت است . بااین‌حال روند تغییرات قیمت در گذشته، ملاکی برای پیش‌بینی آینده نیست . بهتر است سرمایه‌گذاران پیش از سرمایه‌گذاری در هر چیز، احتیاط کنند، در مورد آن تحقیق کنند و در مورد ریسک‌پذیری خود تصمیم بگیرند . ممکن است هش‌ریت بالاتر باعث افزایش قیمت لحظه ای بیت کوین شود، اما عوامل دیگری نیز می‌توانند در کاهش قیمت نقش داشته باشند .

حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)

حاشیه سود یکی از نسبت‌های مهم مالی به شمار می‌رود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیل‌گران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکت‌ها با یکدیگر استفاده می‌کنند.

محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیل‌گران بیش از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبت‌ها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبت‌های مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکت‌ها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش می‌کنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش می‌شوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:

حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیل‌گران برای بررسی فعالیت‌های کلی شرکت از آن استفاده می‌کنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی داده‌های مربوط به این نسبت را می‌توان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰

می‌توان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئی‌تر نیز نوشت:

حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰

سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست می‌آید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست می‌آید.

حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیت‌های عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیت‌هایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینه‌های عمومی و اداری یا کلا هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست می‌آید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:

حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیت‌های خود شرکت را اندازه‌گیری می‌کند نسبت مالی محبوب تحلیل‌گران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند.

حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع می‌پردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ معمولا هزینه ثابتی است که شرکت‌ها به دولت‌ها می‌پردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیل‌گران قرار می‌گیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰

به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.

حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیه‌های سود محسوب می‌شود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار می‌گیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:

حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود می‌کند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب می‌کند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینه‌ها پرداخت می‌کند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل می‌دهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمی‌شود.

این نسبت می‌گوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند می‌بایست یا هزینه‌ها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.

گاها در خبرها می‌خوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکت‌های اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان می‌دهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکت‌ها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکت‌ها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکت‌ها مطلع شوند.

اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینه‌هاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاه‌هایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش می‌کنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینه‌ها، جایگزین‌ کردن تکنولوژی‌های جدید و … افزایش دهند.

تحلیل نسبت مالی حاشیه سود

حاشیه سود شرکت‌های صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه‌ حاشیه سود بین شرکت‌هایی از دو صنعت مختلف چالش‌برانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینه‌های دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خرده‌فروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکت‌های خرده‌فروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکت‌های تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.

حاشیه سود میزان گردش سود شرکت‌ها را اندازه‌گیری نمی‌کند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکت‌های فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.

شرکت‌های تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعه‌ای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین می‌آید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینه‌های تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیون‌ها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینه‌ها و فروش زیاد رقم بزند.

مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.

صنعت حمل و نقل، خرده‌فروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیب‌های زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.

کارآفرینی چیست و چه فوایدی برای اجتماع دارد

واژه کارآفرینی به گوش خیلی از ما آشنا است اما برای اینکه بدانیم در واقع کارآفرینی چیست باید بدانیم که کارآفرینی توانایی و آمادگی برای توسعه ، سازماندهی و اداره یک ساز و کار اقتصادی است و تمام این فرآیند به همراه با عدم قطعیت برای رسیدن به سود است. بارزترین نمونه کارآفرینی ، راه اندازی کسب و کارهای جدید و عملی کردن ایده های استارت آپی است.

کارآفرینی چیست

در دنیای اقتصاد ، کارآفرینی مرتبط با نیروی کار، منابع و سرمایه می تواند سودآوری ایجاد کند. چشم انداز کارآفرینی با کشف مشکلات و ریسک پذیری تعریف می شود. کارآفرینی یک بخش ضروری از توانایی یک کشور برای موفقیت در یک بازار جهانی همیشه در حال تغییر و رقابتی است.

معنای کارآفرین چیست

کارآفرین به عنوان کسی تعریف می شود که توانایی و تمایل به ایجاد، اداره و موفقیت در یک کار نوپا و کسب و کار جدید را دارد و تمام ریسک های مرتبط را قبول می کند. همراه با ریسک که برای شکست در نظر می گیرد، احتمال سودآوری زیادی هم دارد. بهترین مثال برای کارآفرینی ، شروع یک کسب و کار جدید است. کارآفرینان غالباً به عنوان منبع ایده های جدید یا افراد مبتکر شناخته می شوند و با جایگزینی راهکار قدیمی با یک راهکار جدید ، ایده های جدیدی را در بازار به وجود می آورند.

به طور خلاصه ، هر کسی که اراده و عزم راسخ برای راه اندازی کسب و کار جدید داشته باشد و با تمام خطرات ناشی از آن مقابله کند ، می تواند یک کارآفرین شود.

۴ نوع کارآفرینی چیست ؟

کارآفرینی به انواع زیر طبقه بندی می شود:

کارآفرینی کسب و کارهای کوچک-

این کسب و کارها شامل آرایشگاه ، فروشگاه های مواد غذایی ، آژانس مسافرتی ، مشاور ، نجار ، لوله کش ، برق و غیره هستند. این افراد کسب و کار شخصی خود را اداره می کنند یا صاحب آن هستند و اعضای خانواده یا کارمند محلی خود را استخدام می کنند. سود در این کسب و کارها مانند ضررش خیلی عمده نیست.

کارآفرینی مقیاس پذیر

در این نوع کارآفرینی ایده کار به شکلی است که می تواند کل جهان را تحت تاثیر قرار دهد و با این ایده شروع به کار می کند. این کسب و کارها بیزینس پلن دارند و کارآفرین یک تحلیل خوب برای کسب و کارش دارد و سرمایه گذارهای مشتاقی را جذب می کند.

کارآفرینی کمپانی های بزرگ-

این کمپانی های عظیم چرخه عمر را تعریف کرده اند. اکثر این کمپانی ها با ارائه محصولات جدید و نوآورانه که حول محصولات اصلی آنها می چرخند ، رشد می کنند و پایدار می مانند. تغییر در فناوری ، ترجیحات مشتری ، رقابت جدید و غیره ، شرکت های بزرگ را تحت فشار قرار می دهد تا محصولی نوآورانه تولید کرده و آن را به مجموعه جدید مشتریان در بازار جدید بفروشند.

کارآفرینی اجتماعی-

این نوع کارآفرینی بر تولید محصول و خدماتی متمرکز است که نیازها و مشکلات اجتماعی را برطرف می کند. تنها شعار و هدف آنها این است که برای جامعه کار کنند و هیچ سودی ندهند.

کارآفرینی چیست

خصوصیات کارآفرینی چیست

همه کارآفرینان موفق نیستند. خصوصیات مشخصی وجود دارد که باعث موفقیت در کارآفرینی می شود. در زیر به تعدادی از آنها اشاره شده است:

توانایی ریسک پذیری – شروع هر فعالیت جدیدی ریسک بالایی برای شکست دارد. بنابراین ، یک کارآفرین باید شجاع باشد و توانایی ارزیابی و ریسک پذیری را داشته باشد ، که یک قسمت اساسی از کارآفرین بودن است.

نوآوری – تولید ایده های جدید ، تأسیس شرکت و کسب سود از آن باید بسیار نوآورانه باشد. این خلاقیت می تواند راه اندازی یک محصول جدید باشد که در بازار جدید باشد یا فرایندی که همان کار را انجام می دهد اما به روشی کارآمد و اقتصادی.

کیفیت چشم انداز و رهبری – برای موفقیت ، کارآفرین باید چشم انداز روشنی از سرمایه گذاری جدید خود داشته باشد. با این حال ، برای تبدیل ایده به واقعیت ، منابع و کارمندان زیادی لازم است. در اینجا ، کیفیت رهبری در درجه اول اهمیت است چرا که یک مدیر موفق، کارکنان خود را به سمت مسیر درست موفقیت هدایت می کند.

ذهن باز– در یک کسب و کار ، هر شرایطی می تواند فرصتی باشد و به سود یک شرکت استفاده شود. اگر نیاز است در شبکه های اجتماعی فعایت کند و روی پرسنال برندینگ احساس باشد. وقتی یک کارآفرین آماده پذیرفتن فناوری ها باشد، به اهمیت بازاریابی آنلاین و دیجیتال مارکتینگ پی می برد.

انعطاف پذیری – یک کارآفرین باید انعطاف پذیر باشد و متناسب با شرایط تغییر کند. برای رشد کسب و کار ، یک کارآفرین باید مجهز باشد تا در هر زمان که نیاز باشد تغییر در یک محصول و خدمات را بپذیرد.

باید محصولات پیشنهادی را بشناسد و همچنین از آخرین روند بازار آگاه باشد. دانستن اینکه آیا محصول یا خدمات موجود نیازهای بازار فعلی را برآورده می کند یا زمان آن است که کمی آن را تغییر دهید ، ضروری است. توانایی پاسخگویی و سپس تغییر در صورت لزوم بخشی اساسی از کارآفرینی است.

کارآفرینی چیست

اهمیت کارآفرینی چیست :

ایجاد اشتغال- کارآفرینی باعث اشتغال زایی می شود. این موضوع باعث رونق اقتصادی می شود و رکود را از بین می برد.

نوآوری – وجود نوآوری است که زمینه های تولید محصولات جدید ، بازار ، فناوری و کیفیت کالاها و غیره را فراهم می کند و سطح زندگی مردم را افزایش می دهد.

تأثیر بر جامعه و توسعه جامعه – اگر پایگاه اشتغال گسترده و متنوع باشد ، رشد در جامعه بیشتر می شود. این امر تحولاتی را در جامعه به سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ وجود می آورد و امکاناتی مانند هزینه بیشتر در آموزش و پرورش ، سرویس های بهداشتی بهتر ، تضاد طبقاتی کمتر و افزایش مالکیت خانه می شود. بنابراین ، کارآفرینی به جامعه در جهت ثبات و کیفیت بالای زندگی جامعه کمک می کند.

افزایش سطح زندگی – کارآفرینی با افزایش درآمد به بهبود سطح زندگی یک فرد کمک می کند. استاندارد زندگی به معنای افزایش مصرف کالاها و خدمات مختلف توسط یک خانوار برای یک دوره خاص است.

پشتیبانی از تحقیق و توسعه – محصولات و خدمات جدید باید قبل از عرضه در بازار مورد تحقیق و آزمایش قرار گیرند. بنابراین ، یک کارآفرین همچنین بودجه تحقیق و توسعه را با موسسات تحقیقاتی و دانشگاه ها اختصاص می دهد. این امر موجب پیشرفت تحقیقات ، ساخت و سازهای عمومی و توسعه در اقتصاد می شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.