قدرت داستان سرایی در بازاریابی
موضوعی که بارها در دنیای امروز بازاریابی مطرح شده. داستان سرایی چیست؟ خیلی ساده، داستان سرایی (در زمینه بازاریابی) هنر پیوند دادن داستان های قوی با نشان تجاری شماست. بخش جالب داستان سرایی، گوناگونی آن است؛ یک داستان می تواند از هر بخش نشان تجاری شما گفته شود: ساختار آن، کمپین های بازاریابی، تجربه کاربر یا از هر هدف دیگر.
داستان سرایی مفید و مؤثر است. مطالعات نشان داده که مغز انسان اگر از طریق احساس قوی به چیزی متصل باشد، اطلاعات را عیناً در خود نگهداری می کند. اگر من از شما سؤال کنم که «۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ کجا بودید؟»، مطمئن هستم ۹۵ درصد شما به طور روشن آن خاطره را به یاد خواهید آورد.
شاید فکر کنید که خودستایی و چشمگیر بودن جایی در تبلیغات و برندینگ ندارد، بنابراین به شما پیشنهاد می کنیم که حتماً مقاله زیر را بخوانید تا متوجه بشوید که چندان هم عقیده شما درست نیست:
داستان سرایی در سطوح مختلف کسب و کار
مسئله داستان سرایی و قدرت آن این است که می تواند در سطح کوچک و بزرگ بیان شود. وقتی که بازاریاب آن را مناسب ببیند می تواند مورد استفاده قرار گیرد. اجازه بدهید توضیح دهم که برای هر مقوله چگونه می تواند به کار رود:
چیزی که در مورد داستان سرایی و قدرت آن وجود دارد این است که می توان آن را در یک سطح خرد و کلان بکار گرفت برای مثال، می تواند برای یک کمپین بازاریابی ویژه، برای یک وب سایت، برای یک محصول ویژه با برای هر کالای بازاریابی که نشان تجاری شما تولید می کند مورد استفاده قرار گیرد.
د ر مقاله دیگر به قدرت داستان سرایی در کسب و کار پرداخته ایم که خواندن این مقاله نیز به همراه این مقاله خالی از لطف برای شما نیست.
یک مثال عالی از داستان سرایی، در یک سطح کوچک مقیاس، یک آگهی گوگل است که برای موتور جستجوی شان تولید شده است. گوگل یک فیلم کوتاه ۳ دقیقه ای درباره مردی در هند تهیه کرده که در آن به نوه اش درباره دوست عزیز دوران بچگی اش می گوید. سپس زن منحصراً از موتور جستجوی گوگل برای پیدا کردن آن دوست استفاده می کند و ترتیب یک ملاقات می دهد. به کارگیری از موتور جستجوی گوگل و هدف و احساسات قوی به درستی ارتباط برقرار کرد. اگر می خواهید این آگهی را خودتان تماشا کنید عبارت " جستجوی گوگل: تجدید دیدار " را جستجو کنید.
مثال قدرتمند دیگر از داستان سرایی نشان تجاری "کوچک" فيلم لگو است. این حرکت بازاریابی به عنوان یکی از شاهکارهای عالی داستان سرایی که تا به حال تهیه شده به حساب می آید. لگو در تبلیغ محصولاتش در آنچه واقعا یک آگهی تجاری ستوده شده بود، موفق عمل کرد. در رأس آن، مشتریان برای دیدن آن هزینه پرداخت کردند. به طور قطع از این نظر که مشابه یک آگهی نبود، موفق عمل کرد. فیلم نه تنها در رسیدن به مخاطبین هدف خود (خانواده) موفق عمل کرد، بلکه یک ارتباط احساسی نیز با آنها برقرار کرد.
تبلیغات، بازاریابی و برندینگ تنها محدود به فعالیت های بصری نمی شود، گاه تاثیر یک آهنگ یا صدا به مراتب در تبلیغات و برندینگ بیشتر از تصویرهای گوناگون است. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، مقاله زیر را بخوانید:
داستان سرایی در فضای دیجیتال
هنگامی که برای پیشرفت داستان سرایی در یک سطح کوچک نشان تجاری خود نگاه می کنید، یک روش برای جلا دادن نشان تجاری شما صفحه "درباره ما" در وب سایت (یا هر محدوده دیگر که یک "درباره ما" دارد) خواهد بود، ویدئوی کوتاهی که کمپانی و اهداف آن را توصیف می کند می تواند ساخته شود، سپس به رسانه های مجازی و وب سایت نشان تجاری فرستاده شود. داستان سرایی می تواند در هر نوع بازاریابی اجرا شود، بنابراین از خودتان بپرسید: «این رسانه چگونه می تواند سبب وقوع یک "کشش" احساسی و جالب در مشتریان من شود؟»
داستان سرایی در یک سطح بزرگ همان استفاده از داستان سرایی در تمامی جنبه های نشان تجاری شما است. به جای استفاده از داستان ها برای ارتقاء نشان تجاری خود، باید داستان هسته اصلی نشان تجاری شما را نشان دهد.
گاهی تبلیغات پیچیده تر از آن است که با آن درگیریم! برخی از برندها اقدام به نوعی از تبلیغات به نام "تبلیغات زیر حسی" می کنند تا با ضمیر ناخودآگاه ما ارتباط برقرار کنند و به نوعی ما را وادار به خرید کنند. اگر می خواهید اطلاعات بیشتری در این زمینه بیابید، مقاله زیر را بخوانید:
نمونه های موفق داستان سرایی
یک مثال مهم برای داستان سرایی نشان تجاری بزرگ، کدبری (Cadbury) است. کدبری یک شرکت تولید شکلات انگلیسی است. آنها داستانشان را از طریق هر محلی که می توانستند منتشر کردند: آگهی های تلویزیونی، وب سایت ها، تورهای کارخانه و حتی در پارک ها. به جای ایجاد داستان های تخیلی مانند آنچه بسیاری از شرکت ها انجام می دهند، آنها تصمیم گرفتند از داستان خودشان استفاده کنند؛ انجام این کار ، برای برند کدبری اصالت را به ارمغان آورد و این احساس را به مردم القا کرد که واقعا از یک شرکت مهم خرید می کنند: یک تکه " واقعی " از تاریخ!
شرکت والت دیزنی نشان تجاری دیگری است که از داستان سرایی در تمام شبکه های خود برای رشد نشان تجاری اش استفاده می کند. کارکنان خدمات مشتری از نام های شخصیت های Disney برای هجی کردن استفاده می کنند (M به عنوان Mickey) برای اینکه مشتریان احساس کنند هنوز بخشی از جادوی والت دیزنی هستند.
در تمامی مراحل تبلیغات و بازاریابی و حتی برندینگ، شبکه های اجتماعی - با توجه رشد افزونشان - بستری مهم و اساسی قلمداد می شود. برای اطلاعات بیشتر به مقاله زیر مراجعه کنید:
داستان سرایی باید چگونه باشد؟
برای داستان سرایی دقیق، ترکیبی از فعالیت های بزرگ و کوچک باید اتخاذ گردد. داستان شما بایستی با ثبات باشد و باید در سراسر نقاط اتصال تقسیم شود. از خودتان بپرسید: آیا این استراتژی به داستان سرایی نشان تجاری من کمک می کند؟ آیا به مشتریان من در مورد تجربه داستان کمک می کند؟ مطمئن شوید که اغلب بررسی ها انجام شده است، به این صورت، به روز شدن یا اضافه شدن به نقاط اتصال مختلف می تواند تکمیل شود. با این روش، تمام تعاملات مشتری شما پیغام اصلی یکسانی خواهد داشت.
اگر شما می خواهید ارتباط احساسی، وفاداری و فروش با مشتریان فعلی و آتی را ارتقا دهید، داستان سرایی راه آن است. چه در سطح کوچک، چه در سطح بزرگ، یا هر دو، این چیزی است که می تواند جهت سودآوری به کار رود.
هر چه داستان خود را با مشتریان خود به اشتراک بگذارید، نشان تجاری شما بیشتر رشد خواهد کرد. از اینکه تلخ و زننده باشید، نترسید!
بازاریابی داستانی
بازاریابی داستانی Story marketing یک استراتژی بازاریابی است که تجربه برند را از طریق داستانگویی صوتی و تصویری را نزد مشتریان فراهم میکند. این داستان باعث افزایش درگیری مشتریان با برند سازمان شده و شنونده داستان را به یک مشتری سازمانی تبدیل میکند. از زمانی که شهرزاد داستان هزار و یکشب را نقل میکرد سالها گذشته است اما مردم هنوز عاشق داستان هستند. بازاریابی داستانی شباهت زیادی به داستانسرایی برند دارد که داستانی پیرامون چگونگی پیدایش شرکت یا برند (نام و نشان تجاری) سازمان است. در بازاریابی داستانی، قهرمان داستان شنونده است و با استفاده از روشهای علمی و نظاممند باید داستانی را برای شنونده تعریف کرد که مجذوب سازمان شده و با آن همراه شود.
بازاریابی محتوایی کلید موفقیت در دنیای کسبوکار دیجیتال است و داستان سرایی یک استراتژی کاربردی در بازاریابی محتوایی میباشد. بازاریابی داستانی برای کسبوکارها است که میتواند به انگیزه بخشی، الهام دهی و به حرکت وا داشتن مشتریان منجر شود. همه برندها به داستان نیاز دارند و با خلق یک محتوای اثر گذار میتوانند در انبوه پیامهای تولید شده توسط کسبوکارهای مختلف دیده شوند و اثر گذاری بالایی داشته باشند. در بازاریابی محتوایی به داستان سرایی بازاریابی و داستان سرایی برند اهمیت بسیاری داده میشود. این استراتژی مناسب بازاریابی دیجیتال و کسبوکارهای الکترونیک است.
مفهومسازی بازاریابی داستانی
بازاریابی داستانی یکی از استراتژیهای بازاریابی دیجیتال است. این استراتژی با یک ایده بزرگ آغاز میشود که در خلال یک لحظه کوچک و ساده پیام را به مخاطب منتقل میکند و یک لحظه انسانی را که میتواند احساسات برانگیز باشد به اشتراک میگذارد. داستان سرایی معمولا با سبک هرم وارونه در روزنامهنگاری مشابهت زیادی دارد. شرکت مهمترین بخش کلام و لحظهای جادویی که اغلب تمام مشتریان با آن مواجه میشوند را به اشتراک میگذارد و سپس راهکار مناسب را به او ارائه کرده و به عمل وا میدارد. بازاریابی دیجیتال حوزه وسیعی از خدمات و فعالیتهای مختلف را شامل میشود. درست است که هدف نهایی در بازاریابی، به افزایش میزان فروش نهایی ختم میشود.
با این وجود بسیاری از کارهای بنیادین، مانند تولید محتوا برای سایت یا شبکههای اجتماعی، بر آن تاثیر غیرمستقیم دارند و بر روی تعامل با مشتری، تجربه مشتری و آگاهی از برند تمرکز دارند. در بازاریابی دیجیتال هم مانند بازاریابی سنتی، برای داستان سرایی برای مشتریان، به دنبال سناریوهای معنی دار، مهم، درگیرکننده و جذاب باشید. ما در این بخش قصد داریم تا تکنیک هایی را برای شما معرفی کنیم تا با استفاده از آنها داستانهای خوبی تعریف کنید و پیرو آن بتوانید مشتریان را جذب کنید. این امر بر افزایش میزان فروش شما تاثیر بالایی خواهد داشت.یکی از استراتژیهای این کار این است که یک مشکل واقعی یا نقطه تحریک پذیری کاربر را پیدا کنید و هدف بگیرید. مثلا میتوانید یک محتوای احساسی تولید کنید.
روشهای داستانسرایی داستان های واقعی بازاریابی در بازاریابی
در واقع چالش اول شما برای داستان سرایی پیدا کردن دغدغه، مشکل یا نقطه تحریک پذیری است. اگر نشان دهید که دغدغه و مسائل کاربران برای شما اهمیت دارد و از دغدغههای آنها و چگونه برطرف کردن آنها سخن بگویید، آنوقت کاربران نوشتهها و داستانهای شما را دوست خواهند داشت و آنها را با دوستان خود به اشتراک خواهند گذاشت. این فرمول کلی در هر نوع داستانسرایی جواب میدهد. اما ترفند رسانه دیجیتال این است که شما زمان کمتری برای بکارگرفتن آنها دارید. داستان سرایی در بازاریابی محتوا، موضوع تازهای نیست، بلکه این تکنیک از سالها قبل مورد استفاده قرار میگرفته. برندهای زیادی پیش از پیدایش اینترنت یا شبکههای اجتماعی از این تکنیک استفاده کردند.
در حال حاضر، هر کسبوکاری میتواند از تکنیک داستان سرایی بهعنوان یک راه خوب برای دسترسی به مخاطبان استفاده کند. شبکههای اجتماعی و پستهای بلاگ، انجام این کار را سادهتر از قبل کرده است. تصاویر در اینستاگرام، ویدئوها در یوتیوب یا آپارات، پستهای بلاگ در وردپرس، همگی بیانکننده داستان هستند. روایت خوب، یکی از عوامل موفقیت در بازاریابی محتوایی است. داستان سرایی میتواند در خلق و روایت داستان به کمپینهای بازاریابی محتوا کمک کند. بهمنظور ایجاد داستانهای فوقالعادهای که منجر به ایجاد اشتیاق مردم شود، باید بر آنچه مردم دوست دارند بشنوند و به اشتراک بگذارند، تمرکز کنید. درصورتیکه موفق شوید نظر مخاطبان خود را جلب کنید، داستانهای شما بهسرعت از طریق بازاریابی دهانبهدهان و اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی گسترش مییاید.
ویژگیهای بازاریابی داستانی
یک داستان قوی باید چشمانداز خوب داشته باشد و مسیری را انتخاب کند. هر کسبوکاری به دنبال سودآوری بیشتر است و قطعا در راهاندازی یک کمپین تبلیغاتی مهمترین هدف مادی همان جذب مشتری بیشتر و کسب سود بیشتر است اما برای داستانسرایی کمپین تبلیغاتی باید به مفهومی ورای سودآوری فکر کرد. اینکه کسبوکارتان واقعا چیست؟ چرا شرکت شما وجود خارجی دارد؟ و اینکه برند شما قرار است چه چیزی را نشان بدهد؟
اگر هدفی برای بودن داشته باشید هدفتان قطعا باید ورای مسائل مادی باشد. در داستان سرایی کمپین تبلیغاتی باید در نظر داشته باشید مخاطبان شما را میخوانند و باید بر ذهن آنها اثر بگذارید و برای درک و شعور آنها از مسائل احترام قائل شوید. یکی از نمونههای خوب داستان سرایی کمپینهای تبلیغاتی کاری است که برندهای مختلف انجام دادهاند. در بازاریابی داستانی باید به صورت کاملاَ شفاف چگونگی استفاده از منابع و محصولات با مشتریان مطرح شود و به آنها نشان داد که علاوه بر آنکه میخواهد محضول با کیفیتی به دستشان برساند بلکه به فکر سلامتی آنها نیز هست و به حیط زیست پیرامونشان هم اهمیت میدهد.
اهمیت بازاریابی داستانی
در رابطه با اهمیت بازاریابی داستانی در بازاریابی محتوایی دیجیتال و همچنین راجع به نقش درگیری مشتریان در کسبوکارهای الکترونیک مطالعات اندکی انجام شده است. بازاریابی داستانی در آمیخته بازاریابی ترفیع و تبلیغات تجاری اگر مناسب و حرفهای باشد همواره به موفقیت آن کمپین تبلیغاتی کمک میکند. بسیاری از از نظریه پردازان بازاریابی و تبلیغات اعتقاد دارند که حضور یک داستان قوی در پشت پرده فعالیتهای تبلیغاتی یک شرکت به غنی سازی محتوای تولید کمک بسیاری میکند و احساسات بیشتری را بر میانگیزد و ارتباطات موثرتری شکل میدهد. شرکتها میخواهند برند خود را در ذهن مخاطبان جا بیندازند و با تبلیغات این کار را انجام میدهند. در این صورت داستانسرایی برای مخاطب جایگاه و اهمیت بالایی دارد.
همان بخش از ذهن که یک داستان را تجزیه و تحلیل میکند و داستان را در خود بررسی میکند تا به یه درک بینجامد همان برای فعالیتهای اسنانی نیز استفاده میشود. این یعنی داستان سرایی به طور مستقیم روی درک مخاطب از برند کسبوکارها میتواند تاثیرگذار باشد. بازاریابی داستانی کمک میکند مخاطبان بازار هدف یک کسبوکار را بهتر بشناسند و بدین ترتیب راحت تر اعتماد کنند. با علم به تاثیر داستان سرایی کمپین تبلیغاتی، بازاریابان متخصص در شرکتهای خود دست به تولید محتوای موثر میزنند.
خلاصه و نتیجهگیری
بازاریابی داستانی یک ابزار خوب در استراتژی محتوا است که میتواند به تحقق اهداف بازاریابی کسبوکارهای مختلف و افزایش درگیری مشتریان با برند سازمان کمک کند. براساس نتایج این مطالعه پیشنهاد میشود برای اینکه یک داستان موفق داشته باشید باید یک قصه گوی خوب انتخاب کنید و اطلاعات کامل و جامعی در خصوص برند، خدمات و محصولات به او ارائه کنید. شناخت مخاطب هم از اهمیت ویژهای برخوردار است و باید روشن کنید برای چه گروهی از مخاطبان با چه ویژگی هایی قرار است داستان بگویید. یک داستان گوی خوب میتواند از خلال این اطلاعات یک لحظه جادویی که به نیازهای انسانی مشتری پاسخ میدهد بیابد و با خلق یک داستان عالی و با جزئیات مناسب مشتری را به سوی اهداف از پیش تعیین شده هدایت کند.
در جهانی که پر از محتواهای خبری، گزارشات و مقالههای تکراری است یک داستان جذاب و اثر گذار میتواند مخاطب خسته از بمب اطلاعات را جذب کرده و با شما در یک مسیر خوب و دوست داشتنی همراه کند. همه ما دوست دارند داستانی بخوانند که خودمان در آن قهرمان هستند و با غلبه بر مشکلات بتوان برای خود زندگی بهتری ساخت. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و با هدف بررسی رابطه میان بازاریابی داستانی، درگیری مشتریان، درگیری مشتری و قصد خرید مجدد در فروشگاههای اینترنتی انجام گردیده است. درگیری مشتری بعنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت در سازمانهای امروزی قلمداد میشود؛ لذا شرکتها همواره به دنبال استراتژیهایی برای بهبود درگیری مشتری هستند تا به این ترتیب بتوانند در رقابت با سایر شرکتها موفق شوند.
بازاریابی داستانی
بازاریابی داستانی Story marketing یک استراتژی بازاریابی است که تجربه برند را از طریق داستانگویی صوتی و تصویری را نزد مشتریان فراهم میکند. این داستان باعث افزایش درگیری مشتریان با برند سازمان شده و شنونده داستان را به یک مشتری سازمانی تبدیل میکند. از زمانی که شهرزاد داستان هزار و یکشب را نقل میکرد سالها گذشته است اما مردم هنوز عاشق داستان هستند. بازاریابی داستانی شباهت زیادی به داستانسرایی برند دارد که داستانی پیرامون چگونگی پیدایش شرکت یا برند (نام و نشان تجاری) سازمان است. در بازاریابی داستانی، قهرمان داستان شنونده است و با استفاده از روشهای علمی و نظاممند باید داستانی را برای شنونده تعریف کرد که مجذوب سازمان شده و با آن همراه شود.
بازاریابی محتوایی کلید موفقیت در دنیای کسبوکار دیجیتال است و داستان سرایی یک استراتژی کاربردی در بازاریابی محتوایی میباشد. بازاریابی داستانی برای کسبوکارها است که میتواند به انگیزه بخشی، الهام دهی و به حرکت وا داشتن مشتریان منجر شود. همه برندها به داستان نیاز دارند و با خلق یک محتوای اثر گذار میتوانند در انبوه پیامهای تولید شده توسط کسبوکارهای مختلف دیده شوند و اثر گذاری بالایی داشته باشند. در بازاریابی محتوایی به داستان سرایی بازاریابی و داستان سرایی برند اهمیت بسیاری داده میشود. این استراتژی مناسب بازاریابی دیجیتال و کسبوکارهای الکترونیک است.
مفهومسازی بازاریابی داستانی
بازاریابی داستانی یکی از استراتژیهای بازاریابی دیجیتال است. این استراتژی با یک ایده بزرگ آغاز میشود که در خلال یک لحظه کوچک و ساده پیام را به مخاطب منتقل میکند و یک لحظه انسانی را که میتواند احساسات برانگیز باشد به اشتراک میگذارد. داستان سرایی معمولا با سبک هرم وارونه در روزنامهنگاری مشابهت زیادی دارد. شرکت مهمترین بخش کلام و لحظهای جادویی که اغلب تمام مشتریان با آن مواجه میشوند را به اشتراک میگذارد و سپس راهکار مناسب را به او ارائه کرده و به عمل وا میدارد. بازاریابی دیجیتال حوزه وسیعی از خدمات و فعالیتهای مختلف را شامل میشود. درست است که هدف نهایی در بازاریابی، به افزایش میزان فروش نهایی ختم میشود.
با این وجود بسیاری از کارهای بنیادین، مانند تولید محتوا برای سایت یا شبکههای اجتماعی، بر آن تاثیر غیرمستقیم دارند و بر روی تعامل با مشتری، تجربه مشتری و آگاهی از برند تمرکز دارند. در بازاریابی دیجیتال هم مانند بازاریابی سنتی، برای داستان سرایی برای مشتریان، به دنبال سناریوهای معنی دار، مهم، درگیرکننده و جذاب باشید. ما در این بخش قصد داریم تا تکنیک هایی را برای شما معرفی کنیم تا با استفاده از آنها داستانهای خوبی تعریف کنید و پیرو آن بتوانید مشتریان را جذب کنید. این امر بر افزایش میزان فروش شما تاثیر بالایی خواهد داشت.یکی از استراتژیهای این کار این است که یک مشکل واقعی یا نقطه تحریک پذیری کاربر را پیدا کنید و هدف بگیرید. مثلا میتوانید یک محتوای احساسی تولید کنید.
روشهای داستانسرایی در بازاریابی
در واقع چالش اول شما برای داستان سرایی پیدا کردن دغدغه، مشکل یا نقطه تحریک پذیری است. اگر نشان دهید که دغدغه و مسائل کاربران برای شما اهمیت دارد و از دغدغههای آنها و چگونه برطرف کردن آنها سخن بگویید، آنوقت کاربران نوشتهها و داستانهای شما را دوست خواهند داشت و آنها را با دوستان خود به اشتراک خواهند گذاشت. این فرمول کلی در هر نوع داستانسرایی جواب میدهد. اما ترفند رسانه دیجیتال این است که شما زمان کمتری برای بکارگرفتن آنها دارید. داستان سرایی در بازاریابی محتوا، موضوع تازهای نیست، بلکه این تکنیک از سالها قبل مورد استفاده قرار میگرفته. برندهای زیادی پیش از پیدایش اینترنت یا شبکههای اجتماعی از این تکنیک استفاده کردند.
در حال حاضر، هر کسبوکاری میتواند از تکنیک داستان سرایی بهعنوان یک راه خوب برای دسترسی به مخاطبان استفاده کند. شبکههای اجتماعی و پستهای بلاگ، انجام این کار را سادهتر از قبل کرده است. تصاویر در اینستاگرام، ویدئوها در یوتیوب یا آپارات، پستهای بلاگ در وردپرس، همگی بیانکننده داستان هستند. روایت خوب، یکی از عوامل موفقیت در بازاریابی محتوایی است. داستان سرایی میتواند در خلق و روایت داستان به کمپینهای بازاریابی محتوا کمک کند. بهمنظور ایجاد داستانهای فوقالعادهای که منجر به ایجاد اشتیاق مردم شود، باید بر آنچه مردم دوست دارند بشنوند و به اشتراک بگذارند، تمرکز کنید. درصورتیکه موفق شوید نظر مخاطبان خود را جلب کنید، داستانهای شما بهسرعت از طریق بازاریابی دهانبهدهان و اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی گسترش مییاید.
ویژگیهای بازاریابی داستانی
یک داستان قوی باید چشمانداز خوب داشته باشد و مسیری را انتخاب کند. هر کسبوکاری به دنبال سودآوری بیشتر است و قطعا در راهاندازی یک کمپین تبلیغاتی مهمترین هدف مادی همان جذب مشتری بیشتر و کسب سود بیشتر است اما برای داستانسرایی کمپین تبلیغاتی باید به مفهومی ورای سودآوری فکر کرد. اینکه کسبوکارتان واقعا چیست؟ چرا شرکت شما وجود خارجی دارد؟ و اینکه برند شما قرار است چه چیزی را نشان بدهد؟
اگر هدفی برای بودن داشته باشید هدفتان قطعا باید ورای مسائل مادی باشد. در داستان سرایی کمپین تبلیغاتی باید در نظر داشته باشید مخاطبان شما را میخوانند و باید بر ذهن آنها اثر بگذارید و برای درک و شعور آنها از مسائل احترام قائل شوید. یکی از نمونههای خوب داستان سرایی کمپینهای تبلیغاتی کاری است که برندهای مختلف انجام دادهاند. در بازاریابی داستانی باید به صورت کاملاَ شفاف چگونگی استفاده از منابع و محصولات با مشتریان مطرح شود و به آنها نشان داد که علاوه بر آنکه میخواهد محضول با کیفیتی به دستشان برساند بلکه به فکر سلامتی آنها نیز هست و به حیط زیست پیرامونشان هم اهمیت میدهد.
اهمیت بازاریابی داستانی
در رابطه با اهمیت بازاریابی داستانی در بازاریابی محتوایی دیجیتال و همچنین راجع به نقش درگیری مشتریان در کسبوکارهای الکترونیک مطالعات اندکی انجام شده است. بازاریابی داستانی در آمیخته بازاریابی ترفیع و تبلیغات تجاری اگر مناسب و حرفهای باشد همواره به موفقیت آن کمپین تبلیغاتی کمک میکند. بسیاری از از نظریه پردازان بازاریابی و تبلیغات اعتقاد دارند که حضور یک داستان قوی در پشت پرده فعالیتهای تبلیغاتی یک شرکت به غنی سازی محتوای تولید کمک بسیاری میکند و احساسات بیشتری را بر میانگیزد و ارتباطات موثرتری شکل میدهد. شرکتها میخواهند برند خود را در ذهن مخاطبان جا بیندازند و با تبلیغات این کار را انجام میدهند. در این صورت داستانسرایی برای مخاطب جایگاه و اهمیت بالایی دارد.
همان بخش از ذهن که یک داستان را تجزیه و تحلیل میکند و داستان را در خود بررسی میکند تا به یه درک بینجامد همان برای فعالیتهای اسنانی نیز استفاده میشود. این یعنی داستان سرایی به طور مستقیم روی درک مخاطب از برند کسبوکارها میتواند تاثیرگذار باشد. بازاریابی داستانی کمک میکند مخاطبان بازار هدف یک کسبوکار را بهتر بشناسند و بدین ترتیب راحت تر اعتماد کنند. با علم به تاثیر داستان سرایی کمپین تبلیغاتی، بازاریابان متخصص در شرکتهای خود دست به تولید محتوای موثر میزنند.
خلاصه و نتیجهگیری
بازاریابی داستانی یک ابزار خوب در استراتژی محتوا است که میتواند به تحقق اهداف بازاریابی کسبوکارهای مختلف و افزایش درگیری مشتریان با برند سازمان کمک کند. براساس نتایج این مطالعه پیشنهاد میشود برای اینکه یک داستان موفق داشته باشید باید یک قصه گوی خوب انتخاب کنید و اطلاعات کامل و جامعی در خصوص برند، خدمات و محصولات به او ارائه کنید. شناخت مخاطب هم از اهمیت ویژهای برخوردار است و باید روشن کنید برای چه گروهی از مخاطبان با چه ویژگی هایی قرار است داستان بگویید. یک داستان گوی خوب میتواند از خلال این اطلاعات یک لحظه جادویی که به نیازهای انسانی مشتری پاسخ میدهد بیابد و با خلق یک داستان عالی و با جزئیات مناسب مشتری را به سوی اهداف از پیش تعیین شده هدایت کند.
در جهانی که پر از محتواهای خبری، گزارشات و مقالههای تکراری است یک داستان جذاب و اثر گذار میتواند مخاطب خسته از بمب اطلاعات را جذب کرده و با شما در یک مسیر خوب و دوست داشتنی همراه کند. همه ما دوست دارند داستانی بخوانند که خودمان در آن قهرمان هستند و با غلبه بر مشکلات بتوان برای خود زندگی بهتری ساخت. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و با هدف بررسی رابطه میان بازاریابی داستانی، درگیری مشتریان، درگیری مشتری و قصد خرید مجدد در فروشگاههای اینترنتی انجام گردیده است. درگیری مشتری بعنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت در سازمانهای امروزی قلمداد میشود؛ لذا شرکتها همواره به دنبال استراتژیهایی برای بهبود درگیری مشتری هستند تا به این ترتیب بتوانند در رقابت با سایر شرکتها موفق شوند.
داستان سرایی به شیوه National Geographic و جذب ۳۵۰ میلیون فالوور در جهان
شخصا، ترجیح می دهم که صفحات National Geographic در تمام رسانه های اجتماعی، به خصوص رسانه های تصویری مثل فیسبوک و اینستاگرام و Pinterest دنبال کنم. اما چه چیزی من و بقیه ی دنبال کننده ها را جذب می کند؟ تا مجاب شویم پست های این صفحات را دنبال کنیم؟ روش هوشمندانه ای که از آن بهره می برند، قدرت تصاویر و داستان سرایی است. این همان دلیلی است که می گوییم داستان سرایی، آینده ی رسانه های اجتماعی است.
با وجود صفحات بسیاری در رسانه های اجتماعی، National Geographic طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کرده. ۳۷ درصد از بازاریابان معتقدند که بازاریابی تصویری مهم ترین روش برای ارتقای کسب و کار است.
در اینجا با روش های National Geographic آشنا می شویم:
قدرت هیجان: با استفاده از تصاویر خارق العاده
تولید محتوا با کیفیت، رنگی و منحصر به فرد از شاخصه های National Geographic می باشد که با این ها شناخته می شود. این اولین گام برای جذب و مسخ کردن مخاطبین است. این عنصر، یعنی استفاده از تصاویر هیجان انگیز باعث کنجکاوی بیشتر مخاطب می شود تا بفهمد که این مکان کجاست و به دنبال اطلاعات بیشتری از آن می باشد. این تصاویر مخاطب را از مکان و وضعیت فعلی خود دور می کند و او را به دل تصاویر می کشاند.
این یکی از دلایلی است که تعداد دنبال کننده های پیج اینستاگرام آن ها را بالا می برد. اما باید توجه کرد که عکس و محتوای تصویری در عین خارق العاده بودن، به تنهایی کافی نیست!
نادین هجی، رمز موفقیت National Geographic را اینگونه توصیف کرد:
“استفاده از قدرت تعجب و درک فن آوری های جدید در عین صادق بودن”
استفاده از تصاویر جالب و اریجینال که توسط عکاس های حرفه ای گرفته شده اند، باعث می شود که محتوای آن ها همیشه دست اول و شگفت انگیز باشد. National Geographic برای دست یابی به این مهم ۲۷ درصد از سود خود را به تحقیق و پژوهش در این خصوص اختصاص می دهد.
اولین جمله ی درگیر کننده (جذاب/پیوند)
همیشه جملات آغازین در داستان سرایی باعث می شود که مخاطبین به سمت آن مطلب جذب شوند. جملاتی کوتاه که با کلماتی مانند: جالب، غیر معمولی، تکان دهنده و یا عاطفی شروع می شوند. National Geographic از تمام پتانسیل این عنصر در محتوای خود استفاده می کند و از آن بهره می برد.
اگر عنوان تصاویر با جملات هیجان انگیز و جذاب همراه شوند، احتمال این که کاربران بیشتری را جذب مطلب (محتوا) کنند بیشتر می شود. برای مثال به نمونه ی زیر توجه کنید:
می بینید. جالب است چون متفاوت است! بسیاری از کاربران تجربه ی چنین چیزی را نداشته اند و برای برخی نیز تجربه ای درست شبیه به واقعیت را به ارمغان می آورد. این جذاب است و مخاطبین می خواهند بیشتر در باره ی آن بدانند. به قدری مخاطب را درگیر می کند که برای کسب اطلاعات بیشتر مجبور می شود بر روی «بیشتر» کلیک کند.
غیر عادی
حتما از خودتون می پرسید که این چیست؟! تعجب کرده اید. National Geographic به شما پاسخ می دهد.
تکان دهنده (داستان های واقعی بازاریابی شوکه کننده)
این هم درست مثل قسمت اول یعنی جذابیت است. مخاطب را به قدری درگیر می کند که مشتاق است ادامه ی ماجرا را بداند. با فشردن «بیشتر» باید دید که National Geographic چه حرفی برای گفتن درباره ی آن دارد که به مخاطب خود بزند.
احساسی/عاطفی
استفاده از محتوای احساسی و عاطفی از نظر تاریخی، شخصی و حتی امور روزمره.
به نظرات و کامنت های مخاطبین خود توجه کنید و به آن ها احترام بگذارید. به تصویر بالا که یه حادثه ی وحشتناک را به نمایش می گذارد توجه کنید. این تصویری از بحران اخیر یعنی طوفان ایرما می باشد. نظرات کاربران این پست سرشار از احساس درد، ناامیدی و ناراحتی است و نشان می دهد که افراد تا چه حدی از این حادثه تاثیر گرفته اند.
داستان
تا اینجای کار محتوای تصویری و عکس های جذاب، تکان دهنده و احساسی بود که باعث جذب مخاطب می شدند اما جذب مخاطب فقط اولین قدم است و مهم تر از آن نگه داشتن و درگیر کردن او می باشد. اما این کار چگونه اتفاق می افتد؟
آنها به خاطر یک داستان سرایی طولانی و اطلاعت دقیق در مورد محتویات عکس شرمنده نیستند. به مثال های زیر توجه کنید.
می بینید. متن های نوشته شده تصاویر را برای شما تداعی می کنند!
یک متن و عنوان خوب، باید مملو از جزئیات غنی از موضوع تصویر باشد. این از دلایل اهمیت متن می باشد. وقتی که تمام این عناصر یعنی تصویر جذاب، عنوان خوب و متن غنی در کنار یکدیگر قرار بگیرند باعث ایجاد یک پست زیبا، خارق العاده و هیجان انگیز می شوند.
رسانه ی اینترنتی و چاپی Humans of New York که توسط برندون استاتون اداره می شود، نیز از استراتژی و تکنیک موفق National Geographic استفاده کرده است. این رسانه در کمتر از ۷ سال با داستان سرایی قوی و استفاده از تصاویر در فیسبوک حدود ۲۰ میلیون مخاطب جذب کرد-درست مانند National Geographic.
داستان سرایی یک روش و استراتژی ویژه است که به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود؛ چرا که با یک برنامه ریزی درست و دقیق می تواند تعامل خوبی را بین شما، مخاطبین و محتوای تولیدی شما برقرار کند.
فقدان نام تجاری و تبلیغات شرکت
هر عکس به فرد عکاس به جای آن برند نسبت داده می شود و این باعث می شود که محتوا بیشتر شخصی باشد و کمتر مرتبط به کمپانی که این روی روان شناسی تعاملات بین برند و مشتری تاثیر گذار هست.
خیلی تبلیغاتی بودن یک اشتباه رایج در بازاریابی محتوا است که این میتواند مخاطبهای شما را سرد کند و به همین دلیل است که national geographic عکسهایش را به عکاسهایش نسبت میدهد
National Geographic به علت ارتباطی که بین خود و مخاطبان خود برقرار کرده است، می تواند به عنوان یک کمپانی انسانی معرفی شود که این باعث محبوبیت آن ها در صفحات و رسانه های اجتماعی شده.
محتوای ویدئویی در استراتژی بازاریابی محتوا
خودتان را فقط به درج تصاویر محدود نکنید. می توانید از محتوای ویدیویی نیز بهره ببرید. درست مانند National Geographic. البته ویدیوهایی که در اینستاگرام، فیسبوک و سرویس های مشابه استفاده می شوند، بی صدا هستند و این مسئله کار را برای رساندن پیام به مخاطبین سخت می کند. این یک چالش برای شماست تا از ویدیوهایی استفاده کنید تا نیازی به صدا برای روایت داستان خود نداشته باشند. یک راه استفاده از تاکتیک ویدیوی ۳۶۰ تعاملی است.
این ویدیوی بدون صدا است و اطلاعات را با زیرنویس در اختیار مخاطبین قرار می دهد. هرچند عده ی کثیری معتقدند که استفاده از این شیوه یک عقب گرد محسوب می شود و بهتر است از ویدیوهای عادی استفاده کرد.
محتوای رایگان و پولی!
زمان زیادی را به عنوان یک رسانه ی اجتماعی کار کنید و محتوای رایگان را در اختیار مخاطبان خود بگذراید. اما بعد از جذب مخاطب و شناخته شدن در فضای کاری خود، برای کار خود ارزش قائل شوید و کاری را که در آن تخصص دارید، رایگان انجام ندهید!
برای محتوایی که وقت گذاشته اید و زحمت زیادی کشیده اید مبلغی را تعیین کنید تا مخاطبین کنجکاو برای خواندن و دیدن آن ها پول پرداخت کنند.
اشتباهات رایج در استراتژی بازاریابی محتوا
یکی از رایج ترین اشتباهات در بازاریابی محتوا، تولید نکردن محتوا به اندازه ی کافی است. برای موفقیت در این زمینه و جذب مخاطبین بیشتر؟ بد نیست که برخی از تاکتیک های زیر را بشناسید، آن ها را باهم ترکیب کنید و از آن ها استفاده کنید:
- سرگرم کننده/ محرک/ تحریک کننده ی فکر
- فراهم کردن ابزار واقعی
- آموزشی
- جذاب/ همه جانبه
- تصاویر خیره کننده
- عمیق/ دقیق
- فراهم آوردن تجربه ای منحصر به فرد برای کاربر
- اینفوگرافیک ها
می توان گفت که National Geographic تقریبا تمام این عناصر و مولفه ها را باهم دارد. به همین دلیل است که یکی از موفق ترین و الهام بخشان رسانه های اجتماعی هستند. داستان سرایی آنان مخاطب را درگیر خود می کند و راه بازگشت را بر روی آنان می بندد. این رمز موفقیت National Geographic است.
ده سالی میشه مینویسم. از روزنامه شروع کردم و بعد چند سال رسیدم به نویسندگی در قالب جدیدی که بهش میگن کپی رایتینگ. هم مینویسم و هم میخونم و هم اگر کسی بخواد با دل و جون یادش میدم.
داستان سرایی در محتوا
برای بهبود کیفیت محتوا راههای بسیار زیادی وجود دارد. یکی از این راهها استفاده از تکنیک داستان سرایی است. اغلب انسانها از کودکی علاقه بسیاری به داستان دارند؛ چرا که میتوانند خود را جای شخصیتهای داستان بگذارند یا از آن پند بگیرند. به همین دلیل، استفاده از استوری تلینگ در محتوا کمک میکند تا جذابیت مقاله شما دوچندان شود.
ما در این مقاله قصد داریم تا شما را با این تکنیک و کاربردهای آن در کسب و کار آشنا کنیم تا با کمک این مهارت بتوانید بازاریابی محتوایی خود را بهبود ببخشید. ما را در ادامه این مطلب همراهی کنید تا پاسخ سوالات خود را درخصوص داستان سرایی به دست بیاورید.
داستان سرایی در تولید محتوا
مفهوم داستان گفتن در محتوا چیز سختی نیست. شما میتوانید داستان کسب و کار خودتان را بهصورت داستان برای مخاطبین خود در یک محتوا بیان کنید. این روش نوشتاری یک حس صمیمیت بین شما و مخاطب برقرار میکند. البته داستان سرایی فقط منحصر به داستان کسب و کار شما نیست؛ بلکه میتوانید در رابطه با هر موضوعی محتوایی داستانی تولید کنید.
اینگونه نوشتن علاوه بر ایجاد یک رابطه عاطفی بین شما و مخاطب، به شیوهای صحیح مشکلات مخاطب را رفع میکند و اطلاعات خوبی را در اختیار او میگذارد. نوشتن محتوا با روش استوری تلینگ در واقع یک نوع هنر است که میتوانید حقیقتی را به یک موضوع ارتباط دهید تا مخاطب بتواند پیام مطلب را بهخوبی درک کند. از آنجایی که داستان میتواند حس اجتماعی و اشتیاق را در مخاطب تحریک کند، در نتیجه تاثیر این نوع محتوا بسیار زیاد است.
توجه به این نکته ضروری است که تنها افراد خاصی توانایی روایتگری را دارند؛ چرا که برای انجام این کار نیاز به مهارت خاصی است که نویسنده بتواند داستان یک برند و کسب و کار را در قالب روایی به گوش مخاطب برساند. در بازاریابی محتوایی، داستان سرایی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ به طوری که برندهای معروف و بزرگ در دنیا برای معرفی کمپانی خود از این تکنیک استفاده میکنند.
امروزه با وجود شبکههای اجتماعی کاربران بهراحتی میتوانند برند شما را پیدا کرده و داستان کسب و کار شما را بخوانند و به یک مشتری پروپاقرص تبدیل شوند.
اهمیت استفاده از داستان در بازاریابی محتوایی
هدف اصلی بازاریابی محتوایی این است که بتوان به فروش بیشتر محصولات یا خدمات دست پیدا کرد. استفاده از تکنیک استوری تلینگ در بازاریابی محتوایی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
سادهسازی مفاهیم پیچیده
داستان سرایی به درک بهتر یک اطلاعات پیچیده کمک میکند. بسیاری از افراد برای انتقال اهداف و توضیح مفاهیم پیچیده کسب و کار خود از تکنیک داستانگویی استفاده میکنند؛ چرا که به کمک این روش میتوانند بهراحتی پیامها و دادههای پیچیده را راحتتر به مخاطب منتقل کنند.
بهعنوان مثال، کاربران و مشتریان شرکت بزرگ اپل اغلب افرادی معمولی هستند که با اصطلاحات فنی آشنایی کمی دارند. اما این شرکت توانسته است از طریق داستانگویی به کاربران معمولی خود توضیح دهد که هر محصول چه خدماتی به آنها ارائه میدهد و خرید آن محصول چه سودی به آنها میرساند.
جمع کردن مردم دور یکدیگر
روایتگری زبان مشترک تمام مردم دنیا است. نویسنده میتواند تمامی احساسات خود از قبیل خشم، ناامیدی، خوشحالی و… را در قالب داستان با دیگران به اشتراک بگذارد. از طرف دیگر، هر کسی با هر سلیقه و احساسی با خواندن داستان به یک حس مشترک میرسد.
بنابراین، داستان سرایی در تولید محتوا به برندها کمک میکند تا شفاف و معتبر به مشتریان خود معرفی شوند. در نتیجه، همه مخاطبان با خواندن سرگذشت آن برند به یک حس مشترک دست پیدا میکنند.
انگیزه بخشیدن
نوشتن محتوا طبق اصول داستانگویی باعث میشود تا احساسات مخاطب خود را تحریک کنید. علاوه بر این، داستان میتواند خوب و بد یک موضوع را به مخاطب بشناساند. این موضوع باعث میشود تا خریدار وادار به کاری شود که شما انتظار دارید؛ چرا که انگیزه کافی را در او به وجود آوردهاید.
آشنایی با تکنیکهای داستانگویی در تولید محتوا
برخلاف تصور بسیاری از افراد، محتواهای طولانی نقش یک داستان را ندارند. در واقع تعداد کلمات مشخصکننده یک داستان نیستند. ممکن است شما یک مقاله 10 هزار کلمهای برای وبسایت خود نوشته باشید؛ اما این محتوا به دلیل نداشتن یک شروع مشخص، شخصیتهای جذاب، پایان مشخص و… جذابیت داستان را ندارد. در واقع شما تنها یک مقاله طولانی نوشتهاید که در آن از تکنیک داستان سرایی استفاده نکردهاید.
برای هر نوع محتوایی میتوانید از تکنیک روایتگری استفاده کنید. البته این بدین معنا نیست که شما باید یک قصه بنویسید؛ بلکه باید عناصر اصلی مقاله را بهخوبی در کنار یکدیگر بچینید و محتوای شما یک سیر جذاب و خواندنی داشته باشد. این محتوا میتواند یک متن، عکس، ویدئو، پادکست یا هر نوع محتوای دیگر باشد.
از طرف دیگر، برای ایجاد یک محتوا طبق اصول داستانگویی، ممکن است حجم زیادی از آمار و حقایق در رابطه با کسب و کار خود داشته باشید. در نتیجه، آشنایی با تکنیک داستانگویی به شما کمک میکند تا بتوانید یک محتوای مناسب را تولید کنید. از جمله تکنیکهای مهم برای نوشتن یک محتوای داستانگونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1.شناسایی مخاطب
ابتدا باید مشخص کنید که چه کسی قرار است داستان کسب و کار شما را بشنود و نسبت به آن داستان واکنش نشان دهد. بنابراین، اولین قدم قبل از نوشتن یک محتوای جذاب طبق اصول داستان سرایی این است که بتوانید مخاطبان هدف خود را شناسایی و درک کنید. برای این منظور، پیشنهاد میکنیم که با پرسونای خریدار خود آشنا شوید. اهمیت این مرحله به اندازهای است که میتواند سنگبنای مراحل بعدی برای ایجاد محتوا باشد.
2.تعریف پیغام اصلی
این موضوع که محتوای شما یک صفحه، بیست صفحه یا ده دقیقه و… باشد، فرقی در اصل موضوع ندارد. هدف اصلی این است که محتوای شما یک پیام اصلی را به مخاطب برساند. برای مشخص کردن پیغام اصلی محتوا، این سوال را از خودتان بپرسید که قرار است داستان چه چیزی را بنویسید. آیا داستان شما در مورد فروش محصول، توضیح خدمات، افزایش سرمایه و… است یا خیر؟
پاسخ این سوالات را در چند جمله و بهصورت خلاصه برای خودتان بنویسید. در صورتی که نتوانید به این سوالات پاسخ دهید، پس پیام مهمی برای نوشتن محتوا ندارید.
3.تصمیمگیری در مورد نوع داستان
نوشتن داستانهای مختلف با توجه به تکنیک داستان سرایی برای همه داستانها یکی نیست. قبل از نوشتن داستان باید این موضوع را متوجه شوید که مخاطب شما بعد از خواندن محتوا، چه عکسالعملی باید از خود نشان دهد. این موضوع به شما کمک میکند تا بتوانید طریقه به جریان انداختن موضوع داستان را بهخوبی مشخص کنید.
در واقع محتوا باید به گونهای باشد که بتواند واکنش مخاطب را برانگیزد. بهعنوان مثال، میتوانید در محتوا از اقدامات موفق خود در گذشته بگویید و راهکاری به خواننده ارائه دهید که او نیز بتواند نوعی تغییر مثبت در زندگی خود به وجود بیاورد. البته توجه به این نکته ضروری است که هنگام روایتگری یک موضوع از گفتن جزئیات اضافی یا موضوعات غیرواقعی جدا خودداری کنید.
بنابراین، میتوانید از داستان واقعی زندگی خود برای مردم بگویید؛ چرا که این داستان واقعی و طبیعی بوده و تمامی شکستها، پیروزیها و چالشهای شما را به مخاطب نشان میدهد. امروزه دیگر برندها با داستان سرایی غیرواقعی بازاریابی نمیکنند؛ چرا که میدانند تاثیر منفی بر روی ذهن مخاطب میگذارد. در مجموع مخاطب امروزی با داستانهای واقعی ارتباط بهتری برقرار میکند.
داستان شما باید به گونهای باشد که بتواند احساسات مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. علاوه بر این، مخاطب با خواندن داستان کسب و کار شما باید بتواند آن را با زندگی امروزی خود ارتباط دهد. این موضوع زمانی ارزشمند است که شما در مورد ارزشهای مخاطبان خود صحبت میکنید؛ چرا که این داستان این حس را به او منتقل میکند که شما او را بهخوبی درک کردهاید.
سعی کنید داستان را به گونهای روایت کنید که مخاطب به بحث و اشتراک داستان با دیگران سوق داده شود و آن موقعیت خاصی را روایت کنید که دیگران میتوانند ارتباط بهتری با آن برقرار کنند.
4.اقدام به عمل
برای خودتان مشخص کنید که دوست دارید مخاطب بعد از خواندن محتوای شما چه کاری را انجام دهد. بهعنوان مثال، کدامیک از کارهای زیر قرار است توسط مخاطب بعد از داستان سرایی شما انجام بگیرد:
- مخاطب محصولی را خریداری کند
- در خبرنامه سایت ثبت نام کند
- در دورههای آموزشی سایت ثبت نام کند
- خدماتی را دریافت کند
- بر روی داستان های واقعی بازاریابی لینکهای سایت کلیک کند
5.انتخاب رسانه داستان خود
در بازاریابی محتوایی منظور ما از روایتگری تنها به نوشتن محتوا نیست؛ بلکه استوری تلینگ میتواند صورتها و فرمهای مختلفی داشته باشد. بهعنوان مثال، ممکن است داستانی بهصورت خواندنی، تماشایی یا گوش دادنی باشد. برای تولید یک محتوا طبق تکنیکهای استوری تلینگ باید رسانه خود را انتخاب کنید. البته این موضوع بستگی به عوامل مختلفی مانند زمان و پول دارد.
برخی از وبسایتها داستانهای خود را از طریق پست یا بارگذاری یک کتاب به مخاطبان خود بازگو میکنند. این نوع داستانها بهصورت متنی هستند که میتوانند برای تاثیر بیشتر با تصاویر نیز ترکیب شوند. این نوع داستانگویی در مقایسه با سایر روشها هزینه کمتری دارد و اجرا کردن آن راحتتر است؛ به این دلیل که به کمک قلم و کاغذ میتوانید داستان سرایی کنید.
داستانهای صوتی که با نام پادکست نیز شناخته میشوند، جزو جدیدترین روشهای داستانگویی هستند که نسبت به داستانهای دیجیتالی مانند انیمیشن، ویدئو، بازی و… مقرونبهصرفهتر هستند. البته توجه به این نکته ضروری است که داستانهای دیجیتالی تاثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر روشها دارند؛ چرا که میتوانند از نظر عاطفی مخاطب را بیشتر تحت تاثیر قرار دهند. همین موضوع باعث شده است تا این روش نسبت به سایر روشها گرانتر باشد.
6.شروع نوشتن
بعد از مشخص کردن گامهای قبلی، حالا نوبت نوشتن و شروع به ساخت داستان است. شما باید با توجه به پیغام اصلی، نوع مخاطب، نوع اقدام و… نوشتن را شروع کنید.
7.اشتراکگذاری داستان
بعد از نوشتن داستان نوبت به اشتراکگذاری و تبلیغ آن در رسانهها میرسد. یعنی تا اینجای کار شما نیمی از راه را طی کردهاید. نصف دیگر راه مربوط به اشتراکگذاری محتوای نوشته شده است تا مخاطبان بتوانند به محتوای داستان سرایی شما دسترسی داشته باشند. برای اشتراکگذاری محتوا، ابتدا باید رسانه مناسب خود را انتخاب کنید.
مثلا میتوانید آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید یا به مخاطبان خود ایمیل بزنید. همچنین، میتوانید محتواهای نوشتاری خود را در وبلاگ خود قرار دهید یا در سایتهای دیگر بهصورت مهمان به اشتراک بگذارید. سایر محتواها مانند محتواهای صوتی و ویدئویی قابل اشتراکگذاری در یوتیوب و آپارات هستند.
هرچقدر که بتوانید داستان خود را بیشتر با دیگران به اشتراک بگذارید، تعامل بیشتری با مخاطبان هدف خود برقرار خواهید کرد. در نتیجه، انتظارات شما از مخاطبانتان برآورد میشود.
نوشتن یک داستان جذاب برای کسب و کار
اگر تصمیم به نوشتن یک داستان جذاب برای کسب و کار خود را دارید، بهتر است به نکات زیر توجه کنید:
شخصیسازی
به جای استفاده از داستانهای آماده، شخصیتی را خودتان خلق کنید. برای این منظور، پیشنهاد میکنیم که بعد از مشخص کردن مخاطبان هدف، داستان سرایی خود را براساس این نوع کاراکترها خلق کنید تا بتوانید دغدغهها و مشکلات آنها را در محتوای خود بگنجانید.
استفاده از احساسات و عواطف
سعی کنید که به داستان خود احساسات تزریق کنید. این ویژگی میتواند باعث خنداندن، ترساندن، گریاندن و… در مخاطب شود. در واقع باید به گونهای از این احساسات استفاده کنید که باعث جذب بیشتر مخاطب شود. البته پیشنهاد میکنیم که به جای استفاده از احساسات منفی، احساسات مثبت را در متن خود استفاده کنید.
داشتن سناریو
نویسندههای حرفهای یک سناریو بر اساس نیازها و مشکلات مشتری تنظیم میکنند. سپس، براساس آن به ارائه راهحل میپردازند.
جمعآوری اطلاعات
باید نسبت به علاقه مخاطب از کسب و کار خود اطلاعات کافی به دست بیاورید. یعنی باید بدانید که نیاز مخاطب چهچیزی است و او از کسب و کار شما چه میخواهد یا در فکر او چه میگذرد. استفاده از این اطلاعات در نوشتن محتوا کمک بسیار زیادی میکند.
استفاده از دادههای دقیق
برخلاف تصور بسیاری از عموم، داستان سرایی چیزی انتزاعی نیست. بنابراین، باید در محتوای خود از آمار و ارقام دقیقی استفاده کنید؛ چرا که مردم به دنبال اطلاعاتی هستند که بتوانند به کمک آنها مشکلات خود را برطرف سازند. هرچقدر که این اطلاعات دقیقتر باشد، مخاطب میتواند اعتماد بیشتری به شما بکند.
داستان هیجانانگیز
به جای پرداختن به کلیشهها، سعی کنید که با داستانی هیجانانگیز و اتفاقات غیرمنتظره مخاطب خود را غافلگیر کنید.
استفاده از تصاویر
ترکیب محتوای متنی با تصاویر زیبا باعث میشود تا ذهن مخاطب خسته نشود.
نمونههایی از داستانگوییهای موفق در دنیا
به کمک تکنیک استوری تلینگ میتوانید فلسفه وجودی برند خود را به جای تبلیغ معمولی با این تکنیک جذابتر کنید. این کاری است که برندهای بزرگ دنیا برای تبلیغات کمپانی خود از آن استفاده کردهاند. از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کمپانی نایک
نایک بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده پوشاک ورزشی در دنیا شناخته میشود. او از سال 1999 تبلیغات خود را با تکنیک داستان سرایی در دنیای وب آغاز کرده است. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید، اولین تبلیغ این شرکت تنها 1 دقیقه بود. این ویدئو درباره تجلیل از مایکل جردن، بسکتبالیست حرفهای بود که در آن بهطور غیرمستقیم یکی از محصولات شرکت خود را معرفی کرده بود.
خاویر پاستور
خاویر پاستور برای معرفی خود بهعنوان یک کارآفرین برتر، داستانی با نام روزی روزگاری را در دو قسمت منتشر کرده بود. اگرچه این داستان در نگاه اول کاملا معمولی به نظر میرسید؛ اما او در این داستان توانسته بود خدمات شرکت خود را به شیوه روایتگری با مخاطب خود مطرح کند.
جمعبندی
ما در این مقاله در مورد تکنیک Storytelling در تولید محتوا صحبت کردیم. بسیاری از کسب و کارها میتوانند از این تکنیک برای تبلیغ خدمات و محصولات برند خود استفاده کنند. کافی است داستان سرایی را شروع کنید و نتایج مثبت و بازخوردهای خوب آن را در کسب و کارتان ببینید.
دیدگاه شما