چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟


https://zp-pdl.com/get-a-next-business-day-payday-loan.php zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com http://www.otc-certified-store.com/supplements-and-vitamins-medicine-usa.html https://zp-pdl.com/best-payday-loans.php https://zp-pdl.com/fast-and-easy-payday-loans-online.php долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ

حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)

حاشیه سود یکی از نسبت‌های مهم مالی به شمار می‌رود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیل‌گران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکت‌ها با یکدیگر استفاده می‌کنند.

محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیل‌گران بیش از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبت‌ها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبت‌های مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکت‌ها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش می‌کنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش می‌شوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:

حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیل‌گران برای بررسی فعالیت‌های کلی شرکت از آن استفاده می‌کنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی داده‌های مربوط به این نسبت را می‌توان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰

می‌توان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئی‌تر نیز نوشت:

حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰

سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست می‌آید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست می‌آید.

حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیت‌های عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیت‌هایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینه‌های عمومی و اداری یا کلا هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست می‌آید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:

حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیت‌های خود شرکت را اندازه‌گیری می‌کند نسبت مالی محبوب تحلیل‌گران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند.

حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع می‌پردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکت‌ها به دولت‌ها می‌پردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیل‌گران قرار می‌گیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰

به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.

حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیه‌های سود محسوب می‌شود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار می‌گیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:

حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود می‌کند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب می‌کند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینه‌ها پرداخت می‌کند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل می‌دهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمی‌شود.

این نسبت می‌گوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند می‌بایست یا هزینه‌ها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.

گاها در خبرها می‌خوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکت‌های اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان می‌دهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکت‌ها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکت‌ها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکت‌ها مطلع شوند.

اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینه‌هاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاه‌هایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش می‌کنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینه‌ها، جایگزین‌ کردن تکنولوژی‌های جدید و … افزایش دهند.

تحلیل نسبت مالی حاشیه سود

حاشیه سود شرکت‌های صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه‌ حاشیه سود بین شرکت‌هایی از دو صنعت مختلف چالش‌برانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینه‌های دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خرده‌فروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکت‌های خرده‌فروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکت‌های تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.

حاشیه سود میزان گردش سود شرکت‌ها را اندازه‌گیری نمی‌کند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکت‌های فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.

شرکت‌های تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعه‌ای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین می‌آید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینه‌های تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیون‌ها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینه‌ها و فروش زیاد رقم بزند.

مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.

صنعت حمل و نقل، خرده‌فروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیب‌های زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.

انجام عملیات حسابداری فروشگاهی چگونه است؟

فرض کنید شما به عنوان حسابدار یک شرکت یا فروشگاه بازرگانی مشغول به‌کار شده‌اید و شرکت شما مقداری کالا خریداری کرده و تحویل انبار شرکت داده است. برای ثبت این رویداد چه مدارک و مستنداتی نیاز خواهید داشت؟ هنگام ثبت خرید کالا به کدام مورد
از آنها باید توجه کرد؟ یا برعکس کالای موجود در انبار شرکت یا فروشگاه را به فروش می‌رسانید چه ثبت‌هایی انجام خواهید داد؟ در این مطلب نحوه حسابداری فروشگاهی (موسسات و فروشگاههای بازرگانی) توضیح داده‌شده است.

حسابداری فروشگاهی چیست؟

هر فروشگاهی که محصولاتی را به‌صورت عمده خریداری کرده و آن را به صورت خرده در اختیار مشتریان و مصرف کنندگان نهایی قرار دهد، یک شرکت بازرگانی است. این شرکت‌ها برای محاسبه سود و زیان خود تمام حساب‌های خرید چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ و فروش خود را ثبت میکنند. در حسابداری فروشگاهی، همه خرید و فروش‌ها (قیمت خرید، قیمت فروش، سود و زیان) ثبت شده و مورد بررسی قرار می‌گیرد.

حسابداری خرید و فروش کالا در فروشگاهها (موسسات بازرگانى)

هر فروشگاه یا شرکتی که کالایی را خرید و فروش کند در شمار شرکتهای بازرگانی قرار می‌گیرد. فعالیت اصلی این شرکتها خرید انواع مواد خام، فراورده‌ها و یا کالاهای ساخته‌شده از تولیدکننده و یا عمده‌فروش، و عرضه آن به خریدار است. این شرکتها در شکل و محتوای کالاهایی که خریداری کرده و می‌فروشند) به غیر از بسته بندی و نظایر آن (تغییری ایجاد نمی‌کنند، بلکه کالاها را خریداری، حمل و انبار نموده و به مشتریان تحویل می‌دهند.

حسابداری شرکتهای پخش مویرگی زیر گروه شرکتهای بازرگانی است. جهت آشنایی با این شرکتها روی لینک کلیک کنید.

روشهای فروش کالا در حسابداری فروشگاهی

روشهای متنوعی در فروش انواع فرآورده ها و کالاهای مصرفی و با دوام در حسابداری فروشگاهی به‌کار می رود که از جمله می‌توان فروش نقد، فروش نسیه، فروش اقساطی و فروش امانی را نام برد. در اين مبحث تنها دو روش متداول ثبت فروش در حسابداری فروشگاهی، يعنی فروش نقد و نسیه مورد بحث است.

فروش نقد (cash sale)

معامله ای است که براى تسلیم کالا و پرداخت بهای آن موعدی در آینده مقرر نشود و تحویل کالا از طرف فروشنده و پرداخت بهاى آن از طرف خریدار به طور همزمان باشد. اغلب فروشگاهها و خرده فروشان، کالاهای خود را نقدی می‌فروشند.

فروش نسيه (credit sale)

معامله اى است که کالا در زمان حال تحويل و براى پرداخت بهاى آن موعدى در آينده مقرر شود و فروشنده موافقت نمايد که قیمت را مدتى پس از تحويل کالا از خريدار دريافت نمايد. بسيارى از توليدکنندگان و غالب عمده فروشان، کالاهای خود را به نسيه مى‌فروشند و معمولا مهلتى بين 30 تا 90 روز براى پرداخت بهاى کالا به خريدار مى دهند.

صورتحساب يا فاکتور فروش

مواد خوراکى و بسيارى از کالاهاى مصرفى روزانه که معمولا در مغازه هاى خرده فروشى، سوپر مارکتها و فروشگاههاى بزرگ عرضه مى‌شود، غالبا با داد وستد، خريد و فروش مى‌شود. در اين نوع معاملات معمولا سند و مدرکى بين خريدار و فروشنده مبادله نمى‌شود و تنها در برخى از موسسات خرده چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ فروشى و فروشگاههاى بزرگ، نوار ماشين صندوق (ماشين ثبت فروش نقدى) به عنوان مدرک فروش به خريدار داده مى‌شود.

اما در فروش نقدى اغلب کالاهاى بادوام و برخى از کالاهاى مصرفى فروشگاه ها، بر حسب نوع کالا و سيستم حسابدارى موسسه فروشنده برگه فروش نقدى صادر و يا از برچسب، برگه کالا و يا مدرک ديگری به عنوان صورتحساب فروشنده استفاده مى کند و اين مدرک را پس از دريافت پول همزمان با تحويل کالا به خريدار مى‌دهد. در عمده فروشى کالاها و معاملات نسيه براى روشن بودن شرايط معامله فروشندگان معمولا سندى به نام صورتحساب، سياهه يا فاکتور فروش تهيه مى‌کنند. در فاکتور فروش اطلاعات زير درج مى شود.

1- شماره فاکتور
2- تاريخ معامله
3- نام فروشنده
4- نام خريدار ( يا مشترى )
5- شرايط حمل و تحويل و بها‌ى کالاى فروخته شده
6- نوع، مشخصات، شماره، مقدار، قيمت فروش واحد (نرخ) کالاى فروخته شده
7- جمع مبلغ فروش

تخفيفات در حسابداری فروشگاهی

موسسات بازرگانى براى افزايش حجم فروش و تسريع در وصول مطالبات خود تدابير گوناگونى را به‌کار مى گيرند که يکى از مهمترين آنها اعطاى تخفيف است‌. انواع تخفيفاتى که موسسات بازرگانى اعم از توليد کنندگان، عمده فروشان و خرده فروشان، بر حسب نوع فعاليت خود، به مشتريان اعطا مى‌کنند را مى توان در دو گروه اصلى زير طبقه بندى کرد:

اما در کل مهمترین تخفیفات در مؤسسات تجاری عبارتست از:

* تخفیفات تجاری
* تخفیفات بر اساس توافق طرفین
* تخفیفات به دلیل عیب و نقص كالا
* تخفیفات نقدی خرید یا فروش

تخفيفات تجارى (trade discounts)

فروش کالا به قيمتى ارزانتر از قيمت مندرج در فهرست قيمت (کاتالوگ) يا برچسب کالاهاى يک موسسه را اعطاى تخفيف و کاهشى را که در قيمت داده مى شود، تخفيف تجارى مى نامند . تخفيفات تجارى قاعدتا بر حسب درصدى از قيمت کالا تعيين مى‌گردد و معمولا به گروههاى مختلف مشتريان و در مواردى به نرخهاى متفاوت اعطا مى‌شود.

نکته: تخفيفات تجارى از کل مبلغ فاکتور يا صورتحساب فروش کسر مى‌شود و معمولا در مدارک و دفاتر حسابدارى فروشنده و خريدار ثبت نمى‌شود.

تخفیفات بر اساس توافق طرفین

گاهی خریدار و فروشنده بر سر قیمتی با یكدیگر توافق می كنند . این نوع تخفیفات نیز به همان دلیلی كه در مورد تخفیفات تجاری گفته شد ، در دفاتر ثبت نمی گردند .

تخفیفات به دلیل عیب و نقص كالا

گاهی خریدار پس از دریافت كالای خریداری شده متوجه عیب و نقصی در آن می شود و یا در می یابد كه با نمونه سفارش داده شده مطابت ندارد . در این صورت كالا برگشت داده می شود ، در نتیجه تخفیفی نیز در حساب برگشت از خرید ثبت می گردد . به همین دلیل این حساب را برگشت از خرید و تخفیفات گویند.

تخفيفات نقدى (cash discounts) چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟

در اوضاع و احوال عادى و با ثبات اقتصادى، اغلب توليدکنندگان و عمده فروشان، کالاهاى خود را به نسيه مى فروشند . در فروش نسيه کالا، فروشنده علاوه بر ارزيابى اعتبار يکايک مشتريان و تعيين سقفى براى فروش نسيه به هر يک از آنان معمولا مهلتى را براى پرداخت مبلغ فاکتور تعيين مى‌کنندکه به آن شرط فروش نسيه مى گويند.

حسابداری فروشگاهی

حسابهای مورد استفاده در حسابداری فروش كالا

* حساب فروش کالا
* حساب برگشت از فروش
* حساب تخفیفات نقدی فروش
* فروش خالص

حساب فروش کالا

درآمد در مؤسساتی كه به خرید و فروش کالا اشتغال دارند، از طریق فروش کالای خریداری شده حاصل می‌گردد. بنابراین حساب فروش همانند درآمد عمل کرده، افزایش آن بستانکار و کاهش آن بدهکار می‌شود. مانده عادی حساب فروش مانده بستانکار است.

فروش كالا به صورت نقد

زمانیكه فروش نقد كالا صورت می گیرد حساب فروش بستانكار و حساب صندوق (بانك) بدهكار می شود.

فروش كالا به صورت نسیه

زمانیكه فروش نسیه كالا صورت می گیرد حساب فروش بستانكار و حساب ، حسابهای دریافتنی بدهكار می شود.

حسابهای دریافتنی ***
فروش ***

حساب برگشت از فروش

در صورت برگشت كالای فروخته شده به جای بدهكار كردن حساب فروش، حساب برگشت از فروش بدهكار می شود. این حساب بر عكس حساب فروش عمل كرده و كاهنده فروش می باشد و مانده عادی آن مانده بدهكار است.

نحوه ثبت برگشت از فروش به صورت نقد

برگشت از فروش ***
صندوق ( بانک ) ***

نحوه ثبت برگشت از فروش به صورت نسیه

برگشت از فروش ***
حسابهای دریافتنی ***

حساب تخفیفات نقدی فروش

این تخفیف كه توسط فروشنده به خریدار داده می شود در دفاتر فروشنده تحت عنوان تخفیفات نقدی فروش ثبت می گردد. این حساب مانند برگشت از فروش مانده عادی آن بدهكار است.

فروش خالص

فروش خالص = فروش در طی دوره مالی – (تخفیفات نقدی فروش + برگشت از فروش و تخفیفات)

فرم گزارشی تهیه فروش خالص

در حسابداری فروشگاهی گزارش فروش خالص به صورت زیر تهیه می‌شود.

فروش ناخالص ****
كسر می شود:
برگشت از فروش و تخفیفات **
تخفیفات نقدی فروش **
( ** )
فروش خالص ***

دفترروزنامه اختصاصی فروش

یك دفتر ثبت اولیه است كه به منظور ثبت فروشهای نسیه طراحی گردیده است.

دفتر روزنامه دریافتهای نقدی

این دفتر روزنامه برای ثبت دریافتهای نقدی یك مؤسسه مورد استفاده قرار می گیرد.

هزینه حمل كالای فروش رفته

در چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ برخی موارد مؤسسه باید پرداخت هزینه حمل كالا تا مؤسسه خریدار را تقبل نماید. این هزینه با هزینه حمل كالای خریداری شده فرق دارد . زیرا هزینه حمل كالای خریداری شده در محاسبه قیمت تمام شده كالای خریداری شده تأثیر دارد در حالیكه هزینه حمل كالای فروش رفته جزء هزینه های فروش بوده و در صورت سود و زیان و برای محاسبه سود ویژه عملیاتی برآورد می گردد.

شرط فروش

در فروش نسیه، فروشندگان كالا مدتی را برای دریافت طلب ناشی از فروش كالا به طور نسیه برای مشتریان خود تعیین می‌نمایند، كه به آن شرط فروش گفته می شود.

هزینه حمل کالای خریداری شده

کالای مورد معامله در محل فروشگاه یا کارخانه به خریدار تحویل می شود و حمل آن به عهده خریدار است. خریدار هزینه ای را که بابت حمل کالا متحمل می شود در حساب هزینه حمل کالای خریداری شده بدهکار می‌کند.

مثال حسابداری فروشگاهی

میوه فروشی نادری در سوم آذر 4 وانت میوه از بنگاه میوه و تره بار خریداری کرد. هزینه حمل کالای خریداری شده از بنگاه میوه تا میوه فروشی نادری (1،000،000 ریال) به عهده خریدار است که در چهارم آذر ماه به مؤسسه حمل و نقل ساربان پرداخت شد.

دفاتر خریدار – میوه فروشی نادری
رویداد مالی – پرداخت هزینه حمل و نقل کالای خریداری شده در ۳ آذر ماه به مبلغ 1،000،000ریال
مدرک مثبته: یک نسخه از بارنامه حمل میوه از سوی مؤسسه ساربان و یک نسخه از حواله بانکی مبنی بر واریز 1،000،000ریال از سوی میوه فروشی نادری به حساب جاری مؤسسه ساربان

ثبت در دفتر روزنامه خریدار

تاریخشرحبدهکاربستانکار
4 آذرهزینه حمل کالای خریداری شده

پرداخت هزینه حمل کالای خریداری شده در ۳ آذر ماه به مؤسسه ساربان

طبقه بندی و شماره‌گذاری حساب‌ها

حساب هایی که مؤسسات مختلف برای ثبت و طبقه بندی رویدادهای مالی مورد استفاده قرار می دهند، بر مبنای نوع فعالیت، نوع اطلاعات مورد نیاز و حجم عملیات مؤسسه تعیین می شوند و به پنج گروه تقسیم می گردند:

۱- گروه دارایی ها: نقد و بانک، حساب های دریافتنی
۲- گروه بدهی ها: حساب های پرداختنی، پیش دریافت ها
۳- گروه سرمایه: سرمایه مالک، برداشت
٤- گروه درآمدها: درآمد حاصل از خدمات، فروش کالا
٥- گروه هزینه ها: خرید کالا، هزینه حقوق

برای سهولت استفاده از حساب ها و پردازش اطلاعات برای هر یک از حساب ها کدینگ حسابداری خاصی در نظر گرفته می شود.

آشنایی باصورت صورت سود و زیان

آشنایی باصورت صورت سود و زیان

صورتحساب سود و زیان، صورتحسابی است که چگونگی و نتیجه فعالیتهای مالی یک موسسه را در طی دوره مالی نشان میدهد و سود یا زیان خالص دوره مذکور را نشان میدهد.
به بیانی ساده‌تر، صورت حسابی که عملکرد مالی شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه‌گیری می‌کند، صورت حساب سود و زیان گفته می‌شود. این صورت حساب با ارائه خلاصه‌ای از اینکه کسب‌وکارها چگونه درآمدها و هزینه‌های خود را از طریق فعالیت‌های عملیاتی و غیرعملیاتی کسب می‌کنند، محاسبه می‌شود.

سود و زیان به راحتی از فرمول زیر محاسبه میگردد:

اگر بنگاه اقتصادی شما سود داشته باشد: هزینه‌های دوره مالی - درآمد دوره مالی = سود ویژه دوره مالی

اگر بنگاه اقتصادی شما زیان داده باشد: درآمدهای دوره مالی - هزینه دوره مالی = زیان ویژه دوره مالی

1- درآمد ها و هزینه های عملیاتی : اقلامی که مستقیما به موضوع واحد تجاری مربوط هستند و به عبارت دیگر ماهیت آنها عادی است در ضمن بطور مستمر بوقوع می پیوندند. اقلام عملیاتی بصورت ناخالص در صورت سود و زیان گزارش می شوند، یعنی درآمدها و هزینه های عملیاتی باهم تهاتر نمی شوند.

2-درآمد ها و هزینه های غیر عملیاتی : اقلامی هستند چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ که ماهیت آنها غیرعادی است اما بطور مستمر بوقوع می پیوندند. این اقلام بصورت خالص در صورت سود و زیان منعکس می گردند.

3-بهای تمام شده کالای فروش رفته : هزینه های مستقیم مربوط به تولید کالاهای فروخته شده توسط یک شرکت است. این مقدار شامل هزینه مواد مصرفی در تولید کالا در کنار هزینه های مستقیم نیروی کار مورد استفاده در تولید آن کالا است. هزینه های غیرمستقیم مثل هزینه های توزیع و فروش در نظر گرفته نمی‌شوند. بهای تمام شده کالا فروش رفته در صورت سود و زیان ظاهر می‌شود و می‌تواند برای محاسبه حاشیه سود ناخالص شرکت از درآمد کسر شود.

هزینه های عملیاتی : هزینه هایی مانند هزینه های فروش، بازاریابی و هزینه های مالی و اداری شرکت که ارتباط مستقیمی با هزینه های تولید کالا دارند گویند و نمی توانیم آنها را حذف کنیم زیرا از الزامات بقای سازمان هستند.
🔹این سر فصل از حساب شامل هزینه های تعمیر و نگهداری دارایی های غیر تولیدی ، هزینه سوخت وسایل نقلیه ، هزینه استهلاک عمومی بخش های غیر تولیدی ، هزینه بیمه دارایی های ثابت غیر تولیدی ، هزینه بیمه موجودی ها ، هزینه ملزومات ، هزینه پست ، هزینه اجاره ، هزینه استهلاک دارایی های غیر تولیدی
هزینه های غیر عملیاتی : هزینه های غیر عملیاتی به هزینه هایی غیر از بهای تمام شده کالا، هزینه های اداری و مالی گویند زیرا این دسته از هزینه ها دائمی نیستند و با نوع عملکرد شرکت مرتبط نیستند.
(هزینه های مالی : این حساب شامل هزینه سود وام های دریافتی ، هزینه کارمزد وام ها ، هزینه تمبر و سفته ، هزینه جریمه دیر کرد وام ها و هزینه های متفرقه مالی می باشد که در واقع هزینه ای است که به منظور تامین وجوه نقد لازم پرداخت می شود )
شکل زیر نمونه ای از صورت مالی سود و زیان یک شرکت آزمایشی می باشد.

در شکل بالا همان طور که مشاهده می کنید در ابتدا نرم افزار طبق استاندارد بهای تمام شده ای که برای تحصیل و بدست آوردن موجودی کالا در انبار صرف می شود را محاسبه کرده و به عنوان بهای تمام شده کالای فروش رفته در صورت سود و زیان نمایانگر شده است.
در قدم بعدی موجودی کالایی پایان دوره انبار را محاسبه و از این رقم کسر می کند تا به مقدار دقیق و واقعی بهای تمام شده کالای فروش رفته دست پیدا کند (در واقع این مبلغ میزان بهای تمام شده کالاهایی می باشد که از انبار خارج شده و به فروش رسیده است می باشد).
در سمت چپ صورت سودو زیان مبلغ فروش خالص محاسبه شده است و در سطر اول آمده است ،که از این مبلغ بهای تمام شده کالا های فروش رفته کسر می گردد تا به مبلغ سود ناویژه برسیم.
در قسمت پایان محاسبات سرجمع درآمد های غیر عملیاتی و عملیاتی با این مبلغ جمع شده است و هزینه های عملیاتی و غیر عملیاتی کسر گردیده است،تا به مبلغ سود ویژه برسیم.
به صورت مالی سود و زیان، صورت حساب درآمد یا صورت حساب عملیات نیز گفته می شود.
در بررسی های صورت سود و زیان شرکت‌ها ، شناخت نوع فعالیت شرکت از نظر بازار فروش و هزینه های فصلی حائز اهمیت است. برخی از شرکت‌ها و صنایع در دوره‌های خاصی از سال مقدار فروششان کاهش می یابد و یا هزینه‌های فعالیت آنها افزایش می‌یابد. آگاهی از این موضوع می‌تواند شرکا و سرمایه گذاران را نسبت به وضعیت شرکت آگاه تر کند تا تصمیمات بهتری برای آینده شرکت را اتخاذ نمایند.

سود خوب برای کسب‌وکارمان چقدر چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ است؟ چگونه باید این سود را محاسبه کنیم؟

دغدغه اصلی صاحب هر کسب‌وکاری، بازگشت سرمایه‌ای است که صرف شروع کارش کرده و پس از آن به طور قطع، کسب موفقیت و رسیدن به نتایجی که به‌خاطر آن کسب‌وکار را راه انداخته و حفظ روند روبه‌رشد خدمت‌رسانی در کنار سوددهی است. به عنوان مثال شما هرگز چنین جمله‌ای را از صاحب یک کسب‌وکار نخواهید شنید: «من تمایلی به کسب سود بیشتر در کسب‌وکار خود چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ ندارم.»

معمولا هدف اصلی صاحبان مشاغل به‌دست آوردن بیشترین درآمد ممکن و افزایش ظرفیت‌های درآمدزایی در کسب‌وکارشان در طی گذر زمان است. آگاهی از درآمد شرکت موضوع مهمی است اما میزان درآمد به تنهایی اطلاعاتی کافی برای اندازه‌گیری مقدار رشد ظرفیت کسب‌وکار کوچک شما به‌دست نمی‌دهد.

برای به‌دست آوردن درک جامعی از حساب‌ها و ترازنامه نهایی شرکت، دانستن داده‌های مربوط به حاشیه سود از نکته‌های مهم و ضروری محسوب می‌شود. حاشیه سود تعیین می‌کند که چند درصد از درآمد خالص شرکت شما از فروش حاصل شده است. این رقم در هزینه‌های کسب‌وکار نیز تاثیر دارد و توانایی شرکت شما را در مدیریت هزینه‌های مرتبط با فروش اندازه می‌گیرد.

فرمول حاشیه سود

محاسبه حاشیه سود کسب‌وکار

برای محاسبه حاشیه سود کسب‌وکار خود از این فرمول استفاده کنید:

فرمول محاسبه حاشیه سود

بیایید متغیرهای این معادله را بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم:

  • درآمد خالص: برای محاسبه درآمد خالص، مبلغ کل هزینه‌ها را از میزان کل درآمد کم کنید.
  • فروش خالص: فروش خالص را با کم کردن مبلغ برگشت از فروش از میزان کل فروش محاسبه کنید.

عددهای مورد نیاز برای محاسبه مقادیر بالا را می‌توانید در ترازنامه شرکت پیدا کنید. به مثال زیر توجه کنید:

صاحب یک شرکت تهیه و فروش مواد غذایی، طی یک سال کوکی‌های مخصوص خود را به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به فروش انبوه رساند. این شرکت مبلغ ۵۰۰۰ دلار بازپرداخت صادر کرده و فروش خالصش را به ۹۵۰۰۰ دلار رسانده است. در همین سال، این شرکت ۷۰ هزار دلار هزینه داشته و درآمد خالصش ۳۰ هزار دلار شده است.

با این اعداد، فرمول نحوه محاسبه حاشیه سود این شرکت تولید مواد غذایی به این صورت است:

حاشیه سود = ۳۰.۰۰۰$ ÷ ۹۵.۰۰۰$ × ۱۰۰ = ۳۱.۵٪

حاشیه سود محاسبه شده در بالا به ما می‌گوید که این شرکت می‌تواند ۳۱.۵٪ از فروش را به سود تبدیل کند. این مثال نسبتا ساده‌ای بود اما مقادیر حاشیه سود و پیچیدگی‌های آن در هر شرکتی می‌تواند بسیار متفاوت با دیگری باشد زیرا هزینه‌های هر کسب‌وکار با دیگری تفاوت بسیاری دارد.

چگونگی محاسبه حاشیه سود

چگونگی محاسبه حاشیه سود

در اینجا دو روش محاسبه حاشیه سود را که برای کسب‌وکارهای کوچک مفید و کاربردی است مطرح می‌کنیم.

  • حاشیه سود ناخالص
  • حاشیه سود خالص

۱. حاشیه سود ناخالص

تغییرات معادله حاشیه سود محاسبه می‌کند که شرکت شما پس از حساب کردن مبلغ حاصل از فروش کالاها به چه میزان سود دست یافته است. مبلغ فروش کالاها شامل هزینه‌های مستقیم مربوط به تولید و فروش محصول شرکت شماست. این رقم شامل هزینه‌های غیر عملیاتی (هزینه‌هایی که به‌طور مستقیم در تولید و فروش نقش ندارند) نمی‌شود.

برای محاسبه حاشیه سود ناخالص از این معادله استفاده کنید:

فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص

مثال: اگر امسال شرکت شما ۲ هزار دلار درآمد کسب کرده باشد، مجموع هزینه‌های تولید محصول شما برای امسال ۶۵۰ هزار دلار بوده است. نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص به شکل زیر است:

حاشیه سود ناخالص = (۲.۰۰۰.۰۰۰$ – ۶۵۰.۰۰۰$) ÷ ۲.۰۰۰.۰۰۰$ = ۶۷.۵$

در حالت ایده‌آل، حاشیه سود ناخالص شرکت شما باید به اندزه‌ای بالا باشد که بتواند هزینه‌های عملیاتی را پوشش دهد و علاوه بر آن مقداری از سود باقی بماند. هر مبلغی که باقی بماند می‌تواند صرف هزینه‌های دیگر نظیر پرداخت سود سهام یا ضمانت برای بازاریابی شود.

همچنین این عدد می‌تواند به‌جای محاسبه حاشیه سود کل شرکت، به محاسبه حاشیه سود یک محصول خاص هم کمک کند. برای محاسبه حاشیه سود ناخالص یک محصولِ به‌خصوص، از درآمد به‌دست آمده از فروش محصول و هزینه‌های مربوط به تولید آن محصول استفاده کنید.

۲. حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص محاسبه می‌کند که چه مقدار از درآمد کل شما سود است. حاشیه سود خالص به جای اینکه مثل سود ناخالص تنها هزینه مستقیم تولید و فروش یک محصول را اندازه بگیرد، تمامی مخارج (شامل هزینه‌های عملیاتی و غیرعملیاتی) را حساب می‌کند.

برای محاسبه حاشیه سود خالص از این معادله استفاده کنید:

محاسبه حاشیه سود خالص

مثال: اگر کسب‌وکار شما ۲ میلیون دلار درآمد کسب کند و کل هزینه‌ها ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار باشد، می‌توانید حاشیه سود خالص را اینگونه حساب کنید:

حاشیه سود خالص = (۲.۰۰۰.۰۰۰$ – ۱.۵۰۰.۰۰۰$) ÷ ۲.۰۰۰.۰۰۰$ = ۲۵%

انتظار می‌رود حاشیه سود خالص بیشتر کسب‌وکارها کمتر از حاشیه سود ناخالص آن‌ها باشد. این مسئله ناشی از اضافه شدن هزینه‌های غیرعملیاتی است. اگر دیدید حاشیه سود خالصتان از مقداری که می‌خواهید یا مقداری که برای حفظ کسب‌وکارتان به آن نیاز دارید کمتر است، می‌توانید به دنبال راه‌هایی باشید که به کاهش هزینه‌هایتان کمک می‌کند. راه‌ها مربوط به کاهش هزینه‌ها، از اینکه سعی کنیم در مدت‌زمانی کوتاه درآمد را به شکل چشمگیری افزایش دهیم، آسان‌تر هستند.

حاشیه سود خوب چقدر است؟

محاسبه حاشیه سود خوب

نکته‌ای که دانستن و توجه به آن بسیار اهمیت دارد این است که هیچ رقم مشخصی وجود ندارد که آن را به عنوان سود خوب بشناسیم و بر طبق آن رقم سود خوب را از بد جدا کنیم. در حقیقت این که سود شرکت شما چقدر خوب است تا حد زیادی به نوع کسب‌وکار شما بستگی دارد.

در سال ۲۰۱۹، شرکت‌های بازرگانی بالاترین میزان سود را با میانگین نزدیک به ۵۰٪ گزارش دادند. در همان زمان شرکت‌های تولیدکننده به طور میانگین تنها ۱۰٪ سود کسب کرده‌اند. به احتمال قوی دلیل این موضوع وجود هزینه‌های زیاد مواد اولیه و نیروی کار برای شرکت‌های تولیدکننده در مقایسه با شرکت‌های تجاری بوده که هزینه‌های عملیاتی کمتری دارند. زمانی که می‌خواهید عملکرد شرکت خود را بر پایه کسب میزان سود ارزیابی کنید، به دنبال رقم متوسط سود در زمینه کسب‌وکار خودتان باشید.

مضاف بر این، قدمت و میزان فعالیت کسب‌وکار شما نقش مهمی در این جریان بازی می‌کند. به طور قطع هزینه‌های یک شرکت نوپا و تازه‌تاسیس بیشتر است و همین موضوع منجر به کاهش حاشیه سود آن‌ها نسبت به شرکت‌های قدیمی‌تر خواهد شد.

داشتن درک درست از مسائل مربوط به حاشیه سود شرکت شما شاخص مهمی در سنجش عملکرد خوب در کسب‌وکارتان است. آیا راه‌اندازی یک کسب‌وکار شخصی از جمله آرزوهای شماست؟ اگر چنین است مطالعه چنین مفاهیمی به شما کمک می‌کند. اگر به‌تازگی صاحب کسب‌وکار شدید، حال که نحوه محاسبه حاشیه سود را فراگرفتید، می‌توانید آن را اندازه‌گیری کنید. منتظر نظرات شما هستیم.

سوال‌های رایج

به‌دست آوردن حاشیه سود چه کمکی به شما می‌کند؟

محاسبه حاشیه سود به شما کمک می‌کند تا بفهمید آیا در مسیر درستی قدم برمی‌دارید یا خیر. یعنی اینکه ادامه فعالیت در این بیزینس برای شما سودآور است یا جز ضرر و زیان و به مرور زمان ورشکستی، حاصلی برایتان ندارد.

چگونه می‌توان فهمید که حاشیه سود خوبی دارید یا خیر؟

حاشیه سود بالاتر از ۴۰ درصد، رقم بسیار خوبی است و معمولا برای شرکت‌های بزرگ و با سابقه حاصل می‌شود. پایین رفتن این رقم به مراتب بستگی به میزان سابقه، تجربه، کیفیت و نوع کسب و کار بستگی دارد اما برای تشخیص خوب یا بد بودن آن می‌توانید، میانگین سود حاشیه در زمینه فعالیت خود را پیدا کرده و درصد به‌دست آمده به‌وسیله شرکت خود را با آن مقایسه کنید‌.

نظر دهید.

https://zp-pdl.com/get-a-next-business-day-payday-loan.php zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com http://www.otc-certified-store.com/supplements-and-vitamins-medicine-usa.html https://zp-pdl.com/best-payday-loans.php https://zp-pdl.com/fast-and-easy-payday-loans-online.php долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ

بهای تمام شده کالای فروش رفته چگونه محاسبه می شود؟

بهای تمام شده کالای فروش رفته چگونه محاسبه می شود؟

در این بخش از مقاله قصد داریم به توضیح بهای تمام شده کالای فروش رفته چگونه محاسبه می شود؟ بپردازیم. در واقع این گونه می توان گفت که یکی از اصلی ترین اهداف هر مرکز تجاری با ایجاد نمودن کسب و کاری جدید، فروش کالای تولید شده و ارائه نمودن خدمات مختلف جهت کسب سود بیشتر می‌ باشد. مجموع هزینه‌ های صرف شده نیروی کار و هزینه‌ های مواد اولیه، هزینه‌ های مستقیم مرتبط با تولید کالای فروش رفته می باشند، که به نوعی به آن بهای تمام شده کالای فروش رفته نیز می گویند . فاکتورهای مختلفی در محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته، تاثیر گذار است.

در ادامه مقاله به توضیح مختصر چگونگی محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته می پردازیم و خواهشمندم تا پایان مقاله در آگاه حساب همراه ما باشید

منظور از بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست؟

منظور از بهای تمام شده کالای فروش رفته در واقع همان هزینه های مستقیم مرتبط با خط تولید کالاهایی می باشد که در حال حاضر فروخته شده اند . این میزان شامل مواد مصرفی در تهیه و تولید کالا و هزینه های مربوط به نیروی کار در خط تولید می باشد. به عنوان مثال تصور کنید که یک فروشگاه لوازم خانگی تصمیم دارد که در پایان ماه بهای تمام شده محصولات فروخته شده فروشگاه را محاسبه کند. در طول این محاسبه می بایست هزینه مواد اولیه مثل نیروی کار و تمامی قطعات و هم چنین هزینه توزیع را جمع بندی و محاسبه کند، اما نکته ای که وجود دارد این است که تبلیغات و بازاریابی در این گونه محاسبات به هیچ وجه لحاظ نمی گردد.

در یک تعریف کلی و به زبان ساده این گونه می توان توضیح داد که بهای تمام شده کالای فروش رفته در واقع همان هزینه‌ های مستقیم مرتبط با تولید کالاهای فروش رفته یک شرکت می باشد. به طور معمول بهای تمام شده کالای فروش رفته به دو گروه هزینه‌ مستقیم نیروی کار بکار رفته در تولید و چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ هزینه مواد مصرفی در تولید کالا تقسیم می گردد.

منظور از بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست؟

از آن جایی که تمامی هزینه های مربوط به ایجاد محصولات که توسط یک شرکت به فروش می روند، با مفهموم بهای تمام شده کالای فروش رفته ارتباط مستقیم دارند، در شرایطی که بهای تمام شده کالای فروش رفته دارای ضرر و زیان باشد، این امکان وجود دارد که هر یک از آن ها را از درآمد شرکت جهت محاسبه نمودن میزان سود ناخالص کم نمود. هم چنین بهای تمام شده طبق یک سری اصول خاص به چندین دسته تقسیم بندی می شود که عبارت است از:

  • بهای تمام شده کالای فروش رفته
  • بهای تمام شده کالای ساخته شده
  • بهای تمام شده کالای خریداری شده
  • بهای تمام شده کالای آماده برای فروش

عوامل موثر در محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته

جهت محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته می بایست چندین عامل گوناگون را درنظر داشته باشیم که برخی از آن ها به شرح موارد ذیل می باشند و عبارتند از:

هزینه‌ های ثابت در بهای تمام شده: به یک سری از محصولات که در برابر تغییر سطح فعالیت، دچار تغییری نمی شوند و در کلیه سطوح فعالیت ثابت هستند، اطلاق می گردد. اقلام ثابت در واقع فقط شامل اقلامی می باشند که مربوط به امر تولید می باشند و یک سری اقلام مانند هزینه‌ های اداری و فروش که در کوتاه مدت تغییری نمی کنند را شامل نمی شوند. در دسته بندی اقلام ثابت بهای تمام شده، دو دسته اقلام ثابت یافت می شوند که عبارتند از:

  • اقلام ثابت تعهد شده: به گروهی از اقلام که قابل حذف نمی باشند و به کل تسهیلات تولیدی مربوط می گردند مثل عوارض و مالیات، استهلاک کارخانه و ساختمان.
  • اقلام ثابت اختیاری: به گروهی از اقلام که با توجه به نظر مدیریت و بر اساس نیاز قابل حذف و تغییر می‌ باشند، مربوط می شوند مثل حقوق مدیران، مخارج تحقیق، مخارج برنامه‌ های تبلیغاتی.

هزینه‌ های مختلط در بهای تمام شده کالا: یک سری اقلام که گرایش ویژه و یا الگوی منحصر به فردی برای توضیح ندارند را شامل می شود. برای بررسی تصمیمات مدیران در حسابداری بهای تمام شده کالای فروش رفته، اقلام مختلط را به اجزای ثابت و متغیر گروه بندی می‌ کنند. تعداد زیادی از اقلام بهای تمام شده دارای یک سری ویژگی های اقلام مختلط می باشند، بدین معنی که یک بخش ثابت و یک بخش متغیر می‌ باشد مثل: سوخت، آب، نگهداری و دستمزد غیرمستقیم و مخارج برق.

هزینه‌ های متغیر در سیستم بهای تمام شده کالای فروش رفته: به گروهی از محصولات که به شکل مستقیم و متناسب با تغییرات سطوح فعالیت، کاهش یا افزایش پیدا می‌ کنند و تناسب ثابتی بین این گونه اقلام و مقدار تولید وجود دارد، اطلاق می گردد. در یک توضیح ساده تر جهت تعریف هزینه متغیر می‌ توان این گونه گفت که مبلغ برخی از هزینه‌ ها صرف نظر از این که ممکن است با سفارشات، محصولات یا مراحل تولید محصول، ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشند، تقریبا نسبت به حجم تولید دچار تغییراتی می شوند.

هم چنین این گونه می توان گفت که هر چه حجم تولید بیشتر شود، هزینه های متغیر نیز افزایش پیدا می کنند. اگر از میزان تولید نیز کم شود، هزینه‌ های متغییر نیز کم می شوند. گاهی اوقات به اقلام متغیر بهای تمام شده، اقلام قابل برنامه‌ ریزی نیز گفته می شود، چرا که مدیران این امکان را دارند که در برخی از مواقع، در رابط با بعضی از این اقلام تصمیم‌ گیری کنند یا آن ها را کنترل و محدود کنند. انواع مختلف اقلام هزینه متغیر، در آموزش بهای تمام شده به شرح موارد ذیل می باشند:

عوامل موثر در محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته

  • هزینه‌ های مربوط به توزیع و فروش
  • دستمزد مستقیم، مواد مستقیم، سربار ساخت
  • هزینه‌ های اداری و تشکیلاتی مثل هزینه حمل در بهای تمام شده، ملزومات اداری، قسمت هایی از بهای برق، آب، سوخت و …

هزینه نیمه‌ متغیر در بهای تمام شده تولید: این گونه هزینه‌ ها با بالا رفتن میزان فعالیت (تولید) اضافه می‌ شوند اما ازدیاد آن با یک نسبت ثابت اتفاق نمی افتد. در یک توضیح دیگر این گونه هزینه‌ ها عبارت هستند از میزان هزینه‌ هایی که بخشی از آن ثابت و بخشی از آن متغیر می باشد. تغییر مبالغ تمام هزینه‌ های نیمه متغیر، در مقایسه با تغییر حجم تولید یکسان نمی باشد. این قبیل اقلام به دو گروه تقسیم بندی می‌ شوند که عبارتند از:

  • یک سری از اقلام که در اثر افزایش سطوح فعالیت با نسبت صعودی اضافه می‌ شوند، این بدین معنی است که میزان افزایش بهای تمام شده برای یک بخش اضافی بیش از افزایشی می باشد که برای یک واحد تولیدی ما قبل ایجاد شده است.
  • یک سری از اقلام که بر اثر بالا رفتن سطح فعالیت با یک نسبت نزولی در هزینه‌ های یک بخش اضافه می‌ شوند، این بدین معنی است که میزان افزایش بهای تمام شده برای هر بخش اضافی کمتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی قبلی پدید آمده است.

هزینه‌ های نیمه‌ ثابت در قیمت تمام شده: هزینه‌ هایی می باشند که از طریق افزایش سطوح فعالیت، به شکل پلکانی و متغیر اضافه می‌ شوند. به عنوان مثال می توان گفت که افزایش تعداد دانشجویانی که در یک دانشگاه تحصیل می کنند، این امر نیازمند ایجاد نمودن ساختمان‌ ها و کلاس های مدرن امروزی و هم چنین افزایش هزینه‌ های استهلاک و دیگر هزینه‌ های ثابت برای دانشگاه ها خواهد بود.

نحوه محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته

بهای تمام شده کالای فروش رفته از طریق جمع موجودی کالای شروع دوره و خریدهای انجام شده در هر دوره و سپس کسر موجودی پایان دوره محاسبه می گردد. معمولا موجودی شروع دوره متشکل از مواد اولیه و کالاهای ساخته شده موجود در انبار در شروع دوره‌ گزارشات می باشد. خریدهای صورت گرفته در طول گزارشات شامل کلیه مواد اولیه، اجزاء و کالاهای خریداری شده در طول پروسه یک دوره می باشد. موجودی پایان دوره نیز شامل کالایی می باشد که در پایان دوره گزارش در انبار یافت می شود.

نحوه محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته

به صورت کلی فرمول محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته به شرح عبارت ذیل است:

فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته = موجودی کالای آماده برای فروش – موجودی کالای پایان دوره

موجودی کالای آماده برای فروش = موجودی کالای اول دوره + خرید خالص

اهمیت استفاده از حسابداری بهای تمام شده کالای فروش رفته

در واقع به این شکل می توان شرح داد که حسابداری بهای تمام شده کالای فروش رفته، موجب می گردد مدیران در ابتدا کنترل خود را بر روی تمامی هزینه‌ های تولید مانند هزینه بکار گیری ماشین‌ آلات، خرید مواد اولیه، دستمزد پرسنل و … اعمال کنند و سپس با نمایش دادن کنترل قوی خود، افزایش میزان بهره‌ وری، کاهش هزینه‌ های سازمانی و هم چنین تقویت سطح انگیزه پرسنل را فراهم کنند. در مقاله حسابداری بهای تمام شده می توانید اطلاعات بیشتری در این رابط بدست آورید.

اهمیت استفاده از حسابداری بهای تمام شده کالای فروش رفته

چیزی که مشخص است این است که اگر مدیران گزارشات درست و صحیحی از مبلغ هزینه‌ ها در اختیار نداشته باشند، در تصمیم‌ گیری‌ های مدیریتی و مالی خود با مشکلات متعددی مواجه خواهند شد. در یک توضیح ساده‌ تر جهت بیان کردن منظور و نوع عملکرد حسابداری صنعتی می‌ توان این گونه گفت که بدست آوردن بهای تمام شده هر نوع محصول و محاسبه نمودن صحیح میزان سود و هم چنین هزینه‌ های یک محصول و مراکز مختلف هزینه.

انواع مختلف حسابداری بهای تمام شده کالای فروش رفته

صورت سود و زیان مراکز تولیدی بسیار شبیه به صورت سود و زیان مراکز بازرگانی می باشد اما دارای یک فرق اساسی محتوایی با یکدیگر می باشند و آن این است که به علت انجام عملیات اضافی جهت تولید نمودن مواد اولیه به کالای ساخته شده در مراکز تولیدی، طریقه محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته در این گونه مراکز، جدا از مراکز بازرگانی می باشد. در واقع صورت سود و زیان وابسته به لیست بهای تمام شده کالای فروش رفته، بهای تمام شده کالای تولید شده و بهای تمام شده مواد اولیه مصرفی می باشد و در یک تقسیم بندی به شرح موارد ذیل می باشند.

  • بهای تمام شده کالای فروش رفته
  • بهای تمام شده کالای ساخته شده

در هر دو سیستم دائمی و موقت شمارش فیزیکی، مقدار شمارش شده جهت تعیین نمودن بهای تمام شده موجودی کالا یا بهای تمام شده موجودی کالای پایان دوره، در اختیار قرار می گیرند. جهت محاسبه نمودن بهای تمام شده موجودی کالا، مقدار کالای موجود، در بهای تمام شده، ضرب می گردد.

انواع مختلف حسابداری بهای تمام شده کالای فروش رفته

حسابداری بهای تمام شده کالای فروش رفته، در واقع نوعی ابزار بسیار مهم می باشد که در اختیار مدیران و مسئولان قرار می گیرد، چرا که مدیران از این طریق می‌ توانند بهای تمام شده کالای خریداری شده یا فروش رفته را حساب کنند. اهداف کلی از محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته را می توان به شرح موارد ذیل بیان نمود که عبارت است از:

  • امکان فراهم نمودن کاهش هزینه‌ های درون سازمانی، افزایش میزان بهره‌ وری و ارتقاء سطح انگیزه پرسنل
  • نظارت صحیح مدیران بر روی تمامی هزینه‌ های تولید مثل خرید انواع مختلف مواد اولیه، هزینه استفاده از ماشین‌ آلات صنعتی، دستمزد پرسنل و … .

ارائه نمودن گزارش های دقیق از میزان هزینه ها و سود شرکت، مسیر را برای گرفتن تصمیم گیری های مالی و مدیریتی هموار می کند. در یک توضیح دیگر می توان گفت که بدست آوردن بهای تمام شده کالای فروش رفته و محاسبه دقیق میزان سود و زیان و هزینه‌ های تولید یک محصول و مراکز هزینه می تواند سود آوری یک شرکت را چند برابر کند.

محاسبه بهای تمام شده کالا چه کاربردی دارد؟

یکی از اصلی ترین کاربردهای محاسبه بهای تمام شده کالا این است که اطلاعات مهم و سودمندی در اختیار مدیران و یا مسئولان مربوطه قرار می گیرند تا بتوانند در زمان درست یا برای آینده تصمیمات لازمه را بگیرند. هم چنین به زبان ساده تر می توان گفت که تصمیمات کوتاه مدت و بلند مدت با توجه به گزارش های بهای تمام شده کالاها و دیگر محصولات اخذ می شوند.

محاسبه بهای تمام شده کالا چه کاربردی دارد؟

مسئولان مربوطه معمولا تمامی محاسبات بهای تمام چگونه فروش خالص را محاسبه می کنید؟ شده کالا را تجزیه و تحلیل می کنند و با توجه به میزان تاثیر عوامل گوناگون به انجام اقدامات مختلفی مثل کاهش نرخ هزینه ها و افزایش میزان بهره وری می پردازند. در یک توضیح دیگر می توان گفت که گزارش های حسابداری بهای تمام شده کالا، نوعی ابزار دقیقی در دست مدیران حسابداری یا صنایع می باشد، چرا که هزینه های گوناگون تولید را مورد تجزیه و بررسی قرار می دهند و قیمتی تمام شده از کالا را ارائه می کنند.

کلام آخر

در این بخش از مقاله به توضیح بهای تمام شده کالای فروش رفته چگونه محاسبه می شود؟ پرداختیم و تمام تلاش خود را کردیم که به طور مختصر روش های محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته را توضیح دهیم. از شما عزیزان نیز تشکر می کنم که تا پایان مقاله همراه ما بودید و خواهشمندم نظرات خود را برایمان کامنت کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.