مدیریت سرمایه و ریسک چیست؟
مدیریت سرمایه بدین معنی که بخشی از پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید، مفهوم خیلی کلی است. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایهگذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایهگذاریها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایهگذاریها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود، چه داراییهای ملموس مانند مسکن و چه داراییهای ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایهگذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و. باعث پیدایش استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاری میشود.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید. وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بیشتر روشهای سرمایهگذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایهگذاری در داراییهایی چون سپردهگذاری در بانک یا مواردی چون سرمایهگذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که میتوان آنها را سرمایهگذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایهگذاری روی آنها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشمگیر نباید داشت.
مدیریت سرمایه صحیح
اما آشنایی با مدیریت سرمایه بهصورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایهگذاران میتوانند به بازدهی بیشتر هم دستپیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپردهگذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمیکنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایهگذاریها متمایل میشوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایهگذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث میشود بازار سرمایه محبوبتر از بانکها باشد، این است که شما با سپردهگذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که میتوانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس و اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهیهای بیشتر از 100 درصد را هم میدهد.
مدیریت سرمایه با توجه به نرخ تورم
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریمهای بیشماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بیاندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بودهایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش مییابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح میگویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپردهگذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمیرسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمیتواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمیتواند قدرت خرید خود را حفظ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) میتواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایهگذاری مناسب و مدیریت سرمایه میتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایهگذاری
برای پوشش ریسک در سرمایهگذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایهگذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم میکند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف میبرد. مثلا درصدی از سرمایهاش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص میدهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایهای، مانند ماشینآلات و تجهیزات میکند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدتزمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آنها نیز متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایهگذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایهگذاری بهحساب میآید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد میتوانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایهگذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی میتوانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه در شرکت ها
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکتها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایهگذاریِ شرکت را بررسی میکند تا مشخص کند کدام سرمایهگذاریها سریعتر به وجه نقد تبدیل میشوند. اگر درصد عمدهای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول میکشد تا این املاک به وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمدهای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحتتر و سریعتر میتواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه منابع ریسک در سرمایهگذاری در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، میتواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایهگذاری مطمئن بسازد بهشکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد میتوان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایهگذاری متناسب با ویژگیهای شخصی خود کرد.
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی میتواند با توجه به میزان ریسکپذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راههای کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوعبخشی به آن است. تنوعبخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام میشود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایهگذاری در سهمهای متنوع، میتوان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهمها، از صنایع و گروههای متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایهگذاری شما بهخطر بیفتد.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری و سبد سهام
نقل قولی معروف در رابطه با تنوعبخشی وجود دارد که بیان میکند: تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغهایتان از بین نروند.
نکتهی قابل توجه این است که شما با تنوعبخشی نمیتوانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما میتوانید آن را کم کنید.
ریسک کل
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوعبخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذفنشدنی هم میگویند. این ریسک از طریق تنوعبخشی کاهش پیدا نمیکند.
نمونهای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا میبینید. میتوان از گروهها و صنعتهای مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژیهای متفاوت میتوانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایهگذاری
سرمایهگذاران به دو طریق میتوانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایهگذاری مستقیم میگویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطههای مالی انجام دهند، که به آن سرمایهگذاری غیرمستقیم میگویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایهگذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم میشوند:
- ریسکگریز
- ریسکپذیر
- ریسک خنثی
سرمایهگذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایهگذاری توجهی نمیکنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آنها توسط بازدهی سرمایهگذاری تعیین میشود.
برخی از سرمایهگذاریها و داراییها نوسانات بیشتری نسبت به سایر داراییها دارند. در نتیجه سرمایهگذاری در آنها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایهگذاران نسبت به سایرین ریسکپذیرتر هستند؛ در نتیجه میتوانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان روبهرو میشوند، پروژهای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آنها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپردهگذاری در بانک دارند.
سرمایهگذاران ریسکگریز
آخرین دسته، سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایهگذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقهمند هستند و از سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک دوری میکنند. بیشتر این افراد به سپردهگذاری در بانک روی میآورند و معتقدند که سپردهگذاری در بانک نوعی سرمایهگذاری ایمن است.
این سه طبقه، خود میتوانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آنها در سهمهایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهمهایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آنها در آیندهای نزدیک میرود) سرمایهگذاری میکنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکتهایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایهگذاری میکنند، در حالی که ممکن است این سهمها رشد آهستهای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجعبه آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک داراییهای مالی از منظر مدت زمان نگهداری
میتوان ریسک داراییهای مالی را از نظر دوره نگهداری آنها نیز طبقهبندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایهگذاری زمانی که به دید کوتاهمدت خریداری میشود با ریسک آن وقتی که با دید بلندمدت خریداری میشود، متفاوت است.
با افزایش مدتزمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش مییابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
چشم انداز اقتصاد ایران
مصاحبه ها و یادداشتهای حمید آذرمند درباره اقتصاد ایران
هشدار نسبت به کاهش سرمایه گذاری
بسم الله الرحمن الرحیم
هشدار نسبت به کاهش سرمایه گذاری
یادداشت هفته نامه تجارت فردا شماره 331
آمارها نشان میدهد سرمایهگذاری ثابت در اقتصاد ایران طی یک دهه گذشته، به طور پیوسته روندی نزولی داشته است. اگر نسبت تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به تولید ناخالص داخلی را به عنوان شاخص نرخ سرمایهگذاری در نظر بگیریم، میتوان مشاهده کرد که این نسبت از متوسط بیش از 30 درصد در بلندمدت به حدود 19 درصد در سال جاری کاهش یافته است و ممکن است این روند همچنان کاهنده باشد. طی یک سال گذشته عواملی مانند تشدید تحریمهای خارجی، کاهش واردات ماشینآلات و تجهیزات، افزایش نااطمینانی و ریسک سرمایهگذاری در اقتصاد و همچنین کاهش پرداختهای عمرانی دولت، موجب کاهش میزان سرمایهگذاری اقتصاد شده است؛ اما با نگاهی به تحولات یک دهه گذشته میتوان دریافت کاهش نرخ سرمایهگذاری از یک روند نزولی تبعیت میکند و صرفاً محدود به تحولات یک سال گذشته اقتصاد ایران نیست. به بیان دیگر، روند مستمر کاهش نرخ سرمایهگذاری دلالت بر وجود برخی عوامل و تحولات ساختاری موثر بر سرمایهگذاری دارد که موجب شده است اقتصاد ایران نسبت به گذشته، سهم کمتری از مازاد ایجادشده را مجدداً در اقتصاد سرمایهگذاری کند.
علل کاهش سرمایهگذاری
کاهش نرخ سرمایهگذاری در اقتصاد ایران متاثر از عوامل متعدد ساختاری، سیاستهای داخلی و عوامل برونزاست. اولین و مهمترین عامل اثرگذار بر کاهش سرمایهگذاری، تورم مزمن و بیثباتی اقتصاد کلان است. تورم ساختاری و مزمن اقتصاد ایران موجب بیثباتی بازارها، کاهش کارایی برنامهریزی اقتصادی، افزایش انگیزه سفتهبازی و کاهش انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت شده است. علاوه بر آن، بیثباتی قیمتها زمینه دخالتهای مستقیم دولت در اقتصاد و اخلال در بازارها و در نتیجه کاهش انگیزه سرمایهگذاری را فراهم کرده است. یکیدیگر از عوارض رشد بالای نقدینگی و تورم مزمن، بیثباتی نرخ ارز و بیثباتی و ناکارایی سیاستهای ارزی در اقتصاد ایران است. طی چند دهه گذشته، دولتها بدون توجه به ریشه اصلی تورم، همواره تلاش کردهاند از لنگر اسمی نرخ ارز برای کنترل انتظارات تورمی و همچنین کنترل هزینه واردات استفاده کنند. این مساله، از یک طرف منجر به بروز شوکهای ارزی در فواصل چند سال و از طرف دیگر، منجر به صنعتیزدایی در اقتصاد ملی و کاهش انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت برای تولید کالاهای قابل مبادله در داخل کشور شده است. مساله دیگر، ضعف تامین مالی سرمایهگذاری است.
سرمایهگذاری نیاز به بازارهای مالی کارا، توسعهیافته و عمیق دارد. بخش عمده منابع مالی سرمایهگذاریها در ایران به اتکای منابع بودجه عمومی یا منابع بانکی تامین میشود. این در حالی است که بودجه عمومی به علت وابستگی به درآمد نفت پرنوسان است و نظام بانکی نیز با مشکلات ساختاری و انجماد مالی مواجه است. به عوامل مذکور، این نکته را نیز باید افزود که عواملی مانند دخالت دولت در قیمتگذاری محصول، تعیین تکلیف دولت برای بنگاههای خصوصی، سرکوب بلندمدت نرخ ارز، نامساعدی محیط کسبوکار، انحصارات و سهم بالای بخش عمومی در اقتصاد و نظایر آن، موجب تضعیف بخش خصوصی و کاهش توان سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی غیردولتی شده است. از اینرو، ضعف بنگاهداری خصوصی را میتوان یکی از عوامل محدودکننده رشد سرمایهگذاری در اقتصاد ایران دانست. تشدید تحریمهای خارجی در دوره اخیر و ریسک تعامل با بازارهای جهانی در بلندمدت را نیز باید به فهرست عوامل محدودکننده سرمایهگذاری در کشور افزود. بررسی مبسوط عوامل موثر بر کاهش سرمایهگذاری خارج از ظرفیت این یادداشت است و از اینرو به چند مورد بالا اکتفا میشود.
عوارض کاهش سرمایهگذاری
روند نزولی نرخ سرمایهگذاری، عوارض جدی به دنبال دارد. کاهش تشکیل سرمایه ناخالص سالانه، ابتدا منجر به کاهش نرخ رشد موجودی سرمایه و در نهایت منجر به کاهش سطح موجودی سرمایه خالص اقتصاد میشود. رشد منفی موجودی سرمایه خالص به معنی کاهش ظرفیتهای رشد اقتصادی و کاهش درآمد سرانه اقتصاد است. با کاهش درآمد سرانه اقتصاد، منابع در دسترس برای پسانداز و سرمایهگذاری مجدد در اقتصاد کاهش خواهد یافت که در نتیجه آن، نوعی از تله رشد شکل خواهد گرفت. برای آنکه در اقتصاد یک کشور، ظرفیتی برای رشد ایجاد شود، لازم است بخشی از مازاد ایجادشده در اقتصاد صرف جبران استهلاک داراییهای ثابت و بخشی دیگر صرف ایجاد ظرفیتهای جدید شود. اگر سرمایهگذاری از محل مازاد ایجادشده کمتر از استهلاک داراییهای ثابت باشد و بهرهوری اقتصاد نیز ثابت باشد، در نتیجه ظرفیتی برای رشد اقتصادی وجود نخواهد داشت. در اقتصاد ایران، بررسی روند بلندمدت تغییرات تشکیل سرمایه ناخالص و استهلاک نشان میدهد که به لحاظ تاریخی، سالانه بیش از دو برابر استهلاک سرمایههای ثابت، تشکیل سرمایه جدید اتفاق افتاده است. همانطور که در نمودار نشان داده میشود، روند کاهش سطح تشکیل سرمایه سالانه به حدی رسیده است که سرمایهگذاریهای جدید قادر به جبران استهلاک داراییهای ثابت قبلی نیست. این مساله به معنی استهلاک ظرفیتهای رشد اقتصادی و کاهش درآمد سرانه در سالهای آینده است. استهلاک ظرفیتهای رشد اقتصادی و قرار گرفتن در تله رشد پایین، پیامدها و تبعاتی مانند کاهش درآمد سرانه، گسترش فقر و بیکاری، تضعیف توان دولت، کاهش درآمدهای عمومی، افزایش فاصله بین اقتصاد ایران با سایر رقبای منطقهای و نظایر آن را به دنبال دارد. از آنجا که سهم بهرهوری به طور تاریخی در رشد اقتصادی بلندمدت حول صفر بوده است، از اینرو در شرایط فعلی نیز ایجاد رشد اقتصادی از محل رشد بهرهوری چندان منابع ریسک در سرمایهگذاری متصور نیست. بنابراین، برای مواجه نشدن با بحران گسترده بیکاری و فقر در کشور، چارهای جز حل چالش سرمایهگذاری وجود ندارد.
به نظر میرسد از این پس، چالش سرمایهگذاری از جمله جدیترین مسائل پیش روی دولتها خواهد بود. خروج از این وضعیت و بازگشت به مسیر بلندمدت رشد، هرچند دشوار ولی امکانپذیر است. برای جبران استهلاک سالهای گذشته و ایجاد ظرفیتهای جدید برای رشد اقتصادی، نیاز است سرمایهگذاریهای بسیار وسیعی در زیرساختهای عمومی، تجهیزات و ماشینآلات تولیدی بنگاهها، انتقال فناوری و نوسازی صنایع از محل منابع داخلی و خارجی صورت بگیرد. زمینهسازی برای چنین جهش سرمایهگذاری، الزامات بسیار گستردهای دارد. اولین و مهمترین الزامات جهش سرمایهگذاری، ثبات اقتصاد کلان و رفع ناترازیها و عدم تعادلهای کلان مالی در اقتصاد است که آن نیز به اصلاحات ساختاری در بودجه و نظام بانکی نیاز دارد. همزمان با آن، لازم است اصلاحات گستردهای در توسعه بنگاهداری خصوصی، کاهش سهم بخش عمومی در اقتصاد، کاهش انحصارات، کاهش دخالتهای دولت در قیمتگذاریها و ارتقای قوانین تضمینکننده حقوق مالکیت به اجرا درآید. این نکته را نیز باید افزود که توسعه سرمایهگذاریها به طور جدی مستلزم توسعه زیرساختهای عمومی اقتصاد از طریق افزایش کارایی تخصیص منابع عمومی و بهکارگیری گسترده مدلهای مشارکت عمومی خصوصی است. در نهایت باید تاکید کرد که توسعه سرمایهگذاری و رشد اقتصادی پایدار، نیازمند کاهش تهدیدهای خارجی و بهبود روابط اقتصادی با سایر کشورها و بهرهگیری از مزیت تجارت خارجی و انتقال فناوری و توسعه بازارهای صادراتی است.
سرمایه گذاری
واژه سرمایه گذاری میتواند دامنه وسیعی از فعالیتها را شامل شود. این واژه میتواند شامل سرمایه گذاری در گواهی سپرده، اوراق قرضه، سهام عادی یا صندوقهای مشترک سرمایه گذاری باشد. اگرچه کسانی که به صورت حرفهای به سرمایه گذاری میپردازند از داراییهای دیگری، از قبیل گواهی خرید، برگ اختیار خرید و فروش سهام و داراییهای مشهود مانند طلا و اشیاء قیمتی برای انجام سرمایه گذاری نیز استفاده میکنند. سرمایه گذاری میتواند دارای درجات مختلف ریسکپذیری باشد و هر فردی، خواه شخصی با تحصیلات دانشگاهی و خواه یک شهروند عادی، میتواند با توجه به شرایط خود از تصمیمات منابع ریسک در سرمایهگذاری سرمایه گذاری استفاده کند.
سرمایه گذاری عبارت است از تبدیل وجوه مالی به یک یا چند نوع دارایی که برای مدتی در زمان آتی نگهداری خواهد شد؛ بنابراین مستلزم مدیریت ثروت سرمایه گذاران است. این ثروت شامل مجموع درآمد فعلی و ارزش فعلی درآمدهای آتی است؛ بنابراین ارزش فعلی و مفهوم بهره مرکب میتواند نقش مهمی را در این فرایند داشته باشد.
هدف سرمایه گذاران معمولا، رشد و توسعه سرمایه خود و بهره مندی از منافع آن در آینده، هست. آن ها معمولا ممکن است سرمایه خود را به مدت طولانی و طی سالها و دههها نگه داشته و از سود دهی آن بهره ببرند. البته سرمایه گذاری در بخشهای مختلف دارای تعابیر مختلفی است. برای مثال، در اقتصاد شرکت ها، شامل ایجاد و تامین سرمایه اولیه و یا افزایش سرمایه در شرکتها است که در انتظار پیشرفت کسب و کار و سود بیشتر است. هر چقدر سرمایه یک شرکت بیشتر باشد، بهتر میتوان فعالیتها را توسعه داده و در نتیجه به سود و درآمد بیشتری دست پیدا کند.
سرمایهگذاری یعنی خرید کالایی که در حال حاضر مصرف نمیشود اما در آینده فرد به آن نیاز پیدا خواهد کرد و آن کالا برای او سودآور خواهد بود.
سرمایهگذاری به این معنی است که فرد یک دارایی مالی نظیر سهام را میخرد و پیشبینی میکند که آن دارایی مالی در آینده سودآور خواهد بود و قیمتش افزایش خواهد یافت، لذا با فروش به قیمت بالاتر سود خوبی به دست خواهد آورد.
وارن بافت در همین رابطه میگوید:
«هرگز روی منابع ریسک در سرمایهگذاری یک منبع درآمد اتکا نکنید، سرمایهگذاری انجام دهید تا منبع دیگری ایجاد کنید.» لذا شاید بتوان به تعبیری سرمایه گذاری را ایجاد منابع مالی جدید دانست.
مفهوم سرمایه و سرمایه گذاری
کلیه منابع مالی و پولی و منابع قابل تبدیل به پول، سرمایه خوانده میشود. جوامع و شرکتهایی که معمولا دارای سرمایه بیشتری هستند، نسبت به رقبای خود که سرمایه کمتری دارند، عملکرد و فعالیت بهتری دارند. در عصر حاضر، نیروهای انسانی نیز قسمتی از سرمایه محسوب میشوند. سرمایه میتواند هم نقدی باشد هم غیر نقدی. سرمایه نقدی همان پول نقد است و سرمایه غیر نقدی شامل انواع داراییها میشود که افراد در اختیار دارند. البته سرمایه با پول متفاوت است و فرق دارد. پول فقط نقدینگی هست که همیشه در دسترس است و قابل تبادل سریع هست؛ اما سرمایه دارای مدت زمان و طول عمر زیادتری بوده و به منظور ایجاد ثروت در سرمایه گذاری، استفاده میشود. به عنوان مثال: برندها، نرم افزارها و…که از طریق آنها میتوان ثروت ایجاد کرد، نوعی سرمایه محسوب میشوند.
انواع سرمایه گذاری
سرمایه گذاری بر حسب موضوع به دو دسته واقعی و مالی تقسیم میشود. دسته واقعی نوعی است که فرد با فدا کردن ارزشی در زمان حاضر، نوعی دارایی واقعی به دست میآورد. درواقع موضوع سرمایه گذاری، دارایی واقعی است. خرید ملک یا آپارتمان، نمونهای از آن است. در دسته مالی، فرد در ازای فدا کردن ارزش حاضر، نوعی دارایی مالی که نتیجه آن معمولاً جریانی از وجوه نقد است به دست میآورد. سرمایه گذاری در اوراق بهادار مثل سهام عادی یا اوراق مشارکت که فرد در ازای پرداخت پول، محق به دریافت جریانی از وجوه نقد به شکل سود میشود، سرمایه گذاری مالی محسوب میشود.
خرید خانه، آپارتمان، زمین و… به منظور کسب درآمد یا افزایش سرمایه میتواند یک نوع سرمایه گذاری واقعی محسوب شود. این درآمد میتواند از اجاره آن ملک یا فروش به قیمتی بالاتر از نرخ خرید انجام شود.
خرید طلا، نقره، جواهرات و هر نوع کالای ارزشی که قابلیت خرید و فروش مجدد داشته باشد میتواند یک نوع سرمایه گذاری واقعی محسوب میشود.
خرید سهام شرکتها در بازار بورس اوراق بهادار به منظور کسب درآمد و افزایش سرمایه یک سرمایه گذاری مالی محسوب میشود. ریسک سرمایه گذاری در بازار بورس بسیار بالاست و کسانی که دانش آن را در این بازار را دارند میتوانند با مدیریت ریسک در این بازار فعالیت کنند و بازدهی بیشتری نسبت به سایر داراییها به دست آورند.
اوراق بدهی جهت تامین بودجه مالی لازم برای پیادهسازی طرحهای شرکتها و نهادهای کشور است و به طور معمول توسط دولت منتشر و ضمانت میشود و از آنجایی که پرداخت اصل و فرع این اوراق توسط دولت تعهد میشود، جزء اوراق کم ریسک شمرده میشوند. اوراق بدهی مشخصات مشترکی ازجمله تاریخ سررسید، ارزش اسمی، نرخ سود اسمی و قیمت فروش دارند. اوراق مشارکت و صکوک دو نوع عمده از اوراق بدهی موجود در بازار محسوب میشوند.
یکی از سرمایه گذاریهای کم ریسک سپردههای بانکی مدت دار است که توسط بانکها ارائه میشود و در حسابهای مختلف در بازههای زمانی متفاوت میتواند نرخ سود مختلفی داشته باشد. این سرمایه گذاری با توجه به ریسک کم آن بازدهی پایینتری نسبت به سایر گزینههای موجود در بازار خواهد بود.
صندوق سرمایه گذاری یکی از روشهای سرمایه گذاری در بازار سرمایه است. صندوقها نهادهای واسطه مالی هستند که وجوه مردم را جمع آوری کرده و در اوراق بهادار سرمایه گذاری کرده و افراد را از سود حاصل منتفع میکنند.
این صندوقها با ترکیب داراییهای مالی مختلف مانند اوراق مشارکت، سپردههای بانکی، اوراق خزانه و … جزء سرمایه گذاریهای کم ریسک محسوب میشوند و دارای ضامن نقد شوندگی و پرداخت سود میباشند که در بازه زمانی معین به سرمایهگذاران سود صندوق را پرداخت مینمایند.
این صندوقها درصد مشخصی از ترکیب دارایی خود را به سهام شرکتهای بورسی و مابقی را به اوراق مشارکت اختصاص میدهند، بنابراین ریسک بالاتری به نسبت صندوقهای درآمد ثابت دارد و همچنین احتمال بازدهی بیشتر نیز وجود دارد.
این نوع صندوقها در ترکیب دارایی خود از سهام و اوراق با درآمد ثابت به نسبت تقریباً مساوی سرمایهگذاری میکنند. نسبت دارایی سهام و اوراق با درآمد ثابت صندوقهای مختلط ممکن است در طول زمان تغییر یابد، اما عمدتاً این نسبت حداقل ۴۰ درصد و حداکثر ۶۰ درصد سهام است و مابقی شامل اوراق با درآمد ثابت است. ریسک این نوع صندوقها از صندوقهای سهامی کمتر و بازدهی بالاتری نسبت به صندوقهای درآمد ثابت خواهند داشت.
این صندوقها داراییهای متنوعی از سهام و اوراق بهادار دارند و مانند سهام در بورس معامله میشوند. برخلاف صندوقهای سرمایهگذاری مشترک که NAV هر واحد در پایان روز محاسبه و مبنای خرید و فروش قرار میگیرد، ETF را میتوان همانند سهام در طول یک روز معاملاتی معامله کرد.
طرح و برنامه مالی سرمایه گذاری
قبل از اینکه افراد اقدام به سرمایه گذاری نمایند هر فردی باید یک طرح کلی مالی را تنظیم کند. این چنین طرحی باید دربرگیرنده تصمیم گیری در خصوص انجام معامله باشد. به علاوه نحوه مالکیت، طول عمر دارایی و میزان سودآوری آن نیز باید مدنظر قرار گیرد. سرانجام اینکه این طرح باید شامل میزان حداقل وجوه پس انداز ضروری نیز باشد. همچنین، مفهوم ترکیب بهینه حائز اهمیت است، چرا که ثروت افراد که به صورت داراییهای مختلف نگهداری میشود، باید به صورت واحد، ارزشیابی و مدیریت شود. ثروت باید در قالب پرتفوی، مدیریت و ارزشیابی شود. پرتفلیو دربرگیرنده مجموعه سرمایه گذاری یک سرمایهگذار است.
آموزش سرمایه گذاری را جدی بگیرید!
مهمترین نکته ای که باید در رابطه با سرمایه گذاری بدانید این سات که بدون آموزش دیدن نمی توان وارد هیچ بازاری شد چون مطمئنن هر خریدی بدون اطلاع کافی از بازار هدف می تواند ضرر بسیار سمگینی به شما بزند که جبران آن شاید غیر ممکن باشد. مخصوصا اگر بخواهید وارد بورس ایران شوید و در آن سرمایه گذاری کنید پیشنهاد میکنیم که بدون شک اول در کلاس آموزش بورس نخبگان خانه سرمایه شرکت کنید و بعد از اینکه راه و رسم سرمایه گذاری را با استفاده از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی یاد گرفتید اقدام به سرمایه گذاری کنید.
اهداف سرمایه گذاری
- برخی ممکن است با استفاده از سرمایه گذاری در پی حفظ ارزش پول خود باشند. پولی که اگر در یک فرصت سرمایه گذاری به کار گرفته نشود، در طول زمان با توجه به نرخ تورم ارزش کمتری خواهد داشت. کسی که در پی حفظ ارزش پول خویش است، سرمایه گذاریهای مطمئن و کم سود را ترجیح میدهد.
- برخی دیگر ممکن است در پی کسب سود قابل توجه باشند. سفتهبازان جز این دسته هستند.
- فرد دیگری ممکن است باهدف کاهش ریسک، به دنبال فرصتهای دیگر سرمایه گذاری باشد. برای مثال کسی که مالک یک کارخانه است و با توجه به ریسکهایی که کسب و کار با آن مواجه است، جهت پوشش ریسک وارد یک فرصت سرمایه گذاری دیگر نیز میشود. چنین فردی بیشتر به دنبال متنوع سازی سبد سرمایه گذاری خود خواهد رفت.
همچنین نکته بسیار مهمی که در انتخاب یک فرصت سرمایه گذاری نقش دارد، افق مدنظر است. “سرمایه گذاری را میتوان به کوتاه مدت یا حداکثر تا یک سال و بلند مدت یا بیش از یک سال تقسیم کرد.”
چرا سرمایه گذاری میکنیم؟
جواب کسب پول است. اگرچه هر فردی با این عبارت موافق است، با این حال باید در آن دقیقتر شویم. ما به این خاطر سرمایه گذاری میکنیم که رفاه و آسایش فعلی و آتی خود را بهبود ببخشیم. وجوهی که سرمایه گذاری میشود میتواند ناشی از داراییهای موجود فرد، مبالغ وام گرفته شده یا پس انداز باشد. افراد سعی میکنند از طریق صرفه جویی در مصرف امروز خود و پس انداز آن، بتوانند مصرف آتی خود را بهبود ببخشند. سرمایه گذاران سعی میکنند ثروت و دارایی خود را به نحو مؤثری مدیریت کنند تا بتوانند با محافظت آن در برابر عواملی هم چون تورم، مالیات و سایر عوامل، بیشترین بازده را کسب نمایند.
همه مردم به نوعی دارای ثروتی هستند که ناشی از ارائه خدمات آنان در بازار کار است. اغلب مردم در طول مراحل زندگی خود تصمیم گیریهایی را در خصوص سرمایه گذاری اتخاذ میکنند. یکی از تحولاتی که از سال ۱۹۹۰ در زندگی مردم بیشتر به چشم میخورد شرکت مردم در طرحهای بازنشستگی است. در طرحهای سنتی، اغلب مردم مبالغی را به صورت ماهانه برای دوران بازنشستگی پس انداز میکردند، ولی حالا همین افراد منابع مالی خود را در خرید سهام، اوراق قرضه و سایر موارد مشابه به کار میاندازند؛ بنابراین در این حالت نتیجه تصمیمگیری که فرد انجام میدهد (اعم از سود یا زیان) بر روی مزایا و منافع بازنشستگی وی تأثیر میگذارد.
در یک عبارت ساده میتوان گفت که سرمایه گذاران میخواهند از پول خود، سودی را کسب نمایند. وجه نقد دارای یک هزینه فرصت از دست رفته است، در صورتی که وجه نقد را نگهداری کنید فرصت کسب سود از طریق آن وجه نقد را از دست خواهید داد. به علاوه، در یک فضای تورمی، قدرت خرید پول کاهش مییابد، به عبارت دیگر وقتی نرخ تورم بالا باشد قدرت خرید به سرعت کاهش مییابد.
سرمایه گذاران دوست دارند بازده آنها تا جایی که امکان داشته باشد زیاد باشد؛ ولی باید توجه داشت که میزان بازده تحت تأثیر ریسک قرار دارد. سال ۱۹۸۲ در ایالات متحده، سال خوبی برای بازار سهام بود. به طوری که بازده کلی اوراق مربوط به سهام عادی از ۲۰ درصد بالا رفت. با وجود این در همین سال برخی از صندوقهایی که به صورت حرفهای اداره میشدند با زیان روبرو شدند. همانطور که از این مثال بر میآید، اوراق بهادار قابل معامله دارای ریسک، بازدههای متفاوتی دارند. بنابراین تصمیم سرمایه گذاری همیشه باید بر اساس ریسک و بازده صورت گیرد و این دو عامل هیچگاه منفک از هم نیستند. ریسک دارای انواع مختلفی است و به همین دلیل تعاریف متعددی نیز دارد. در اینجا، ریسک عبارت است از میزان اختلاف بازده واقعی یک سرمایه گذاری از بازده مورد انتظار آن.
آیا سرمایه گذاران از ریسک نفرت دارند؟
معمولا در اقتصاد فرض بر این است که سرمایه گذاران منطقی عمل میکنند؛ بنابراین آنان اطمینان را به عدم اطمینان ترجیح میدهند و طبیعی است که در این حالت میتوان گفت سرمایه گذاران نسبت به ریسک علاقهای ندارند. به عبارت دقیقتر باید گفت که آنان ریسک گریزند. یک سرمایه گذار ریسک گریز کسی است که در ازای قبول ریسک، منابع ریسک در سرمایهگذاری انتظار دریافت بازده بیشتری دارد.
توجه داشته باشید که در این حالت پذیرفتن ریسک یک کار غیرمنطقی نیست، حتی اگر میزان ریسک خیلی زیاد باشد. چون در این حالت انتظار بازده بالایی نیز وجود دارد. درواقع، سرمایه گذاران به طور منطقی نمیتوانند انتظار داشته باشند که بدون قبول ریسک بالا، بازده بالایی کسب کنند. آنان به صورت ضمنی یا آشکارا با توجه به ریسکپذیری خود دست به سرمایه گذاری میزنند. دستهای که ریسک بالایی را قبول میکنند انتظار بازده بالایی را نیز دارند منابع ریسک در سرمایهگذاری و برعکس.
از آنجا که سرمایه گذاری به جهت رشد سرمایه یا کسب سود در آینده تمرکز دارد، ریسکهایی نیز مرتبط با سرمایه گذاری وجود دارد که نمیتوان آن را حذف یا متوقف کرد. به عنوان مثال:
سرمایه گذاری در شرکتی که در آینده ورشکسته شود یا پروژهای که شکست بخورد، این همان چیزی است که سرمایه گذاری را از پسانداز جدا میکند. پس انداز، ذخیره پول برای استفاده در آینده است که در معرض ریسک نیست (جز بحث کاهش ارزش پول)، در حالی که سرمایه گذاری به جهت کسب سود در آینده متمرکز میشود و در نتیجه مستلزم پذیرش ریسک است. بهطور کلی ریسک به دو دسته ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم بندی میشود.
ریسک سیستماتیک + ریسک غیر سیستماتیک = ریسک کل
ریسک سیستماتیک تغییرپذیری در بازده کل اوراق بهادار را مستقیما ناشی از تغییرات بازار یا اقتصاد میداند. این ریسک غیرقابل کنترل هست بنابراین کاهش پذیر هم نخواهد بود. منابع این ریسک عبارت است از ریسک تورم، ریسک نرخ بهره، ریسک بازار و گاها ریسک سیاسی.
این ریسک قابل کنترل و کاهش پذیر است و شامل آن تغییرپذیری در بازده اوراق بهادار هست که به تغییرپذیری کلی بازار یا اقتصاد بستگی ندارد و از فاکتورهای درونی یک شرکت اثر میگیرد. لذا میتوان از طریق استراتژیهایی مثل متنوع سازی این ریسک را کاهش داد.
آیا میتوان گفت که سرمایه گذاران به دنبال حداقل کردن ریسک خود هستند؟
خیر! به این دلیل که حداقل کردن میزان ریسک، مخصوصا نرخ بازده پایین، دارای هزینههایی است. حداقل کردن ریسک به نگهداری داراییهای بدون ریسک مثل پسانداز و اوراق خزانه منجر میشود. در حالی که کسانی که سرمایه گذاری میکنند علاقهمند هستند رابطهای منطقی بین ریسک و بازده خود ایجاد کنند.
سرمایهگذاری چیست؟
یکی از مهمترین دغدغه های انسان مسائل مالی است و بیشتر فعالیتهای انسان امروزی در راستای تامین منابع مالی مورد نیاز برای فراهم کردن هزینه های زندگی است. برای کسب درآمد راه های زیادی وجود دارد. یکی از هوشمندانه ترین روش ها برای تامین هزینه ها و پوشش مسائل مالی، سرمایهگذاری است.
همانطور که میدانید هر فردی میتواند ساعت های طولانی به سختی کار کند و درامد خوبی هم از کار خود داشته باشد، اما سرمایهگذار کسی است که در واقع عمل ((هوشمندانه کار کردن نه سخت کار کردن)) را انجام میدهد و اگر این کار را با روش درستی انجام دهد، میتواند از آن بعنوان یک منبع درآمد بسیار قوی در کنار کسب و کار شخصی خود استفاده کند و به اصطلاح سرمایهگذاری کند.
اگر شما هم دوست دارید در این مورد دانش خود را افزایش داده و با انواع مختلف سرمایهگذاری آشنا شوید، در این دوره آموزشی از فراسرمایه با ما همراه باشید.
وارن بافت (ششمین فرد ثروتمند در دنیا و سرمایه گذار بزرگ آمریکایی) دراین رابطه میگوید:
((هرگز روی یک منبع درآمد اتکا نکنید، سرمایهگذاری انجام دهید تا منبع دیگری ایجاد کنید.))
معانی دیگر سرمایهگذاری
در علم مالی، سرمایهگذاری یک دارایی مالی است، مانند سهام یک شرکت و با این نیت خریداری می شود که در آینده ارزش آن افزایش یافته و با فروش آن دارایی در قیمتی بالاتر سود مشخصی بدست می آید.
یکی دیگر از تعریف های سرمایهگذاری اولویت بخشیدن به آینده مالی است. طبیعتا خرید وسایل منزل، سفر و تفریح همیشه هیجان انگیز است؛ اما گاهی افراد ترجیح میدهند که پول خود را بجای خرج کردن در امور مختلف آن را برای آینده شان پس انداز کنند. برای داشتن یک سرمایهگذاری خوب و سود آور باید هوش اقتصادی خوبی داشته باشید. علاوه بر آن مطالعه نکاتی در رابطه با اصول سرمایهگذاری به شما کمک میکند تا بتوانید بهترین تصمیم را برای اموال خود بگیرید.
قدم اول برای شروع سرمایهگذاری
یک سرمایهگذار موفق و خبره قبل از اینکه سرمایهگذاری را شروع کند به کسب تخصص میپردازد. درواقع برای یک سرمایهگذاری خوب و پرسود، باید با انواع فرصت های سرمایهگذاری آشنا باشید و اطلاعات کافی و مورد نیاز از میزان ریسک پذیری آنها، مدت زمان انتظار برای سود، میزان نقدینگی و دیگر ویژگی های هر یک از آن ها داشته باشید. اهمیت این موضوع بقدری بالاست که بسیاری از سرمایه داران بزرگ توصیه میکنند تنها زمانی اقدام به سرمایهگذاری کنید که دقیقا بدانید برنامه و هدف شما از سرمایهگذاری چیست.
بنجامین گراهام در کتاب سرمایهگذار باهوش روش اثبات شده سرمایهگذاری و سیستمی کامل و تایید شده ای را مطرح میکند. او معتقد است تمام کاری که باید برای یک سرمایه گذاری خوب انجام دهید، آموختن نحوه بکارگیری آن سیستم است.
روش های مختلف سرمایهگذاری
سرمایهگذاری روش های مختلفی دارد، که این روش ها با توجه به چند فاکتور مشخص میشوند. فاکتور هایی مانند میزان علم و منابع ریسک در سرمایهگذاری دانش سرمایهگذار، زمان سرمایهگذار، بازدهی و برخی پارامتر های دیگر که همگی این ها میتواند در اینکه چه نوع سرمایهگذاری برای شما مناسب است تاثیر مهم و بسزایی داشته باشند.
1.سرمایهگذاری مستقیم
در این نوع سرمایه گذاری شما مستقیما مدیریت سرمایه گذاری را به عهده میگیرید. مثلا شخصی که با پس انداز شخصی خود کارگاهی را راه اندازی میکند، روش مستقیم را انتخاب کرده است.
2.سرمایهگذاری غیرمستقیم
برخی اوقات هم افراد سرمایه خود را به شخص دیگری واگذار میکنند تا سرمایهگذاری را انجام دهند که به این روش، غیرمستقیم میگویند.
ریسک پذیری در روش مستقیم بیشتر است. چراکه همه افراد توانایی و شناخت کافی برای سرمایهگذاری ندارند. برای کسانی که به تازگی میخواهند سرمایهگذاری را شروع کنند روش غیر مستقیم بهتر است. برای مثال در روش سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار، افراد تازه وارد که دانش کافی ندارند میتوانند سرمایه خود را به افرادی که تجربه و دانش بالایی در زمینه ی بورس اوراق بهادار دارند، بسپارند. به این افراد با تجربه و آگاه سبدگردان و این عمل را سبدگردانی مینامند.
فرصت های مختلف برای سرمایهگذاری
تا اینجا با روش های مختلف سرمایهگذاری آشنا شدیم. در اقتصاد ایران به دلیل وجود نوسانات زیاد نرخ تورم، بسیاری از افراد از سرمایهگذاری بعنوان روشی درامدزا استفاده میکنند. اگر بخواهیم چند نمونه از مهم ترین فرصت های سرمایهگذاری را نام ببریم؛ باید به بازار پول، بازار سرمایه، بازار مسکن، بازار سکه، بازار طلا، بازار ارز و استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا و پرریسک اشاره کنیم.
هر کدام از این فرصت ها ویژگی های متفاوتی دارند. بعضی از آنها به روش مستقیم و بعضی به روش غیر مستقیم انجام میشوند و یا مدت زمان انتظار آن ها برای سوددهی با یکدیگر متفاوت است، بعضی ریسک پذیری پایین تر و بعضی ریسک پذیری بالاتری دارند.
اگر قصد دارید یکی از این فرصت ها را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید، باید ابتدا به مقایسه 8 فرصت برای سرمایهگذاری بپردازید تا بتوانید بهترین فرصت برای سرمایهگذاری را انتخاب کنید.
هدف از سرمایهگذاری چیست؟
هدف اصلی از سرمایهگذاری کسب پول است. در واقع هدف اصلی بهبود رفاه و اسایش فعلی و آینده مالی است. وجوهی که برای سرمایهگذاری استفاده می شود میتواند شامل دارایی های فعلی فرد یا مبالغ وام گرفته شده و پس انداز باشد. سرمایهگذاران سعی میکنند در زمان حال صرفه جویی کرده و رفاه و اسایش را در آینده خود تضمین کنند. به بیان ساده تر، سرمایهگذاران میخواهند از این طریق سودی را بدست بیاورند.
سرمایهگذاران به چند دسته تقسیم میشوند؟
سرمایهگذاران به 3 دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:
- بعضی افراد ممکن است سرمایهگذاری کنند تا ارزش پول خود را حفظ کنند. پولی که اگر بر روی آن سرمایهگذاری نشود، در طول زمان ممکن است با نوسانات تورم، ارزش کمتری پیدا کند. کسی که میخواهد ارزش پول خود را حفظ کند، سرمایهگذاریهایی با ریسک پذیری پایین و کم سود انجام میدهد.
- بعضی افراد به دنبال سود های قابل توجه و بزرگ هستند برای همین هم سرمایهگذاری میکنند.
- شخصی که با هدف کاهش ریسک به دنبال فرصت های دیگر سرمایهگذاری باشد.
هر یک از این افراد با توجه به خصوصیات و میزان ریسک پذیری خود میتوانند یکی از فرصت های سرمایهگذاری را انتخاب کنند.
برای شروع سرمایهگذاری چه مراحلی را باید طی کنیم؟
برای شروع کافیست مراحل زیر را طی کنید:
1.تعیین اهداف و افق( کوتاه یا بلند مدت) سرمایهگذاری
برای انتخاب یک سرمایهگذاری خوب ابتدا شما باید برنامه زمانی برای خود داشته باشید. مدت سرمایهگذاری را میتوان به کوتاه مدت یا حداکثر تا یک سال و بلندمدت یا بیش از یک سال تقسیم کرد. ابتدا باید هدف منابع ریسک در سرمایهگذاری زمانی برای سرمایهگذاری خود در نظر بگیرید.
2. تعیین ریسک قابل قبول برای سرمایهگذار
در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود. برای شروع سرمایهگذاری باید ابتدا میزان ریسک پذیری خودتان را مشخص کنید.
3. محاسبه ریسک و بازده مورد انتظار از سرمایهگذاری
ریسک و بازدهی مناسب از نظر هر فردی متفاوت است. ممکن است یک نفر حاضر باشد برای دستیابی به بازدهی بالا دست به ریسک های بزرگی بزند و در مقابل فردی همواره محتاطانه عمل کند و به همان نسبت هم سود کمی از سرمایهگذاری خود دریافت کند.
4. تخصیص منابع به سرمایه گذاری
در مرحله آخر وقت آن رسیده که منابع خود را به سرمایهگذاری اختصاص دهید.
جمعبندی:
به بیان ساده سرمایهگذاری یک راه هوشمندانه برای کسب درآمد و پوشش هزینه های زندگی محسوب میشود. هدف اصلی آن کسب پول است و روش های مختلفی دارد. برای شروع یک سرمایهگذاری خوب و سودمند باید با توجه به پارامتر هایی مثل ریسک پذیری، میزان سرمایه، هدف زمانی بهترین فرصت برای سرمایهگذاری را شناسایی کنیم و سپس اقدام به انجام آن نماییم.
ریسک سرمایه گذاری مجدد (Reinvestment Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
هنگام سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، مفهوم ریسک به احتمال از بین رفتن ارزش یک دارایی اشاره دارد، بدین معنی که دارایی فرد سرمایه گذار، ارزش خود را از دست بدهد. انواع مختلفی از ریسک ها وجود دارد که سرمایه گذاران در معرض آن ها قرار دارند اما راه های زیادی همچون متنوع سازی دارایی نیز برای مدیریت این ریسک های سرمایه گذاری وجود دارد. در این مقاله ما به یکی از ریسک های رایج در بازار سرمایه تحت عنوان ریسک سرمایه گذاری مجدد می پردازیم و عوامل ایجاد کننده ی آن و نحوه ی محاسبه و مدیریت آن را شرح می دهیم.
ریسک سرمایه گذاری مجدد (Reinvestment Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
ریسک سرمایه گذاری مجدد
هنگام سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، مفهوم ریسک به احتمال از بین رفتن ارزش یک دارایی اشاره دارد، بدین معنی که دارایی فرد سرمایه گذار، ارزش خود را از دست بدهد. انواع مختلفی از ریسک ها وجود دارد که سرمایه گذاران در معرض آن ها قرار دارند اما راه های زیادی همچون متنوع سازی دارایی نیز برای مدیریت این ریسک های سرمایه گذاری وجود دارد، ولی برای از بین بردن کامل این ریسک ها راهی قطعی وجود ندارد.
با این منابع ریسک در سرمایهگذاری حال اطلاع از منابع مختلف ریسک به سرمایه گذاران کمک می کند تا بهتر بتوانند سرمایه ی خود را هنگام ایجاد سبدی از دارایی های مختلف به طور دقیق ارزیابی نمایند و آن را به نحوی بهینه افزایش دهند. در این مقاله ما به یکی از ریسک های رایج در بازار سرمایه تحت عنوان ریسک سرمایه گذاری مجدد می پردازیم و عوامل ایجاد کننده ی آن و نحوه ی محاسبه و مدیریت آن را شرح می دهیم.
ریسک سرمایه گذاری مجدد چیست و چه زمانی ظاهر می شود؟
برای تعریف ریسک سرمایه گذاری مجدد ابتدا باید مفهوم خود سرمایه گذاری مجدد را درک کنیم. سرمایه گذاری مجدد یا Reinvestment به این معنی است که به جای آنکه معادل نقدی سود حاصل از سرمایه گذاری روی سهام یا صندوق های سرمایه گذاری مستقیماً دریافت گردد، از آن برای خرید سهم یا واحدهای اضافی استفاده شود. این کار به معنی سرمایه گذاری مجدد سود سهام برای خرید سهام اضافی است که راهی مناسب برای افزایش ارزش یک سهام یا صندوق سرمایه گذاری است. (1)
اما ریسک سرمایه گذاری مجدد چیست؟ ریسک سرمایه گذاری مجدد بیشتر در مورد اوراق بهادار با درآمد ثابت مصداق دارد زیرا اگر نرخ سود سهام یا یک صندوق سرمایه گذاری به مرور زمان کاهش پیدا کند، سرمایه گذار دیگر نخواهد توانست سودهای دریافتی اش را مجدداً با همان نرخ اولیه سرمایه گذاری نماید و باید به نرخ های سود جدید که کمتر از نرخ سود اولیه هستند راضی شود. (2)
برای درک بهتر از یک مثال فرضی استفاده می کنیم. فرض کنید یک فرد سرمایه گذار سهام یک صندوق سرمایه گذاری مشترک را خریداری می کند که حدود ۵ درصد سود دارد. این سرمایه گذار ۱۰۰هزار دلار را با هدف ۵ ساله با پیش بینی دریافت ۵ هزار دلار سود سالانه خریداری می نماید. اما در این دوره ی ۵ ساله نرخ سود سالانه ی سهام مورد نظر به ۲ درصد کاهش می یابد. اگر طبق توافق نامه ی اولیه، سرمایه گذار اصل پول خود و حتی ۵ درصد سود سالیانه را نیز دریافت کند و با سود دریافتی اش سهام جدیدی از آن صندوق سرمایه گذاری را بخرد مشکل اینجاست که سهام خریداری شده ی جدید دیگر مشمول ۵ درصد سود سالیانه نیست و تنها ۲ درصد سود به آن تعلق می گیرد.
اگر مجدداً نیز اتفاقی بیفتد که نرخ بهره بالا برود، ارزش اصل سرمایه اش کاهش می یابد. اگر سرمایه گذار پیش از موعد به سرمایه اش احتیاج پیدا کند و بخواهد آن را پیش از موعد نقد کند و قبل از سر رسید، اوراق قرضه ی خود را بفروشد، آن گاه بخشی از اصل سرمایه ی خود را نیز از دست می دهد. زیرا طبق فرمولی شناخته شده، با افزایش نرخ بهره، ارزش اوراق قرضه سقوط می کند تا بازده فعلی آن برابر با بازده اوراق جدید باشد که سود بیشتری دارد.
ریسک سرمایه گذاری مجدد با اوراق قابل تماس نیز رخ می دهد. «قابل تماس» به این معنی است که صادرکننده می تواند اوراق را قبل از سررسید پرداخت کند.
یکی از منابع ریسک در سرمایهگذاری دلایل اصلی نام گذاری اوراق قرضه به این نام این است که از زمان انتشار اوراق قرضه نرخ بهره کاهش می یابد و شرکت یا دولت هم سپس می توانند اوراق جدیدی را با نرخ های پایین تر صادر کنند و در نتیجه تفاوت بین نرخ بالاتر و نرخ پایین تر جدید را پس انداز می کنند.
صادرکننده این را می داند و این بخشی از قرارداد است که سرمایه گذار هنگام خرید اوراق مشارکت با آن موافقت می کند، اما متأسفانه این بدان معنی است که یک بار دیگر، سرمایه گذار مجبور است پول نقد خود را دوباره با نرخ غالب پایین تر به کار اندازد. (2)
عوامل مؤثر بر ریسک سرمایه گذاری مجدد
سر رسید اوراق قرضه
نرخ کوپن اوراق قرضه
اوراق قرضه ای با کوپن صفر در واقع هیچ ریسک سرمایه گذاری مجددی ندارد زیرا هیچ گونه کوپن موقت پرداخت نمی شود و تمام پول به گونه ای است که در خود اوراق قرضه سرمایه گذاری می شود و مبلغ در پایان پرداخت می گردد. به خصوص اگر اوراق قرضه تا زمان سر رسید نگه داشته شود این موضوع صادق است. (4)
نحوه ی محاسبه ریسک سرمایه گذاری مجدد
بیایید فرض کنیم که یک سرمایه گذار یک کوپن ۱۵ ساله با ۸ درصد سود سالانه را به صورت مشترک خریداری کرده است. اگر نرخ سود تا سر رسید ثابت بماند، از آنجا که هیچ سود یا ضرر سرمایه ای وجود ندارد، نرخ سود اوراق بهادار نیز ۸ درصد خواهد بود. ما می توانیم کل ارزش آینده ی کلیه ی جریان های نقدی حاصل از این اوراق را به شرح زیر محاسبه کنیم:
ارزش آینده ی آن به دلار برابر است با ۱۰۰ دلار ضرب در ۳۰ (۱.۰۴) که برابر است با ۳۲۴.۳۴ دلار.
این ارزش از ۱۰۰ دلار اصل پول و ۲۲۴.۳۴ دلار کل درآمد کوپن و سرمایه گذاری مجدد است. در واقع اگر درآمد حاصل از سرمایه گذاری مجدد وجود نداشته باشد، درآمد کوپن فقط ۱۲۰ دلار خواهد بود. به یاد داشته باشید که هیچ سود سرمایه ای وجود ندارد، بنابراین تساوی زیر از درآمد سرمایه گذاری مجدد بدست می آید.
۲۲۴.۳۴ - ۱۲۰ = ۱۰۴.۳۴ دلار
این پولی است که با سرمایه گذاری پرداخت های دوره ای کوپن در ۸ درصد سود ثابت به دست می آید. اگر کوپن ها با ۸ درصد سود سرمایه گذاری نشوند، سرمایه گذار قادر به تحقق سود ۸ درصدی نخواهد بود. (5)
تاثیر ریسک سرمایه گذاری مجدد بر بازار سهام
ریسک یک اصل دائمی در بازار سرمایه است، زیرا بخشی جدایی ناپذیر از بازار سهام است. ریسک های موجود مختلف از جمله ریسک سرمایه گذاری مجدد در بازار سرمایه بر رفتار معامله گران در بورس تاثیر می گذارد. سرمایه گذاران برای ارزیابی خطر کاهش درآمد حاصل از دارایی خود با مشکل روبرو هستند. درآمد، به طور کلی باید بهینه باشد و کسانی که نسبتاً ریسک های اقتصادی از جمله ریسک سرمایه گذاری مجدد را در نظر گرفته و آن را مدیریت می نمایند، به بهترین نحو در کسب درآمد از بازار سهام اولویت می یایند.
گاهی اوقات افراد تنها به دلیل پیشنهاد آشنایان اقدام به سرمایه گذاری در صندوق اوراق قرضه ای می نماید که ممکن است با ریسک سرمایه گذاری مجدد بالایی همراه باشد و سرمایه گذار با زیان رو به رو گردد. در نتیجه ی این اتفاق اعتماد سرمایه گذاران بر بازار سهام و صندوق های سرمایه گذاری مشترک کاهش می یاید و با خروج سرمایه گذار نقدینگی این بازارها کاهش می یاید. (6)
چگونه می توان ریسک سرمایه گذاری مجدد را مدیریت کرد؟
سرمایه گذاران می توانند با سرمایه گذاری در اوراق بهادار بلند مدت، ریسک سرمایه گذاری مجدد را حذف کنند. اما متأسفانه، با این کار نیز پرتفوی را در معرض ریسک حتی بیشتری در رابطه با نرخ بهره قرار می دهند. یکی دیگر از کارهایی که سرمایه گذاران ممکن است گاهی انجام دهند این است که سعی کنند با سرمایه گذاری در اوراقی با بازده بالا، درآمد سود از دست رفته را تأمین نمایند. این یک استراتژی قابل درک، اما شبهه آور است، زیرا همه به خوبی می دانند که وقتی اقتصاد به خوبی پیش نرود، اوراق قرضه با نرخ های بالا ناخواسته شکست می خورند که به طور کلی با یک محیط کم بهره هم تراز می شود.
یک راه بهتر برای کاهش حداقل بخشی از خطر سرمایه گذاری مجدد، ایجاد «نردبان اوراق قرضه» است که پرتفویی با دارایی های اوراق بهادار با تاریخ های سررسید متفاوت است. از آنجا که بازار اساساً یک چرخه است، نرخ بهره بالا خیلی پایین می رود و دوباره افزایش می یابد. پس این شانس وجود دارد که فقط برخی از اوراق قرضه ی سرمایه گذار در یک محیط کم بهره با کاهش نرخ بهره مواجه شوند و این معمولاً می تواند با اوراق قرضه ی دیگری که نرخ بهره ی آن ها بالا می رود، جبران شود.
سرمایه گذاری در صندوق های اوراق بهادار که به طور فعال اداره می شوند، ممکن است تأثیر ریسک سرمایه گذاری مجدد را کاهش دهد، زیرا مدیر صندوق می تواند اقدامات مشابهی را برای کاهش ریسک انجام دهد. با این حال، با گذشت زمان، بازده صندوق های اوراق بهادار با افزایش و کاهش در بازار روبرو می شوند، بنابراین صندوق های اوراق بهادار اداره شده ی فعال فقط محافظت محدودی در برابر ریسک سرمایه گذاری دارند.
یکی دیگر از استراتژی های ممکن سرمایه گذاری مجدد در سرمایه گذاری هایی است که به طور مستقیم از افت نرخ بهره، تحت تأثیر قرار نمی گیرند. به طور کلی یک هدف از سرمایه گذاری ها این است که آن ها را تا حد ممکن به هم ربط ندهند. اگر این استراتژی با موفقیت اجرا شود، به این هدف دست می یابد. اما این مستلزم درجه ای از پیشرفت و تجربه در سرمایه گذاری است که بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی از آن برخوردار نیستند. (3)
نتیجه گیری و جمع بندی
محاسبه ی قیمت اوراق بهادار به عنوان ارزش فعلی همه ی جریان های نقدی آینده، بر اساس این فرض است که تمام جریان های نقدی آینده با نرخ سود سالیانه ی ثابت یا نرخ بازده مورد انتظار، سرمایه گذاری می شوند. حتی کوچکترین تغییر نرخ بازار بر این محاسبه تأثیر می گذارد و سرانجام این تأثیر بر دارایی مالی سرمایه گذار نمایان خواهد شد. سرمایه گذاری بر روی یک اوراق بهادار خوب که از پیش در مورد آن تحقیق شده باشد در کاهش ریسک سرمایه گذاری از جمله ریسک سرمایه گذاری مجدد تا حدود زیادی کمک کننده است اما حذف کامل این ریسک هیچ گاه امکان پذیر نیست.
در این مقاله ما به بررسی کامل ریسک سرمایه گذاری مجدد و عوامل تاثیر گذار بر آن پرداختیم و همچنین نحوه ی محاسبه ی آن و روش هایی برای مدیریت این ریسک را نیز ارائه نمودیم.
امید است که با شناخت ریسک های این چنینی و داشتن علم و اطلاع کامل از نحوه ی تاثیرات این ریسک ها بر دارایی مالی شما سرمایه گذاران محترم، بتوان از گرفتار آمدن در دام این خطرها اجتناب نمود و با یک سرمایه گذاری با دیدی باز، شما نیز بتوانید به سودهای قابل توجه از طریق سرمایه گذاری در بازار سهام برسید.
دیدگاه شما