سیگنال های اندیکاتور معاملات


تشخیص الگوی چکش یا هر الگوی کندلی دیگر نمی‌تواند به تنهایی سیگنال ورود به معامله تلقی شود. شما باید منتظر یک کندل تاییدی باشید تا به شما سیگنال ورود به معامله را بدهد. به عنوان مثال در تصویر بالا شما بعد از مشاهده الگوی چکش وارد معامله نمی‌شوید بلکه صبر می‌کنید تا کندل بعدی تغییر روند را تایید کند و سپس وارد معامله می‌شوید. این کار باعث کاهش ریسک معاملات و افزایش احتمال موفقیت شما می‌شود، اگرچه ممکن است با این روش، مقداری سود شما کاهش یابد.
همینطور که در تصویر می‌بینید، الگوی چکش با دایره آبی مشخص شده است. این نوع الگو عموما به‌عنوان سیگنال معکوس‌شدن روند درنظر گرفته می‌شود. اما بدون یک کندل تاییدیه بعدی، این الگو می‌تواند سیگنال اشتباه را صادر کند. در این مورد خاص، سیگنال ورود زمانی صادر میشود که کندل تاییدیه در مقداری بالاتر از سطح بسته‌شدن کندل چکش بسته شود. این سازوکار می‌تواند نشان‌دهنده یک روند صعودی قوی‌تر و تاییدیه‌ای برای الگوی چکش تلقی شود.
معامله‌گران اغلب به دنبال چندین سیگنال برای انجام یک معامله معتبر هستند مانند اندیکاتورها، الگوهای شمعی، پرایس اکشن و اخبار. اما برای این مقاله ما بخش‌های مختلف استراتژی را از یکدیگر تفکیک کردیم تا بتوانیم راحت تر به آنها بپردازیم.

نقطه ورود به معامله را چگونه تعیین کنیم؟ معرفی سه استراتژی برای ورود

نقطه ورود به بازار فارکس، سطح یا قیمتی است که در آن یک معامله‌گر وارد معامله خرید یا فروش می‌شود. تصمیم‌گیری در مورد نقطه ورود در فارکس به دلیل اینکه متغیرهای ورودی فراوانی بازار را به حرکت در‌می‌آورند، بسیار پیچیده است. در این مقاله قصد داریم نحوه پیدا کردن نقطه ورود مناسب و راه‌کارهای آن را شرح دهیم:
برای ورود به فارکس می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید.

چه زمانی بهترین زمان برای ورود به یک معامله فارکس است؟

بهترین زمان برای ورود به یک معامله به استراتژی و سبک معاملاتی شما وابسته است. برای مشخص کردن زمان ورود به معامله، چندین روش و رویکرد متفاوت وجود دارد. ما در اینجا تنها به سه مورد از آنها که اکثر معامله‌گران از‌ آن استفاده می‌کنند، می‌پردازیم.

استراتژی شماره یک:

کانال‌های روند
خطوط روند ابزار‌هایی فاندامنتال هستند که توسط تحلیل‌گران تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد تا سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنند. در مثال زیر قیمت یک حرکت صعودی را با توجه به سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر نشان می‌دهد. این نشان دهنده یک روند است که در آن معامله‌گران در نقاط حمایتی اقدام به خرید کرده و در نقاط مقاومت اقدام به برداشت سود می‌کنند. هنگامی‌که قیمت این سطوح کلیدی مقاومتی یا حمایتی را می‌شکند، معامله‌گران باید منتظر یک بریک اوت یا تغییر در روند باشند.

استراتژی شماره ۲:

الگوهای شمعی
الگوهای شمعی، ابزار بسیار قدرتمندی برای پیدا کردن نقاط و سیگنال های ورود در فارکس هستند که توسط اکثر معامله‌گران استفاده می‌شوند. الگوهایی مانند کندل پوششی (اینگولف) و یا الگوی ستاره دنباله دار اغلب توسط معامله‌گران باتجربه استفاده می‌شود. در مثال زیر الگوی کندل چکشی را می‌توان مشاهده کرد. همانطور که می‌بینید نقطه ورود پس از مشاهده کندل تایید خواهد بود.

تشخیص الگوی چکش یا هر الگوی کندلی دیگر نمی‌تواند به تنهایی سیگنال ورود به معامله تلقی شود. شما باید منتظر یک کندل تاییدی باشید تا به شما سیگنال ورود به معامله را بدهد. به عنوان مثال در تصویر بالا شما بعد از مشاهده الگوی چکش وارد معامله نمی‌شوید بلکه صبر می‌کنید تا کندل بعدی تغییر روند را تایید کند و سپس وارد معامله می‌شوید. این کار باعث کاهش ریسک معاملات و افزایش احتمال موفقیت شما می‌شود، اگرچه ممکن است با این روش، مقداری سود شما کاهش یابد.
همینطور که در تصویر می‌بینید، الگوی چکش با دایره آبی مشخص شده است. این نوع الگو عموما به‌عنوان سیگنال معکوس‌شدن روند درنظر گرفته می‌شود. اما بدون یک کندل تاییدیه بعدی، این الگو می‌تواند سیگنال اشتباه را صادر کند. در این مورد خاص، سیگنال ورود زمانی صادر میشود که کندل تاییدیه در مقداری بالاتر از سطح بسته‌شدن کندل چکش بسته شود. این سازوکار می‌تواند نشان‌دهنده یک روند صعودی قوی‌تر و تاییدیه‌ای برای الگوی چکش تلقی شود.
معامله‌گران اغلب به دنبال چندین سیگنال برای انجام یک معامله معتبر هستند مانند اندیکاتورها، الگوهای شمعی، پرایس اکشن و اخبار. اما برای این مقاله ما بخش‌های مختلف استراتژی را از یکدیگر تفکیک کردیم تا بتوانیم راحت تر به آنها بپردازیم.

استراتژی شماره سه

نقاط شکست
استفاده از نقاط شکست یکی از پرکاربرد ترین ابزارها برای دریافت سیگنال ورود است که توسط معامله‌گران استفاده می‌شود. این استراتژی شامل شناسایی سطوح کلیدی و استفاده از آنها به عنوان یک سیگنال برای ورود به معاملات است. تجربه در پرایس اکشن کلید موفقیت در استفاده از استراتژی نقطه شکست است. مبنای معامله بر اساس نقطه شکست قیمت‌هایی است که فراتر از سطوح مشخص شده برای مقاومت و یا حمایت حرکت می‌کنند.
سادگی استفاده از این استراتژی آن را به یکی از مناسب‌ترین استراتژی‌ها برای معامله‌گران تازه‌کار تبدیل کرده است. مثال زیر یک سطح کلیدی حمایت (خط قرمز) را نشان می‌دهد که پس از آن یک شکست رخ می‌دهد و باعث افزایش قیمت دارایی می‌شود. نقطه ورود جایی است که قیمت، سطح حمایتی را می‌شکند. در سایر موارد، معامله‌گران باید به دنبال کندل تایید بعد شکسته شدن سطح کلیدی باشند.

اندیکاتورهای محبوب برای شناسایی نقاط ورود

محبوب‌ترین اندیکاتورهای ورود با استراتژی معاملاتی اتخاذ شده ارتباط مستقیم دارند. عموما از اندیکاتورها برای تایید استراتژی ورود استفاده می‌شود. جدول زیر برخی از بهترین اندیکاتور‌ها و همچنین نحوه استفاده از آنها را نشان می‌دهد.

کاربرد

اندیکاتور

این اندیکاتور نقاط اشباع خرید و اشباع فروش را مشخص می‌کند. بیشتر در بازارهای نوسانی و رونددار موثر است

با استفاده از چند اندیکاتور میانگین متحرک (یکی طولانی مدت و دیگری کوتاه مدت) به دنبال نقاط برخورد این اندیکاتورها برای تعیین سیگنال ورود هستیم.

(Moving Average (MA

بهترین عملکرد را در بازارهای نوسانی و رونددار دارد. نقطه تقاطع این اندیکاتور برای ورود در جهت جهت روند استفاده می‌شود.

معاملات با کمک چند اندیکاتور

اکنون که می دانید چگونه برخی از رایج ترین اندیکاتورهای نمودار کار می کنند، شما آماده اید که بنشینید و با چند مثال دست و پنجه نرم کنید. با این حال بهتر است برخی از این اندیکاتور ها را ترکیب کنیم و ببینیم چگونه سیگنال های معاملاتی توسعه می یابد.

در یک دنیای کامل، ما می توانیم سیگنال های اندیکاتور معاملات فقط یکی از این اندکاتورها را اننتخاب کنیم و به طور جدی با آنچه که این اندکاتور به ما می گوید، معامله کنیم. مشکل این است که ما در یک جهان کامل زندگی نمی کنیم و هر یک از این اندکاتورها دارای نقایصی هستند.

به همین دلیل است که بسیاری از معامله گران اندیکاتورهای مختلف را با هم ترکیب می کنند تا بتوانند روند کار یکدیگر را بررسی کنند.آنها ممکن است 3 اندیکاتور متفاوت داشته باشند و آن ها معامله نخواهند کرد، مگر اینکه همه 3 اندکاتور به آن ها یک سیگنال واحد بدهند.

Bollinger Bands + Stochastic

در این مثال اول، ما باندهای بولینگر و Stochastic را در نمودار 4 ساعته یورو/دلار داریم. از آنجا که بازار به نظر می رسد که بازار دارد به سمت چپ یا راست می رود، ما بهتر است مراقب جهش های بولینگر باشیم. سیگنال های فروش با کمک باند بولینگر و Stochastic را بررسی کنید.

معاملات با کمک چند اندیکاتور معاملات اسکالپ به وسیله ابرهای ایچیموکو

یورو/دلار بالا می رود صعود می کند تا به بالای گروه می رسد، که معمولا به عنوان یک سطح مقاومت عمل می کند. در عین حال، Stochastic به منطقه خرید بیش از حد رسیده است و این نشان می دهد که قیمت به زودی می تواند کاهش یابد. و بعد چه اتفاقی می افتد؟

یورو / دلار آمریکا در حدود 300 پیپ کاهش پیدا کرد و اگر فروش را انجام دهید، سود خوبی نصیبتان می شود. بعدها قیمت تا پایین باند حرکت می کند، که معمولا به عنوان یک سطح پشتیبانی عمل می کند. این بدان معنی است که جفت ارز می تواند با Stochastic از منطقه فروش بیش از حد، جهش کند. این بدان معنی است که ما باید خرید را انجام دهیم.

RSI + MACD

در اینجا این باریم مثال دیگر با RSI و MACD می آوریم. هنگامی که RSI به منطقه اشباع خرید رسید و یک سیگنال فروش داد، MACD به زودی با یک تقاطع رو به پایین دنبال می شود که همچنین یک سیگنال فروش است و همانطور که می بینید، قیمت از آنجا کاهش می یابد.

معاملات با کمک چند اندیکاتور آموزش سطوح حمایت و مقاومت

بعدها، RSI به منطقه اشباع فروش رسیده و یک سیگنال خرید داده است. چند ساعت پس از آن، MACD یک روند متقاطع رو به بالا را ایجاد کرده که همچنین یک سیگنال خرید است. از آنجا، قیمت باعث یک صعود دائمی شده و پیپ های بیشتر برای ما به ارمغان می آورد!

شما احتمالا در این مثال متوجه شده اید که سیگنال های اندیکاتور معاملات RSI سیگنال هایی را جلوتر از MACD نشان می دهد. به دلیل ویژگی های مختلف و فرمول های جادویی برای اندکاتورها، برخی واقعا سیگنال های اولیه را سریع نشان می دهند در حالی که دیگران با کمی تأخیر سیگنال ها را نشان می دهد.

ما می توانیم به شما بگویم که ما دوست داریم از MACD ، Stochastic و RSI استفاده کنید، اما شما ممکن است اندکاتورهای دیگری را ترجیح دهید. هر تریدر در دنیای بیرون تلاش کرده است که “ترکیب جادویی” اندکاتورها را پیدا کند که در هر زمان سیگنال های مناسب را به آن ها بدهد، اما حقیقت این است که چنین چیزی وجود ندارد.

ما از شما می خواهیم که هر اندکاتور را به صورت خودآموز مطالعه کنید تا زمانی که شما بدانید که گرایشات آن نسبت به حرکت قیمت چگونه رفتار می کند و سپس ترکیب خودتان را آن گونه که درک می کنید، بسازید و آن را با سبک معاملاتی خود، مطابق کنید.

20 اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل تکنیکال- بخش دوم

همانطور که در قسمت اول این مقاله گفته شد، اندیکاتور ها همانند یک چراغ برای تحلیلگران یا معامله گران هستند و با اطلاعاتی که از آنها دریافت میشود مسیر رسیدن به کسب درآمد هموار تر میشود. در این مقاله سعی داریم تا در مورد نوعی خاص تر و حرفه ای تر از اندیکاتور ها که به عنوان اوسیلاتور یا جنبش سنج (نوسان سنج) یاد میشود صحبت کنیم.

اینکه آنها چه هستند، چه آماری ارائه میدهد؛ تعداد و تفاوت های آنها چیست نحوه کار با آنها به چه صورت است؟

خواهید دید که یک شاخص بسیار شبیه به شاخص دیگر است و استفاده از یک شاخص همزمان با شاخص دیگر ابزاری بسیار مفید برای تعیین نقاط سیگنال های اندیکاتور معاملات مهم ورود و خروج است.

اوسیلاتور ها Oscillators

اسیلاتور ها ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل تکنیکال هستند که حد یا محدوده های کم و زیاد را بین دو محدوده شدتی ایجاد می کنند و سپس با ایجاد یک شاخص روند در این محدوده ها نوسان می کنند. معامله گران از شاخص روند برای کسب اطلاع از اشباع خرید در کوتاه مدت و یا کشف مناطق فروش بیش از حد استفاده می کنند. هنگامی که مقدار اوسیلاتور به مقدار فوق العاده خیلی بالایی نزدیک می شود، تحلیلگران فنی این اطلاعات را به معنای خرید بیش از حد تفسیر می کنند و احتمال شروع روند ریزشی را گمانه زنی میکنند. و یا با نزدیک شدن به حد شدتی پایین به آن پی میبرند که بیش از حد، فروش انجام شده و میتواند فرصتی برای شروع روند صعود احتمالی باشد.

این به این معنی است که حجم خرید برای تعدادی از روزهای در حال کاهش است، به این معنی که معامله گران می توانند سهام خود را بفروشند.

پس ارزش واقعی اوسیلاتور هنگامی مطرح هست که سهمی بیش از حد فروش یا خرید رسیده باشد. به عنوان مثال اوسیلاتورها توانایی تشخیص از دست رفتن قدرت خرید و یا فروش رو نمایش دهند.

نحوه کار اوسیلاتور ها

اسیلاتورها به طور معمول همراه با سایر شاخص های تجزیه و تحلیل فنی برای تصمیم گیری در مورد معاملات استفاده می شوند. در تحلیل تکنیکال ، سرمایه گذاران اوسیلاتورها را یکی از مهمترین ابزارهای تکنیکال برای درک می دانند. بیشترین کاربرد آنها برای تحلیلگران، زمانیست که روند مشخصی برای یک اوراق بها دار یا ارز، به سادگی پیدا نمیشود هنگام استفاده تحلیلگر از ابزار های تحلیلی دیگر. به عنوان مثال وقتی یک ارز یا سهام در حال ساید زدن و یا تغییر افقی در نمودار قیمت آن ارز یا سهام هست. یک سرمایه گذار از نوسانگر استفاده کند ، ابتدا دو محدوده ماکسیمم و مینیمم را انتخاب می کنند، سپس، با قرار دادن ابزاری بین این دو محدوده، اوسیلاتوری ایجاد میشود که نوسان می کند و یک شاخص روند ایجاد می کند. سپس سرمایه گذاران از این شاخص روند برای خواندن شرایط فعلی بازار برای آن دارایی خاص استفاده می کنند. وقتی سرمایه گذار می بیند که اسیلاتور از محدوده انتخابی ماکسیمم بیشتر میرود، سرمایه گذار دارایی را به عنوان منطقه اشباع خرید و بالاترین قیمت فعلی تلقی میکند که میتواند منطقه مناسبی برای فروش باشد. در سناریوی مخالف وقنی اوسیلاتور به محدوده مینیمم حرکت میکند و آن را رد میکند، اشباع فروش شناسایی میشود که به معنای رسیدن به کمترین قیمت فعلی است میتواند منطقه مناسبی برای خرید باشد.

چه تعداد اوسیلاتور داریم؟

1. میانگین تحرک Moving average

میانگین تحرک (MA) ابزاری ساده برای تجزیه و تحلیل تکنیکال است که با ایجاد یک قیمت متوسط به طور مداوم به روز شده و داده های قیمت را ثبت میکند. میانگین در یک بازه زمانی خاص گرفته می شود ، مانند 10 روز ، 20 دقیقه ، 30 هفته یا هر دوره زمانی که معامله گر انتخاب می کند.

میانگین تحرک آماری است که میانگین تغییر در یک سری داده را در طول زمان به دست می آورد. در امور مالی ، تحلیلگران فنی معمولاً از میانگین متحرک برای پیگیری روند قیمت ها برای اوراق بهادار خاص استفاده می کنند. روند صعودی در یک میانگین تحرک ممکن است نشان دهنده افزایش قیمت یا حرکت یک اوراق بهادار باشد ، در حالی که روند نزولی میانگین تحرک نشانه کاهش است. امروزه ، طیف گسترده ای از میانگین متحرک برای انتخاب وجود دارد ، از اقدامات ساده گرفته تا فرمولهای پیچیده ای که برای محاسبه کارآمد آنها به یک برنامه رایانه ای احتیاج دارد.

به طور کلی ، تحلیل گران فنی از میانگین های متحرک برای تشخیص اینکه آیا برای یک اوراق بهادار تغییر ناگهانی وجود خواهد داشت یا نه استفاده میکنند و یا اینکه شک خود در مورد حرکتی که ممکن هست پیش رو باشد به یقین تبدیل کنند، به عنوان مثال، اگر قیمت سهام یک شرکت بالاتر از میانگین متحرک 200 روزه خود باشد، این ممکن است به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته شود.

2. میانگین تحرک نمایی exponential moving average

انواع مختلفی از میانگین تحرک برای استفاده در سرمایه گذاری ایجاد شده است. یکی از آنهاEMA یا میانگین تحرک نمایی است که بیشتر برای تحلیلگرانی که به صورت کوتاه مدت تحلیل میکنند و داده های بلند مدت برای آنها ممکن است کم اهمیت تر باشد، مورد استفاده قرار میگیرد.

میانگین متحرک نمایی (EMA) یک شاخص فنی است که قیمت سرمایه گذاری (مانند سهام یا کالا) را با گذشت زمان ردیابی می کند. EMA نوعی میانگین متحرک وزنی (WMA) است که به داده های قیمتی اخیر وزن دهی یا اهمیت بیشتری می بخشد.

معامله گران گاهی اوقات روبان های متحرک را ملاحظه می کنند، یعنی تعداد زیادی از میانگین تحرک را به جای فقط یک میانگین تحرک، روی نمودار قیمت ترسیم می کنند. هرچند که پیچیده به نظر می رسد اما بر اساس حجم گسترده خطوط همزمان، روبان در نمودار بطور آسانی قابل مشاهده است و راهی ساده برای تجسم رابطه پویا بین روندهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را ارائه می دهد. روبان های تحرک برای شناسایی تداوم روند ها، نقاط چرخش و شرایط اشباع خرید و اشباع فروش، تعریف سطوح حمایتی و مقاومتی، توسط تحلیلگران مورد استفاده قرار میگیرند.

هر زمان که میانگین خطوط روبان تحرک در یک نقطه جمع شود، این اندیکاتور ها سیگنال های خرید و فروش را تحریک می کنند. تحلیلگران در مواقعی که میانگین تحرک کوتاه مدت میانگین تحرک بلند مدت را از پایین به سمت بالا قطع میکنند به دنبال خرید هستند و هنگامیکه میانگین تحرک کوتاه مدت میانگین تحرک بلند مدت را از بالا به سمت پایین قطع کند بدنبال فروش اوراق هستند.

3. اوسیلاتور تصادفی stochastic oscillator

یک اوسیلاتور تصادفی یک شاخص حرکت است که قیمت بسته شدن خاص یک اوراق بهادار را با طیف وسیعی از قیمت های آن اوراق در یک دوره خاص مشخص مقایسه می کند. این اندیکاتور همچنین بر روی حرکت قیمت، متمرکز است و می تواند برای شناسایی میزان خرید بیش از حد و فروش بیش از حد سهام ، شاخص ها ، ارزها و بسیاری دیگر از دارایی های سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گیرد. حساسیت اوسیلاتور به حرکات بازار، با تنظیم دوره زمانی یا با استفاده از میانگین تحرک MA آن تغییر داد.

فرمول اوسیلاتور تصادفی:

%K=(C - L14 / H14 – L14) * 100

C: آخرین قیمت بسته شدن

L14 : کمترین قیمت مورد معامله در 14 دوره معاملاتی گذشته

H14 : بیشترین قیمت مورد معامله در 14 دوره معاملاتی گذشته

%K : مقدار فعلی برای اوسیلاتور تصادفی

قابل ذکر است، K% گاهی اوقات به عنوان نشانگر تصادفی سریع نامیده می شود. اندیکاتور تصادفی "کند" به عنوان٪D = 3 متحرک میانگین متحرک K% در نظر گرفته می شود.

تئوری کلی این اندیکاتور این است که در یک روند صعودی در بازار، قیمت ها نزدیک به بالاترین قیمت و در یک بازار در روند نزولی نزدیک به پایین ترین قیمت ها بسته می شوند. سیگنالهای معامله هنگامی ایجاد می شوند کهK% از یک میانگین متحرک سه دوره ای عبور کند که به آن D% گفته می شود.

نمودار اسیلاتور تصادفی به طور کلی از دو خط تشکیل شده است: یکی نشان دهنده مقدار واقعی اوسیلاتور برای هر دوره معاملاتی، و دیگری نشان دهنده میانگین تحرک SMA ساده سه روزه آن است. از آنجا که تصور می شود قیمت به دنباله روند موجود حرکت می کند ، تقاطع این دو خط سیگنالی در نظر گرفته می شود که ممکن است یک وارونگی در حال انجام باشد ، زیرا این امر بیانگر یک تغییر بزرگ در روند روز به روز است.

4. میانگین تحرک واگرایی وهمگرایی MACD

میانگین تحرک واگرایی وهمگرایی (MACD) یک شاخص متحرک به دنبال روند است که رابطه بین دو میانگین متحرک MA یک اوراق بهادار را نشان می دهد. MACD با کسر EMA26 از EMA12 محاسبه میشود. نتیجه این محاسبه خط MACD است. سپس یک EMA نه روزه از MACD به نام "خط سیگنال" در بالای خط MACD رسم می شود، که می تواند به عنوان سیگنال های خرید و فروش احتمالی عمل کند. معامله گران ممکن است هنگام عبور MACD از خط سیگنال خود، اوراق بهاداری را خریداری کنند و در صورت عبور MACD از زیر خط سیگنال ، ارواقی را بفروشند. شاخص های متحرک همگرایی میانگین (MACD) را می توان به روش های مختلفی تفسیر کرد ، اما روش های متداول تقاطع خطوط ، واگرایی و افزایش / کاهش سریع است.

MACD هر زمانکه EMA12 که با خط قرمز در نمودار نشان داده میشود بالاتر از EMA26 که با خطی آبی در نمودار نشان داده میشود باشد، مقداری مثبت دارید و هر زمان که EMA12 زیر EMA26 قرار بگیرد مقداری منفی دارد.

مقدار مثبت : زمانیکه خط قرمز بالای خط آبی باشد EMA12 over EMA26 :

مقدار منفی : زمانیکه خط قرمز زیر خط ابی باشد : EMA12 below EMA26

MACD غالباً با هیستوگرام نمایش داده می شود که فاصله بین MACD و خط سیگنال آن را نمودار می کند. اگر MACD بالاتر از خط سیگنال باشد ، هیستوگرام بالاتر از خط مبنای MACD خواهد بود. اگر MACD زیر خط سیگنال خود باشد ، هیستوگرام زیر خط MACD خواهد بود. معامله گران برای تشخیص زمان حرکت صعودی یا نزولی ، از هیستوگرام MACD استفاده می کنند.

یکی از مشکلات اصلی MACD این هست که ممکن هست واگرایی را نشان دهد که معمولا نشان دهنده معکوس شدن روند است اما در واقعیت هیچ روند معکوسی مشاهده نمیشود، در واقع یک مقدار مثبت کاذب ایجاد کرده. مشکل دیگر این است که واگرایی همه معکوس ها را پیش بینی نمی کند. به عبارت دیگر ، بسیاری از وارونگی هایی را پیش بینی میکند که رخ نمیدهند و به اندازه کافی معکوس شدن روند قیمتی را پیش بینی نمیکند. واگرایی "مثبت کاذب" اغلب زمانی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی مرتبا تغییر روند میدهد. به عنوان مثال در زمان هایی روند الگوی مثلثی ایجاد میکند. کاهش سرعت در تغییر روند یا کاهش سرهت روند حرکت باعث میشود که MACD از مقدار شدید قبلی خود فاصله گرفته و به سمت خطوط صفر روانه شود.

5. شاخص مقاومت نسبی RSI

شاخص مقاومت نسبی (RSI) یک شاخص روند است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد و اندازه تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش قیمت اوراق یا ارزها اندازه گیری می کند. این شاخص در ابتدا توسط J. Welles Wilder Jr. تهیه و در کتاب اصلی خود با عنوان "ایده های جدید در سیستم های معاملات تکنیکال. " معرفی شد. تفسیر و استفاده مرسوم از RSI این است که مقادیر 70 یا بالاتر نشان می دهد که یک اوراق بهادار در منطقه اشباع خرید و ممکن است یک سهام و یا یک ارز برای یک روند معکوس یا عقب نشینی اصلاحی قیمت آماده شده باشد و قرائت RSI از 30 یا پایین نشان دهنده وضعیت اشباع فروش و امکان رشد به سمت قیمت های بالاتر باشد و نوید صعود را دهد.

6. نوار بولینگر

بولینگر باندز توسط تاجر مشهور تکنیکال جان بولینگر ساخته شد و تحت حمایت کپی رایت قرار گرفت، که به سرمایه گذاران احتمال بیشتری برای شناسایی صحیح نقاط ماکسیمم و مینیمم قیمت را میدهد. این اندیکاتور ابزاری است برای تحلیل تکنیکال، که توسط مجموعه ای از خط روندها تعریف شده است که 2 مقدار مثبت و منفی را حول یک میانگین تحرک ساده (SMA) تشکیل داده اند که این مقدار های مثبت و منفی هرکدام با تشکیل یک نوار یا باند، بازه جنبشی قیمت را به صورت لحظه ای نشان میدهند. بسیاری از معامله گران معتقدند هرچه قیمت به باند بالاتر نزدیک شود، نمایانگر اشباع خرید و نقطه احتمالی مناسب برای فروش باشد. هرچه قیمت به باند پایین تر نزدیک شود، نمایانگر اشباع فروش و نقطه احتمالی مناسب برای خرید باشد.

برای استفاده صحیح از باند های بولینگر می بایست 22 قانون که توسط جان بولینگر تعریف شده است، رعایت شود که در مقاله ای جداگانه توضیح داده خواهد شد.

فشردگی

مرکز ایده باتدهای بولینگر مبحث فشردگی است. وقتی نوارها به هم نزدیک می شوند و میانگین تحرک را منقبض می سیگنال های اندیکاتور معاملات کنند، فشردگی صورت میگیرد. فشردگی با نمایان کردن دوره ای از نوسانات کم عمق، نوید جهش احتمالی قیمت را میدهد.

و برعکس باند های با فاصله از هم نمایانگر نزدیک شدن احتمالی باند ها در آینده و کم عمق تر شدن بازه نوسانات است.

استراتژی معاملاتی با اندیکاتور MACD

اندیکاتور MACD و استفاده از آن در بین سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار و یا بازارهای مالی دیگر از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد و به همین دلیل از جمله اندیکاتورهای پرکاربرد به حساب می آید.

در بخش های قبل در خصوص الگوهای ادامه دهنده و الگوهای برگشتی صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در هر نموداری، بعد از یک دوره استراحت جهت حرکت عوض می شود. حال باید تشخیص دهیم قبل از استراحت و یا قبل از برگشت نمودار چه نشانه های وجود دارد و چگونه می توان آن را تشخیص داد

در این بخش قصد داریم در خصوص اندیکاتورها صحبت کنیم. دو نمونه از اندیکاتورهای کاربردی در بازار سرمایه اندیکاتور MACD و RSI می باشد.

شکل زیر نمودار macd را نشان می‌دهد.

اندیکاتور MACD

همانطور که در شکل بالا نشان داده شده است این اندیکاتور از دو قسمت تشکیل شده است. خط سیگنال که نشان دهنده میانگین 9 روز قبل قیمت می باشد و میله های هیستوگرام که تفاوت بین MACD و خط سیگنال می باشد.

اندیکاتور MACD از سه میانگین متحرک در ساختار خود استفاده میکند که در سه دیدگاه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت از آن استفاده می شود.

در بازه های زمانی کوتاه مدت (6،13،1) و در بازه زمانی میان مدت از (12،26،9) و در بازه زمانی بلند مدت از (24،52،18) استفاده میکنیم ولی در عمل مشاهده شده است که بیشتر سرمایه گذاران از macd در بازه زمانی (12،26،9) استفاده میکنند.

چگونه با اندیکاتور MACD وارد معامله شویم؟

برای ورود به یک موقعیت معاملاتی در macd و یا خروج از موقعیت از خط سیگنال استفاده میکنیم. یعنی زمانی که خط macd خط سیگنال را به سمت بالا قطع کند به عنوان سیگنال خرید و زمانی که macd خط سیگنال را به سمت پایین قطع کند سیگنال فروش صادر می شود.

اندیکاتور MACD

همانطور که در شکل بالا نشان داده شده است ما در اندیکاتور MACD دو خط داریم که خط ابی نشان داده همان نمودار هیستوگرام می باشد که به این صورت رسم شده و خط قرمز هم در واقع همان خط سیگنال می باشد. با توجه به فلش های قرمز و آبی که در نمودار نشان داده شده است در محدوده های مربوط به فلش آبی که که نمودار هیستوگرام خط سیگنال را رو به بالا قطع میکند شاهد افزایش قیمت و زمانی که نمودار هیستوگرام (آبی رنگ) خط سیگنال را رو به پایین می شکند نشان دهنده ریزش قیمت می باشد که با فلش قرمز رنگ نشان داده شده است.

نکات اندیکاتور MACD

1- در نمودارهای macd بحثی که وجود دارد این است که عبور خط macd از خط سیگنال با تاخیر صورت میگیرد. به عنوان مثال ممکن است نموداری دارای رشد قیمتی باشد و به یک سقف جدید برسد. پس از آن قیمت به شدت کاهش یابد ولی در نمودار هیستوگرام و یا خط macd، ممکن است بعد از کاهش قیمت 10 تا 15 درصدی به زیر خط سیگنال حرکت کند که این خود بخشی از سود ممکن را از بین می برد.

2- استراتژی معاملاتی دیگر در استفاده از اندیکاتور MACD زمانی می باشد که نمودار هیستوگرام محدوده صفر را رو به بالا و یا رو به پایین بشکند.به عبارت دیگر عبور هیستوگرام MACD از محدوده صفر به سمت بالا نشان دهنده این است که میانگین متحرک 12 روزه میانگین متحرک 26 روزه را به سمت بالا قطع کرده است که این خود به معنای رشد قیمتی می باشد اما باز هم قطعیتی در کار نیست. البته حالت عکس قضیه را هم باید در نظر گرفت یعنی زمانی که هیستوگرام macd از محدوده صفر به سمت پایین تغییر جهت دهد نشان دهنده ریزش قیمتی سهم می باشد. البته این نکته را باید به خاطر داشت که محل برخورد خط macd با خط سیگنال همان محدوده صفر در نمودار هیستوگرام می باشد.

3- استفاده از اندیکاتور MACD نمیتواند قطعیت موجود در معاملات را تعیین کند و به لحاظ اطمینان شاید در محدوده 50 تا 60 درصد عمل کند. چرا که ممکن است تلاقی بین خط سیگنال و نمودار هیستوگرام ایجاد شود ولی در نمودار قیمت شاهد اتفاقی نباشیم. به همین دلیل صرفا با استفاده از MACD نمیتوان وارد معامله خرید و یا فروش شد به همین این اندیکاتور باید به همراه واگرایی ها مورد استفاده قرار گیرد تا بهتر بتوانیم استراحت و یا زمان چرخش بازار را تشخیص دهیم.

اندیکاتور نقاط پیوت (pivot point) در معاملات – کاربرد

اندیکاتور نقاط پیوت

اگر آخرین سوئینگ های قیمت در نقاط R1 و S1 تشکیل شوند، و بازار چندین بار پیوت پوینت را در هر سیگنال های اندیکاتور معاملات دو جهت قطع کند، نشان دهنده ی یک بازار بدون روند (یا فلت) است.

اگر قیمت نقاط S3 یا R3 را قطع کند – یک روند نزولی و یا صعودی قدرتمند در بازار وجود دارد.

در روند صعودی، قیمت پس از یک اصلاح، به یک مقاومت سطح R برخورد کرده و آنرا به سمت بالا قطع می کند. این حالت نشان دهنده ادامه روند می باشد و معامله گر می تواند وارد معامه خرید شود. برعکس، زمانی که قیمت سطح حمایتی S را به سمت پایین بشکند، معامله گر باید وارد معامله فروش شود.

نمونه ای از استراتژی معاملاتی با توجه به نقاط پیوت.

1- اولین کندل سبز در حال افزایش تقریباً به سطح P می رسد، دومین کندل افزایشی بالاتر از P بسته می شود. از آنجایی که قیمت هنوز سطح R1 را نشکسته است، نمی توان گفت که یک روند تشکل شده است.

2- قیمت برگشت انجام داده و سطح حمایتی S1 را می شکند. معامله گر می تواند در اینجا وارد معامله خرید شده و حد سود خود را در S2 قرار دهد. در اینجا قیمت S2 را شکسته و به سمت S1 اصلاح انجام می دهد. در چنین حالتی منتظر یک سیگنال باشید، زیرا روند صعودی می تواند ادامه یابد..

3- یک نوار پین ظاهر می شود. این یک الگوی معکوس است، بنابراین می توان وارد یک معامله کوتاه شد. حد سود S2 و S1 است.

4- یک کندل ظاهر می شود که شبیه یک نوار پین و یک Doji است. زمان آن فرا رسیده است که برای باز کردن یک موقعیت خرید با حد سود در S1 یا S2 آماده باشید.

5- پس از رسیدن قیمت به سطح افقی، برگشت مجدد به پایین انجام شده است.

6- یک برگشت صعودی جدید پس از برخورد قیمت با سطح.

نقاط پیوت به شما چه می گوید؟

نحوه معامله با استفاده از نقاط پیوت:

  1. از آنها برای تعیین شکست سطوح مهم و یا شناسایی سطوح احتمالی برگشت روند استفاده می شود. اگر یکی از سطوح مهم شکسته باشد، قیمت به احتمال زیاد تا سطح بعدی پیشروی خواهد کرد. اگر روند برگشت انجام دهد، قیمت میتواند حداقل تا سطح قبلی اصلاح انجام دهد.
  2. این نقاط بر روی بازار تاثیرات روانی دارند. بطور مثال، اگر در یک روند صعودی تمام معامله گرانی که از اندیکاتور پیوت پوینت برای معامله استفاده می کنند، حد سود خود را در سطح R2 قرار دهند، پس از رسیدن قیمت به این سطح، روند عوض شده و یا اصلاح انجام می دهد. بنابراین، این اندیکاتور نیست که سطوح برگشتی را پیش بینی می کند، این رفتار اکثر معامله گران است که دلیلی برای تغییر حرکت قیمت می شود.
  3. این نقاط در تعیین حد ضرر، حد سود و سفارشات در حال انتظار، به ما کمک می کنند.

Pivot Point همچنین ابزاری برای تجارت بر اساس سطوح مهم یا استراتژی های کانال بر اساس باندهای بولینگر یا کانال کلتنر است؛ در حقیقت از سایر ابزارها بدتر یا بهتر نیست و یک شاخص مکمل است، هرچند که نقاط ضعف خود را نیز دارد. اندیکاتور پیوت پوینت را می توان در استراتژی های تعقیب روند، در زمان شکست سطوح و یا اسکالپینگ، زمانی که قیمت در میان سطوح در حال حرکت است، استفاده کرد.

نقاط پیوت: مزایا و معایب

مزایای نقاط پیوت:

  • به طور خودکار، مهم ترین سطوحی که احتمال برگشت قیمت در آنها بیشتر است را به روش های مختلف محاسبه می کند.
  • این ابزار به خوبی با سایر ابزارهای تأیید ترکیب میشود: ابزاری مثل سطوح فیبوناچی، شاخص های کانال معاملاتی، الگوهای معکوس.
  • برای استراتژی هایی که از دستورات معلق استفاده می کنند مناسب است. این اندیکاتور به محاسبه سطوح مرجع کمک می کند که قیمت به احتمال زیاد به آن می رسد یا شکسته می شود و با یک سیگنال های اندیکاتور معاملات معکوس دنبال می شود.

معایب نقاط پیوت:

  • تنظیمات و انتخاب روش مناسب می تواند بسیار پیچیده باشد. اندیکاتور نقاط پیوت دارای شش روش برای محاسبه سطوح و چندین بازه زمانی است. پارامترهای مربوط به وضعیت فعلی ممکن است در آینده کار نکنند.
  • تجزیه و تحلیل دشوار است. در طول روز معاملاتی، قیمت می تواند چندین بار از سطح پیوت روزانه عبور کند. این امر سرمایه گذاران مبتدی را گیج می کند و تجزیه و تحلیل محورهای روزانه را پیچیده می کند.

برای کاهش احتمال خطا، از چندین ابزار برای تعیین سطوح استفاده کنید. به عنوان مثال، سطوح را بر اساس اوج/پایین ترسیم کنید، الگوهای نمودار را دنبال کنید، اندیکاتورهای کانال را اضافه کنید. هر چه سطوح بیشتر با داده‌های نقاط پیوت منطبق باشد، احتمال درستی پیش‌بینی بیشتر می‌شود.

قوانین معامله با نقاط پیوت

قوانین معامله Pivots در فارکس مشابه معاملات سطوح فیبوناچی یا سطوح حمایت/مقاومت است. اگر قیمت بالاتر از خط P، (پیوت مرکزی) باشد، باید به افزایش خود ادامه دهد. اگر قیمت کمتر از سطح P باشد، باید به کاهش خود ادامه دهد. نزدیکترین نقاط عطف R1 و S1 هستند. اگر قیمت یکی از این سطوح را شکست، سطوح هدف بعدی R2، S2 هستند. هر چه قیمت از خط میانی P فاصله بگیرد، نوسانات بازار بیشتر می شود و احتمال برگشت قیمت به سطح مرکزی بیشتر می شود. بنابراین، نقاط R3، S3 سیگنال های اندیکاتور معاملات اهمیت بالایی دارند. شکست آنها باعث به وجود آمدن یک حرکت قدرتمند می شود. اما در اغلب مواقع، قیمت تا سطح P برگشت انجام می دهد.

در ابتدای دوره، قیمت بالاتر از خط P بود که روند صعودی را تأیید می کرد. در مرحله بعد، قیمت از سطح R2 خارج می شود اما کمی بالاتر بسته می شود که نشان دهنده یک سطح قوی است. در کندل‌های بعدی، R3 به عنوان یک سطح مقاومت قوی عمل می‌کند و قیمت تقریباً آن را لمس کرده و دوباره نزدیک به R2 شروع به تثبیت کرده است. اگر اصلاحی باشد، قیمت می تواند به R3 و بالاتر برود. اگر قیمت حداقل 50 درصد از فاصله بین R1 و R2 را پوشش دهد، می‌توانیم یک روند نزولی با اولین هدف در اطراف سطح P در وضعیت معاملات فعلی در نظر بگیریم.

نکات کلیدی نقاط پیوت

نقاط پیوت سطوح کلیدی افقی هستند که معامله گران از آنها برای تعیین نقاط ورود استفاده می کنند. شکست سطح به تریدر سیگنالی می دهد که در جهت روند وارد معامله شود. اگر قیمت از سطح بازگردد، ممکن است یک اصلاح یا یک روند معکوس شروع شود.

پیوت پوینت بر اساس میانگین، های (بالاترین قیمت)، لو (پایین ترین قیمت) و قیمت بسته شدن دوره معاملاتی قبلی، محاسبه می شود. این کار در تعیین سطوح کلیدی پیوت در روز معاملاتی بعدی کمک بسیاری می کند.

اندیکاتور پیوت سطوح کلیدی نمودار را بر اساس چندین روش ترسیم می کند که عبارتند از، روش کلاسیک، وودی، کاماریلا، فیبوناچی، دیمارک. انتخاب روش محاسباتی پیوت به عواملی همچون استراتژی معاملاتی، شرایط بازار و نماد معاملاتی بستگی دارد.

اگر قیمت بین R1 و S1 حرکت کند، بازار ثابت معامله می شود. اگر قیمت به سطح R2 یا R3 صعود کند، روند صعودی است. اگر بازار دچار نزول S2 یا S3 شود، روند نزولی نشان داده می شود. همچنین می توان از اندیکاتور نقاط پیوت در معاملات نوسانی استفاده کرد. به عنوان مثال، اصلاح روند صعودی از سطح R3 شروع می شود و معامله در پایان اصلاح در R2 وارد می شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.