استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟


شطرنج ایران و آمریکا |صبر استراتژیک یا فشار،کدام پیروز است؟

آمریکا به دنبال این است که از تک ایران فرار کند و آن را با یک پاتک پاسخ دهد. بایدن و بلینکن سعی دارند فشار ایران را با فشار پاسخ دهند تا ایران هزینه بیشتری بپردازد.

جشنواره پاییزی

شطرنج ایران و آمریکا |صبر استراتژیک یا فشار،کدام پیروز است؟

مذاکرات هسته ای بین ایران و غرب بار دیگر تبدیل به بحث روز محافل سیاسی و رسانه های دنیا شده است. سفر اخیر جو بایدن به رم و دیدار با مقامات تروئیکای اروپا (آنگلا مرکل، بوریس جانسون و امانوئل مکرون) و بحثشان درباره برجام و مذاکره با ایران باعث شد بسیاری بار دیگر به مساله هسته ای ایران توجه کنند.

با این حال، مشخص است که مذاکرات هسته ای که قرار است در ادامه نشست وین برگزار شود، دچار یک گره شده است. این گره را به خوبی با مشاهده رفتار سیاسی مقامات کشور خودمان و آمریکا می توانیم درک کنیم.

موضع ایران؛ عجله ای نیست!

اما مساله دقیقا کجا است؟ مساله اصلی "زمان" است. آنطور که حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران در تازه‌ترین اظهارات خود تصریح کرده، در صورتی که مساله صِرف بازگشت (به برجام) باشد، ایران اشتیاق زیادی برای بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای ندارد. اما دلیل این بی میلی چیست؟ پایگاه خبری رای الیوم در گزارشی سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد.

رای الیوم در این رابطه می نویسد: "همانطور که می‌دانیم، ایران در دوره قبل برای کاهش تحریم‌ها تلاش زیادی کرد و پس از روی کار آمدن بایدن هم دانستند که دولت جدید شکست استراتژی فشار حداکثری ترامپ را درک کرده و آن را شکست خورده می‌داند، پس ممکن نیست به آن بازگردد. به این ترتیب، ایرانی‌ها با اطمینان می‌دانند که دولت بایدن گزینه‌های محدودی دارد. از سوی دیگر با توجه به اینکه ایالات متحده به تنهایی از توافق هسته‌ای خارج شده و این بار قصد استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟ بازگشت را دارد، طبق ارزیابی‌های ایران، واشنگتن باید بهایی را بپردازد.

ایرانی‌ها می‌دانند آنچه باعث حساسیت بیشتر دولت آمریکا شده، توافق امضا شده بین تهران و چین و به موازات آن، برنامه‌های هسته‌ای ایران است، هر چند که واشنگتن به صورت علنی این دغدغه‌های خود را اعلام نمی کند. از این رو، مسئولان ایرانی به این مساله به عنوان اوراق مهمی برای بالا بردن سقف خواسته‌های خود حتی فراتر از توافق سال ۲۰۱۵ نگاه می‌کنند." (اینجا بخوانید).

بنابراین، اگر تحلیل رای الیوم درست باشد باید بگوییم ایران به دنبال این است که بازگشت آمریکا به برجام را پرهزینه کند تا دیگر به فکر نقض تعهد خود نیفتاده و با بازگشت احتمالی جمهوری خواهان، برجام مجددا گوشت قربانی نشود.

تاکید ایران بر تعهد دادن آمریکا در مورد عدم نقض برجام دقیقا به همین علت بوده و است.

موضع آمریکا؛ فشار متقابل و ایجاد هیاهو

اما واکنش آمریکا به این حرکت ایران چیست؟ بررسی اظهارات مقامات آمریکا نشان می دهد آنها یک بازی "فشار متقابل" را راه انداخته اند. کافی است به اظهارات اخیر جو بایدن توجه کنید. بایدن در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ گفت: "همچنان داریم از نتایج تصمیم بسیار بد ترامپ در خروج از برجام رنج می‌بریم."

او با این اظهار نظر کاملا قبول کرد که علت اصلی به هم خوردن برجام اقدام نابخردانه ترامپ و آمریکا بوده است. با این حال، حاضر نشد تبعات اظهار نظر خود را بپردازد و بلافاصله شروع به تهدید ایران کرد و گفت که واشنگتن به اقدامات ایران علیه منافع آمریکا از جمله حملات پهپادی، پاسخ می‌دهد.

سیاست "فشار متقابل" آمریکا را به نحو بهتری در اظهارات اخیر آنتونی بلینکن (وزیر امور خارجه آمریکا) مشاهده می کنیم. بلینکن در گفتگو با مجری برنامه (face the nation) شبکه CBS در رابطه با مذاکرات هسته ای احتمالی با ایران گفت: ما همچنان در صورت لزوم، گزینه‌های دیگری را بررسی می کنیم؛ البته در صورتی که ایران آماده تعامل سریع و با حسن نیت نباشد و مذاکراتی را که در ژوئن متوقف شد، ادامه ندهد. اگر بتوانیم به پایبندی متقابل برگردیم، هر دو کشور در اسرع وقت به توافق برمی گردند."

بلینکن در پاسخ به پرسش مجری در رابطه با اقدام‌ نظامی علیه ایران هم گفت: "قبلا هم گفته ایم. همه گزینه ها روی میز است." بلینکن البته تاکید کرد که همه چیز به ایران بستگی دارد. او گفت: "ایران گفته اواخر نوامبر به مذاکرات بازمی گردد. خواهیم دید که آیا آنها واقعاً این کار را انجام می‌دهند یا خیر. این امر بسیار مهم خواهد بود."

بلینکن با این اظهار نظر سعی دارد فشار را از روی آمریکا بردارد و ایران را مسئول به هم خوردن برجام بداند. مقصود از "فشار متقابل" دقیقا همین است. آمریکا به دنبال این است که از تک ایران فرار کند و آن را با یک پاتک پاسخ دهد. بایدن و بلینکن سعی دارند فشار ایران را با فشار پاسخ دهند تا ایران هزینه بیشتری بعد از نابودی برجام بپردازد.

باید دید سرانجام این بازی چه می شود و کدام یک از طرفین پیروز این شطرنج بزرگ خواهند شد.

چالش‌های پیش‌ روی استراتژی ایران در افغانستان

این امر قابل‌اثبات است که جمهوری اسلامی ایران حداقل در حال حاضر، نزد طالبان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ آن‌هم با توجه به اینکه ایران با وجود آنکه جامعه جهانی هنوز این گروه را به‌عنوان حاکم افغانستان به‌رسمیت نشناخته، حاضر است ضمن حمایت از طالبان، در همه عرصه‌ها و به‌ویژه در بخش‌های تجاری و اقتصادی و منابع انرژی، با این گروه همکاری کند.

از سوی دیگر، افغانستان نیز برای ایران هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت، اهمیت حیاتی و زیادی دارد. این امر به دلیل وجود مسائلی است که با امنیت و ثبات ایران ارتباط تنگاتنگی دارد؛ از قبیل برخورد با تهدیدهای گروه‌های تروریستی، متوقف کردن سیل مهاجران غیرقانونی و پناهجویان، خاتمه دادن به قاچاق مواد مخدر و همچنین حل‌وفصل موضوع‌های مربوط به سدها و منابع آبی مشترک دو کشور.

پس از آنکه طالبان قدرت را در افغانستان به دست گرفت، ایران تلاش‌های خود برای ایجاد جو حمایتی در افغانستان را تشدید کرد تا به این ترتیب، زمینه حفظ منافع خود در کابل را فراهم ‌کند. با این حال، ایران از گسترش بیش از حد روابط با طالبان هم واهمه دارد؛ زیرا این امر افغانستان را به ابزاری برای افزایش فشار بر تهران تبدیل می‌کند. در مجموع، به نظر می‌رسد که تلاش‌های ایران در جهت اجرای اقدام‌هایی که جلب اعتماد طالبان و ایجاد روابط نزدیک‌تر با این گروه را در پی خواهد داشت، ممکن است این کشور را با چالش‌ها و بحران‌های بیشتری مواجه کند.

چالش نخست، تنش بین دو کشور بر سر منابع آبی است که افغانستان با ساخت سد کمال خان روی رود هیرمند، واقع در مرز دو کشور، آن را تشدید کرد. این رود که مهم‌ترین منبع آبی افغانستان به شمار می‌رود، یکی از مهم‌ترین رودهایی است که به دریاچه هامون سرازیر می‌شود که سواحل آن هم در ایران و هم در افغانستان قرار دارند.

ایران معتقد است که این سد می‌تواند به کاهش آب جاری‌شده به سمت خاک ایران، به‌ویژه به استان سیستان و بلوچستان، منجر شود. همین نگرانی‌ها موجب شد تا تهران به‌طور مستمر به افغانستان فشار وارد کند تا آب پشت این سد را رها کند. در دوران اخیر، تنش‌های فزاینده‌ای بر سر منابع آبی محدود موجود رخ داد که به درگیری‌های شدیدی بین نیروهای ایرانی و افغان منجر شد و اگر دو کشور برای کنترل این درگیری‌ها به‌سرعت اقدام‌ نکرده بودند، ممکن بود به بحرانی واقعی تبدیل شود.

چالش دیگری که می‌تواند سر راه تلاش‌های تهران در جهت گسترش روابط با افغانستان مانع ایجاد کند، مسئله پناهندگان افغان در ایران است. پس از حمله ایالات متحده به افغانستان در سال ۲۰۰۱ که موجب شد میلیون‌ها شهروند افغانستان به ایران بگریزند، این موضوع بر روابط بین دو کشور سایه افکند. سپس، افغانستان دارای ثبات سیاسی و اقتصادی شد و پناهندگان افغان که طی این دوران در ایران، برخوردهای بد و شرایط اقتصادی اسفناکی را تحمل می‌کردند، به وطن خود بازگشتند.

با این حال، پس از خروج نیروهای آمریکایی و روی کار آمدن دوباره طالبان در اوت ۲۰۲۱، بنا بر اعلام وزارت امور خارجه ایران، تعداد پناهندگان افغان دو برابر شد و به پنچ میلیون نفر رسید. مقام‌ها و بسیاری از مردم ایران بر این باورند که به‌ویژه با توجه به شرایط اقتصادی و معیشتی وخیمی که به دلیل تحریم‌های آمریکا در ایران وجود دارد، حضور این تعداد پناهنده باری بر دوش اقتصاد و امنیت ایران است.

در چند روز گذشته، زمانی که یک پناهنده افغان به کشتن دو روحانی ایرانی در مشهد متهم شد، موضوع پناهندگان به افزایش تنش بین دو کشور منجر شد. این اتفاق موج جدیدی از خشونت علیه افغان‌ها را در ایران به راه انداخت و در یک ویدیو نشان داده شد که چگونه چندین پناهنده افغان پس از ضرب‌وشتم و توهین، به اتهام‌های دروغین دستگیر و برای زندگی به اردوگاه‌هایی فلاکت‌بار فرستاده می‌شوند؛ در این اردوگاه‌ها، پناهندگان در شرایطی وحشتناک و در بازداشت به سر می‌برند و با آن‌ها به طرز دهشتناکی بدرفتاری‌ می‌شود. با این همه، تهران اصرار دارد که این ویدیو و گزارش‌ها جعلی‌اند و هدف آن‌ها تخریب روابط دو کشور است.

به‌رغم اطمینان خاطر دادن ایران، حوادث اخیر موجب شد تا وزارت خارجه افغانستان درباره وضعیت پناهندگان در ایران ابراز نگرانی کند و خواستار آن شود تا تهران با صدور دستورهای لازم به دستگاه‌های امنیتی، از برخورد مناسب با پناهندگان افغان اطمینان حاصل کند. چندین تظاهرات‌ هم در اعتراض به ضرب‌وشتم و آزار و اذیت بی‌رحمانه‌ای پناهندگان افغان در ایران، مقابل سفارت این کشور در کابل برگزار شد. در هرات، معترضان به سمت کنسولگری ایران سنگ پرتاب کردند، دروازه اصلی آن را آتش زدند و دوربین‌های مداربسته را تخریب کردند. طالبان هم که از سپتامبر ۲۰۲۱ هرگونه تظاهرات در سرتاسر افغانستان را بدون کسب مجوز از وزارت کشور و وزارت دادگستری ممنوع اعلام کرده بود، این تظاهرات‌ و اعتراض‌ها به بدرفتاری با پناهندگان افغان در ایران را که در هرات و کابل برگزار شدند، نادیده گرفت.

همه این موارد نشان‌دهنده افزایش تنش‌ها بین دو کشور است و اشاره بدان دارد که طالبان استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟ از نحوه برخورد ایران با چند موضوع مرتبط با هر دو کشور، از جمله موضوع پناهندگان، ناخشنود است. همچنین به نظر می‌رسد که طالبان مصمم است اقدام‌هایی در جهت مواجهه با نفوذ ایران در افغانستان انجام دهد.

در اواسط ماه آوریل، نیروهای امنیتی افغانستان یارمحمد رحمتی، رئیس مرکز فرهنگی تبیان در کابل را بازداشت و بازجویی کردند. دو روز پیش از دستگیری، رحمتی در تجمعی مقابل سفارت ایران شرکت کرده بود تا به گفته خود، از روابط مستحکم و دوستانه بین ایران و افغانستان دفاع کند. در حالی‌ که طالبان دلیل واقعی دستگیری رحمتی را افشا نکرد، این اقدام به مخالفت این گروه با تجمع اخیری که در آن، جلو سفارت ایران گل پخش شد، اشاره دارد. برخی از تحلیلگران افغان هم اشاره می‌کنند که طالبان به فعالیت‌های این مرکز، با توجه به حمایت ایران از آن،‌ مشکوک است.

علاوه بر چالش‌های اشاره‌شده در بالا، پشتون‌ها به‌شدت به ایران بی‌اعتمادند و اغلب می‌کوشند تا مانع از تلاش‌های بی‌وقفه ایران برای افزایش نفوذ در این کشور شوند. حتی هزاره‌ها هم که به دلیل مشترکات فرهنگی، فرقه‌ای و زبانی به‌شدت تحت‌حمایت ایران‌اند، ممکن است برای کاهش اختلاف‌های خود با طالبان و گروه‌های مسلح که اخیرا مراکز آموزشی آن‌ها در شهر کابل را هدف قرار دادند، در سیاست‌های خود در قبال ایران تغییر ایجاد کنند. هزاره‌ها ممکن است بکوشند تا این تصویر شایع میان مردمان افغان را که آن‌ها را نیروهای نیابتی ایران تلقی می‌کنند که در خدمت منافع ایران و اجرای اهداف این کشور در افغانستان‌اند، تغییر دهند.

ایران که به ایجاد روابط باثبات با همسایه شرقی خود تمایل دارد، تاکنون برای کنترل این بحران‌ها به مجاری دیپلماتیک متوسل شده است. تهران «دشمنان» را به دلیل ایجاد تنش بین دو کشور ملامت کرده و گروه مجاهدین خلق را به جعل ویدیوهایی که بدرفتاری با پناهندگان افغان در ایران را نشان می‌دهند، متهم کرده و همچنین به قدرت‌های منطقه‌ای و غربی تهمت زده است که به تنش‌ها بین ایران و افغانستان دامن می‌زنند. اما در عمل، پافشاری ایران بر تشکیل یک حکومت فراگیر در افغانستان به‌عنوان پیش شرطی برای به رسمیت شناختن طالبان- افزون بر استفاده روزافزون کلمات خصمانه برخی از مقام‌های ایرانی علیه طالبان که این گروه را به‌ویژه پس از بمب‌گذاری‌های اخیر علیه هزاره‌ها، حکمرانانی فاقدصلاحیت می‌خوانند- ممکن است به پیچیده‌تر شدن بحران منجر شود و در مناسبات بین این دو کشور، اختلاف‌ها و ناسازگاری‌های بیشتری ایجاد کند.

انتقاد روسیه از مواضع آمریکا در مهار مسکو و پکن

وزیر امور خارجه روسیه اظهار داشت آمریکا در پی آن است که کشور‌های بیشتری را وارد بلوک امنیتی آسیا کند و در فکر نظامی کردن منطقه است.

به گزارش تابناک، وزیر امور خارجه روسیه اظهار داشت آمریکا در پی آن است که کشور‌های بیشتری را وارد بلوک امنیتی آسیا کند و در فکر نظامی کردن منطقه است.
سرگئی لاوروف که در نشست آ.سه.آن در کامبوج سخن می‌گفت آمریکا و متحدانش را در ناتو به جای حمایت استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟ از سازمان‌های منطقه‌ای مانند آ.سه.آن؛ در فکر مسلح کردن آسیا برای مهار روسیه و چین هستند.

لاوروف این سخنان را در حالی بیان کرد که شماری از کشور‌های غربی از جمله اعضای پیمان امنیتی اوکوس مانند استرالیا و نیوزیلند در این نشست حضور داشتند. آمریکا تلاش می‌کند از دو دستگی نسبی در آ.سه.آن استفاده کند و مفهوم چند قطبی بودن را در قاره آسیا به چالش بکشد.

کانوال سیبال، وزیر امور خارجه سابق هند نیز گفت آمریکا از ایده چند قطبی بودن خوشش نمی‌آید، زیرا می‌داند که این اندیشه با یکجانبه گرایی مخالف است. در حال حاضر بین آمریکا و چین رویارویی وجود دارد و آمریکا در بررسی استراتژیک امنیت ملی و استراتژی دفاع ملی اش چین را دشمن خود برشمرده و گام‌های بسیاری برای محروم کردن چین از فناوری‌های پیشرفته برداشته است.

وی افزود در این راستا آمریکا قصد دارد فناوری سلاح‌های پیشرفته مانند فناوری موشکی و . را به استرالیا انتقال دهد و آمریکا تصمیم دارد آسیا را نظامی می کند و هدف اش چین است، زیرا آمریکا نگران توسعه و نفوذ چین در شرق آسیا و دریای جنوبی چین است. آ.سه.آن در موقعیتی نیست که بتواند امنیت را در این نقطه از جهان مدیریت کند. ساختار امنیتی آسیا که آ.سه.آن رهبری آنرا برعهده دارد به ظهور نرسیده است و نمی‌تواند به ظهور برسد، زیرا آ.سه.آن با دودستگی روبروست.

پشت پرده تغییر لحن آمریکا در برابر ایران/ بایدن تغییر استراتژی داد

پشت پرده تغییر لحن آمریکا در برابر ایران/ بایدن تغییر استراتژی داد

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیای اقتصاد، نخستین و مهم‌ترین سند مکتوب راهبرد امنیت ملی آمریکا در دولت جو بایدن درباره ایران چه می‌گوید و از ایران چه می‌خواهد؟ قرار بود سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در دولت بایدن-هریس در اوایل امسال منتشر شود که به‌دلیل حمله روسیه به اوکراین به تعویق افتاد تا اینکه در ١٣اکتبر ٢٠٢٢، دولت بایدن استراتژی امنیت ملی خود را منتشر کرد؛ به همین دلیل این نخستین سند استراتژیک و سیاست خارجی دولت جدید آمریکاست که در آن به‌طور رسمی به احیای برنامه جامع اقدام مشترک اشاره نشده و ترجیح داده شده از عبارت کلی «پیگیری دیپلماسی برای برنامه هسته‌‌ای ایران» استفاده شود. در حالی که در این سند اشاره‌‌ای استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟ به نام برجام نشده اما به دیگر پیمان‌‌ها، سازمان‌ها و معاهده‌های بین‌المللی که برای آمریکا مهم است مانند نفتا، آ‌سه‌آن و . اشاره شده است. لذا اگر از جهت راهبردی برنامه جامع اقدام مشترک برای آمریکا حائز اهمیت بود حتما در این سند گنجانده می‌شد. آنچه درباره برجام در این سند آمده است این عبارت است: «‌ما پیگیری دیپلماسی را ادامه خواهیم داد تا اطمینان حاصل کنیم ایران هرگز به سلاح هسته‌‌‌‌ای دست پیدا نخواهد کرد. همزمان، آماده خواهیم بود در صورت شکست دیپلماسی، از گزینه‌های دیگر استفاده کنیم.» درواقع آنچه برای آمریکا اهمیت دارد حل دیپلماتیک پرونده هسته‌‌ای ایران است که هم شامل برجام می‌شود هم شامل آلترناتیوهای آن مثل توافق موقت یا توافق جامع جایگزین برجام. در عین حال در این سند گفته شده در صورت شکست دیپلماسی به ابزارهای دیگری متوسل خواهند شد ولی گفته نشده که به چه ابزاری؟ این ابزارها ممکن است شامل دیپلماسی غیررسمی برای تعیین خطوط قرمز ایالات متحده، توسل به رژیم‌‌ها و نهادهای بین‌المللی، اقدامات جبرانی اطلاعاتی، خرابکاری، حملات سایبری و سرانجام اقدام نظامی باشد. این در حالی است که در سند موقت ۲۰۲۱ درباره برنامه هسته‌‌ای ایران آمده بود: «تجدید رهبری آمریکا در زمینه منع اشاعه برای کاهش خطرات ناشی از سلاح‌‌های هسته‌‌ای ضروری خواهد بود. ما با همکاری با متحدان و شرکا، دیپلماسی اصولی را برای رسیدگی به برنامه هسته‌‌ای ایران و سایر فعالیت‌‌های بی‌ثبات‌کننده آن دنبال خواهیم کرد.» در متن قبلی تاکید در ارتباط با ایران و برنامه هسته‌‌ای‌‌اش بر «دیپلماسی» است و هیچ اشاره‌‌ای به عواقب شکست دیپلماسی نشده است. لذا آنچه در مقایسه دو سند مارس ۲۰۲۱ و اکتبر ۲۰۲۲ درباره پرونده هسته‌‌ای ایران اهمیت دارد این است که در سندی که مارس ۲۰۲۱ یعنی چند ماه بعد از روی کار آمدن بایدن و پیش از آغاز مجدد مذاکرات هسته‌‌ای بین دولت روحانی-بایدن منتشر شد از شکست دیپلماسی صحبتی نشده و لذا به بررسی ابزارهای جایگزین شکست دیپلماسی نیز نپرداخته‌‌ است. اما در سند اکتبر ۲۰۲۲ فضا متفاوت است؛ مذاکرات در بن‌‌بست است و ماه‌ها گفت‌وگوی هسته‌‌ای هنوز به نتیجه‌‌ای نرسیده است. آمریکا و اروپا مدعی هستند که ایران در مذاکرات خواسته‌هایی را مطرح می‌کند که مربوط به برجام نیست و ایران هم آمریکا را مسوول در بن‌‌بست ماندن مذاکرات می‌‌داند. حتی پیش‌‌نویس ۳۵ صفحه‌‌ای جوزپ بورل، نماینده اتحادیه اروپا به طرفین نیز به باز شدن گره گفت‌وگوهای برجامی منجر نشد. همچنین اگر بایدن در سند ابتدایی و موقت به ابزارهای جایگزین اشاره نکرده دلیلش این است که رئیس‌‌جمهور دموکرات آمریکا در ماه‌های ابتدایی حضورش در کاخ سفید و پیش از شروع گفت‌وگوها با ایران اولا مشتاق بود که بار دیگر این میراث دموکرات‌‌ها را زنده کند و ثانیا احتمال شکست در مذاکرات را نمی‌‌داد. اما امروز دولت مستقر در واشنگتن یکی از گزینه‌های محتمل درباره برجام را شکست احیای برجام می‌‌داند؛ بنابراین در سند امنیت ملی‌‌اش گفته که در این صورت به گزینه‌های جایگزین متوسل خواهند شد. در عین حال در این سند استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟ پنج اصل به عنوان چارچوب جدید منطقه‌‌ای بایدن نام برده شده است؛ نخست، ایالات متحده شراکت خود را با کشورهایی که به نظم بین‌المللی قانون‌‌‌‌محور پایبند باشند تقویت خواهد کرد و اطمینان حاصل خواهد کرد آن کشورها قادر به دفاع از خود در برابر تهدیدهای خارجی خواهند بود. دوم، ایالات متحده به قدرت‌های خارجی یا منطقه‌‌‌‌ای اجازه نخواهد داد آزادی دریانوردی از طریق گذرگاه‌های خاورمیانه از جمله تنگه هرمز و تنگه باب‌‌‌‌المندب را به خطر بیندازند. سوم، ایالات متحده همزمان با تلاش برای کاستن از تهدیدها و ایجاد ثبات منطقه‌‌‌‌ای به دنبال کاستن از تنش‌‌‌‌ها و پایان دادن به درگیری‌‌‌‌ها از طرق مختلف از جمله دیپلماسی خواهد بود. چهارم، ایالات متحده از طریق ایجاد پیوندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی به دنبال تقویت یکپارچگی در منطقه خواهد بود. این اصل بدان معنا است که ایالات متحده در دوره جدید به جای مداخله مستقیم تلاش می‌کند از طریق ایجاد سامانه‌های مشترک نظامی همچون سامانه دفاع موشکی و همین‌طور پیمان ابراهیم بر ترتیبات نظامی و امنیتی منطقه تاثیرگذاری خود را حفظ کند. پنجم، ایالات متحده همواره به دنبال ترویج «حقوق بشر» و ارزش‌های درج‌‌‌‌شده در منشور سازمان ملل متحد خواهد بود. نکته دوم و چهارم درج شده در این سند تاکید دارد که موازنه از راه دور درباره استراتژی بایدن صدق نمی‌کند؛ یعنی رئیس‌‌جمهور آمریکا درباره منطقه نه می‌خواهد حضور حداکثری داشته باشد و نه حضور حداقلی یا همان موازنه از راه دور. در عین حال بارها در این سند اشاره شده که ایران رویکرد تهاجمی دارد و به همین دلیل به راهکاری اشاره شده که در بر گیرنده اصول دوم و چهارم است. همچنین واشنگتن در این سند ایران را به محروم کردن مردم از حقوق اساسی خود متهم کرده و در اظهاراتی مداخله‌جویانه گفته که «در کنار مردم ایران خواهد ایستاد.» به نظر می‌‌آید این عبارات در مراحل نهایی شدن این سند درباره تحولات ایران در آن گنجانده شده و آمریکا بر دغدغه‌های حقوق بشری نیز تاکید کرده است. مساله‌ای که احتمالا بر گفت‌وگوهای برجامی تاثیرگذار خواهد بود و اگر بعد از انتخابات میان‌‌دوره‌ای کنگره، مذاکرات از سر گرفته شود حتما در فضای دشوارتری خواهد بود. پیش‌تر دولت بایدن در مارس ٢٠٢١، سند ٢٤ صفحه‌‌ای را تحت عنوان دستورالعمل موقتی برای استراتژی امنیت ملی منتشر کرد که هدف آن فاصله گرفتن فوری از سیاست اول آمریکای ترامپ، مقابله اضطراری با پاندمی کرونا و همکاری جهانی برای مقابله با نفوذ چین و احیای همکاری آمریکا با متحدان بود. اکنون با در نظر گرفتن این سند رسمی ۲۰۲۲ و سند موقت ۲۰۲۱ کاملا درمی‌‌یابیم که ادبیات دولت بایدن در قبال ایران تندتر شده است؛ اما چرا؟ همچنین چرا در این سند نامی از برجام برده نشده و به گزینه‌های دیگر غیر از دیپلماسی نیز پرداخته است. تغییر ارزیابی کاخ سفید رحمن قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل بین‌الملل در پاسخ به روزنامه «دنیای اقتصاد» درباره نگاه دو سند موقت و اصلی دولت آمریکا به برنامه‌‌ هسته‌‌ای ایران گفت: «‌در سند موقت درباره اینکه برجام چه خواهد شد در داخل دولت آمریکا اختلاف‌‌نظر وجود داشت؛ یعنی عده‌‌ای معتقد بودند که باید به دیپلماسی متوسل شویم و دیپلماسی جواب می‌دهد و عده‌‌ای دیگر معتقد بودند که یک رویکرد تندتر و جامع‌‌تر باید در مقابل ایران پیگیری شود.» وی ادامه داد: «‌همان زمان مقامات وزارت دفاع آمریکا اعلام کردند که برای تدوین سیاست دفاعی در خاورمیانه منتظر تعیین تکلیف برجام هستند. ولی از آنجا که سیاست بین‌الملل یک ماهیت دینامیک و پویا دارد لذا ارزیابی دولت‌ها از توانایی و قابلیت دولت‌های دیگر تابع تغییر شرایط است.» به گفته این کارشناس، به عبارت ساده‌‌تر باید گفت که در این مدت ارزیابی دولت آمریکا نسبت به ایران تغییر کرده و این تغییر را می‌توان در اظهارات مقامات مختلف آمریکایی از جمله در اظهارات اخیر ویلیام برنز، رئیس سیا به وضوح مشاهده کرد. قهرمانپور توضیح داد: «‌برنز اخیرا گفته است که دولت ایران از نظر اقتصادی دچار مشکل بوده است. به عبارت ساده‌‌تر متن سند استراتژی امنیت ملی و تفاوت آن با متن موقت قبلی گویای تغییر ارزیابی کاخ سفید نسبت به اهمیت برجام و نحوه برخورد آمریکا با آن است. در یک نگاه کلی‌‌تر به نظر می‌‌رسد که اهمیت منطقه خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا کمتر شده و کاهش اهمیت برجام، هم ناشی از کاهش اهمیت خاورمیانه و هم ناشی از مشکلات و چالش‌‌هایی است که در موضوع کنترل تسلیحاتی در سطح بین‌المللی و در میان آمریکا، روسیه و چین به وجود آمده است.» این کارشناس مسائل سیاسی می‌گوید درواقع مساله کنترل تسلیحاتی یک آینده مبهم دارد. همچنین قهرمانپور گفت که به همین دلیل یعنی کاهش اهمیت برجام، نام آن در این سند نیامده است. بازتعریف سیاست خاورمیانه‌‌ای این کارشناس درباره رویکرد آمریکا در منطقه با بیان اینکه رویکرد سلبی آمریکا بعد از جنگ اوکراین قوی‌‌تر از رویکرد ایجابی آن شده است، توضیح داد: «‌یعنی از جنبه سلبی، اولویت واشنگتن این است که اجازه ندهد روسیه و چین از فرصت‌‌های ناشی از کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه برای ضربه زدن به این کشور استفاده کنند. در بحث ایجابی نیز، آمریکا می‌‌داند عربستان و امارات گزینه دیگری جز آمریکا ندارند که به آن تکیه کنند؛ بنابراین واشنگتن به دلیل موقعیت روسیه در جنگ اوکراین دست بالا را دارد. زیرا کشوری از نظر امنیتی روی روسیه حساب نخواهد کرد.» وی در نهایت درباره استراتژی واشنگتن برای حضور در منطقه نیز گفت: «‌آمریکا نه کامل از منطقه خارج می‌شود و نه مثل قبل در منطقه حضور حداکثری خواهد داشت. به بیان دیگر واشنگتن به دنبال بازتعریف سیاست خاورمیانه‌‌ای خود است.» دو دلیل تغییر لحن استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟ آمریکا کوروش احمدی، دیپلمات پیشین نیز درباره چرایی تغییر لحن آمریکا در سند جدید در قبال ایران و برجام گفت که این تغییر لحن دو دلیل دارد؛ نخست طولانی شدن مذاکرات و دوم اعتراضات در داخل ایران. احمدی درباره تطویل مذاکرات توضیح داد: «مذاکرات هسته‌‌ای خیلی به طول انجامیده است یعنی از تیر ۱۴۰۰ که آقای روحانی گفت مذاکرات تحقیقا تمام شده تا امروز نیل به توافق به تعویق افتاده و ۵، ۶ ماه بعد از روی کار آمدن دولت جدید نیز مذاکرات معلق ماند. بعد هم پیشرفت نهایی و قطعی را ندیدیم و در نهایت در ماه‌های اخیر مساله پادمان و تضمین اضافه شد و شاهد بودیم که تا به امروز توافقی حاصل نشده است.» وی با اشاره به برگزاری انتخابات کنگره در آمریکا تشریح کرد: «‌تا زمان برگزاری انتخابات میان‌‌دوره‌‌ای کنگره قطعی است که مذاکره‌‌ای در کار نخواهد بود. این در حالی است که در این انتخابات موقعیت دموکرات‌‌ها به دلیل رای دیوان عالی درباره سقط جنین بهبود پیدا کرده و دولت بایدن تصمیم گرفته دیگر ریسک نکند و لذا ادامه مذاکرات را به بعد از انتخابات موکول کرد.» به گفته احمدی دلیل دیگر تغییر لحن آمریکا، اتفاقاتی است که طی یک ماه گذشته در ایران شاهد هستیم؛ یعنی اعتراضات شکل گرفته بر بدنه سیاسی و افکار عمومی در آمریکا و اروپا تاثیرگذار بوده است. به عبارت دیگر تاثیری که این ناآرامی‌ها بر افکار عمومی در غرب گذاشته و بر بدنه سیاسی انعکاس یافته، ممکن است در محاسبات سیاسی آمریکا تغییر ایجاد کرده باشد. لحن تند کاخ سفید این دیپلمات پیشین با بیان این موضوع که به نظر می‌‌رسد بین کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا درباره نوع مواجهه با مسائل داخلی ایران و برجام اختلاف نظر وجود دارد، توضیح داد:‌ «کاخ سفید یک مقدار سختگیرانه‌تر برخورد می‌کند و مواضع تندتری دارد؛ در حالی که وزارت خارجه کمی ملایم‌‌تر است.» وی با اشاره به صحبت‌های اخیر ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا گفت که از سخنان این اشخاص وابسته به کاخ سفید به نظر می‌‌آید که مذاکرات هسته‌‌ای را در درجه دوم اهمیت قرار داده‌‌اند و اولویت اول را برای توافق احیای برجام قائل نیستند؛ در حالی که لحن سخنگویان وزارت خارجه کمی ملایم‌‌تر است. احمدی تاکید کرد: «‌در نتیجه به نظر می‌‌رسد ملاحظات درباره اعتراضات در داخل، ثبات درون کشور و وضعیت ایران در منطقه اکنون در آمریکا موضوع بحث است؛ در نتیجه اکنون داخل آمریکا این موارد مورد ارزیابی است که این اعتراضات چه تاثیری بر مذاکرات برای احیای برجام می‌تواند داشته باشد؟ همچنین اینکه آیا می‌توانند از این اعتراضات به عنوان اهرم فشار استفاده کنند؟ در این صورت عکس‌العمل ایران چه خواهد بود؟» وی در نهایت گفت: «‌همچنین عکس‌‌العمل سایر متحدان آمریکا در اروپا و دیگر مناطق به تحولات داخلی چه خواهد بود؟ آیا با آمریکا همسو خواهند شد و به سختگیری بیشتر توسط آمریکا در قبال ایران کمک خواهد کرد یا خیر. لذا در حال حاضر این ملاحظات پیش‌‌آمده در تغییر لحن و استراتژی آمریکا در قبال ایران موثر هستند.» نتیجه‌‌گیری با توجه به مقایسه دو سند موقت و اصلی منتشر شده توسط دولت بایدن به فاصله بیش از یک سال و نیم و تغییر و تحولات صورت گرفته در این مدت زمانی یعنی تغییر دولت در ایران، طولانی شدن و به نتیجه نرسیدن گفت‌وگوهای برجامی و در نهایت ناآرامی‌های یک ماه اخیر در ایران، می‌توان دریافت که به چه دلایلی دولت جو بایدن در سند منتشره در تاریخ ۱۳ اکتبر ۲۰۲۲ لحن متفاوت‌تری در قبال ایران دارد و حتی در موضوع گفت‌وگوهای برجام از گزینه‌های جایگزین دیپلماسی سخن گفته است. همچنین بخوانید برجام به گروگان گرفته شد/ آمریکا به سیاست یک بام و دو هوای خود پایان می‌دهد؟ روش جدید آمریکا برای احیای برجام/ بایدن چه زمانی امتیاز بزرگ را به ایران می دهد؟ گزینه‌های بی‌شرمانه اسرائیل علیه ایران تبادل سیگنال مثبت میان ایران و آمریکا

ایران؛ بزرگترین مانع برقراری ثبات و استقرار در عراق

ایران؛ بزرگترین مانع برقراری ثبات و استقرار در عراق

از دیدگاه بسیاری از نهادهای بین‌المللی و کارشناسان ایرانی، حکومت جمهوری اسلامی ایران طی بیست سال گذشته با اقداماتی مانند تشکیل و تجهیز گروه‌های شبه‌نظامی، حملات موشکی، سرکوب جنبش مردمی، تاثیرگذاری بر روند انتخابات و ممانعت از تشکیل دولت در امور داخلی عراق دخالت مستقیم و از ایجاد ثبات در این کشور جلوگیری کرده است.

- نقش ایران در گسترش تروریسم و جنگ داخلی در عراق

یکی از مهمترین نگرانی‌های جامعه عراق از احزاب و شخصیت‌های سیاسی شیعه، سنی، کرد و ترکمن و غیره گرفته تا علما و مراجع دینی و مذهبی حتی شیعیان، نهادهای نظامی و امنیتی مانند ارتش و پلیس و مقام‌های اداری و دیپلماتیک و پارلمانی طی چهار پنج سال گذشته فعالیت شبه‌نظامیان وابسته به ایران در کشورشان بوده است.

برخلاف ادعای تهران و متحدانش، گروه حشدالشعبی نه به منظور مبارزه با داعش، بلکه برای تحکیم حضور نظامی ایران در عراق تشکیل شده و بخشی از استراتژی منطقه‌ای ایران است که از سه دهه پیش تاکنون با محوریت نیروی قدس سپاه پاسداران در عراق، لبنان، سوریه، یمن و غیره پیگیری می‌شود.

ایران مترصد فرصتی بود تا همانند حزب‌الله لبنان، در عراق یمن، سوریه نیز نیروی مسلح مذهبی وابسته به خود و خارج از چارچوب ارتش‌های این کشورهای تشکیل دهد. همانطور که در ابتدای برقراری حکومت جمهوری اسلامی، نیروی ایدئولوژیک سپاه پاسداران به موازات ارتش رسمی این کشور تاسیس شد.

در همین راستا، دولت نوری المالکی که وابسته به ایران بود، لشکر 30 هزار نفری ارتش عراق در موصل را از مقابل با داعش بازداشت تا این شهر 4 میلیونی همراه با 20 میلیارد دلار اسلحه و خزانه بانک‌ها و میلیاردها دلار پول نقد و طلا و جواهر و اشیای عتیقه به دست این گروه تروریستی بیافتد. داعش طی چند روز حدود نیمی از خاک عراق را اشغال کرد بدون اینکه با مزاحمت نیروی هوایی این کشور مواجه شود.

پس از حمله آمریکا به عراق نیز عناصر القاعده از مناطق مختلف جهان روانه این کشور شدند. به اذعان برخی فعالان دینی در نجف، گروه‌های مذهبی و شبه‌نظامی وابسته به ایران نه تنها مخالفتی با حضور القاعده در عراق نداشتند، بلکه از آنها حمایت مالی و تسلیحاتی نیز انجام می‌دادند. ابومصعب الزرقاوی رهبر شاخه القاعده در عراق و پدر معنوی داعش دو بار برای درمان به ایران منتقل شد. چندماه پس از قیام مردم سوریه، چندهزار عضو باسابقه القاعده از زندان‌های رژیم اسد و المالکی مانند صیدنایا، ابوغریب و تاجی أزاد شدند.

بنابراین باید حضور نظامی ایران در عراق و سوریه، نه دفاعی، بلکه در راستای یک استراتژی درازمدت و پیشینی دانست. در این زمینه، سعید برزین کاررشناس مسائل بین المللی علیرغم موافقتش با سیاست منطقه تهران می‌گوید: شاهد بوده‌ایم که چگونه تشنج دهه اخیر در عراق بر اوضاع سوریه تاثیر گذاشت و سپس جنگ سوریه زمینه بحران فعلی عراق را فراهم کرد. دخالت ایران، بخصوص در بعد نظامی، می‌تواند تنش و تشنج را به کشورهای دیگر منطقه صادر کند.

-وابستگی تمام‌عیار به ایران

در کمتر یا به عبارت بهتر هیچ کشوری در دنیا نمی‌توان یک گروه مسلح که طبق کمترین برآوردها حداقل 100 هزار شبه‌نظامی را یافت که وابسته به یک حکومت خارجی باشد. 44 زیرشاخه این گروه خود را «حشد ولایی»؛ یعنی از نظر عقیدتی و نظامی خود را پیرو آیت‌الله علی خامنه‌ای، ولی‌فقیه حاکم بر ایران می‌دانند.

به همین دلیل، درحالی‌که رهبران ارشد عراق مانند آیت‌الله سیدعلی السیستانی، مقتدی صدر و عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر سابق عراق که در مقایسه با مصطفی الکاظمی به ایران بسیار نزدیکتر بود، خواهان تغییر محدودیت یا انحلال حشدالشعبی شدند، خامنه‌ای دستور داد که این گروه باید حمایت و تقویت شود.

-ایجاد بی‌ثباتی سیاسی در عراق

اسناد و مدارک بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد ایران از طریق شبه‌نظامیان وابسته به نیروی قدس مانع برقراری ثبات سیاسی در عراق شده است. در این زمینه می‌توان استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟ به حمله اعضای این گروه به دفتر حزب دموکرات اقلیم کرد در بغداد و سرپیچی آنها از پذیرش نتایج انتخابات پارلمانی در عراق اشاره کرد.

سفرهای پیاپی سرتیپ اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس به عراق و تلاش مستمرش برای تاثیرگذاری بر روند تشکیل دولت و پارلمان جدید این کشور پس از شکست گروه‌های سیاسی و شبه‌نظامی وابسته به تهران در انتخابات اخیر را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد. ناگفته نماند که لیست مورد حمایت تهران در انتخابات سال 2010 نیز از ایاد علاوی شکست خورد، اما المالکی با فشار و تهدید ایران بار دیگر نخست‌وزیر شد.

رویکرد امنیتی و نظامی ایران در قبال عراق باعث می‌شود تا به‌جای حسین امیرعبداللهیان، قاآنی برای وساطت ویا وصایت به عراق می‌رود. سایت «امتداد» متعلق به حزب «اتحاد ملت ایران اسلامی» نیز در واکنش به سفرهای مذکور نوشت: «سپاه قدس هیچ وزارت خارجه‌ای را برای اعمال سیاست‌هایش قبول ندارد. حتی اگر رئیس دولت، ابراهیم رئیسی و وزیر خارجه‌اش امیرعبداللهیان باشد که روزگاری امین و کارگزار آنها در اعمال سیاست منطقه‌ای بود.»

-استفاده ایران از سرزمین عراق برای درگیری با دشمنانش

رهبران عراق، از جمله مصطفی الکاظمی، نخست‌وزیر بارها به تهران و واشنگتن هشدار داده‌اند که نباید خاک این کشور را تبدیل به میدان درگیری بین خود کنند. با ایبن وجود، ایران طی چند سال گذشته ده‌ها بار در خاک عراق حملات موشکی و پهپادی علیه مواضعی دیگر کشورها انجام داده است. این درحالی است که تهران، بغداد را متحد استراتژیک و ایدئولوژیک خود می‌داند. در آخرین رخداد، با 12 موشک بالیستیک ویلای یک بازرگان کرد عراقی را با این ادعا که مقر موساد است هدف قرار داد که با واکنش تندی مواجه و موجب تنش در روابط طرفین شد. درحالی‌که ایران می‌توانست اسنادش درباره مقر مذکور را به دوستانش در اربیل و بغداد ارائه کند.

-توطئه ایران برای ترور رئیس دولت عراق

مصطفی الکاظمی در نوامبر گذشته با دو پهپاد هدف حمله تروریستی قرار گرفت. در این‌باره، دکتر احمد زیدآبادی، استاد روابط بین‌الملل در ایران نوشت: در واقع، مهم‌تر از اصلِ ماجرای ترور، استفاده از پهپاد انتحاری برای قتل نخست‌وزیر است. حشد‌الشعبی که مورد حمایت جمهوری اسلامی است، ظاهراً به پهپادهای انتحاری نیز مسلح است. طبعاً هنگامی که پای حشدالشعبی در حادثه‌ای به میان آید، جمهوری اسلامی نیز به‌عنوان حامی اصلی آن، به دخالت در ماجرا متهم می‌شود.

-اقدامات ضدامنیتی مزدوران ایران در عراق

حامیان گروه حشدالشعبی 6 ماه پیش دفتر حزب دموکرات کردستان عراق در بغداد را آتش زدند. مقتدی صدر در واکنش به این حمله حشدالشعبی گفت: شما اقدامات تروریستی و اشغالگری در عراق انجام می‌دهید. حملات راکتی و ترورها به دست برخی افراد وابسته به حشد انجام می‌شود. از همگان [ایران و غیره] می‌خواهم که در امور داخلی عراق دخالت نکنند، زیرا کشورمان تحمل خشونت و جنگ و درگیری و نزاع سیاسی و آشوب بیشتر را ندارد.

-ادامه راه عملکرد داعش

حشدالشعبی همان جنایات داعش تروریست‌های داعش را در مناطق آزادشده از دست آنها را ادامه داد. در آگوست 2016، جبار الدیم، یکی از بزرگان منطقه جزیره الخالدیه از توابع استان الانبار عراق در گفتگو با خبرگزاری آناتولی اظهار داشت: اعضای حشدالشعبی بعد از عقب‌نشینی داعش شروع به انتقام‌گیری و ده‌ها خانه را غارت کردند و به آتش کشیدند.

-مخالفت ایران با سرمایه‌گذاری خارجی در عراق

ملت عراق به علت چند دهه جنگ با فقر، فلاکت، بیکاری، فساد اقتصادی و تورم شدید دست و پنجه نرم می‌کنند. در همین دولت عراق اعلام کرده که خواهان توازن در مناسبات بین‌المللی و بهبود روابط با همسایگان عرب و غیره و جذب سرمایه آن‌هاست. این سیاست دولت عراق نیز با تهدید و سنگ‌اندازی ایران و متحدانش در عراق مواجه شده است.

در این زمینه می‌توان به مطلبی در سایت دیپلماسی ایرانی وابسته به صادق خرازی، نماینده سابق ایران در سازمان ملل اشاره کرد. این رسانه به نقل از اصغر زارعی، کارشناس نزدیک به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی «سرمایه‌گذاری اعراب در عراق را برای فشار بر ایران» دانسته و نوشته است: اعضای شورای همکاری خلیج فارس در همسویی با عربستان درصدند که عراق را زیر چتر نفوذ خود داشته باشند تا مانع از حضور پررنگ ایران و نیز کسب نتایج تلاش‌های حفظ امنیت تهران در این کشور باشند.

-قاچاق مواد مخدر از ایران به مناطق شیعه‌نشین در عراق

یکی از ظلم‌های حکومت ایران به مردم عراق قاچاق مواد مخدر به درون این کشور است. سایت «صوت العراق» به مدیریت فعالان شیعه عراقی طی چندین گزارش درباره این معضل هشدار داده است. خالد العزاوی، عضو کمیته امنیتی پارلمان عراق هم گفته است: «همه می‌دانند که منبع مواد مخدر قاچاق شده به عراق، ایران است. استان‌های دیالی و واسط که در مرز ایران قرار دارند به‌عنوان منبع اصلی مواد مخدر در عراق به شمار می‌روند». یکی از قاضی‌های عراقی هم اعلام کرده است که ایرانیان به شیوه‌های مختلف، مواد مخدر را به عراق قاچاق می‌کنند.

-نقش ایران در سرکوب جنبش مردمی عراق

شبه‌نظامیان وابسته به ایران همچنین یکی از متهمان اصلی ترورهای سیاسی چند سال اخیر در عراق، به‌ویژه در خلال تظاهرات مردمی سال 2019 به بعد موسوم به قیام اکتبر محسوب می‌شوند. ده‌ها فعال مدنی از جمله ایهاب الوزنی، هشام الهاشمی، کارشناس مسائل امنیتی و از مخالفان دخالت ایران در عراق طی این مدت ترور شدند. این تظاهرات در اعتراض به فساد دولتی و همچنین دخالت شبه‌نظامیان وابسته به ایران عراق در شهرهای شیعی برگزار می‌شد. در نتیجه اینکه؛ مردم سراسر عراق این بار به احزاب و گروه‌های وابسته به ایران در انتخابات اخیر عراق نه بزرگی گفتند.

*نکات مندرج در این مقاله بیانگر دیدگاه نویسنده است و الزاما بازتاب رویکرد خبرگزاری آناتولی نیست.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.