آدرس ایمیل:[email protected]
مهارتهای زندگی
یکی از مهم ترین وجوه تمایز انسان، از دیگر موجودات قدرت تفکر و خلاقیت اوست. قدرت دستکاری در ذهن و پدیده هاست، قدرت کشف و تولید ابزار و اندیشه های جدید است، که همه این ها به نوعی خلاقیت است. همه انسان ها کم و بیش خلاقند و این توانایی به درجات متفاوت در همه ما وجود دارد، مهم آن است که بتوانیم آن را شکوفا کنیم، توسعه دهیم و به خدمت بگیریم.
تفکر خلاق می تواند بهترین سلاح مبارزه با مشکل نیز قلمداد شود. انسان های خلاق، نگرش منفی به مشکلات را تسلیم شدن قبل از جنگ می پندارند، زیرا معتقدند مشکل نه تنها مزاحمت نیست بلکه مبارزه ای برای کشف راه حل است. تفکر خلاق می تواند به ما بیاموزاند که حتی وقتی با حادثه ای ناگوار برخورد کردیم، چگونه احساس بد و منفی خود را به احساس خوب و مثبت تبدیل کنیم.
تعریف تفکر خلاق:
تفکر خلاق مهارتی است که شخص از تلفیق مهارت های حل مسائل و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار می شود و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا می کند.
انواع تفکر خلاق:
1- تفکر واگرا
2- تفکر همگرا
تفکر خلاق با تفکر واگرا رابطه ای مستقیم دارد. افراد با تفکر واگرا سعی می کنند پدیده ها و امور افکار را آن چنان که هستند به راحتی نپذیرند، بلکه نگاه متفاوت تری داشته باشند و از قالب های فکری همسان دور شوند، به عبارتی پدیده ها را با چشم و منظر دیگری نگاه کنند. امّا در تفکر همگرا، فکرهای جدید و نو کمتر راه پیدا می کند و افراد امور و پدیده ها را آن چنان که هستند می بینند و می پذیرند.
مراحل:
1- آمادگی: در مرحله اول افراد به امور پدیده های مختلف زندگی دقت و توجّه بیشتری پیدا می کنند، به حدی که گاهی پدیده های زندگی مدّت های طولانی ذهن شخص را به خود مشغول می کند.
2- مطالعه: در مرحله مطالعه فرد با بررسی و مطالعه بیشتر روابط بین پدیده ها را بهتر درک می کند.
3- تغییر: در مرحله سوم شخص به نوع روابط بین پدیده ها که ذهن او را به خود مشغول کرده اند پی می برد و با طرح سئوال های مختلف در ذهن به نقد و بررسی آن می پردازد.
4- پختگی: در این مرحله شخص با گذار از مراحل قبلی به درک و شناخت عمیق تری از روابط بین پدیده ها می رسد و گویی پدیده ها، جزئی از وجودش شده است.
5- اشراق: در مرحله اشراق شخص به پاسخ های ناگهانی دست پیدا می کند، معمولاً با کلماتی نظیر «هان» و «یافتم» متجلّی می شود.
6- وارسی: در این مرحله فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است می پردازد و درستی آن را مشخص می کند.
7- اجرا: در این مرحله فرد افکار یا ایده هایی که موردتأیید واقع شده اند را به مرحله اجرا درمی آورد.
ویژگی های دارندگان تفکر خلاق:
- افراد خلاق، راه هایی را جست و جو می کنند که از طریق آن بتوانند فکر خود را به سوی ایده های نو و تازه هدایت کنند.
- به همه جوانب یک موضوع و مسأله توجه دارند.
- در حل یک مسأله تمرکز حواس بیشتری را از خود نشان می دهند.
- فکرهای بکر را بیشتر از دیگران از خود نشان می دهند.
- به راه حل هایی می اندیشند که ممکن است از دید دیگران اهمیت چندانی نداشته باشد.
- از ربط ایده ها و تجربیات مختلف، نتایج جدیدی را می گیرند.
- افکار و عقاید خود را به راحتی مطرح و از مواجهه با عقاید مختلف استقبال می کنند.
- برای حل مسایل و مشکلات، راه های مختلف را بررسی و تا رسیدن به نتیجه ی دلخواه تلاش کنند.
- خود را محدود به آرای دیگران نمی کنند.
- همواره کنجکاو و در جست و جوی اطلاعات جدید و نو هستند.
- از قدرت تصویرسازی ذهنی بالایی برخوردارند، تا حدی که به تفکرات خود، عینیت می بخشند.
- مثبت نگر و پرانرژی هستند.
- معمولاً برای هر سئوالی آمادگی ارائه پاسخ های مختلف را دارند.
- سئوال و جواب های غیرعادی و غجیب و غریب در آن ها بیشتر دیده می شود.
راهکارهای گسترش تفکر خلاق:
- اطلاعات و تجارب خود را در موقعیت های مختلف گسترش دهیم.
- از دیگران و کودکان سئوال هایی را بپرسیم که پاسخ های متعدد داشته باشد.
- اگر سئوال های غیرمعمولی از سوی دیگران مطرح می شود، سعی کنیم تا با همکاری خودشان پاسخ های جدید و نو را کشف کنیم.
- رفتارها و الگوهای افراد خلاق را سرمشق زندگی قرار دهیم.
- از فنون ویژه تفکر خلاق مانند «بارش فکری» به خوبی استفاده کنیم. (حمله ذهنی به یک موضوع را بارش فکری می گویند).
- تصورات ذهنی خود و دیگران را تقویت کنیم، زیرا تصویرسازی کمک می کند تا اطلاعات در حافظه بلندمدت بیشتر ذخیره شوند، برای مثال اگر فرزندمان داستانی از دایناسورها را می خواند، از او بخواهیم تصور کند که میان جنگل قرار دارد، به صدای آنان گوش دهد، بزرگی جثه اش را درنظر بگیرد، صدای پای آنان را بشنود و.
- در نوشتن داستان یا کشیدن نقاشی و. به جای استفاده از نمونه از طرح های خلاّق ذهن خود استفاده کنیم.
- هر چه را که می خوانیم، می بینیم و می شنویم، مهم ترین نکات آن را یادداشت کنیم.
- هر فکر جدیدی که به ذهن ما می رسد، بنویسیم.
- بازی های فکری، ساخت اشیا با گِل، مجسمه سازی، نقاشی و داستان نویسی موجب شکوفایی ذهن و خلاقیت می شوند.
- اجازه دهیم هر سئوالی را از ما بپرسند و سئوالات آنان را جدی بگیریم.
- طرح سئوال های باز و تکمیل جملات و داستان های ناتمام در رشد تفکر خلاق مؤثر است.
- به عقاید دیگران احترام بگذاریم و اجازه دهیم که تا حدّ ممکن کارهایشان را با ذوق و سلیقه خود انجام دهند.
- ابتکار و تخیل را باور داشته باشیم تا زمینه بروز فعالیت های خلاق در جامعه فراهم شود.
- سعی کنیم پاسخ های ما در مقابل سئوالات دیگران به گونه ای باشد که او را به سئوال های جدیدتری هدایت کنیم.
- فرصت ابتکار و نوآوری را در خانواده و مدرسه و محل کار به دیگران بدهیم.
- از موقعیت هایی مانند مسافرت، بازدید از موزه ها و رفتن به مکان های تفریحی و فرهنگی برای آموزش تفکر خلاق استفاده کنیم.
- احساس امنیت، شادی و آرامش از عوامل شکوفایی تفکر خلاق است، آن عوامل را از خود و دیگران دریغ نکنیم.
- هوش، استعداد، مهارت و تلاش جدی، بخشی از عوامل رشد خلاقیت به شمار می رود، امّا ضروری است به ایجاد انگیزه نیز توجه ویژه ای داشته باشیم.
- توانایی دیگران حتی کودکان را بپذیریم و باور داشته باشیم که هر فرد موجودی منحصر به فرد است و مثل و مانندی ندارد.
- وقتی کار و فکر جدید و خلاقانه ای را از دیگران مشاهده کردیم، با تشویق، خوشحالی و شادی خود را ابراز کنیم.
موسیقی شاد کار خلاقانه را افزایش میدهد
برخی افراد ترجیح میدهند در هنگام کار محیط کاری ساکت و آرامی داشته باشند، اما برخی دیگر دوست دارند با گوش دادن به آهنگهای مورد علاقه خود کار کنند.
به گزارش سیناپرس به نقل از ایسنا، تاکنون این موضوع از لحاظ علایق شخصی افراد ارزیابی میشد اما در حال حاضر تحقیقات علمی نشان میدهد که گوش دادن به موسیقی در هنگام کار واقعا مفید است. البته این مورد بستگی به خود شخص نیز دارد.
سیمون ریتر از دانشگاه "رادبوود" هلند و سام فرگوسن از دانشگاه فناوری سیدنی استرالیا گوش دادن به انواع مختلف موسیقی در هنگام کار را با کار در محیط ساکت مقایسه کردند.
نتایج مطالعات آنان نشان داد که موسیقی شاد کار خلاقانه و "تفکر واگرا"(ارائه راهحلهای جدید در حل مسئله )را افزایش میدهد و بر "تفکر همگرا"(ارائه راهحلهای قدیمی در برابر یک مسئله) تأثیری ندارد.
ریتور و فرگوسن 155 داوطلب را به پنج گروه تقسیم کردند و به هر یک مسئولیتی دادند تا آن را تکمیل کنند. چهار گروه از این شرکتکنندگان در حال کار به موسیقی کلاسیک با هدف تحریک احساسات مختلف گوش دادند و گروه پنجم در سکوت کار کردند.
آنها دریافتند چهار گروه اول که با موسیقی کار کردند ایدههای خلاقانه و ابتکاری داشتند.
ریتر و فرگوسن اظهار کردند: هدف این پروژه بیان ارتباط بالقوه بین گوش دادن به موسیقی و بهینهسازی خلاقیت واگرا و همگرا و نشان دادن آن بود. گوش دادن به موسیقی شاد موجب افزایش خلاقیت مثبت و برانگیختگی شده که با افزایش تفکر واگرا(تفکر خلاق) همراه است و بر تفکر همگرا(تفکر منطقی) تاثیری ندارد.
پس اگر شما به خلاقیت کاری نیاز دارید بهتر است با موسیقی کار کنید، اما اگر میخواهید مشکلی را رفع کنید بهتر است در سکوت و آرامش کار کنید.
شکوفه های چهارم/یک
نکات آموزشی،مطالب خواندنی وفعالیت های کلاس چهارم ابتدایی
قدرت ذهن و موفقیت
تفكر خلاق چيست ؟ مراحل تفكر خلاق و ويژگيهاي افراد داري تفكر خلاق
يکي از مهم ترين وجوه تمايز انسان از ديگر موجودات قدرت تفکر و خلاقيت اوست. قدرت دستکاري در ذهن و پديده هاست، قدرت کشف و توليد ابزار و انديشه هاي جديد است، که همه اينها به نوعي خلاقيت است. همه انسان ها کم و بيش خلاق اند و اين توانايي همچون انواع هوش با درجات متفاوت در همه ما وجود دارد، مهم آن است که بتوانيم آن را شکوفا نموده، توسعه دهيم و به خدمت بگيريم.
تفکر خلاق مي تواند بهترين سلاح مبارزه با مشکل نيز قلمداد شود. افرادي که تفکر خلاق را در خود شکوفا نکرده اند تا به کوچکترين مشکلي مي رسند، مي گويند «آه بازيک مشکل!» در صورتي که انسان هاي خلاق اين نگرش منفي را تسليم شدن قبل از جنگ مي پندارند، زيرا معتقدند مشکل نه تنها مزاحمت نيست بلکه مبارزه اي براي کشف راه حل است.
در داستان زندگی «پوليانا» مي خوانيم: او دختر کوچکي بود که در روز تولدش منتظر بود عروسکي را از فرستاده اي دريافت کند. زنگ درب به صدا درآمد و پيکي جعبه اي را به او تحويل داد، در پوست نمي گنجيد، درب آن را با شوق گشود و از ديدن چوبدستي در جعبه متحير شد، مدتي در بين همه اعضاي خانواده سکوت سنگيني حاکم شد، ناگاه پدر سکوت را شکست و به دختر نزديک شد و به او ياد داد که، حال ببينيم در اين اتفاق چه چيزي مي توان يافت که از آن خوشحال شويم؟ پس از مدتي فکر کردن پوليانا با صداي بلند گفت: «آهان» يافتم، مي گذارم کنار اتاقم و با نگاه کردن به آن خوشحال مي شوم که من نيازي به آن ندارم و خدا را شکر مي کنم. تفکر خلاق مي تواند به ما بياموزاند که حتي وقتي باحادثه اي ناگوار برخورد کرديم، چگونه احساس بد و منفي خود را به احساس خوب و مثبت تبديل کنيم.
تعريف مهارت تفکر خلاق: مهارتي است که شخص از تلفيق مهارت هاي حل مساله و تصميم گيري از افکار يا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل هاي جديد را پيدا مي کند.
انواع تفکر:
تفکر خلاق با تفکرواگرا رابطه مستقيم دارد.
افراد با تفکر واگرا سعي مي کنند پديده ها و امور و افکار را آن چنان که هستند به راحتي نپذيرند، بلکه نگاه متفاوت تري داشته باشند و از قالب هاي فکري همسان دور شوند، به عبارتي پديده ها را با چشم و منظر ديگري نگاه کنند به نقل سهراب سپهري:
چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد
چترها را بايد بست، زير باران بايد رفت
اما در تفکر همگرا، فکرهاي جديد و نو کمتر در آن راه پيدا مي کند، امور و پديده ها را آن چنان که هستند مي بينند و مي پذيرند.
مراحل تفکر خلا ق:
1 - آمادگي: در اين مرحله افراد به امور و پديده هاي مختلف زندگي دقت و توجه بيشتري پيدا مي کنند، به حدي که گاهي پديده هاي زندگي مدت هاي طولا ني ذهن شخص را به خود مشغول مي نمايد.
2 - مطالعه: در اين مرحله فرد با بررسي و مطالعه بيشتر روابط بين پديده ها را بهتر درک مي کند.
3 - تغيير : در اين مرحله شخص به نوع روابط بين پديده ها که ذهن او را به خود مشغول کرده پي برده و با طرح سوال هاي مختلف در ذهن به نقد و بررسي آن مي پردازد.
4 - پختگي: در اين مرحله شخص با گذر از مراحل قبل به درک و شناخت عميق تري از روابط بين پديده ها مي رسد و گويي پديده ها، جزيي از وجودش شده است.
5 - اشراف: در اين مرحله شخص به پاسخ هاي ناگهاني دست پيدا مي کند و معمولا با کلماتي نظير «آهان، يافتم». متجلي مي شود.
6 - وارسي: در اين مرحله فرد به بررسي بهترين ايده اي که در مراحل قبلي به آن رسيده است مي پردازد تا صحت و سقم و درستي آن را مشخص نمايد.
7 - اجرا: در اين مرحله فرد افکار يا ايده هايي که مورد تاييد واقع شده اند را به مرحله اجرا در ميآورد.
ويژگي هاي افراد داراي تفکر خلا ق:
1 - راه هايي را جست و جو مي کنند که از طريق آن بتوانند فکر خود را به سوي ايده هاي نو و تازه هدايت نمايند.
2 - به همه جوانب يک موضوع و مساله توجه دارند.
3 - در حل يک مساله تمرکز حواس بيشتري را از خود نشان مي دهند.
4 - فکرهاي بکر(دست نخورده و نو) را بيشتر از ديگران از خود نشان مي دهند.
5 - به راه حل هايي مي انديشند که ممکن است از ديد ديگران اهميت چنداني نداشته باشد.
6 - از ربط ايده ها و تجربيات مختلف، نتايج جديدي را مي گيرند.
7 - افکار و عقايده خود را به راحتي مطرح مي کنند و از مواجه با عقايد مختلف استقبال مي کنند.
8 - براي حل مسائل و مشکلا ت، راه هاي مختلف را بررسي و تا رسيدن به نتيجه دلخواه تلا ش مي کنند.
9 - خود را محدود به نظرات ديگران نمي نمايند، حصار هر آن چه بود و هست را مي شکنند.
10 - همواره کنجکاو بوده ودر جست وجوي اطلا عات جديد و نو هستند.
11 - از قدرت تصور سازي ذهني بالا يي برخوردارند، تا حدي که به تفکرات خود، عينيت مي بخشند.
12 - مثبت نگر و پرانرژي هستند.
13 - معمولا براي هر سوالي آمادگي ارائه پاسخ هاي مختلف را دارند.
14 - سوال و جواب هاي غير عادي و عجيب و غريب در آن ها بيشتر ديده مي شود.
چگونه تفکر خلا ق را در خود و ديگران پرورش دهيم؟
(راهکارها):
1 - اطلا عات و تجارب خود را در موقعيت هاي مختلف گسترش دهيم.
2 - از ديگران و کودکان سوال هايي را بپرسيم که پاسخ هاي متعدد داشته باشد.
3 - اگر سوال هاي غيرمعمولي از سوي تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا ديگران مطرح مي شود، سعي کنيم تا با همکاري خودشان پاسخ هاي جديد و نو را کشف کنيم.
4 - رفتارها والگوهاي افراد خلا ق مثل ابوعلي سينا، دکتر حسابي و . را سرمشق زندگي قراردهيم.
5 - از فنون ويژه تفکر خلا ق مانند «بارش فکري» به خوبي استفاده نماييم. (حمله ذهني به يک موضوع را بارش فکري مي گويند).
6 - تصورات ذهني خود وديگران را تقويت کنيم، زيرا تصوير سازي کمک مي کند تااطلا عات در حافظه بلند مدت بيشتر ذخيره شوند، براي مثال اگر فرزندمان داستاني از دايناسورها رامي خواند، از او بخوايم تصور کند که ميان جنگل قرار دارد، به صداي آنان گوش دهد، بزرگي جثه اش را در نظر بگيرد، صداي پاي آن ها را بشنود و .
7 - در نوشتن داستان يا کشيدن نقاشي و . به جاي استفاده از نمونه (مدل) از طرح هاي خلا ق ذهن خود استفاده کنيم.
8 - آن چه را که مي خوانيم، مي بينيم و مي شنويم، مهم ترين نکات آن را يادداشت نماييم.
9 - هر فکر جديدي که به ذهن ما مي رسد، بنويسيم. (افکار خود را روي کاغذ بياوريم.)
10 - اجازه دهيم هر سوالي را از ما بپرسند و سوالا ت آنان را جدي بگيريم.
11 - بازي هاي فکري، ساخت اشيا با گل، مجسمه سازي، نقاشي و داستان نويسي موجب شکوفايي ذهن و خلا قيت مي گردد.
12 - طرح سوال هاي باز و تکميل جملا ت و داستان هاي ناتمام در رشد تفکر خلا ق موثر است.
13 - به عقايد ديگران (به ويژه کودکان و نوجوانان) احترام بگذاريم و اجازه دهيم که تا حد ممکن کارهايشان را با ذوق و سليقه خود انجام دهند.
14 تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا - ابتکار و تخيل را باور داشته باشيم تا زمينه بروز فعاليت هاي خلا ق در جامعه فراهم شود.
15 - سعي کنيم پاسخ هاي ما در مقابل سوالا ت ديگران به گونه اي باشد که او را به سوال هاي جديدتري هدايت کنيم.
16 - فرصت ابتکار و نوآوري را در خانواده و مدرسه و محل کار به ديگران بدهيم.
17 - از موقعيت هايي مانند مسافرت، بازديد از موزه ها، رفتن به مکان هاي تفريحي و فرهنگي جهت آموزش تفکر خلا ق استفاده کنيم.
18 - احساس امنيت، شادي و آرامش از عوامل شکوفايي تفکر خلا ق است، آن عوامل را از خود و ديگران دريغ نکنيم.
19 - هوش، استعداد، مهارت و تلا ش جدي، بخشي از عوامل رشد خلا قيت است اما ضروري است به ايجا د انگيزه نيز توجه ويژه اي داشته باشيم.
20 - توانايي ديگران، حتي کودکان را بپذيريم و باور داشته باشيم که هر فرد موجودي منحصر به فرد است و مثل و مانندي ندارد.
21 - وقتي کار و فکر جديد خلا قانه اي را از ديگران مشاهده کرديم، با تشويق، خوشحالي و شادي خود را ابراز کنيم.
منبع : روزنامه مردم سالاري
با عرض سلام و آرزوی توفیق برای تمامی همکاران گرامی به خصوص آموزگاران دلسوز مقطع ابتدایی،اینجانب تبریزی آموزگار پایه چهارم دبستان دخترانه شهید مغفرتی با ایجاد این وبلاگ قصد دارم با تمامی همکاران خود در ارتباط بوده و با تعامل سازنده در جهت پیشبرد اهداف آموزش و پرورش سهمی هر چند اندک داشته باشم . انتظار دارم دوستان با ارائه نظرات و پیشنهادات سازنده خود بنده را در این امر یاری نمایند. این وبلاگ جهت استفاده دانش آموزان عزیز مقطع ابتدایی و اولیای آنان وهمچنین همکاران ارجمندم ایجاد گردیده است.
آدرس ایمیل:[email protected]
ذهن دانشمندان با ذهن هنرمندان تفاوت دارد
گروه علمی: در بین ما آدمها همیشه این دیدگاه کلیشهای وجود دارد که دانشمندان بیشتر منطقی هستند و کمتر به هنر و خلاقیت علاقه نشان میدهند، و از سوی دیگر هنرمندان در مقایسه با دیگران منطق کمتری دارند. در پی کشف افسانه ذهن هنرمندان و دانشمندان در مییابیم که آیا این گفته صحت دارد یا در این مورد به خطا رفتهایم.
این یک کلیشه است، اما اکثر ما تصور میکنیم که دانشمندان در مقایسه با دیگران جدیترند و علاقه چندانی به هنر ندارند.
از سوی دیگر، به نظر میرسد هنرمندان در مقایسه با بقیه آدمها کمتر منطقی هستند. گاهی اوقات دانشمندان و هنرمندان به دو نیم کره چپ و راست یا به تفکر در برابر خلاقیت توصیف میشوند- یعنی دیدگاهی که در مورد آنها وجود دارد اغلب به عنوان دو قطب مخالف است.
علوم اعصاب نشان داده است که افراد هنگام انجام کار از هر دو نیمکره مغزشان استفاده میکنند. با وجود این که گاهی اوقات الگوهای خاصی از فعالیت مغز به تفکر هنری یا منطقی مرتبط میشوند، اما واقعاً مشخص نمیکند که کدامشان در چه چیزی خوب هستند و چرا. به این دلیل که فهمیدن فعل و انفعال دقیق "طبیعت و تربیت" بسیار دشوار است. اما اگر مغز را برای لحظهای کنار بگذاریم و فقط روی تواناییهای مستند تمرکز کنیم، آیا مدرکی وجود دارد که از این کلیشه منطق در مقابل هنر حمایت کند؟
تحقیقات روانشناسی با فرق قائل شدن میان دو سبک فکری: همگرا و واگرا به پاسخ این سوال نزدیک شدهاند. تاکید روی تفکر همگرا در واقع تاکید روی استدلال تحلیلی و استنباطی است مانند آنچه که در تست IQ اندازهگیری میشود. تفکر واگرا خود جوش و روان است. این تفکر بر نوآوریها و بدیعات تمرکز دارد و با کارهایی اندازهگیری میشود که ما را وادار میکنند برای یک مسئله چندین راه حل ارائه دهیم. به عنوان مثال، چگونه از اشیاء آشنا استفادههای جدید و خلاقانه داشته باشیم.
بر اساس مطالعات صورت گرفته در سالهای 1960، متفکران همگرا به احتمال زیاد در موضوعات علمی در مدرسه بهتر هستند. تفکر واگرا بیشتر در هنر و علوم انسانی متداول است. به هرحال، ما یاد میگیریم که لازم نیست سبک تفکر همگرا و واگرا متقابلاً منحصر به فرد باشند. در سال 2011، محقیقین 116 دانشجوی سال آخری در دوره تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا کارشناسی علوم و هنر را از نظر تفکر همگرا و واگرا و حل مسئله خلاق مورد ارزیابی قرار دادند. تحقیقات نشان داد که در این ارزیابیها هیچ تفاوتی از نظر توانایی بین گروه هنر و گروه علوم وجود ندارد. مطالعه دیگر نشان داد که در ارزیابی تفکر واگرا هیچ تفاوت اساسی بین دانشجویان کارشناسی هنر، علوم طبیعی و علوم اجتماعی وجود ندارد. دانشجویان هنر و علوم طبیعی هر دو خود را بسیار خلاقتر از دانشجویان علوم اجتماعی میدانستند.
همراه شدن با جریان رایج
این مطالعه نشان داد که در فرآیندهای شناختی حامی خلاقیت علمی و هنری همپوشانی زیادی وجود دارد. مفهوم روانشناسی flow یا "به وجد آمدن"، وضعیتی از آگاهی را توصیف میکند که در آن شخص کاملاً غرق و مجذوب کاری میشود که در حال انجام آن است. تجربه flow قویاً به اوج عملکرد در حوزههای هنری و خلاقیت مربوط میشود.
همچنین همپوشانی قابل توجهی در استفاده از تجسم و تصویرسازی ذهنی در طول تفکر علمی و هنری، وجود دارد. دانشمندان بزرگی همچون آلبرت اینشتین، مایکل فارادی و نیکولا تسلا همگی عنوان کردند که هنگام شرح فرآیندهای فکری خود از تصویرسازی ذهنی استفاده کردهاند. مطالعات همچنین نشان میدهند که تصویرسازی ذهنی نقش اساسی در ساخت و ارزیابی بسیاری از "آزمایشهای فکری" علمی دارد، که در آن دانشمندان بطور ذهنی پیامدهای یک فرضیه خاص را ارزیابی میکنند. بدیهی است که چنین تصویرسازی ذهنی بیشتر در ساخت موسیقی، طراحی معماری و نقاشی نمود پیدا میکند.
قدرت کلیشهسازی
تواناییهای تفکر همگرا و واگرا ضرورتاً ذاتی نیستند. مطالعه اخیر در مورد کلیشههای خلاق، از افراد میخواست تا ضمن پذیرفتن دیدگاه یک "شاعر غیرعادی" یا یک "کتابدار جدی و مقرارتی"، یک کار تفکر واگرا را به پایان برسانند. کسانی که تصور کردند یک شاعر غیرعادی هستند در مقایسه با کسانی که تصور کردند یک کتابدار مقرارتی هستند، در انجام کار خلاقانه بسیار بهترعمل کردند، به این معنی که فعال کردن دیدگاههای کلیشهای در تفکر خلاق میتواند عملکرد افراد را افزایش دهد یا مهار نماید.
آلبرت اینشتین یک موسیقیدان مشتاق بود که از نواختن پیانو و ویولون لذت میبرد در حالی که ریچارد فاینمن- برنده جایزه نوبل- با نام مستعار "Ofey" کارهای هنری انجام میداد. موسیقیدانهایی مانند برایان می، برایان کاکس و گِرگ گرافین همگی دکترای علوم دارند.
مطالعات موردی دانشمندانی که درگیر کار هنر بودند و یا بالعکس، اغلب به عنوان موارد غیرعادی مطرح میشوند. به هرحال روانشناسان اخیراً بررسی جامعی در خصوص میزان وارد شدن برندگان جایزه نوبل، اعضای انجمن سلطنتی و آکادمی ملی علوم ایالات متحده به عرصه هنر و صنعت انجام دادهاند. آنها دریافتند که اعضای انجمن سلطنتی و آکادمی ملی علوم تقریباً دو برابر مردم معمولی خود را درگیر فعالیتهای هنری و صنعت میکنند. دانشمندان برجسته برنده نوبل تقریباً سه برابر دیگران وارد عرصه هنری میشوند.
این یافتهها به وضوح نشان میدهد که این دیدگاه کلیشهای که دانشمندان و متفکران منطقی، کمتر هنرمند و خلاق هستند، خطا است. همانطور که اینشتین خود اشاره میکند:" بزرگترین دانشمندان، هنرمند هم هستند."
شکوفه های چهارم/یک
نکات آموزشی،مطالب خواندنی وفعالیت های کلاس چهارم ابتدایی
قدرت ذهن و موفقیت
تفكر خلاق چيست ؟ مراحل تفكر خلاق و ويژگيهاي افراد داري تفكر خلاق
يکي از مهم ترين وجوه تمايز انسان از ديگر موجودات قدرت تفکر و خلاقيت اوست. قدرت دستکاري در ذهن و پديده هاست، قدرت کشف و توليد ابزار و انديشه هاي جديد است، که همه اينها به نوعي خلاقيت است. همه انسان ها کم و بيش خلاق اند و اين توانايي همچون انواع هوش با درجات متفاوت در همه ما وجود دارد، مهم آن است که بتوانيم آن را شکوفا نموده، توسعه دهيم و به خدمت بگيريم.
تفکر خلاق مي تواند بهترين سلاح مبارزه با مشکل نيز قلمداد شود. افرادي که تفکر خلاق را در خود شکوفا نکرده اند تا به کوچکترين مشکلي مي رسند، مي گويند «آه بازيک مشکل!» در صورتي که انسان هاي خلاق اين نگرش منفي را تسليم شدن قبل از جنگ مي پندارند، زيرا معتقدند مشکل نه تنها مزاحمت نيست بلکه مبارزه اي براي کشف راه حل است.
در داستان زندگی «پوليانا» مي خوانيم: او دختر کوچکي بود که در روز تولدش منتظر بود عروسکي را از فرستاده اي دريافت کند. زنگ درب به صدا درآمد و پيکي جعبه اي را به او تحويل داد، در پوست نمي گنجيد، درب آن را با شوق گشود و از ديدن چوبدستي در جعبه متحير شد، مدتي در بين همه اعضاي خانواده سکوت سنگيني حاکم شد، ناگاه پدر سکوت را شکست و به دختر نزديک شد و به او ياد داد که، حال ببينيم در اين اتفاق چه چيزي مي توان يافت که از آن خوشحال شويم؟ پس از مدتي فکر کردن پوليانا با صداي بلند گفت: «آهان» يافتم، مي گذارم کنار اتاقم و با نگاه کردن به آن خوشحال مي شوم که من نيازي به آن ندارم و خدا را شکر مي کنم. تفکر خلاق مي تواند به ما بياموزاند که حتي وقتي باحادثه اي ناگوار برخورد کرديم، چگونه احساس بد و منفي خود را به احساس خوب و مثبت تبديل کنيم.
تعريف مهارت تفکر خلاق: مهارتي است که شخص از تلفيق مهارت هاي حل مساله و تصميم گيري از افکار يا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل هاي جديد را پيدا مي کند.
انواع تفکر:
تفکر خلاق با تفکرواگرا رابطه مستقيم دارد.
افراد با تفکر واگرا سعي مي کنند پديده ها و امور و افکار را آن چنان که هستند به راحتي نپذيرند، بلکه نگاه متفاوت تري داشته باشند و از قالب هاي فکري همسان دور شوند، به عبارتي پديده ها را با چشم و منظر ديگري نگاه کنند به نقل سهراب سپهري:
چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد
چترها را بايد بست، زير باران بايد رفت
اما در تفکر همگرا، فکرهاي جديد و نو کمتر در آن راه پيدا مي کند، امور و پديده ها را آن چنان که هستند مي بينند و مي پذيرند.
مراحل تفکر خلا ق:
1 - آمادگي: در اين مرحله افراد به امور و پديده هاي مختلف زندگي دقت و توجه بيشتري پيدا مي کنند، به حدي که گاهي پديده هاي زندگي مدت هاي طولا ني ذهن شخص را به خود مشغول مي نمايد.
2 - مطالعه: در اين مرحله فرد با بررسي و مطالعه بيشتر روابط بين پديده ها را بهتر درک مي کند.
3 - تغيير : در اين مرحله شخص به نوع روابط بين پديده ها که ذهن او را به خود مشغول کرده پي برده و با طرح سوال هاي مختلف در ذهن به نقد و بررسي آن مي پردازد.
4 - پختگي: در اين مرحله شخص با گذر از مراحل قبل به درک و شناخت عميق تري از روابط بين پديده ها مي رسد و گويي پديده ها، جزيي از وجودش شده است.
5 - اشراف: در اين مرحله شخص به پاسخ هاي ناگهاني دست پيدا مي کند و معمولا با کلماتي نظير «آهان، يافتم». متجلي مي شود.
6 - وارسي: در اين مرحله فرد به بررسي بهترين ايده اي که در مراحل قبلي به آن رسيده است مي پردازد تا صحت و سقم و درستي آن را مشخص نمايد.
7 - اجرا: در اين مرحله فرد افکار يا ايده هايي که مورد تاييد واقع شده اند را به مرحله اجرا در ميآورد.
ويژگي هاي افراد داراي تفکر خلا ق:
1 - راه هايي را جست و جو مي کنند که از طريق آن بتوانند فکر خود را به سوي ايده هاي نو و تازه هدايت نمايند.
2 - به همه جوانب يک موضوع و مساله توجه دارند.
3 - در حل يک مساله تمرکز حواس بيشتري را از خود نشان مي دهند.
4 - فکرهاي بکر(دست نخورده و نو) را بيشتر از ديگران از خود نشان مي دهند.
5 - به راه حل هايي مي انديشند که ممکن است از ديد ديگران اهميت چنداني نداشته باشد.
6 - از ربط ايده ها و تجربيات مختلف، نتايج جديدي را مي گيرند.
7 - افکار و عقايده خود را به راحتي مطرح مي کنند و از مواجه با عقايد مختلف استقبال مي کنند.
8 - براي حل مسائل و مشکلا ت، راه هاي مختلف را بررسي و تا رسيدن به نتيجه دلخواه تلا ش مي کنند.
9 - خود را محدود به نظرات ديگران نمي نمايند، حصار هر آن چه بود و هست را مي شکنند.
10 - همواره کنجکاو بوده ودر جست وجوي اطلا عات جديد و نو هستند.
11 - از قدرت تصور سازي ذهني بالا يي تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا برخوردارند، تا حدي که به تفکرات خود، عينيت مي بخشند.
12 - مثبت نگر و پرانرژي هستند.
13 - معمولا براي هر سوالي آمادگي ارائه پاسخ هاي مختلف را دارند.
14 - سوال و جواب هاي غير عادي و عجيب و غريب در آن ها بيشتر ديده مي شود.
چگونه تفکر خلا ق را در خود و ديگران پرورش دهيم؟
(راهکارها):
1 - اطلا عات و تجارب خود را در موقعيت هاي مختلف گسترش دهيم.
2 - از ديگران و کودکان سوال هايي را بپرسيم که پاسخ هاي متعدد داشته باشد.
3 - اگر سوال هاي غيرمعمولي از سوي ديگران مطرح مي شود، سعي کنيم تا با همکاري خودشان پاسخ هاي جديد و نو را کشف کنيم.
4 - رفتارها والگوهاي افراد خلا ق مثل ابوعلي سينا، دکتر حسابي و . را سرمشق زندگي قراردهيم.
5 - از فنون ويژه تفکر خلا ق مانند «بارش فکري» به خوبي استفاده نماييم. (حمله ذهني به يک موضوع را بارش فکري مي گويند).
6 - تصورات ذهني خود وديگران را تقويت کنيم، زيرا تصوير سازي کمک مي کند تااطلا عات در حافظه بلند مدت بيشتر ذخيره شوند، براي مثال اگر فرزندمان داستاني از دايناسورها رامي خواند، از او بخوايم تصور کند که ميان جنگل قرار دارد، به صداي آنان گوش دهد، بزرگي جثه اش را در نظر بگيرد، صداي پاي آن ها را بشنود و .
7 - در نوشتن داستان يا کشيدن نقاشي و . به جاي استفاده از نمونه (مدل) از طرح هاي خلا ق ذهن خود استفاده کنيم.
8 - آن چه را که مي خوانيم، مي بينيم و مي شنويم، مهم ترين نکات آن را يادداشت نماييم.
9 - هر فکر جديدي که به ذهن ما مي رسد، بنويسيم. (افکار خود را روي کاغذ بياوريم.)
10 - اجازه دهيم هر سوالي را از ما بپرسند و سوالا ت آنان را جدي بگيريم.
11 - بازي هاي فکري، ساخت اشيا با گل، مجسمه سازي، نقاشي و داستان نويسي موجب شکوفايي ذهن و خلا قيت مي گردد.
12 - طرح سوال هاي باز و تکميل جملا ت و داستان هاي ناتمام در رشد تفکر خلا ق موثر است.
13 - به عقايد ديگران (به ويژه کودکان و نوجوانان) احترام بگذاريم و اجازه دهيم که تا حد ممکن کارهايشان را با ذوق و سليقه خود انجام دهند.
14 - ابتکار و تخيل را باور داشته باشيم تا زمينه بروز فعاليت هاي خلا ق در جامعه فراهم شود.
15 - سعي کنيم پاسخ هاي ما در مقابل سوالا ت ديگران به گونه اي باشد که او را به سوال هاي جديدتري هدايت کنيم.
16 - فرصت ابتکار و نوآوري را در خانواده و مدرسه و محل کار به ديگران بدهيم.
17 - از موقعيت هايي مانند مسافرت، بازديد از موزه ها، رفتن به مکان هاي تفريحي و فرهنگي جهت آموزش تفکر خلا ق استفاده کنيم.
18 - احساس امنيت، شادي و آرامش از عوامل شکوفايي تفکر خلا ق است، آن عوامل را از خود و ديگران دريغ نکنيم.
19 - هوش، استعداد، مهارت و تلا ش جدي، بخشي از عوامل رشد خلا قيت است اما ضروري است به ايجا د انگيزه نيز توجه ويژه اي داشته باشيم.
20 - توانايي ديگران، حتي کودکان را بپذيريم و باور داشته باشيم که هر فرد موجودي منحصر به فرد است و مثل و مانندي ندارد.
21 - وقتي کار و فکر جديد خلا قانه اي را از ديگران مشاهده کرديم، با تشويق، خوشحالي و شادي خود را ابراز کنيم.
منبع : روزنامه مردم سالاري
با عرض سلام و آرزوی توفیق برای تمامی همکاران گرامی به خصوص آموزگاران دلسوز مقطع ابتدایی،اینجانب تبریزی آموزگار پایه چهارم دبستان دخترانه شهید مغفرتی با ایجاد این وبلاگ قصد دارم با تمامی همکاران خود در ارتباط بوده و با تعامل سازنده در جهت پیشبرد اهداف آموزش و پرورش سهمی هر چند اندک داشته باشم . انتظار دارم دوستان با ارائه نظرات و پیشنهادات سازنده خود بنده را در این امر یاری نمایند. این وبلاگ جهت استفاده دانش آموزان عزیز مقطع ابتدایی و اولیای آنان وهمچنین همکاران ارجمندم ایجاد گردیده است.
آدرس ایمیل:[email protected]
دیدگاه شما