همه شما بازیچه دست بزرگ تر در بازار هستید
این عنوان رو دوست ندارم چون یه جوری وهم آوره. شما هم تا حالا به این فکر کردید که شاید مثلا در بازار رمزارز یکی نشسته و داره قیمت ها رو بالا پایین میکنه؟!
راستی من توی توییتر هم هستم. نگران نباشید جز زامبی نیستم :)) و فقط نکات کلی در مورد تله های روانشانسی در سرمایه گذاری ترید رو میگم بهتون. اگه نمیدونید زامبی ها کی هستن و چیکار میکنن این مقاله رو بخونید: شبکه اجتماعی، سمی بر ذهن معامله گران .
نظریه بقای اصلح
واقعیت اینه که بازار نظریه بقای اصلح رو برای خودش انتخاب کرده. صلاحیت سرمایه داران کلان به سرمایه داران خرد الگویی هست که قبلا داروین بهش اشاره داشته. در چرخه طبیعت اون هایی که صلاحیت بیشتری دارن زنده میمونن. صلاحیت در طبیعت یعنی جسه، دندان و نوع حمله بهتر از قبلی. اما در بازار فقط پول ملاکه.
از میگو تا نهنگ ابی، هر کدوم موجود پایینتر رو میکشه
هر تیکه از بازار گروهی در حال شکار کردن گروه ضعیف تر هستن. مثلا والها در حال شکار کردن نهنگها یا ماهی ها در حال شکار میگوها. در دنیای واقعی اینطور می تونیم بگیم که مثلا بیل گیتس داره رونالدو رو شکار میکنه :))
شکست اشتباه یا False Breakout
اما این تصور که یه نفر مثل خدا به صورت مخفیانه داره بازیمون میده یک توهمی بیش نیست. این ماییم که از دست رفتن سرمایه مون رو از چشم دیگران میبینیم. کسی هم الان بهتر از cz مدیر صرافی بایننس نیست که فحش بدیم بهش تا دل رنج کشیده از ضررهامون آروم بگیره. شاید اگر گروهی از افراد با هم هماهنگ کنند میتونن در مقطع های کوچکی از بازار دستکاری هایی انجام بدن. نمونه اون تریدر هایی که با breakout یا شکست معاملات خودشون رو باز میکنن، در بعضی از مواقع دچار false breakout میشن و قیمت در خلاف جهت حرکت میکنه. مثلا تصویر زیر:
تله شکستی که از بالا رخ داده و باعث جمع کردن نقدینگی شده
ایجاد نقدینگی در بازار
حرکات قیمتی بعضی از مواقع در جهت تامین نقدینگی هم انجام میشه. مثلا خودتون رو فرض بگیرید که 100 میلیارد دلار پول دارید (ایشالله یه روزی D:) و می خواهید در بازار خرید کنید. فرض میگیریم حجم معاملات در بازار روزانه 1میلیارد دلار هست. اینجا پول من 100 برابر بیشتر از حجم خرید فروش روزانه هست پس با مشکلی به نام Liquidity (اون لیکویئد شدن که صفر میشیم، نیست) یا نقدینگی روبرو هستم. اگر من بخوام همشو یکجا وارد کنم، خودم به تنهایی باعث میشم که قیمت تا 100% رشد کنه و این اصلا به نفع من نیست. پس میام تله هایی در بازار بوجود میارم که همه حمله به فروش کنن تا من بتونم بخرم و حتی بلعکس.
اولا اگر من انقدر پول داشته باشم کلی آدم دور و برم هست که میتونن با ابزار و روبات این کار رو آسونتر کنن. دوما صبوری میکنم. منتظر جایی از نمودار که همه دارن میبیننش. مثلا یه خط روند تابلو که همه میبیننش، با 10 میلیون دلار سفارش خرید به صورت یکجا قیمت رو برای 1 دقیقه زیر خط روند میارم. همین کافی هست که دامینو افکت رخ بده. آماتورها تا می بینن قیمت زیر خط رونده شروع به فروش میکنن و قیمت رو پایین ترم میارن، تازه فروش این آماتورها باعث فروش یه عده دیگه ای میشه و همینطور ادامه داره. درست مثه یه دامینو که به ترتیب میریزه. منه پولدار اگه خیلی خوش شانس باشم دست به دعا میبرم تا عمق این دامینو زیاد باشه. طوری که بتونم کلی فروش بقیه رو بخرم. این قضیه در همه بازارها در حال رخ دادنه فقط در رمز ارزها بیشتر!
همیشه قرار نیست این اتفاق توی نمودار رخ بده. با پولی که دارم، هر خبری بخوام میتونم به صورت ریپورتاژ برم. مثلا به CNN پول بدم بگم این خبری که من میگم رو درج کن. "همکاری شرکت فلانی با گوگل" یا "بیت کوین در سال آینده 1 میلیون دلار میشود!" با خبرهایی که در جامعه منتشر میکنم باعث ورود پول به بازار میشم. در این مواقع من مدام میفروشم تا دارایی که خریده بودم قبلا، نقد بشه. (به پول تبدیل بشه)
چرخه های بازار
اصلا به همین خاطر هست که چرخه های بازار زمانی تمام میشوند که آخرین گروه یعنی سوپر سر کوچه، رفیقم، راننده تاکسی، دکتر و مردمان عادی که عمده جمعیت رو تشکیل میدن وارد بازار میشن. وقتی این اتفاق میافته نشانه هایی برای اتمام چرخه در بازار هست و باید چشم و گوشمون تیزتر بشه.
همیشه یک چرخه کامل به این شکل بوده
این در هر بازاری که فکر میکنید هست. در رمز ارز، فارکس، سهام، گندم و حتی طلا. اما چون بازار رمز ارز هنوزم نوپا حساب میشه این دستکاری ها با هزینه کمتری انجام میشه. من در کتاب جادوگران بازار نوین مصاحبه معامله گر یکی از بانکها در فارکس رو خوندم. خود مسئول میگفت ما وظیفه داشتیم که با ترفندهایی که بلدیم، کلک بزنیم و نقدینگی ایجاد کنیم. یکی از خاطره های جالبش این بود که اومده بود عرضه فیک در بازار ایجاد کنه و مثلا چند ساعت بعد هرچی فروخته بود رو دوباره بخره اما اطلاعاتشون لو رفته بود و کسانی که عرضه های این فرد رو خریده بودن دیگه در بازار نفروختن و مسئول مربوطه به خاطر ضرری که به بانک وارد کرده بود، اخراج شد (اوفف دلم خنک شد!). یعنی حتی وال ها هم بین خودشون جنگ دارن و میتونن ضرر بکنن.
چیزی که ما خودمون از وال ها در ذهنمون ساختیم یک آدمی که هیچ وقت خطا نمیکنه و همیشه برنامه برای گول زدنمون داره. اما دیدم که همه حتی وال ها جایز الخطا هستن.
در کل خواستم تصوری که از وال توی ذهنتون هست رو دگرگون کنم و رفتار واقعی بازار رو براتون توضیح بدم. وال ها میتونن دولت ها، موسسه های سرمایه گذاری و یا تلفیقی از چند گروه باشن که هماهنگ شده با هم کاری رو انجام میدن و ما تاثیراتشون رو در بازار حس میکنیم. به یاد داشته باشید که هیچ وقت میگو نباشیم و در دهان وال ها سقوط نکنیم. برای اینکار:
- مدیتیشن کنید و ذهن خودتون رو سیکس پک کنید.
- با کلوز کندل ها کار کنید، نه قیمت لحظه ای.
- مدیریت سرمایه داشته باشید تا فشار روانی قابل قبول بهتون وارد بشه.
- استراتژی و دیسیپلین داشته باشید. منظم باشید و برای خودتون محدودیت ایجاد کنید.
در مورد دیسیپلین بیشتر بخوانید: راه 3 ساله یک معامله گر را 3 روزه بریم
طرحواره یا تلههای شخصیتی یا (تلههای زندگی)
تلهها در اصل فرمهای فکری و ذهنی ما هستند که در دوران کودکی و از دوران جنینی در حدود ۴۵ روزگیتا معمولاً ۶ سالگی درون ما شکل میگیرند. پیش نویس ها، در اصل ساختمان ذهنی ما هستند که بر اثر باورهایی که توسط اطرافیان مثل پدر و مادر، خواهر و برادر، پدربزرگ و مادربزرگ، دوستان، معلمها، رادیو و تلویزیون و جامعه به کودک داده میشود. این افکار درون ذهن کودک شکل گرفته و کودک آنها را باور مینماید و با این باورها و چارچوبها و قواعد ذهنی در زندگی خویش شروع به تصمیمگیری و انتخاب مینماید.
پیش نویسها هم مانند یک موجود زنده، تمام تلاش خود را برای حفظ بقایشان میکنند. برای مثال شخصی که ازدواج میکند و در ازدواج اول شکست میخورد و بعد نفر دوم و بازهم شکست میخورد و نفر سوم و باز هم شکست میخورد و این شکستهای پیاپی باعث می شود که فرد باور کند زندگی چیزی جز رنج و درد و عذاب نیست. تحقیقات نشان داده که هر نفر در دنیا حداقل یک طرحواره فعال یا درگیر را درون خودش دارد.
تلهها باعث ایجاد زخم میشوند؟
میتوان گفت که در طول سالهای زندگی با توجه به شرایط و محیط و تمام اتفاقات باعث تغذیه پیش نویسها میشویم و همین باعث ایجاد آسیب برای ما میشود.
طرحواره روانی چگونه شکل میگیرد؟
ساخت شخصیت انسان بر دو عامل اصلی استوار است:
۱- عوامل محیطی
محیطی که کودک در آن پرورش پیدا میکند.
۲-عوامل وراثتی
ژنتیک فرد چگونه است
ولی جفری یانگ، عامل دیگری را علاوه بر این دو عامل، در شناخت تلههای زندگی بررسی کرده است.
عامل سوم
اگر این نیازها بسته به شخصیت آن کودک تأمین نشوند، احتمال ابتلای او به یکی از تلههای روانی بسیار بالا خوهد رفت.
این ۶ نیاز عبارتند از:
- امنیت بنیادین
- ارتباط سالم با دیگران
- خود مختاری
- عزت نفس
- خود ابرازگری
- پذیرش محدودیتهای واقع بینانه
حال نمونهای از رابطهی بین این سه علت را بررسی کنیم. فرض کنید نیازهای ما از ۱ تا ۱۰ درجه بندی شوند. یعنی وقتی کودک در خانوادهای بزرگ شود که نیازهایش کاملا برطرف شوند، ۱۰ درجه از نیاز هایش براورده شده. وقتی درخانوادهای بزرگ شود که به نیازهایش کوچکترین توجهی نکنند، ۱ درجه. تاثیر محیط در این حالت این گونه است: در هر خانوادهای نیازهای فرد با درجات متفاوتی برآورده میشود. از طرفی ویژگیهای وراثتی کودکان هم در میزان دریافت نیازشان تاثیر گذار است. تاثیر مدیریت احساسات برای رسیدن به موفقیت در طول زندگی بسیار پر رنگ است.
حال به این مثال دقت کنید:
مجموعهای را تصور کنید که سطح امنیت بنیادین در آن ۵ باشد. در واقع ۵ واحد امنیت به کودکان این خانواده داده میشود. با توجه به خلق و خوی ذاتی، از
.بین دو کودک، یکی با ۳ واحد، امنیتش تامین میشود. ولی کودک دیگر با ۶ واحد امنیتش تامین میشود
مهمترین تلههای شخصیتی
در این جا به چند مورد از مهمترین انواع تلههای شخصیتی میپردازیم که عبارتند از:
- تله رها شدگی
- تله بیاعتمادی
- تله وابستگی
- تله آسیب پذیری
- تله اطاعت
- تله استحقاق
- تله نقص و شرم
- تله طرد اجتماعی
- تله کمال گرایی
- تله شکست
در ادامه هر یک از تلههای شخصیتی را توضیح خواهیم داد.
۱. تله رها شدگی
به این معنی است که همواره ترس از تنهایی دارند و احساس میکنند تمام افرادی که دوستشان دارند آنها را ترک خواهند کرد. برای درمان، این افراد باید به این باور برسند که هر کسی به هر طریقی ممکن است عزیزانش را از دست بدهد و این روال طبیعی دنیا است.
روابطی را تجربه میکنند که همیشه ترک میشوند.
۲. تله بیاعتمادی
این دسته از افراد در هر حالتی در ترس و نگرانی هستند که سرشان کلاه نرود و از دیگران آسیب نخورند. بر این باورند که هیچ جا امن نیست و امنیت ندارند و به هیچ کس نمیتوانند اعتماد کنند درون این افراد شکل گرفته است.
۳. تله وابستگی
خود مختاری و استقلال طلبی این افراد در کودکی آسیب خورده است. این افراد باید باور کنند که تواناییهایشان نامحدود است و میتوانند مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرند. در دوره روانشناسی ثروت این مباحث به تفصیل توضیح داده میشود، زیرا حل شدن تلههای شخصیتی بر روی جذب ثروت و موفقیت تاثیر میگذارد.
۴. تله آسیب پذیری
این افراد در دوران کودکی توسط والدین حامی خود مورد تاکید قرار گرفتهاند که دنیای بیرون مکان خطرناکی است به همین جهت دائم نگران بروز فاجعه هستند و نگرانیها و ترسهای بیهوده ی زیادی دارند.
۵. تله اطاعت
خودشان را قربانی شرایط میکنند.
۶. تله استحقاق
افراد در برآوردن نیازهای کودک او را دچار این تله خواهد کرد. افراد احساس خاص بودن میکنند چرا که در کودکی هیچ گونه محدودیتی را تجربه نکردهاند. این افراد بیصبر و نامنظم هستند و تلاش میکنند به هر قیمتی به خواستههای خود برسند. همچنین همواره سعی در کنترل دیگران دارند.
۷. تله نقص و شرم
همیشه درون خودشان احساس ایراد زیادی دارند و باور به این که برای اطرافیان فرد ارزشمند و دوست داشتنی نیستند. احساس این که همیشه مقصر هستید و باور دارند همیشه دیگران آنها را رد میکنند. اگر در کودکی حس ارزشمندی شما آسیب خورده باشد دچار این تله خواهید شد.
۸. تله طرد اجتماعی
با این حس زندگی میکنند که با بقیه آدمها فرق دارند و حس تعلق خاطر در آنها رشد نیافته است . در زندگی از داشتن رابطه با دیگران و رفت و آمد با آنها دوری میکنند و به گوشه گیری و تنهایی را میآورند و در موقعیتهای اجتماعی احساس بیکسی میکنند.
۹. تله کمال گرایی
در تمام مراحل زندگی در حال تلاش کردن هستند تا به موفقیت برسند. زیرا در کودکی از آنها توقع کامل بودن داشتند. بنابراین شکست خوردن برای این افراد یک ضربه روحی بزرگ محسوب میشود.
۱۰. تله شکست
پول از دست میدهند. ورشکستگی را در زندگیشان تجربه دارند و از پس سرمایه گذاری مالی بر نمی آیند. توصیه میشود برای حل تلههای روانی خود از یک درمانگر کمک بگیرید. هنگامی که درمانگر تلاش میکند طرحوارهها را مورد چالش قراردهد یا آنها رازیر سوال ببرد، اغلب با مقاومت بیماران روبرو میشود. فرد مراجعه کننده تلاشهای فعالانهای انجام میدهد تابه درمانگر ثابت کند که طرحوارههای او با واقعیت تطابق دارند.
برای این که طرحوارهها سالم بمانند اطلاعات باید پردازش شوند. تداوم تلهها از طریق الگوی رفتاری خود آسیب رسان به دست میآید. این الگوهای رفتاری طرحواره خواست ممکن است درمحیط اولیه خانوادگی انطباق وکار آمد بوده باشند. به مرور زمان و بیرون از محیط خانواده این رفتارها خود آسیب رسان میشوند و در آخر پیش نویس بیمار را تقویت میکنند.
ساعت کار فارکس: بهترین ساعات ترید در فارکس + جدول زمانی بازار فارکس
اگر با کمی ارفاق معامله گری و سهامداری را یک شغل و کسبوکار حساب کنیم، این شغل در دسته تجارتهایی قرار میگیرد که معمولاً زمان شروع و پایان مشخصی دارد. این زمان شروع و پایان بستگی به بازار سرمایهای دارد که در آن معامله میکند. مثلاً معاملهگران بازار بورس ایران هر روز صبح ساعت ۹ تا ۱۲ و نیم مشغول معامله و خرید و فروش هستند؛ اما در مورد ساعت کار فارکس کمی داستان فرق میکند. ساعت کار فارکس به صورت ۲۴ ساعته در ۵ روز هفته (شنبه و یک شنبه تعطیل است) میباشد.
اما چرا باید یک بازار سرمایه مانند فارکس که در آن ارزهای جهانی مبادله میشوند ساعت کاری پیوسته و شبانه روزی داشته باشد؟ اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم و علت ۲۴ ساعته بودن ساعت کار فارکس را توضیح دهیم باید به مورد یا چیزی که در ان در حال خرید و فروش است نگاه کنیم.(در ادامه مقاله آیا بیت کوین قانونی است و استراتژی نوسان گیری ارز دیجیتال را هم بخوانید)
بازار فارکس بر اساس خرید و فروش جفت ارزها ایجاد شده است؛ یعنی در آن ارز یک کشور بر اساس ارز کشور دیگر خرید و فروش میشود؛ بنابراین مهمترین عاملی که در این بازار تأثیرگذار است، قیمت تکتک ارزهای داخل آن است؛ اما قیمت هر ارز نیز غالباً تحت تأثیر بانکهای همان کشور است؛ یعنی باید بانکهای آمریکا روز کاری خود را شروع کنند تا قیمت دلار مشخص شود و در همین حین باید منتظر ماند تا چند ساعت دیگر قیمت ارز استرالیا مشخص شود.
بنابراین از آن جایی که بازار فارکس یک بازار جهانی محسوب میشود و به سبب تفاوتهای زمانی میان نقاط مختلف زمین ساعت کار فارکس باید ۲۴ ساعته باشد؛ اما از آنجایی که تمام کشورهایی که ارز آنها در بازار فارکس وجود دارد، روزهای شنبه و یک شنبه تعطیل هستند، ساعت کار فارکس به صورت ۲۴ ساعته در ۵ روز هفته میباشد.
ساعت کار فارکس را دقیقتر بررسی کنیم
اما ساعت کار فارکس که به صورت ۲۴ ساعته است بدین معنی نیست که بی در و پیکر میباشد. این بازار نقطه شروع و پایانی دارد که نقطه شروع آن، ساعت شروع بازار استرالیا و نقطه پایان آن با زمان بسته شدن بازار نیویورک آمریکاست. در کلام بهتر ساعت کار فارکس به وقت ایران از ساعت ۱٫۳۰ دقیقه بامداد شروع میشود و تا ساعت ۱٫۳۰ دقیقه بامداد روز بعد ادامه پیدا میکند،یعنی این ساعت، ساعت بسته شدن بازار فارکس می باشد.
این رنج ساعت کار فارکس یعنی از شروع بازار استرالیا تا زمان اتمام بازار آمریکا دو بورس مهم دیگر (بورس ژاپن و انگلستان) را در بر میگیرد؛ بنابراین اگر بخواهیم ساعت کار فارکس را به صورت جدول زمانی بازار فارکس شده نشان دهیم میتوانیم بگوییم:
ساعت کاری بازار فارکس به وقت ایران
زمان باز شدن بازار فارکس به وقت تهران به صورت جدول زیر می باشد:
بازار | باز شدن | بسته شدن |
بورس سیدنی استرالیا | ۰۱:۳۰ به وقت تهران | ۱۰:۳۰ به وقت تهران |
بورس توکیو ژاپن | ۰۳:۳۰ به وقت تهران | ۱۲:۳۰ به وقت تهران |
بورس لندن انگلیس | ۱۱:۳۰ به وقت تهران | ۲۰:۳۰ به وقت تهران |
بورس نیویورک آمریکا | ۱۶:۳۰ به وقت تهران | ۰۱:۳۰ به وقت تهران |
اما یک نکته مهم دیگر فارغ از جدول زمانی بازار فارکس در مورد ساعت کار فارکس وجود دارد و آن این است که زمان مبدأ این بازار چه ساعتی است. یعنی شما به عنوان یک تریدر و معاملهگر نیاز دارید که بدانید زمان مبدأ محاسبه شده در بازار چند است. زمان مبدأ در ساعت کار فارکس معمول بستگی به بروکرها دارد. اصولا بروکر ها بر اساس منطقه زمانی اروپای شرقی یا بر اساس گرینویچ مبدأ زمانی ساعت کار فارکس را قرار میدهند.
بر فرض مثال اگر بروکر شما آلپاری باشد، مبدأ زمانی ساعت کار فارکس بر اساس اروپای شرقی یا همان EET قرار میگیرد؛ بنابراین ساعت کار فارکس به وقت ایران در این حالت یک و نیم ساعت عقبتر از ساعت تهران محسوب میشود. البته میدانید که فارغ از مسئله ساعت کار فارکس، ساعت تهران در ۶ ماهه اول و ۶ ماهه دوم سال تغییر میکند. از این رو این مورد را حتماً در معاملات خود در نظر داشته باشید.
وضعیت بازار در ساعت کار فارکس
اما سؤال دیگری که مطرح میشود این است که آیا ساعت کار فارکس در بازار تأثیر دارد یا نه؟ یعنی مثلاً ساعت ۱ و نیم صبح با ساعت ۴ بعد از ظهر از نظر معاملهگری فرقی میکند؟
از نظر قانونی و تکنیکالی هیچ فرقی در تایم بازار فارکس وجود ندارد. شما به عنوان یک معامله در هر ساعت از بازار این اختیار را دارید که دست به معامله بزنید. به معنای بهتر معامله شما در تمام ساعت کار فارکس معتبر بوده و هیچکس نمیتواند آن را لغو کند.
اما مسئلهای که میتواند در ساعت کاری فارکس تفاوت ایجاد کند، حجم معاملات است. معمولاً در ساعت کار فارکس بازار قیمتهای واقعیتری دارد که حجم معاملات بیشتری در بازار اتفاق میافتد؛ یعنی تعداد خریداران و فروشندگان بیشتری در آن ساعت کار فارکس در بازار حضور دارند. در این صورت میتوان گفت که قیمتها به عدد واقعی نزدیک هستند. خب یک معاملهگر معقول که به دنبال ریسک کمتر و سود منطقیتر است باید در ساعت کار فارکس وارد بازار شود که حجم معاملات در بازار در بیشترین حالت ممکن خود قرار دارد.
اما کدام ساعت کار فارکس معاملات در بیشترین حجم خود قرار دارند؟ اصولا بازارهای موازی اصلیترین فاکتور در این زمینه محسوب میشوند؛ یعنی این که کدام بازار الان در کنار ساعت کار فارکس فعالیت دارد تأثیر مستقیم در بازار دارد. البته همانطور که در ساعت کار فارکس بر اساس بازارها در جدول بالا مشخص است در ساعاتی از روز، بازارها روی یکدیگر قرار میگیرند. مثلاً بازار انگلستان و آمریکا ما بین ساعت ۴ و نیم بعد از ظهر تا تله های روانشانسی در سرمایه گذاری ۸ و نیم شب به وقت ایران همزمان فعالیت میکنند.
از آن جایی که این دو بازار بعد از فارکس بیشترین حجم معاملات را دارند، میشود گفت که تعداد معاملهگران این بازارها نسبت به سایر بورس ها بیشتر است. پس زمانی که این دو بازار همزمان فعال هستند بیشترین حجم بازار فارکس رخ میدهد؛ بنابراین ساعت کار بازار فارکس به وقت ایران بین ۴ و نیم ظهر تا ۸ و نیم شب، بیشترین حجم بازار را دارد و میتواند برای یک تریدر معمولی و کسی که به دنبال معاملههای منطقی است کاملاً مناسب باشد. (در ادامه توصیه میکنم مقاله تریدرهای تازه کار را بخوانید.)
بهترین ساعت کار فارکس برای یک تریدر ایرانی چه زمانی است؟(ساعت باز شدن بازار فارکس)
اما این که کدام ساعت کار فارکس میتواند برای یک تریدر مناسب باشد باید فاکتورهای مختلفی را در نظر گرفت. مهمترین فاکتوری که باید در نظر بگیریم استراتژی خودمان در بازار است. ما میخواهیم چگونه در بازار فارکس معامله داشته باشیم.
این استراتژی به ما نشان میدهد که ما به دنبال چه چیزی هستیم. اگر استراتژی ما میانمدت و بلندمدت باشد و به دنبال سودهای بزرگ در طول زمان هستیم باید با قیمت واقعیتر وارد معامله شویم. در این حالت بهترین ساعت کاری فارکس میتواند همان ساعتهای پیک حجمی که در بالا گفتیم باشد؛ اما اگر استراتژی ما به نحوی است که به دنبال نوسان گیری یا همان اسکالپ هستیم، به نظر در زمآنهای کم حجم بازار موقعیتهای بهتری نصیب ما میشود. البته در استراتژیهای مختلف میتوان روشهای مختلفی استفاده کرد که همه اینها میتواند ما را وادار به انتخاب ساعت کار فارکس برای خودمان کند.
فاکتور مهم دیگر که میتواند مشخص کند در کدام ساعت کار فارکس وارد معامله شویم، جفت ارزی است که میخواهیم آن را معامله کنیم، این که بازار کشورهای این جفت ارزها قرار است در چه ساعتی باز شود بیشترین تأثیر را در انتخاب تایم بازار فارکس برای ما میگذارد؛ زیرا قیمت واقعی و اصلی جفت ارزها بر اساس بازار آن کشورها تعیین میشود. از آنجایی که بیشتر تریدرها دوست دارند با جفت ارزهای اصلی (جفت ارزی که یک سمت آن دلار است) وارد معامله شوند، بنابراین ساعت فعالیت بازار آمریکا که بین ۴ و نیم عصر تا یک و نیم بامداد است میتواند انتخاب مناسبی ساعت کار فارکس محسوب میشود.
اما همچنان نکات دیگری نیز در این مورد وجود دارد که سعی میکنیم در ادامه به آنها بپردازیم و آنها را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
چرا معامله گران در بازار های مالی شکست میخورند؟
سطح آموزشی که در کشور ارائه میشود بسیار مبتدی است. و از سطحی که کشورهای دنیا و کشورهای پیشرفته در آن قرار دارند خیلی پایینتر است. در واقع ابزارهای بورس و ساز و کارهای بورس و روشهای معامله گران و مسائل مشابه این در کشور ما بسیار ضعیف هستند.
معاملات اتوماتیک هنوز در بورس ما وجود ندارند. سیستمها و پلتفرمهایی که با آنها کار میکنیم به نسبت هنوز ناقص هستند و همینطور در آموزشها مسائل ابتدایی طراحی استراتژی و سبد سهام به افراد گفته میشود. در نتیجه با این سطح دانش در زمینه تحلیل تکنیکال معامله گران نمیتوانند در بازارهای مالی نتایج خوبی بگیرد.
این وضعیت مشابه آن است که من به شما قواعد حرکت مهرههای شطرنج را آموزش داده و چند استراتژی ابتدایی را در اختیارتان قرار دهم و سپس از شما بخواهم که با یک قهرمان بینالمللی مانند کاسپاروف مسابقه دهید انتظار هم داشته باشم شما برنده شوید.
وضعیت در بازارهای مالی نیز دقیقاً به همین شکل است. هر زمانی که شخصی در حال فروش سهام است فرد دیگری در حال خرید همان سهم است. علیرغم آنکه هر دوی این اشخاص به دنبال کسب سود هستند و بر اساس تله های روانشانسی در سرمایه گذاری تحلیلهای خود وارد معامله شدند، ولی آینده نشان خواهد داد کدام یک از این دو معاملهگر در جهت درست حرکت بازار اقدام به معامله کردند.
بنابراین در هر معامله یک طرف سود و یک طرف زیان میکند. حال در نظر بگیرید طرف دیگر معامله با شما شخصی است که سالهای سال در بازارهای بورس کار کرده است و تجربه بسیار زیادی دارد موانع موجود در آموزش و معاملهگری را پشت سر گذاشته است و به نسبت شما شناخت بسیار عمیقتر و بهتری نسبت به بازار دارد. از خود بپرسید که آیا در مقابل چنین شخصی میتوانید معاملات سوده انجام دهید ؟
بنابراین نقصی که در آموزش ما وجود دارد میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند. مشکلی که در آموزشهای بورس وجود دارد این است که در نگاه به نمودار سهم در واقع در حال نگاه کردن به معمای حل شده هستید.
همین امر باعث میشود که تصور کنید تحلیل حرکت بازار آسان است به راحتی میتوانید محدوده خرید و فروش را تخمین زده بتوانید سودهای عالی بگیرید. این موضوع تله انفجاریای است که در بازارهای مالی وجود دارد.
در واقع بزرگترین مشکل بازارهای مالی آن است که ریسکهای خود را از چشم معامله گران تازه کار پنهان میکند به راحتی آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهد. چنانچه اساتید بازارهای مالی این موارد را به دانشجویان خود گوشزد نکنند که آنچه یاد گرفته است در واقع شرط لازم بوده و شرط کافی نیست و برای انجام معاملات واقعی کفایت نمیکند، مشکلات زیادی را برای دانشجویان خود به وجود میآورند.
بعضاً دیده میشود که در برخی دورههای آموزشی به عنوان یک ویژگی به دانشجویان گفته میشود که در همان ابتدا برایشان یک حساب معاملاتی واقعی ایجاد میشود تا دانشجویان بتوانند از همان ابتدا به انجام معاملات حین آموزش بپردازند.
دوستان باسابقه در بازارهای بورس میدانند که این حرف تا چه حد اشتباه است دانشجویان در اثر اشتباهات خود دچار انواع فشارهای عصبی شده و با از دست دادن اعتماد به نفس در کنار آموزش ناقص باعث شکست آنها خواهد شد. دانشجویان با انواع و اقسام مشکلات مالی و بعضاً حتی مشکلات خانوادگی، ورشکستگی و غیره میشود.
بر اساس آمارها بیش از ۹۰ درصد کسانی که وارد بازارهای مالی میشوند در مدت زمانی کمتر از یک سال از بازارهای مالی قرار میکنند. بسیاری از این افراد دیگر حاضر نیستند به این بازارها بیایند.
یکی از دلایل چنین اتفاقی آن است که بسیاری از افراد فعالیت در بازارهای مالی را مانند دیگر فعالیتهای حرفهای، جدی در نظر نمیگیرند. یک پزشک برای آنکه بتواند بیمار خود را مداوا کند بایستی سالهای سال دورههای آموزشی ببینند و پس از اتمام آموزشهای خود باید به صورت آزمایشی در کنار پزشکان دیگر کار کند تا بتوانند به مرحلهای برسد که اطمینان لازم را جهت مداوای بیماران کسب کند.
یک خلبان پیش از آنکه هدایت یک هواپیما با صدها مسافر را در اختیار بگیرند بایستی سالهای سال آموزش دیده و سختیهای بسیاری را تحمل کند. پس از طی همه این مراحل جامعه میتواند به او اعتماد کرده و جان انسانها را در دست او بگذارد.
اما متأسفانه در بازارهای مالی، مشکلات و تلههای انفجاری این بازارها در نگاه نخست کوچک به نظر میآیند. سرمایه محدود افراد نیز فرصت کافی را در اختیار آنها قرار نمیدهد تا بتوانند با آزمون خطا این مشکلات را شناسایی کردند و از آنها عبور کنند.
معامله گران در این مسیر نیازمند آموزشها و راهنماییهای یک مربی هستند که بتوانند خطرها و بالا و پایینهای پنهان این بازارها را به آنها نشان دهد.
اگر به تاریخچه بازارهای مالی نگاه کنیم میبینیم که در سالهای اولیه تشکیل بورس، معاملات تنها از طریق مراجعه حضوری یا تماس تلفنی یا نامه نگاری با کارگزاران قابل انجام بود.
ولی اکنون معاملات توسط سکوهای معاملاتی و بیشتر از طریق اینترنت به صورت آنلاین انجام میشود. مارک داگلاس در یکی از سخنرانیهای خود در این زمینه ابراز تاسف میکردند که ای کاش امروز به دنیا آمده بودند و میتوانستند از ابتدا از این تکنولوژیها استفاده کنند. واقعیت آن است که من هم دوست داشتم به جای ۱۵ سال پیش اکنون با بورس آشنا میشدم و از تکنولوژیهایی که در حال حاضر در اختیار داریم و تصمیم دارم آنها را به شما انتقال دهم استفاده میکردم و فرد دیگری مانند من این صحبتها و آموزشهایی را که ارائه میدهم را به من ارائه میداد.
مانند هر رویه دیگری در دنیا بهترین تکنولوژیها و بهترین ابزارها برای کار بر روی بازارهای مالی ابتدا در اختیار افرادی که در سطوح بالای این بازار فعالیت میکنند قرار میگیرد. آنها میتوانند با سرعت بیشتری از خبرها و تحلیل خبرها مطلع شده و همینطور میتوانند با سرعت بیشتری از تکنولوژیهایی که بسیار به روز است استفاده کنند همین امر باعث میشود که دست بالا را داشته باشند.
بنابراین احتمال موفقیت آنها بسیار بالاتر از معامله گران ست که همچنان از ابزارهای سنتی استفاده میکنند.
کاری که در واقع ما در شرکت مهد سرمایه انجام میدهیم فراهم آوردن ابزارهای جدید برای معامله گران خود است تا آنها هم بتوانند مانند بنگاههای بزرگ از این امکانات و تکنولوژیها استفاده کنند و بتوانند کیفیت معاملهگری و سودآوری خود را ارتقاء بخشند.
دلایل شکست معامله گران بنیادی و تکنیکال در بازارهای مالی
شکست معامله گران – همانطور که میدانید اصل اول تحلیل تکنیکال آن است که بازار گذشته خود را تکرار میکند. این موضوع علیرغم آنکه در منابع مختلف به آن اشاره میشود یک اصل نیست و هنگامی که بازار گذشته خود را تکرار نکند دلیل شکست معامله گران این اصل اشتباه است.
در حقیقت این مطلب در بسیاری از مواقع جواب نمیدهد و نمیتواند به عنوان یک روش در نظر گرفته شود. در واقع مباحث و تکنیکهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به گونهای است که میتواند افراد تازه کار را به راحتی فریب داده و باعث شود که فکر کنند با استفاده از این مطلب میتوانند در بازار کسب سود کنند.
نتیجهای که در کتابهای CFA (بالاترین سطح اموزشهای بازارهای مالی) قرار داده شده نشان میدهد که تحلیلگر تکنیکال نمیتوانند در بلند مدت بیش از بازدهی سهم مورد معاملهشان، سود کسب کنند.
در همین منبع ذکر شده است معاملهگران کوتاهمدت حتی نمیتوانند به سطح بازدهی بازار نیز دست یابند. بنابراین تصور اینکه یک تحلیلگر تکنیکال میتواند بازدهی بیشتری از بازار کسب کند، یک تصور نادرست است.
بنابراین اگر ذهنیت شما آن است که میتوانید با استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار پیروز شوید متاسفانه بازار نادرست بودن ذهنیتتان را با زیانهایی که میدهید به شما نشان خواهد داد. این به معنی آن نیست که شما نیازی به دانستن تکنیک ندارید.
در واقع تمام آموزشهایی که در بازارهای سرمایه داده میشود شرط لازم هستند.که تصور کنید این آموزشها شرط کافی برای کسب سود در معاملهگری است.
دلیل شکست تحلیل بنیادی نیز مشابه همین است. در منابع CFA به صراحت اشاره شده است تحلیلگران بنیادی نمیتوانند در طولانی مدت بیش از بازده بازار سود کسب کنند. گفته شده است که وضعیت تحلیلگران بنیادی از وضعیت تحلیلگران تکنیکال بدتر است.
دلیل این امر آن است که تحلیل تکنیکال به صورت کمی عمل میکند و بازارها هم حالت عددی و کمی دارد این درحالیست که تحلیل بنیادی بیشتر ماهیتی کیفی دارد و شاید به راحتی نتوان اقتصاد را به صورت اعداد و ارقام دقیق تحلیل کرده و بر اساس آن نقاط مناسب خرید و فروش را شناسایی کرد.
برخی افراد برای حل مشکلات تحلیلهای تکنیکال و بنیادی، ترکیب این دو روش را پیشنهاد میکنند. این امر نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه باعث پیچیدهتر شدن مسئله میشود.
این موارد از حرفهای ترین منابع بین المللی آموزش بازارهای مالی نقل شده و در دورههای آموزشی عمومی کاملاً مورد غفلت واقع شده و به دانشجویان گفته نمیشود. در نتیجه معاملهگران تازه کار با انتظارات غیر واقعی و در آرزوی کسب سودهای بالا وارد معاملات واقعی شده و تنها پس از زیانهای پیاپی و از دست دادن سرمایه خود ماهیت واقعی بازار را درک میکنید.
در سوی دیگر برخی از تحلیلگران به بحث روانشناسی معاملات رو میآورند. علیرغم آنکه مباحث و نکات موجود در روانشناسی معاملات نکات ارزشمندی است اما همچنان مانند تحلیل تکنیکال و بنیادی، روانشناسی معاملات نیز باید به عنوان یک شرط لازم در نظر گرفته شود. مباحث مربوط به روانشناسی معاملات بسیار گسترده است که در همین خصوص یک دوره پنج جلدی را در انتشارات سازمان بورس در دست انتشار دارم. با این وجود دو نکته بسیار مهم را در خصوص روانشناسی معاملات بایستی خاطرنشان کنم.
اول آنکه نکات در تحلیل روانشناسی معاملات به مراتب کیفیتر از مباحث تحلیل بنیادی است. از این رو استفاده از این مباحث برای بازاری که ماهیت کمی دارد بسیار دشوار بوده و مانع از آن میشود که بتوان نقاط دقیق ورود و خروج و حدود ضرر را تعیین کرد.
دومین مورد مربوط به عامل انسانی است. عملکرد فکری انسان به گونهای است که به راحتی قابل تغییر نیست. انسانها برای هزاران سال با دیدن عواقب جنگ، همچنان جنگ به راه میاندازد. افراد سیگاری علیرغم دانستن زیانهای ناشی از کشیدن سیگار، آن را ترک نمیکنند. این مثالها و بسیاری از مثالهای دیگر نشان میدهند تغییر رفتار با عملکرد فکری انسانها بسیار دشوار است.
بنابراین مشکلات پیش روی معاملهگران از نگاه من در ایران ضعف سیستماتیک و ابزارها، عدم تنوع بازار، تعداد خطوط سازوکارهای معاملات خودکار و نقص در آموزشها و هدایت دانشجویان به سمت معاملات واقعی بدون داشتن دانش کافی است.
در نتیجه بسیاری افراد از بورس و سرمایهگذاری در آن فرار میکنند در حالیکه اگر زمان و هزینه کافی را برای کسب آموزش مناسب اختصاص میدادند میتوانستند سودآوری خوبی از این بازارها داشته باشند.
آموزش روانشناسی معامله گر توسط ایوان بایجی با زیر نویس فارسی
در بازارهای مالی به طور کلی به استراتژی، مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گری نیاز داریم تا بتوانیم در بلند مدت از بازار پول بدست آوریم. تمام این سه بخش برای سودسازی مهم هستند و میتوان با یک میانگین متحرک ساده و مدیریت سرمایه کلاسیک نیز سود کرد اما مهمترین بخش داشتن یک ذهن و روان کنترل شده است تا بتوانیم در شرایط مختلف بازار خود را کنترل کنیم و در تله هایی که ذهن ایجاد می کند گرفتار نشویم و رفتار خود را کنترل کنیم.
مدرس این دوره کیست؟
ایوان بایجی از سال 1997 با بازارهای مالی آشنا شد و از اواخر سال 2006 شروع به معامله گری در بازارهای مالی به عنوان شغل ثابت کرد. بایجی تا به الان کتاب های مختلفی در زمینه روانشناسی معامله گری همچون “Zero to Hero” و “The essence of trading psychology in one skill” و “Paradigm Shift” تالیف کرده است. ایشان هزاران شاگرد مستقیم و چند ده هزار شاگرد غیر مستقیم داشته است و الان 160هزار دنبال کننده در توییتر دارد.
ایوان بایجی در کودکی در شرایط روانی و محیطی نامناسبی بزرگ شده بوده است و بعد از شروع حرفه معامله گری اثرات آن شرایط را در معاملات خود مشاهده میکند. پس تصمیم میگیرد که به دنبال روشهایی برای کنترل ذهن و آرام کردن آن برود تا هم در زندگی به آرامش دست پیدا کند هم در معامله گری موفق شود.
برای دست یابی به این مهم به سرتا سر دنیا سفر می کند و با استادان مختلف در زمینه های تله های روانشانسی در سرمایه گذاری مربوط به ذهن از جمله بوداییان تمرین میکند تا بتواند ذهن خود را بهتر بشناسد. جوهره تمام مطالبی که ایشان یاد گرفته و استفاده میکند در این دوره “Trading Psychology Mastery” گنجانده شده و بقیه افراد نیز با انجام دادن تمرینهای دوره میتوانند بر ذهن خود مسلط شوند.
هدف این دوره چیست؟
با انجام کامل و روزانه این دوره می توانید ذهن خود را بشناسید و متوجه شوید که شما بدن و ذهن و افکار خود نیستید و میتوانید تمام افکار خود را مشاهده کنید و آن ها را کنترل کنید و از تله های ذهنی ای که هنگام معامله گری، هنگام ضرر کردن و یا حتی سود کردن ذهن شما به آنها تمایل دارد رها شوید و بر ذهن و افکار خود به طور کامل مسلط شوید. همچنین شما می توانید با انجام تمرینات در لحظه بودن و آرامش واقعی را تجربه کنید.
تمامی این موارد در این دوره چند ساعته پوشش داده شده و نه تنها به صورت تئوری بلکه کاملا عملی و با تمرین های مدون شده روزانه می توانید این مهم را به صورت کاملا تجربی مشاهده و اجرا کنید.
چه نیازی به این دوره روانشناسی معامله گر داریم؟
سلبریتی ها، افراد ثروتمند ، ورزشکارها ، نظامیان حتی افراد عادی سالانه میلیونها دلار صرف سلامت ذهن خود می کنند تا علاوه بر کنترل خود، زندگی بهتری را تجربه کنند. ما به عنوان معامله گر بیش از بقیه افراد به تلهها و فشارهای روانی دچار می شویم و بیشتر از همه به یک شیوه صحیح کنترل ذهن نیاز داریم و در این دوره یاد می گیریم که با مشاهده “خود” و درک صحیح آن به این امر مهم دست پیدا کنیم تا موفقیت خود در بازارهای مالی را تضمین کنیم.
سر فصلهای دوره روانشناسی معامله گر
در این بخش به فهرست کلی مطالب و تعداد روزهای تمرین هر بخش نگاهی میاندازیم: هر تمرین را حداقل به تعداد روزهای گفته شده انجام دهید. البته اگر تمایل دارید میتوانید بیشتر انجام دهید.
◼ بخش اول: روز اول – بدون تمرین – معرفی و تعهد – ریشه اصلی مشکلات بشریت
◼ بخش دوم: روز دوم – بدون تمرین – آشنایی بیشتر با دوره و مشکلات ذهنی و مبانی مهندسی کنترل ذهن
◼ بخش سوم: روز سوم – تمرین اول برای سه روز متوالی و روزی دو بار – شروع مهندسی کنترل ذهن و ساخت یک اراده قوی
◼ بخش چهارم: روز ششم – تمرین دوم برای سه روز متوالی و روزی دو بار – قلمرو احساسات
◼ بخش پنجم: روز هشتم – تمرین سوم برای سه روز متوالی و روزی دو بار – قلمرو ذهن
◼ بخش ششم: روز یازدهم – تمرین آخر برای سه روز متوالی و روزی دو بار – تکنیک اصلی
◼ بخش ضمیمه: روز چهاردهم – هر روز صبح – تمرین خود تلقینی و اثر آن
! تمرین بخش ششم و ضمیمه را میتوانید هر روز و مستمر ادامه دهید تا نتایجی که بدست آوردهاید تثبیت شود و همیشه و تا آخر عمر روی ذهن خود کنترل داشته باشید.
توجه ! : این مجموعه با همت تیم to be a trader ترجمه و منتشر شده و بصورت ترکیبی از فایل های ویدئویی و متنی و صوتی ارائه شده لذا بصورت zip برای شما برای دانلود قرار داده شده. و لازم است ابتدا دانلود کرده و بعد از حالت فشرده خارج کرده و استفاده کنید
دیدگاه شما