چگونگی محاسبه ی سود Financial
ايبِنا: دولت چین برای پیشبرد سیاستهای صنعتی خود «صندوقهای سرمایهگذاری دولتی» را راهاندازی کرده است. این صندوقها وظیفه تامین مالی بنگاههایی را بر عهده دارند که در بخشهای اولویتدار اقتصادی فعالیت میکنند؛ این صندوقها به گونهای طراحی شدهاند که سهام بنگاهها را خریداری میکنند، اما وضعیت مالکیت شرکتها را تغییر نمیدهند. به گزارش موسسه اقتصاد بینالملل پیترسون، برنامه ساخت چین ۲۰۲۵ به عنوان سیاست صنعتی دولت چین مطرح است. دولت چین تصمیم دارد طی این برنامه از صنایع خود به ویژه صنایع و…
وزن کم کردن بازار سهام
دنیایاقتصاد - امیرعلی جراحی: در اقتصادهای بزرگ جهان یکی از اصلیترین وظایف بانکهای مرکزی کنترل تورم کشور است. بررسیها نشان میدهد که کم یا زیاد بودن تورم به اشکال گوناگونی باعث آسیب به اقتصاد کشور میشود، بنابراین مقام پولی باید بتواند با اتخاذ سیاستهای درست و عمل به آنها باعث کنترل تورم شود. اگر تورم برای سالیان متوالی اعداد بزرگی را به خود ببیند، در نهایت باعث میشود که تقاضا برای محصولات مختلف در آن کشور با روند نزولی روبهرو شده که این امر سبب کاهش فروش و سود شرکتها خواهد شد، اما در ایران روند صعودی تورم به دلایل…
تاثیر مشروط تورم بر بازار سهام
همانطور که مشاهده شد در خردادماه شاهد اوجگیری تورم بودیم و دلیل این موضوع آزادسازی نرخ ارز از دلار ۴۲۰۰تومانی به دلار نیمایی بود، بنابراین کاهش شتاب تورمی که در ماههای اخیر تجربه کردیم؛ در واقع بازگشت به تورم عادی سالهای گذشته بود، بنابراین با این وجود نمیتوانیم این کاهش را بهعنوان کاهشی مبتنی بر روندهای اقتصاد ایران تلقی کنیم. این موضوع صرفا ناشی از فروکش افزایش قیمت اجناسی اتفاقافتاده که با دلار ۴۲۰۰تومانی محاسبه میشد و تورم خاصی در خردادماه ایجاد کرده بود و پس از آن نیز…
نبض بازار سهام - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
پول بیزبان
در احوال آشفتهبازارهای مالی میتوان با اجتناب از سیگنالدهی توصیههایی برای فعالان بازار داشت. ابتدا باید فعالان تا جای ممکن آرامش خود را حفظ کنند و تلاش کنند منطقی، و نه از سر احساس تصمیم بگیرند. این توصیهها قرار نیست افراد را یکشبه پولدار کند. تنها کاربردش این است که جنبه مالی زندگی افراد را با دقت بیشتری طراحی کرده و اتفاقات ناخوشایند را با بسامد و شدت کمتری تجربه کنند. ابتدا اینکه باید در انتخاب محل سرمایهگذاری پول دقت کرد. حتی اگر این سرمایهگذاری در صندوق سرمایهگذاری سهام مشهور…
قیمت جهانی گندم کاهش یافت
به دلیل تقویت ارزش دلار و افزایش امیدها نسبت به پیشرفت در مذاکرات با هدف حفظ ادامه کریدور صادرات غلات اوکراین از طریق دریای سیاه، معاملات آتی گندم آمریکا روز جمعه کاهش یافت.
بیتکوین پس از انتشار نرخ تورم
ارز دیجیتال: بازار ارزهای دیجیتال آخر هفته گذشته عمدتا تحتتاثیر انتشار آمار نرخ تورم ماه سپتامبر(شهریور) آمریکا بود و با اینکه در این مدت دیگر شاخصهای اقتصادی نیز وضعیت دلسردکنندهای داشتند، بیتکوین همچنان از محدوده نوسان هفتههای اخیر خود چندان فاصله نگرفته است. به گزارش کویندسک، حجم معاملات روزانه بیتکوین طی ۹ روز از ۱۰ روز گذشته پایینتر از میانگین متحرک ۲۰ روزه این شاخص بوده است. بهعبارت دیگر، تنها روز پنجشنبه و با انتشار نرخ تورم ماه گذشته آمریکا بود که حجم معاملات…
سرقت بیش از ۳ میلیارد دلار در ۱۲۵ هک
ارز دیجیتال: با اینکه قیمت ارزهای دیجیتال امسال افت قابلتوجهی داشته است، این داراییها و برنامههای فعال در این حوزه همچنان برای یک گروه خاص مانند یک ماشین پولسازی عمل میکنند؛ هکرها. به گزارش بلومبرگ، فقط از ابتدای ماه اکتبر (۹مهر) تاکنون، حداقل ۷۱۸میلیون دلار در جریان هکهای مرتبط با ارزهای دیجیتال دزدیده شده است. طبق دادههای شرکت تحلیلی چینآلیسیس (Chainalysis)، آمار کلی هکهای سال۲۰۲۲ تا به امروز از ۳میلیارد دلار فراتر رفته است و همین موضوع سببشده تا سالجاری…
نماگرهای سهام - ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
پیش بینی بورس امروز ۲۴ مهر ۱۴۰۱
اقتصاد نیوز: دیروز شاخص های بورس و فرابورس افت کردند. البته افت آن ها کوچک بود اما در بخش شاخص هایی که برای پیش بینی بازار مورد استفاده قرار می گیرند، فعلا علائم خیلی مثبتی مشاهده نشده است.
پیشبینی سقوط ۳۰ درصدی بورس آمریکا
فارس: رئیس بانک آمریکایی جیپی مورگان چیس نوشت به علت رکود شدیدی که در راه است، ارزش بازار سهام آمریکا ۳۰درصد دیگر سقوط خواهد کرد.
کدال در انتظار گزارشهای ۶ماهه
دنیایاقتصاد: روز گذشته آخرین گزارشهای ماهانه شهریورماه روی سامانه کدال بارگذاری شدند تا این سامانه طی روزهای آینده شاهد گزارشهای ۶ماهه شرکتهای بورسی و فرابورسی باشد. گزارشهای ماهانه «غشهد»، «شکبیر»، «حفاری»، «شپدیس» و «لبوتان» حاکی از آن است که درآمد این شرکتها در شهریورماه سالجاری نسبت به ماه قبل از آن با افزایش نسبتا خوبی همراه بوده، به طوری که درآمد «شپدیس» افزایش ۵۳۱درصدی داشته است. در این میان، درآمد پتروشیمی پارس در ششمینماه از سال، نسبت به مرداد با کاهش ۴۰درصدی روبهرو شده است.
تعقیب و گریز بورس و تورم
دنیایاقتصاد: یکی از روشها برای فهم دقیق از بازدهی بورس، تعدیل شاخص کل با شاخص قیمت مصرفکننده است که تورم بهوسیله آن محاسبه میشود. با این شیوه، آماری حاصل میشود که میتواند تغییرات واقعی نماگر بازار سرمایه را نشان دهد. تحلیل «دنیای اقتصاد» از این آمار نشان میدهد که شاخص کنونی بازار سرمایه با آخرین روزهای آذرماه سال ۹۸ یعنی زمانی که شاخص در محدوده ۳۵۴ هزار واحدی قرار داشت، برابری میکند. از سوی دیگر بازده واقعی بازار نه تنها در سال جاری منفی بوده، بلکه حتی به سبب روند صعودی تورم بازده سال ۱۴۰۰ نیز…
عاقبت فرار از بورس
دنیایاقتصاد: بازار سهام طی دو سالاخیر ثابت کرد شرط مهمتر برای توفیق در جذب سرمایه پیش از آنکه ارزندگی باشد، هنر جلباعتماد است. اعتمادی که با توجه به اتفاقهایی که در سال۹۹ برای بازار سهام افتاد بسیار کمرنگ شد و بعد از آنهم با عدمتحقق وعدههای دولت برای بهبود بازار سهام این اعتماد تقریبا از میان رفت. حالا درحالیکه تورم به مرز ۵۰درصد نزدیک میشود و قیمت دلار و سکه نیز روندی رو به رشد دارد، بازار سهام فقط نظارهگر است؛ این در حالی است که همین دو عامل یعنی تورم و قیمت دلار در گذشتهای…
آنسوی برآوردهنشدن انتظارات تورمی در بورس
دنیایاقتصاد: ناکامیهای ناشی از عدمرشد شاخص در بازارسهام به یک پرسش کلیدی منتهی میشود. چرا با وجود وضعیت نرخ تورم و رسیدن این متغیر کلیدی به مرز ابرکانال ۵۰درصد، بازارسهام همچنان بر یک پاشنه میچرخد. همانطور که اشاره شد برآیند وضعیت تورمی کشور تاکنون نتوانسته خریداران و فروشندگان سهام را مجاب به تغییر استراتژیهای معاملاتی کند.
بورس به تورم میرسد؟
هر چند تورم طی چند سالاخیر افزایش قابلتوجهی داشته است اما تجربه نشان میدهد که بازار سرمایه توانسته پس از مدتی فاصله خود با تورم را جبران کند. با اینکه بیش از ۲سال میشود که از شروع ریزش قیمتها در بازار سهام گذشته است، اما بهترین استراتژی معاملاتی در بخش مولد اقتصاد همچنان صبر خواهد بود. بهنظر میرسد که بازگشت سرمایه به بازار سهام در ۳سال صورت خواهد گرفت و اکنون با احتساب مدت زمانیکه درگیر ریزش هستیم بخش زیادی از این مدت در بورس سپریشده است. در صورتیکه فضای اقتصادی با رکود همراه شود…
نگاهی به بورس از لنز تورم
ارزیابی (P/ E ttm) و (P/ E forward) صنایع مختلف و کلیت بازار حکایت از رسیدن اعداد و ارقام به پایینترین نقاط نسبت به میانگین سالهای گذشته دارد. افزایش نرخ تورم و تعدیلات اخیر نرخ دلار نیمایی مواردی هستند که میتوانند زمینهساز بهبود شرایط معاملاتی در بازار سرمایه شوند، منتها تفاوت بازار سرمایه با سایر بازارهای مالی در این است که نیاز به ایجاد ثبات در ابعاد مختلف برای حرکت وجود دارد. به هر ترتیب اکنون مشکل بازار سهام عدمتوانایی سرمایهگذاران و فعالان نسبت به محاسبه سود…
آموزش امور مالی
تصور کنید سازمانتان قصد دارد دستگاهی به ارزش ۴۵۰ میلیون تومان بخرد. انتظار میرود این دستگاه تا پنج سال، بازدهیای معادل ۱۰۰ میلیون تومان در هر سال داشته باشد، اما هیأت مدیرهتان تصمیم میگیرد این کار را انجام ندهد. این سرمایه گذاری کاملا بدون ریسک است، پول موجود است و کسبوکار هم سودی معادل ۱۰ میلیون تومان در سال را تضمین میکند. پس چرا آنها تصمیم گرفتند سرمایهگذاری نکنند؟
در نگاه اول، تصمیمات سرمایهگذاری مانند این موارد ، بیش از حد ساده به نظر میرسند. سرمایهگذاری کن و بعد هم سود فراوانی دریافت کن. اما ارزش پول به دست آمده در آینده، (به خاطر نرخ تورم و بهره) کمتر از ارزش پول کنونی است. بنابراین، این امکان هست که وقتی ارزش پول امروز را با آینده مقایسه کنید، درآمد ناشی از سرمایهگذاری، واقعا کمتر از سرمایهگذاری اولیه ارزش داشته باشد.
حتما فرصتهای سرمایهگذاری دیگری هم برای بررسی وجود دارند. آیا سرمایهگذاری در جای دیگر، درآمد بهتری به همراه خواهد داشت؟ اصلا از کجا بدانیم کجا باید سرمایهگذاری کنیم؟ قبل از سرمایهگذاری چه فاکتورهایی را باید بررسی کنیم؟
در ادامه این مقاله، به بحث در مورد سه رویکرد مهم مورد استفاده در تصمیمات سرمایه گذاری میپردازیم:
ارزش فعلی خالص (NPV)؛
نرخ بازده داخلی (IRR).
این رویکردها، پایههای تصمیمات سرمایهگذاری هستند. با یادگیری آنها، میتوانید دلیل تصمیمات خاص سرمایهگذاری در سازمانتان را بهتر درک کنید؛ با اطمینان بیشتری در تصمیمات مالی شرکت کنید و البته تصمیمهای درستتری هم بگیرید!
اگر احساس کردید برخی از فرمولهای این مقاله پیچیده هستند، نگران نباشید. آنها را به عنوان مرجع آوردهایم، شما برای درک اصول اساسی PV و NPV و IRR مجبور نیستید آنها را یاد بگیرید.
اگر در دنیای مالی تازهکار هستید، توصیه میکنیم حتما مقالهی کاربردی ترین اصطلاحات حسابداری مالی را مطالعه کنید.
ارزش فعلی (PV) ارزش کنونی میزان پولی است که در آینده دریافت میکنید. میتوانید از آن برای پیشبینی این استفاده کنید که درآمدهای آینده از یک سرمایهگذاری بالقوه، به پول امروز چقدر ارزش دارند.
PV بر این اصل استوار است که هر چقدر پول دیرتر به دستتان برسد، بیشتر ارزشش را از دست میدهد. اگر از شما سؤال میکردند که ۱۰۰ هزار تومان را همین الان دریافت میکنید یا یک سال دیگر، عاقلانه بود که همین الان بگیرید چون میتوانید اکنون پول را سرمایهگذاری کنید و بلافاصله شروع به کسب سود کنید. بنابراین اگر نرخ بهره ۱۰ درصد باشد و همین الان ۱۰۰ هزار تومان داشته باشید، سال آينده ۱۱۰ هزار تومان خواهید داشت. اما در همین حالت، ۱۰۰ هزار تومان طی یک سال آینده، به پول امروز فقط ۹۰ هزار تومان ارزش خواهد داشت، چون شما انتظار داشتید تا طی این یک سال ۱۰ هزار تومان سود دریافت کنید.
برای محاسبهی PV به نرخ بهرهی قابل مقایسه نیاز دارید و سادهترینشان هم برای استفاده، اغلب نرخی است که با گذاشتن سرمایهی خود در بانک به دست خواهید آورد.
برای مثال ممکن است شما سرمایهای داشته باشید که درآمد ۱۵ میلیون تومان طی یک سال را از آن انتظار داشته باشید. این را هم میدانید که سرمایههای قابل مقایسه درآمدی ۱۵ درصدی دارند. بنابراین با نرخ ۱۵ درصدی درآمد، اکنون آن ۱۵ میلیون تومان چقدر ارزش دارد؟
این فرمولی است که میتوانیم برای پاسخ به این پرسش استفاده کنیم:
C1 = جریان نقدینگی (درآمد) بعد از یک سال
r = نرخ درآمد یک ساله برای سرمایهگذاریهای قابل مقایسه و متناسب به صورت یک کسر (یعنی ۰٫۱۵ نه ۱۵ درصد) است.
با استفاده از مثال ما، PV را به صورت زیر محاسبه کنید:
15,000,000/(1 + 0.15) = 13,043,478.26
بنابراین درآمد دارای ارزش فعلی ۱۳,۰۴۳,۴۷۸٫۲۶ تومان است. یعنی ۱۵ میلیون تومان سال بعد همین موقع، حدود ۱۳ میلیون تومان به پول امروز، ارزش دارد.
اغلب جریان نقدینگی تا چندین سال متمادی یکسان است؛ بنابراین باید معادلهی PV را برای انعکاس این مسئله تنظیم کنیم. در اینجا از فرمول ارزش فعلی کامل برای هر مورد نقدینگی آتی استفاده میکنیم:
Present Value (PV) = Ct/(1 + r)^t
Ct = جریان نقدینگی (درآمد) t سال آینده
r = نرخ درآمد به صورت کسر
t = تعداد دورهها (مثلا برای ۵ سال، t=5)
اگر جریان نقدینگی در مثال بالا در طی چهار سال بود، ما PV را بهصورت زیر محاسبه میکنیم:
r = 0.15 (15 percent)
15,000,000/(1 + 0.15)^4 = 8,576,298.68
بنابراین درآمد دارای ارزش کنونی ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان است. یعنی چهار سال دیگر، ۱۵ میلیون تومان دارای ارزش ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان نسبت به پول امروز است.
نرخ بازده بهکاررفته برای محاسبهی نرخ تنزیل، اغلب هزینه فرصت سرمایه نامیده میشود. هزینهی فرصت عبارت است از هزینهی سرمایهگذاری در مقایسه با سرمایهگذاری دیگر. اگر سرمایهی «الف» را بخرید، پس سرمایهی «ب» را نمیخرید، بنابراین هزینهی فرصت، تفاوت بین درآمد واقعی سرمایهی «ب» و درآمد واقعی سرمایهی «الف» است.
ارزش خالص فعلی
ارزش خالص فعلی (NPV) در سرمایهگذاری، یعنی تفاوت بین هزینهای که برای شروع سرمایهگذاری باید بپردازید و ارزش کنونی تمام جریانهای درآمدی که از آن سرمایهگذاری برای شما ایجاد میشود. NPV به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید آیا احتمال دارد این سرمایهگذاری، درآمد نسبتا زیادی به همراه بیاورد (و در نتیجه ارزش خرید داشته باشد) یا نه.
NPV را به این صورت محاسبه میکنیم:
I = هزینهی سرمایهگذاری شده
باشند. در مثال بالا، بیایید تصور کنیم برای کسب ۱۵ میلیون تومان درآمد در سال، باید تجهیزاتی را بخریم که ۱۳ میلیون تومان هزینه دارند. پس:
NPV = 13,043,478.26 (مثال قبل PV) – 13,000,000 (سرمایهگذاری)
بنابراین این سرمایه در واقع یک افزایش خالص در ارزش به میزان حدودا ۴۳ هزار و پانصد تومانی فراهم میکند.
فرمول NPV در این مورد به این صورت است:
NPV = (C1/(1 + r)t) – I
NPV = (15,000,000/(1 + 0.15)^1) – 13,000,000
در این مثال، احتمالا سرمایهگذاری ۱۳ میلیون تومانی را انجام بدهیم؛ چرا که این سرمایهگذاری توانایی بالقوهی کسب مبلغ اضافی ۴۳ هزار و پانصد تومانی را به پول امروزی، در مقایسه با سرمایهگذاری این پول در بانک دارد.
برای محاسبهی NPV در سرمایهگذاریهایی که طی چندین سال درآمد دارند، PV را برای هر سال محاسبه کنید و اینها را جمع ببندید. سپس سرمایهی اولیه را کم کنید.
بنابراین فرمول NPV شبیه این است:
NPV = ∑ (Ct/(1 + r)^t ) – C0
C0 = میزان نقدینگی اولیه
Ct = جریان نقدی برای دوره زمانی مورد نظر
t = تعداد دوره زمانی
r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
(علامت ∑ به معنی مجموع همه است. بنابراین به شما میگوید ارزش فعلی درآمد هر یک از سالهای آتی را که به دست میآورید، با هم جمع ببندید)
در مجموع، وقتی NPV موردنظر بیشتر از صفر است، سرمایهگذاری سودده خواهد بود. وقتی NPV کمتر از صفر است، سرمایه سودی نخواهد داشت. البته این محاسبات فرض را بر این گذاشتهاند که پیش بینی جریان نقدی شما به طور منطقی نزدیک به واقعیت چگونگی محاسبه ی سود Financial است.
در این مثالها، تصور کردهایم که نرخ بازده در طول مدت سرمایهگذاری ثابت میماند. در دنیای واقعی، بعضی سرمایهگذاریها دارای نرخ بهره متغیر هستند اما ما در این مقاله یک نرخ بهره ثابت را به کار بردهایم تا محاسبات ساده باشند. به طور مشابه فرض کردهایم که همهی سرمایهگذاریها پیشاپیش انجام میگیرند. وقتی به این شکل نیست (و اغلب هم همینطور است) باید NPV خود را بر اساس جریانهای نقدینگی خالص برای هر دوره پایهریزی کنید.
مثالی از ارزش خالص فعلی
یک فرصت سرمایهگذاری دارید که در سه سال آتی، هر سال ۱ میلیارد تومان پرداخت میکند. هزینهی اولیهی این سرمایهگذاری ۲ میلیارد تومان است و نرخ بهره برای ارزیابی سرمایهگذاری ۱۷٫۵ درصد است. آیا در این سرمایهگذاری شرکت میکنید؟
۱. هر مورد جریان نقدی (درآمدی) سالانه را برای پروژه به پول امروزی از طریق استفاده از فرمول PV محاسبه کنید.
سال اول = PV = (C1/(1 + r)^1) = 1,000,000,000/1.175 = 851,063,829.79
سال دوم = PV = (C2/(1 + r)^2) = 1,000,000,000/1.381 = 724,309,642.37
سال سوم = PV = (C3/(1 + r)^3) = 1,000,000,000/1.62 = 616,433,738.19
۲. همهی PVهای هر ۳ سال را به همدیگر اضافه کنید:
Total PV = 851,063,829.79 + 724,309,642.37 + 616,433,738.19 = 2,191,807,210.35
۳. NPV را حساب کنید.
NPV = 2,191,807,210.35 – C0
NPV = 2,191,807,210.35 – 2,000,000,000
از آنجا که NPV حدودا ۱۹۲ میلیون تومان و مثبت است، شاید ارزش سرمایهگذاری را داشته باشد. اما باید بررسی کنید که فرضیات دربارهی درآمدهای مورد انتظار و نرخ بهره قابل مقایسه چقدر صحیح است. یک تغییر کوچک و نامناسب در هرکدام از اینها، میتواند سود شما را به راحتی به زیان تبدیل کند.
همیشه به یاد داشته باشید که ارزیابیهای PV و NPV به میزان دقت در تخمینهایی که میزنید بستگی دارند و تغییرات در نرخ بهره میتواند به طور قابل توجهی روی نتیجه تأثیر بگذارد.
نرخ بازده داخلی
یک روش متداول دیگر برای ارزیابی سرمایهگذاریها عبارت است از محاسبهی نرخ بازده داخلی (IRR) که روش جریان نقدی تنزیلشده هم نامیده میشود.
ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابرصفر است.
شما وقتی IRR را محاسبه میکنید، آن را یک معیار مجزا برای تصمیمات سرمایهگذاری تعریف میکنید. برای مثال شاید سازمانتان مشخص کند که فقط پروژههایی را اجرا میکند که بازدهی بیشتر از ۱۵ درصد داشته باشند. بعضی افراد IRR را با عنوان نرخ سود سربهسر میشناسند.
معمولا IRR به صورت درصد بیان میشود و اگر بیشتر از نرخ بازده در سرمایهگذاریهای دیگر باشد، به این معنی است که ممکن است این سرمایهگذاری ارزش انتخاب و شرکت در آن را داشته باشد.
این روش در بین سرمایهگذارانی محبوب است که میخواهند از طریق سرمایهگذاریشان به نرخ درآمد مشخصی دست پیدا کنند. یک محاسبهی سریع نشان میدهد که یک سرمایهگذاری خاص، چه نرخ بازدهای را طی یک دورهی زمانی مشخص به ارمغان میآورد.
در فرمول NPV یا همان خالص ارزش فعلی، IRR جایگزین r صورت میشود و وقتی NPV=0 باشد، فرمول به صورت زیر درمیآید:
0 = ∑ (Ct/ (1 + IRR)^t) – I
محاسبهی ارزش IRR میتواند خیلی پیچیده شود. اما شما میتوانید یک صفحهی گسترده (اکسل) ایجاد کنید یا از یک حساب آنلاین و رایگان IRR استفاده کنید تا IRR را به راحتی محاسبه کنید.
مثالی از نرخ بازده داخلی و استفاده از اکسل
فرصتی بهدست آوردهاید که در ازای سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومانی، طی سه سال آتی، به ترتیب به شما ۴۲ میلیون تومان، ۴۳ میلیون تومان و ۴۵ میلیون تومان پرداخت خواهد شد. فرصتهای دیگر نرخ بازده ۱۳ درصدی برای سرمایهگذاری مشابهی فراهم میکنند. بنابراین آیا این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد؟ یا باید در یکی از فرصتهای دیگر سرمایهگذاری کنید؟
پاسخ با استفاده از اکسل:
ابتدا باید دادههایتان را در یک ستون وارد کنی مثلا A1:A4). فقط توجه داشته باشید که ۱۰۰ میلیون تومان را باید با علامت منفی بنویسید.) (چون هزینهی سرمایهگذاری است)
سربرگ FORMULAS، سپس Financial و پس از آن IRR را انتخاب کنید. در پنجرهی باز شده در قسمت values، آدرس سلولها یعنی A1:A4)) را وارد کنید. میتوانید Guess را خالی بگذارید یا هر عددی را که خواستید در آن بنویسید (پر کردن این قسمت کاملا اختیاری است). روی ok کلیک کنید. جوابی که به دست میآورید ۱۴٫۱۸٪ است. یعنی نرخ بازده این سرمایهگذاری ۱۴٫۱۸٪ است که بزرگتر از ۱۳٪ است. پس این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد.
IRRها مخصوصا وقتی در کنار NPVها استفاده میشوند مفید هستند. IRRها به شما کمک میکنند نرخ بازده سرمایهگذاری را بهدست آورید. در حالیکه NPVها به شما کمک میکنند تا اندازهی مطلق بازده را ارزیابی کنید.
این مقاله IRRها و NPVها را در سطح بسیار سادهای توضیح میدهد. به طورعملی، این محاسبات میتوانند خیلی پیچیده باشند و سازمان شما احتمالا استانداردهایی دارد که برای ارزیابی درآمد پروژه به آنها نیاز دارید. با کمک بخش مالی مطمئن شوید که هر ارزیابی پروژه که انجام میدهید، مطابق با این قوانین است.
برای دسترسی به مطالب بیشتر در مورد این موضوع، نگاهی به کتاب اصول مالی شرکتی نوشتهی ریچارد ای بریلی (Richard A. Brealey ) و استوارت سی مایرس (Stewart C. Myers) بیندازید. این کتاب چارچوبی استاندارد برای ارزیابی پروژهها از دیدگاه مالی است.
پیش بینی مالی استارتاپها
جواد احمدپور، قائم مقام مؤسسه دانش بنیان برکت و دانش آموخته mba دانشگاه شریف، در سه سال گذشته بیش از 400 استارتاپ را ارزیابی موشکافانه (Due Diligence) و بیش از 40 قرارداد سرمایه گذاری را نهایی کرده است.
ضرورت پیش بینیهای مالی در استارتاپها
پیش بینی مالی Financial projection، پیش بینی درآمدها و هزینههای یک استارتاپ است و مسلما شما که برای 100 استارتاپ درخواست میدهید، استارتاپ مرحله اولیه (Early stage)هستید. پیش بینیهای ارلی استیج در مقایسه با استارتاپهای مرحله میانی (Mid stage) با خطای بیشتری همراه است . برد فلد در جمله معروفش عنوان میکند که “تنها چیزی که ما در مورد استارتاپها مطمئن هستیم این است که صد درصد پیش بینیهایمان اشتباه است”. نتیجه پژوهشی که بر روی دو هزار استارتاپ سرمایه گذاران خطر پذیر (vc) در آمریکا انجام شده، نشان دهنده این است که پیش بینیهای درآمدی استارتاپها در سه سال آینده بیش از 350 درصد و پیش بینیهای هزینهای آنها 250 درصد خطا دارد؛ پس وقتی که فضا تا این حد مبهم و پر خطا است دلیلی ندارد استارتاپ ارلی استیج پیش بینی مالی Financial projection انجام بدهد.
چرا پیش بینی مالی برای استارتاپ ها مهم است؟
به چند دلیل لازم است که پیش بینی مالی اولیهای آماده کنیم:
- قانع کردن سرمایه گذاران: سرمایه گذاران متوجه پیش بینی مالی Financial projection هستند و سرمایه گذاران استارتاپی میخواهند بدانند چه اتفاقی قرار است برای پولشان بیفتد.
- قانع کردن خودتان: به هر حال شما قرار است وقت، انرژی و عمرتان را صرف استارتاپ کنید و به دنبال یک اتفاق اقتصادی بزرگ هستید، پس باید بدانید که قرار است چه اتفاقی در کسب و کار شما بیفتد و آینده این کار شما را تحت تاثیر قرار میدهد یا خیر.
- قانع کردن تیم استارتاپی: در مسیر راه اندازی استارتاپ حتما افرادی را کنار خودتان جمع میکنید که لازم است به آنها انگیزه لازم را برای آیندهای که دوست دارید رقم بزنید، بدهید. بسیاری از افراد صرفا برای دریافت حقوق با شما همکاری نمیکنند بلکه دوست دارند بخشی از یک داستان بزرگ و موفقیت آمیز باشند، پس آینده را با اعداد و ارقام مالی برایشان ترسیم کنید تا بفهمند در مورد چه آیندهای صحبت میکنید.
- اندازه گیری: مهمترین دلیل همین است که شما تا وقتی که چیزی را اندازه گیری نکنید، نمیتوانید آن را مدیریت کنید. پس لازم است که پیش بینی مالی داشته باشید تا بتوانید در همان روزهای اول استارتاپ و کسب و کارتان را اندازه گیری کنید. این فرایند میتواند چگونگی محاسبه ی سود Financial بارها مورد بررسی قرار گرفته و به روزرسانی شود.
پیش بینی مالی ( financial projection) چگونه انجام میشود؟
فرایند یک Financial projection (پیش بینی مالی)را به طور ساده مرور میکنیم. این نکته که پیش بینی مالی حتما توسط خود شما انجام شود نه فرد دیگری از اهمیت بالایی برخوردار است، چون این استارتاپ متعلق به شماست پس باید نسبت به مفاهیم مالی آن نظارت دقیقی داشته باشید. پیش بینی مالی دو قسمت دارد؛ پیش بینی درآمد و پیش بینی هزینه. ما میخواهیم پیش بینیهای درآمد استارتاپ را در بازه زمانی 3 تا 5 سال آینده انجام دهیم. دو رویکرد برای این کار وجود دارد:
- اول نگاه از پایین به بالا (bottom-up): در اینجا باید بررسی کنید که درآمد شما از کجا شکل میگیرد، اگر از یوزر سایت است درآمد یوزر سایت و اگر از شعب فروشگاه است، درآمد آن را پیش بینی کنید.
- دوم نگاه از بالا به پایین (Top-down): در اینجا باید ببینید در مورد چه بازاری صحبت میکنید و میخواهید چند درصد از آن بازار را در اختیار بگیرید.
رویکرد پایین به بالا در پیش بینی مالی:
در توضیح رویکرد اول (bottom-up) باید گفت که عمدتا در کسب و کارهای آنلاین آن چیزی که باعث درآمد آنها میشود یوزرها و کاربرانشان هستند. شما باید پیش بینی کنید که کاربرهایتان طبق چه ترند و روندی سراغ بیزینس، وب سایت یا کسب و کار آنلاین شما میآیند، سپس با محاسبه نرخ تبدیل، پیش بینی کنید که با چه نرخی تبدیل به مشتری میشوند و کارهای دیگری به این صورت انجام دهید.
با توجه به نوع کسب و کار، این فرضیات متفاوت است و در هر مرحله که کاربرهای جدیدی وارد سایت میشوند، فرضیات را اصلاح و پیش بینی مالیتان را به واقعیت نزدیک کنید. در بعضی از کسب و کارهای فیزیکی (غیر آنلاین) عمدتا درایورهای دیگری برای درآمد وجود دارد، مثلا کسب و کاری که در حوزه لبنیات است نسبت به اینکه در چه شعبی و چقدر در دسترس است، در چه سوپر مارکتها و هایپر مارکتهایی محصولاتش وجود داشته و درآمد ایجاد میکند، میتواند بر روی این موضوع که در چه شهرهایی ورود کند و در کدام قسمت از سوپر مارکتهای شهر حضور داشته باشد تمرکز کند.
در مرحله بعد باید براساس تعداد مشتری و قیمتی که پرداخت میکند و اینکه این پرداخت در چه مراحلی قرار است صورت گیرد و در یک بازه زمانی مشخص چند بار خرید میکند و … پیش بینی خود را انجام داده و آنها را در فرضیات مدل مالی خود قرار داده و در نهایت به درآمدهایی که برای استارتاپ در سال اول، دوم و سوم پیش بینی میشود، میرسیم. معمولا این درآمدها در بازههای ماهیانه پیش بینی میشود، برای انجام این کار در یک اکسل برای هر ماه اطلاعات لازم را وارد کرده و بررسی میکنیم که درآمدمان در هر ماه چه مقدار است. اگر کسب و کار ما غیرآنلاین است میتوانیم با منابع درآمدی دیگری و با رویکرد bottom-up آن را بررسی کنیم که هر بیزینسی فرضیات پایین به بالای مربوط به خودش را دارد.
رویکرد بالا به پایین در پیش بینی مالی:
روش دیگری که بر اساس آن میتوان پیش بینیهای درآمدی را انجام داد رویکرد بالا به پایین ( Top-down) است که رویکردی بسیار اغوا کننده است. عمدتا عددهایی که از مدل بالا به پایین به دست میآیند بیشتر از عددهای مدل پایین به بالاست و دلیل آن هم این است که ما در ابتدا یک عدد بزرگ را انتخاب میکنیم و تصور میشود که دستیابی به یک عدد نیم درصدی یا یک دهم درصدی از یک کسب و کار خیلی سخت نخواهد بود اما در حقیقت کار خیلی سختی است.
در رویکرد بالا به پایین ابتدا میگوییم که کل اندازه بازار (Market Size) ما چیست و عمدتا برای هر کسب و کار یا استارتاپی منابع اطلاعاتیای وجود دارد که از طریق آنها میتوان اندازه بازار را پیش بینی کرد. در مرحله بعد باید در نظر داشته باشیم که مسلما ما نمیتوانیم در همه شهرها حضور داشته باشیم، محدودیتهایی برای ما وجود دارد و رقیبهایی هست که باید تمام اینها را از کل بازار کسب و کاری که داریم، کم کنیم. به کل مارکت total available market میگویند و به قسمتی که به واقعیات کسب و کار ما نزدیک و بخشی از کل مارکت است، served addressable market میگویند. در served addressable market ما اصطلاحا SOM یا سهم بازار ( market share) خود را پیش بینی میکنیم.
رویکرد بالا به پایین و پایین به بالا معمولا مکمل یکدیگرند و طبیعتا عددی که از این دو به دست میآیند باید به هم نزدیک باشند. البته رویکرد بالا به پایین خطای بیشتری دارد چون به راحتی میتوان اعداد بزرگ را به غلط ابراز کرد، بسیاری از سرمایه گذارها، به خصوص حرفهایترها نسبت به این اعداد و پیش بینیها حساسند، برای همین بهتر است هر دو رویکرد را با هم به کار ببریم و صرفا مبتنی بر یک رویکرد نباشیم.
پیش بینی هزینه در پیش بینی مالی استارتاپ ها:
یک بخش مهم از پیش بینی مالی، پیش بینی هزینههاست که خطای کمتری نسبت به پیش بینی درآمدها دارد. در پیش بینی هزینهها طبق همان زمانبندی که در پیش بینی درآمدها داشتیم، یعنی به صورت ماهیانه و 3 تا 5 سال، هزینهها را پیش بینی میکنیم. نکتهای که چگونگی محاسبه ی سود Financial وجود دارد این است که هزینهها و پیش بینی آنها باید بر اساس فرضیات مدل مالی ما باشد؛ مثلا اگر هر نصب A ریال هزینه داشته باشد، این امر باید در هزینههای بازاریابی و مارکتینگ رعایت شده و تعداد کاربر ما را شکل بدهد.
باید توجه داشت که سرفصلهای هر کسب و کاری متفاوت است اما عمدتا در سرفصلهای نیروی انسانی، هزینههایی بازاریابی و هزینههای ثابت قابل دسته بندی است و در هر یک میتوان پیش بینی کرد که به هزینه کردن در چه چیزهایی نیاز داریم. در هزینههای بازاریابی و مارکتینگ با توجه به خروجی مورد نظر، هزینههای بازاریابی و مارکتینگ استارتاپ را پیش بینی کرده و همچنین به پیش بینی بخشهای مختلف هزینههای منابع انسانی، مانند تکنیکال، مارکتینگ، بازاریابی و … که در استارتاپ خود لحاظ کردهایم، میپردازیم.
تنظیم حقوق فاندر (Founder):
نکتهای که در مورد هزینه حقوق فاندرها وجود دارد این است که عمدتا فاندرها حقوق کمتری از حقوق بازارشان دریافت میکنند؛ زیرا از طریق دریافت سهام تغذیه میشوند. بسیاری از سرمایه گذاران به خصوص در استارتاپهای ارلی استیج، نسبت به هزینه حقوق فاندرها حساس هستند و سقفی را برای دریافت حقوق در نظر میگیرند، پس بهتر است که این موضوع هم در پیش بینیهای مالی لحاظ شود. خطایی که در بیشتر استارتاپها وجود دارد این است که فکر میکنند فاندر باید بالاترین حقوق را بگیرد و هر کسی که زیر نظر فاندر کار میکند باید حقوقش کمتر از او باشد، در حالیکه این تصور اشتباه است، گاهی ممکن است یک برنامه نویس در تیم نسبت به مدیر عامل حقوق بیشتری دریافت کند، چون مدیر عامل سهام گرفته و از آن طریق تغذیه میشود.
طرح مالکیت سهامداران:
موضوع دیگری که خوب است به آن اشاره شود شرایط EMPLOYEE STOCK OWNERSHIP PLAN یا طرح مالکیت سهامداران ESOP است، عمدتا هر فردی را با مجموعهای از موضوعات مختلف جبران خدمات میکنیم و اگر فردی برای ما نقش کلیدی دارد به او سهام تشویقی میدهیم که در حد نیم، یک یا دو درصد بوده و سهامش از فاندرها بسیار کمتر است. خوب است اگر C-LEVEL در کسب و کار یا استارتاپ خود داریم و میخواهیم آن را با چیزی غیر از حقوق برآورده کرده در کسب و کار خود به کار گیریم، در پیش بینی مالی خود این امر را لحاظ کنیم که آن C-LEVEL حقوقش از حقوق بازار کمتر خواهد بود.
شاخصهای مالی در پیش بینی مالی:
عموما خروجی پیش بینی مالی (Financial projection ) در یک شیت نهایی، شاخصهای مالی است که آنها را به سرمایه گذار نشان داده و شاید برای خودمان یا تیم، به عنوان شیت نهایی جذاب باشد. یکی از شاخصهای مالی پر کاربرد cashflow statement یا جریان نقدینگی است. وقتی که در یک شیت درآمدها و در شیت دیگری هزینهها را پیش بینی کنیم، خروجی آن در بازه سالیانه 3 تا 5 سال در قالب درآمدها و هزینه خود را نشان میدهد که سرانجام اختلاف خالص جریان نقدینگی شکل خواهد گرفت. خالص جریان نقدینگی نشان دهنده نیاز ما به سرمایه گذار و پول مورد نیاز یا اصطلاحا مقدار cash need استارتاپ و یا کسب و کار است.
ارزش گذاری در پیش بینی مالی:
موضوع بعدی که بهتر است در شیت شاخصهای مالی آورده شود، ارزش گذاری است. NPV یکی از روشهای مورد استفاده برای ارزش گذاری است که مبتنی بر پیش بینی درآمدها، هزینه و خالص جریان نقدینگی در چند سال آینده است و ارزش فعلی کار را مشخص میکند. برای محاسبه NPV میتوان از فرمول مشخص آن در اکسل یا مشاهده در وب استفاده کرد. با محاسبه NPV جریان نقدینگی در چند سال آینده، باید در نظر داشت که بیزینس و استارتاپ مورد نظر در 5 سال آینده تمام نمیشود و بعد از آن هم ادامه دارد، در منطق اقتصاد مهندسی، به ادامه حیات بیزینس و ارزشی که در زمان ایجاد میکند terminal value میگویند، که با فرمول مشخصی قابل محاسبه است. ارزش بیزینس ما در زمان حال برابر با NPV جریان نقدینگی در 5 سال و ارزش terminal value که به سال صفر تنظیم پیدا کرده، برابر با ارزش زمان حال جریان نقدینگی بعد از 5 سال است.
خروجی این فرمول ارزش گذاری ما را شکل خواهد داد. این خروجی اصطلاحا post money valuation است، یعنی ارزش گذاری ما پس از جذب سرمایه و دلیل آن این است که اگر پول سرمایه گذار باشد میتوان آن جریان نقدینگی را شکل داد و آن ارزش گذاری را محقق کرد. ارزش گذاری از این طریق محاسبه میشود: post money valuation منهای cash need که در نهایت pre money valiation را شکل میدهد، که یعنی ارزش گذاری ما پیش از جذب سرمایه. درصد سهامی که به سرمایه گذار تعلق میگیرد برابر است با cash need تقسیم بر post money valuation که مثلا 20 یا 30 درصد به دست میآید.
post money valuation, pre-money valuation :به ارزش شرکت قبل از ورود سرمایه گذار pre-money valuation و به ارزش شرکت بعد از ورود سرمایه گذار post-money valuation گفته میشه./vc_co
دیدگاه شما