مفهوم نرخ تبدیل


۳۰ + ۱ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش برای حرفه ای ها

CPL، KPI، UX و … تا به حال این اصطلاحات را شنیده اید؟ اگر کار شما به بازاریابی و فروش ارتباطی ندارد، شاید حق داشته باشید که این اصطلاحات را ندانید. اما اگر حرفه تان به این دو حوزه ارتباط پیدا می کند، حال وقت آن رسیده که کمی بیشتر روی کلمات رایج این رشته تمرکز کنید. شما باید حداقل ۳۰ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش را بدانید.

بازاریاب ها، خصوصا دیجیتال مارکتر ها به طور روز مره با بسیاری از این اصطلاحات بازاریابی و فروش سر و کار دارند. در واقع تعریف بسیاری از روندها و مفاهیم بدون این اصطلاحات غیر ممکن خواهد بود. خوشبختانه، این لغات و اصطلاحات بازاریابی و فروش بسیار ساده و قابل فهم هستند. پس دیگر بخاطر ندانستن کلمات ثقیل بازاریابی و فروش در جلسات درمانده نمی شوید.

۳۰ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش برای حرفه ای ها

مدیریت ارتباط با مشتریان

رویکرد تعامل سازنده با مخاطبان یک کسب و کار با هدف دستیابی به مزایای تعریف شده برای crm در دستیابی به رضایت مشتریان و تبدیل آنها به وفادارسازی آنها به برند کسب و کار، مدیریت ارتباط با مشتریان نامیده می شود. اجرایی شدن این فرایند سیستماتیک در شرکت ها توسط ابزارهای اتوماسیون شده ای نظیر نرم افزار crm صورت می گیرد. سی ار ام تمام فعالیت های فروش و بازاریابی مرتبط به جذب و پشتیبانی از مشتریان را شامل می شود.

مدل خریدار یا Persona:

پرسونا یعنی شخصیت های اصلی مشتریان که با تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل داده ها می توان به آنها دست یافت. تهیه پرسونا بسیار اهمیت دارد؛ زیرا این کار به متخصصین بازاریابی و فروش کمک می کند تا مخاطبان اصلی خود را پیدا کنند. اینگونه آنها می توانند برای برقراری ارتباط با آنها به درستی برنامه ریزی کنند.

محتوا:

اشاره به هرگونه اطلاعاتی دارد که توسط مخاطب خاص مورد استفاده قرار گیرد. محتوا می تواند در قالب وبلاگ، مقاله، فیلم، تصاویر،اسلاید، پادکست، وبینار و پست شبکه های اجتماعی ارائه شود.

محتوای تجمیعی Crowdsource:

به عنوان محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC: User-Generated Content) نیز شناخته می شود. محتوای تجمیعی در واقع محتوای ایجاد شده از داده های جمع آوری شده از متخصصان مختلف، فریلنسرها و مشتریان است. جمع آوری محتوا به بازاریابان کمک می کند تا ضمن استفاده کمتر از منابع تکراری، محتواهای مناسب و باکیفیتی را در زمان کمتر تولید کنند.

تقویم محتوایی:

تقویم محتوایی «نقشه راه» برای ایجاد محتوای سازمان است. تقویم محتوایی به مارکتر ها و بازاریابان محتوا کمک می کند تا بر آنچه را که باید منتشر کنند و زمان انتشار آن تسلط بیابند.

وبلاگ نویسی:

ایجاد و انتشار محتوا در فضای وب را وبلاگ نویسی می گویند. یک وبلاگ می تواند شخصی یا تجاری باشد. که انواع مختلفی از مطالب چون عقاید، رویدادها، عکس ها، فیلم ها و مقالات و … می تواند در آن قرار بگیرد.

وبلاگ تجاری:

وبلاگ های شرکتی و غیر شخصی، وبلاگ تجاری هستند. در این وبلاگ ها تمرکز بر روی برند، معرفی محصولات و خدمات،و همچنین مطالب مفید و اخبار وجود دارد. از همین طریق مشتریان بالقوه به سایت هدایت می شوند و در فرآیند تبدیل شدن به مشتریان بالفعل قرار می گیرند.

محتوای همیشه سبز Evergreen content:

این نوع محتوا ها،در طول زمان همیشه محبوب و مفید باقی می مانند و بسیار ارزشمندند. بنابراین بسیار محتمل است که محتواهای همیشه سبز همیشه در صدر جستجو قرار بگیرند و به برند سازی کمک کنند.

UX :

مخفف عبارت User Experience یا همان تجربه مشتری است. تجربه مشتری یعنی از مرحله اول جذب تا خرید، مشتری چه چیزهایی را تجربه می کند. تجربه مشتری یا UX می تواند شامل پیام های بازاریابی، استفاده واقعی از محصول، پشتیبانی مشتری و سایر نقاط تماس مشتری با برند باشند.

تست A / B:

در تست A / B دو متغییر در یک وضعیت واحد مورد آزمایش قرار می گیرند. به همین ترتیب مشخص می شود که از بین دو انتخاب، کدام یک بهترین عملکرد را دارد. آزمایش A / B در بهینه‌سازی بازاریابی دیجیتال خصوصا ایمیل مارکتینگ، CTA، صفحات فرود، فرم و محتوا کاربرد بسیار زیادی دارد.

شخصی سازی:

زمانی است که محتوای قابل ارائه شما با توجه به نیازهای مخاطب تغییر می کند. به عنوان مثال، تنظیمات ارسال خبرنامه با توجه به انتخاب های مشتری یک نوع شخصی سازی است. تکنیک شخصی سازی در بازاریابی ایمیلی برای افزایش تعامل استفاده می شود.

نرخ خروج یا Bounce rate:

بازدیدکنندگان وب سایت ممکن است به هر دلیلی فعالیتی روی سایت شما انجام ندهند و سریعا وب سایت را ترک کنند. درصد این بازدیدکنندگان با مفهوم Bounce rate سنجیده می شود. این اصطلاح در بازاریابی ایمیلی نیز کاربرد دارد.

هزینه به ازای هر سرنخ (CPL):

میزان متوسط هزینه‌ای که تبلیغ‌دهنده به ازای هر کلیک بر روی تبلیغ که منجر به تولید سرنخ می شود، Cost per Lead می گویند.

هزینه خرید مشتری (CAC):

کل هزینه‌های فروش و بازاریابی که برای جذب یک مشتری جدید صورت گرفته است.

CTA:

شما مخاطبان یا مشتریان خود را با CTA به اقدام فعالیتی دعوت می کنید. CTA یا call to action می تواند به صورت یک دکمه، تصویر یا لینک باشد که بازدید کننده آنلاین را مجبور به کلیک بر روی آن و بازدید از صفحه فرود کند.

صفحه فرود یا Landing Page:

به صفحه ای از وبسایت گفته می شود که شامل فرم یا اطلاعات مفید برای تولید سرنخ است. محتوای یک صفحه فرود معمولاً شامل تخفیف ها، جشنواره های مختلف و تبلیغات می باشد.

Inbound marketing:

اشاره به هر فعالیت بازاریابی که مشتریان بالقوه را به سمت خود جلب کند می باشد. یعنی به جای تماس مستقیم از طرف بازاریابان، مشتریان به سمت کار جلب شوند.

نرخ جذب یا Engagement Rate:

این به میزان تعامل دریافت شده توسط یک برند معمولاً در رسانه های اجتماعی مربوط می شود. این می تواند به صورت لایک ، اشتراک گذاری ، اظهار نظر و دیدگاه باشد.

نرخ از دست دادن مشتریان یا Churn rate:

یک شاخص خوب برای اندازه گیری میزان مشتریان وفادار و میزان نگهداری آنها می باشد. Churn rate را می توان با تقسیم تعداد مشتریان از دست رفته به کل مشتریان محاسبه کرد.

پیشنهاد می کنیم مطالب زیر، درباره وفاداری و نگهداشت مشتریان را نیز مطالعه کنید:

فرآیند پذیرش:

این اصطلاح بازاریابی و فروش در واقع «فرآیند خرید» نیز نامیده می شود. فرآیند پذیرش شامل مراحلی می شود که مشتری بالقوه از مرحله یادگیری تا خرید و یا عدم خرید از آن عبور می کند.

اصطلاحات مربوط به فروش و مدیریت

از بین ۳۰ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش اصطلاحات مربوط به مدیریت اهمیت ویژه ای دارند. لازم است تا افرادی که در حوزه دیجیتال مارکتینگ کار می کنند، با این اصطلاحات آشنا باشند:

AIDA:

مخفف چهار مرحله اصلی قیف خرید مشتری است. این مراحل به ترتیب عبارتند از Awareness آگاهی، Interest علاقه، Desire تمایل و Action اقدام می باشد.

BANT:

مخفف به هم چسبیده مفاهیمی چون Budget بودجه، Authority قدرت، Need نیاز و Timeline جدول زمانی می باشد. اصطلاح BANT چارچوبی برای تعیین وضعیت مشتریان احتمالی است. با توجه به ۴ فاکتور BANT می توان گفت که مشتری آماده خرید است یا نه.

ToFu ،MoFu ،Bofu:

این اصطلاح بازاریابی و فروش به مراحل مختلف قیف فروش اشاره دارد. البته معادل فارسی خاصی برای آنها در نظر گرفته نشده است. به طور خلاصه و به ترتیب، ToFu یا Top of Funnel مرحله شناسایی مشکل است، MoFu یا Middle of Funnel مرحله بررسی گزینه، و BoFu یا Bottom of Funnel مرحله تصمیم گیری خرید را تشکیل می دهند.

اصطکاک یا Friction:

هر موردی است که مانع از اجرای درست فعالیت بازاریابی و فروش می شود. به عنوان مثال، اصطکاک در وب سایت شما می تواند «کمبود فضای سفید» باشد؛ زیرا خواندن مطالب را برای کاربران سخت تر می کند.

تصمیم گیرنده یا Decision-maker:

به شخص مسئول تصمیم گیری نهایی در مورد فروش اطلاق می شود.

مسئول نگهداری یا Gatekeeper:

مسئول دفتر ها و افرادی که وظیقه نگهداری اسناد فروش را دارند را مسئول نگهداری می نامند.

تماس سرد یا Cold calling:

اولین تماس بازاریاب یا نماینده فروش با مشتری بالقوه را تماس سرد می گویند. در واقع نماینده با این تماس می خواهد با مشتری احتمالی ارتباط بگیرد.

فرصتهای بسته شده Closed deals:

این اصطلاح دو وجهی شامل فرصتهای «بسته شده برنده» و «بسته شده از دست رفته» می باشد. فرصت های «بسته شده برنده» به معاملاتی گفته می شود که منجر به خرید شده است. در حالی که فرصت های «بسته شده از دست رفته» موقعیت هاییست که در نهایت مشتری از خرید صرف نظر کرده است.

فروش مکمل یا Cross-selling:

فعالیتی که به موجب آن نماینده فروش خدمات یا محصولات تکمیلی خرید را به مشتری ارائه می دهد. معمولاً این محصولات یا خدمات برای ارتقا محصول یا خدمات هستند.

شاخص های کلیدی عملکرد (KPI):

معیارهایی که افراد متخصص در حوزه بازاریابی و فروش برای بررسی پیشرفت در دستیابی به اهدافشان اشاره دارد. KPI های محبوب شامل هزینه به ازای هر کلیک، ترافیک، لایک، به اشتراک گذاری و نرخ تبدیل می باشد.

مدیریت ارتباط با مشتری (CRM):

شیوه ها، استراتژی ها و راهکارهای تکنولوژیکی که برای مدیریت تعامل مشتری با یک برند استفاده می شود، مدیریت ارتباط با مشتری نام دارد. سیستم های CRM از داده هایی که در طول چرخه حیات مشتری برای ایجاد، بهبود و حفظ روابط با مشتریان استفاده می کنند.

۳ معیار اصلی برای تبدیل سرنخ به فرصت

فرصت فروش چیست و چه زمانی می‌فهمیم که دیگر یک سرنخ نیست؟ برای این موضوع هیچ تعریف واحد و جهانی وجود ندارد. اما یک سری تصورات غلط راجع به این مفهوم وجود دارد که لازم است روشن شوند چرا که خیلی‌ها اعتقاد دارند مفهوم فرصت روی فرآیند فروش، توانایی ارزیابی مشتریان، هم تراز بودن با بازاریابی(چرا که اگر با بخش بازاریابی سر مفهوم فرصت و اینکه چه زمانی یک سرنخ به فرصت تبدیل می‌شود هم ترازی وجود نداشته باشد، قطعا بر سر فروش دچار چالش می‌شوند) اثر می‌گذارد. در این مقاله سعی شده است راجع به مفهوم فرصت، اولین مرحله بلافاصله پس از تبدیل آن از حالت سرنخ، جایی که فرآیند واقعی فروش شما آغاز می‌شود، بحث شود .

حتی یک فروشنده تازه کار این را می‌داند که فرصت فروش هنگامی‌ است که با یک مشتری بالقوه ی واجد شرایط که شانس بالفعل شدن را دارد سرو کار داشته باشد. به بیانی هنگامی‌که مشتری بوی فروش می‌دهد! اما مسئله اینجاست که “واجد شرایط” به چه مفهومی‌است؟ چطور باید تشخیص دهیم که مشتری بوی فروش می‌دهد؟

بیایید ابتدا از مفهوم سرنخ شروع کنیم. سرنخ‌های فروش، مشتریان بالقوه ای هستند که اطلاعات زیادی از ‌آن‌ها نداریم (به طور مثال فقط در حد نام خانوادگی و شماره تماس)، از نیازشان اطلاعی نداریم و حتی نمی‌دانیم که می‌توانیم با ‌آن‌ها مذاکره فروش داشته باشیم یا خیر. این سرنخ‌ها می‌توانند از طریق نمایشگاه و پر کردن فرم شرکت ما، گرفتن کارت ویزیت مراجعین غرفه در نمایشگاه، معرفی همکاران یا شرکای تجاری و یا یک پایگاه داده که خریداری کرده ایم، وارد شرکت ما شوند. گام بعدی برقراری تماس با این سرنخ‌ها و کسب اطلاعات دقیق تر از ‌آن‌ها( نام شرکت، نوع کسب و کار و …)، اطلاع یافتن از نیاز ‌آن‌ها و مسائل جزئی تر است. حال مسئله اصلی اینجاست که چه زمانی این سرنخ‌ها به فرصت تبدیل می‌شوند؟

خیلی‌ها تصور می‌کنند هنگامی‌که راجع به نیاز مشتری، بودجه ی مورد نظرش، برنامه زمانی برای خرید محصول و شخص تصمیم گیرنده اطلاع کسب کردند، زمان تبدیل سرنخ به فرصت رسیده است! اما نکته اینجاست که وقتی می‌خواهید صرفا سرنخ خود را به فرصت تبدیل کنید، هیچ ضرورتی ندارد در اولین مکالمه راجع به این مسائل که مربوط به مراحل بعدی فروش است بحث شود .

به عنوان مثال اگر مشتری به شما بگوید که بودجه کافی دارد و ظرف ۳۰ روز آینده می‌خواهد به طور قطع محصول شما را خریداری کند، شما قطعا در آخرین مرحله فرصت فروش با احتمال موفقیت ۸۰% هستید، نه اولین مرحله فروش با احتمال موفقیت ۱۵ %!

فرصت فروش به این مفهوم است که یک شانس برای معامله دارید، نه یک گارانتی! در مثال بالا که شما مشتری را با شاخصه‌های بودجه و … ارزیابی کردید، یک تضمین برای فروش بود نه یک احتمال !

بیشتر بخوانید : ۳۰ نقل قول الهام بخش از زیگ زیگلار

پس اگر این شاخصه‌ها تعیین کننده این نیست که چه زمانی سرنخ باید به فرصت تبدیل شود، چه معیارهایی برای آن وجود دارد؟ در ادامه به ۳ شاخص اساسی که تعیین می‌کنند چه زمانی در اولین مرحله پس از تبدیل سرنخ به فرصت هستید، اشاره می‌کنیم :

فکر می‌کنم همه موافق باشید که یک سرنخ باید ابتدا یک نیازی داشته باشد تا بتوان او را از حالت سرنخ در آورد. مردم به طور معمول برای رفع نیاز خرید می‌کنند! پس اگر نیازی نباشد، قطعا شانس زیادی برای فروش وجود نخواهد داشت !

باید توجه داشت اگر مشتری صریحا و به طور مستقیم نیاز خود را بیان نکند به این مفهوم نیست که وجود ندارد! این وظیفه‌ی فروشنده است تا با مهارت خود و با پرسیدن سوال‌های به جا و مناسب آن نیاز را کشف کند .

معیار مهم بعدی علاقه است. اگر مشتری صرفا احساس نیاز کند، آیا دلیل می‌شود که انگیزه‌ای برای رفع نیازش داشته باشد؟ برای فهمیدن این موضوع، از مشتری بپرسید چه مدت است که این مشکل یا نیاز را دارد. اگر مدت طولانی است مفهوم نرخ تبدیل که این مشکل را دارد، پس چه دلیلی دارد که الان بخواهد آن را رفع کند! مشخص است که این موضوع او را اذیت نمی‌کند و علاقه زیادی برای رفع آن حس نمی‌کند. بنابراین هیچ امیدی به فروش نمی‌توان داشت و تا زمان پیدا شدن علاقه در او، در حد سرنخ باقی می‌ماند .

بیایید فرض کنیم شما یک سرنخی دارید که نیازی دارد و برای حل آن بسیار مشتاق است! از طرفی محصول شما متناسب با یک سازمان بزرگ و بالای ۱۰۰ نفر است در صورتی که شرکت او ۱۰ نفر پرسنل بیشتر ندارد. آیا او یک فرصت فروش است؟ آیا می‌توان سرنخ را به فرصت تبدیل کرد؟ آیا صرفا داشتن نیاز و علاقه برای رفع آن، کافی است؟ طبیعتا خیر! چرا که محصول شما متناسب با نیاز او نیست! بنابراین تا وقتی محصول شما متناسب با نیاز مشتری نباشد، در حد سرنخ باقی می‌ماند .

اگر بخواهیم مطالب گفته شده را جمع‌بندی کنیم، یک مشتری (سرنخ) هنگامی‌ به فرصت تبدیل می‌شود که نیازی دارد، برای رفع آن نیاز علاقه و اشتیاق دارد و محصول ما متناسب با نیازش است. فروشنده می‌تواند در برای بعدی فروش، مشتری را از نظر داشتن بودجه، نیاز، برنامه زمانی برای خرید محصول و شخص تصمیم گیرنده بررسی کند تا ارزیابی دقیق‌تری از او داشته باشد .

10 نکته برای افزایش فروش سایت فروشگاهی‌تان

به نظر شما چرا یک فروشگاه آنلاین، از 500 نفر بازدید کننده در روز، فقط 3 نفر را به خریدار تبدیل می‌کند؟ چرا تعداد زیادی از مشتریان در میانه کار، سبد خریدشان را نصفه‌کاره رها کرده و از سایت خارج می‌شوند؟

یک فروشگاه اینترنتی موفق و پرفروش، چند ویژگی مهم دارد که با داشتن این فاکتورها احتمالا کاربران بیشتری اقدام به خرید می‌کنند. البته در مقالۀ دیگری با عنوان «فاکتورهای یک فروشگاه اینترنتی موفق و پرفروش» به بعضی از این فاکتورها اشاره کرده‌ایم. در این مطلب تمرکزمان بیشتر روی عملیات فروش محصول است.

با اجرای نکاتی که می‌گوییم، سایت فروشگاهی‌تان پتانسیل بیشتری برای افزایش نرخ تبدیل مشتری به خریدار خواهد داشت. اگر با مفهوم نرخ تبدیل آشنایی کمی دارید، مقاله نرخ تبدیل و 7 راهکار افزایش آن را در بلاگ پرتال مطالعه کنید.

افزایش فروش فروشگاه اینترنتی

چگونه فروش محصول در سایت فروشگاهی‌مان را زیاد کنیم؟

شاید از نظر خودتان کمپین فروشگاه اینترنتی شما بدون نقص باشد. اما قول می‌دهم با مطالعه جزئیاتی که در ادامه برای شما می‌نویسم، یک یا چند ایراد بزرگ در آن پیدا می‌کنید. به سراغ مرحله اول برویم:

1. مسیر خرید مشتری را مشخص کنید

اولین مرحله از راه اندازی یک کمپین فروش موفق، این است که چرخه فروشتان را مشخص کنید. منظور چیست؟ هر نوع محصول نسبت به قیمت، ماهیت و مخاطبان هدفش، چرخه فروش متفاوتی دارد. در حالت عادی مخاطب جدید حاضر نیست 7 میلیون تومان پولش را بدون شناخت قبلی در سایت شما و برای خرید دوره آموزشی‌تان پرداخت کند.

در مقابل، همین مشتری مقاومت خاصی برای پرداخت 30 هزار تومان و خرید یک کادوی کوچک از سایت شما ندارد. پس نسبت به نوع محصولتان باید مشخص کنید که چرخه محصول به چه صورت باشد؟ مشتری از چه طریق وارد سایت شما شود و بعد از چه مدت محصولتان را بخرد؟

مثلا یک چرخه مناسب برای فروش دوره 7 میلیون تومانی به این صورت است:

  • ورود کاربر از نتایج جستجو گوگل به سایت شما

در این مرحله باید بتوانید با تولید محتوای مناسب و سئو شده یا روش‌های هزینه‌بر گوگل، جایگاه خوبی برای سایت‌تان کسب کنید.

  • مشاهده جزئیات کامل دوره مورد نظر

برای اطلاع رسانی هم از خود سایت می‌توانید استفاده کنید، هم از طریق شبکه‌های مجازی یا کانال‌های ارتباطی دیگر. کاربر بعد از جستجو، با اطلاعاتی از دوره شما روبرو می‌شود و بیشتر در جریان آن قرار می‎‌گیرد.

  • ارائه یک ویدیوی آموزشی یا کاتالوگ رایگان در مورد محصول و در مقابل دریافت ایمیل یا شماره تماس از او

گاهی توضیحات صفحه محصول، به‌اندازه کافی مخاطب را برای خرید قانع نمی‌کند. برای جلب بیشتر اعتماد و توجه او، پیشنهاد می‌کنیم در ازای گرفتن نشانی از کاربر مانند ایمیل، یک ویدیوی آموزشی یا کاتالوگ رایگان در اختیار او قرار دهید. با این کار، یک سرنخ از کاربر نیز به‌دست آورده‌اید.

  • و در نهایت بعد از جلب اعتماد، پیشنهاد خرید دوره

حالا با احتمال بیشتری مشتری محصولتان را می‌خرد! باز در این مرحله نیز باید، با یک پیشنهاد هوشمندانه مشتری را ترغیب به خرید کنید.

بنابراین باید نسبت به محصولتان، مشخص کنید مخاطب باید برای خرید چه پروسه‌ای را طی کند؟ نیاز است از گوگل وارد سایت‌تان شود یا شبکه‌های اجتماعی بهتر اعتماد او را جلب می‌کند؟ چه محتوایی بیشتر برایش جذاب است؟ و خیلی از سوالاتی که با توجه به مخاطب و محصولتان باید برای آن‌ها جواب‌هایی داشته باشید.

2. فرآیند پرداخت را بهینه کنید

افزایش فروش فروشگاه اینترنتی

قبل از خرید همواره در ذهن مشتری، یک ترس و مقاومت وجود دارد؛ حالا کافی است یک مشکل در صفحات پرداخت سایت‌تان وجود داشته باشد یا یک بهانه به او بدهید تا کلا بیخیال خرید از شما شود.

برای قطعی شدن خرید توسط مشتری و کاهش سبدهای خرید رها شده، فرآیند خرید را تا جای ممکن برای او ساده کنید؛ برای نهایی شدن خرید از حداقل تعداد مراحل استفاده کنید؛ مفهوم نرخ تبدیل نیازی نیست برای خرید همۀ مشخصات شجره و خانواده‌اش را هم بگیرید. پس تا جای ممکن فیلدهای پرداخت را ساده کنید تا مشتری در سریع‌ترین زمان ممکن آنها را پر کند و بدون تأخیر وارد صفحه پرداخت بانکی شود.

3. توضیحات کاملی برای محصول بنویسید

کاربری که برای خرید یک محصول، امکان مشاهده حضوری آن را ندارد، معمولا سؤالاتی در ذهنش وجود دارد. اگر با مراجعه به سایت شما، پاسخ تمام سؤالاتش را بگیرد، ذهنش کم کم برای خرید آماده می‌شود.

به عنوان نمونه، سایت موبایل دات‌آی‌آر یا دیجی کالا را مشاهده کنید. من حتی اگر قصد خرید از آنها را هم نداشته باشم، همیشه قبل از خرید یک تلفن همراه، برای مشاهده جزئیات محصول، پرسش و پاسخ و نظرات کاربران به این دو سایت سرمی‌زنم. چون آنها در ذهن من به عنوان یک راهنمای مفید ثبت شده‌اند.

برای راهنمای کامل نوشتن توضیحات محصول اینجا را کلیک کنید.

4. هزینه‌های اضافی را همان ابتدا به مشتری نمایش دهید

چند ماه پیش یک محصول کادویی شیک در یکی از سایت‌های فروشگاهی مشاهده کردم. زمانی که قصد پرداخت هزینه‌اش در مرحلۀ هایی را داشتم، ناگهان 15 هزار تومان هزینه ارسال به صورت‌ حسابم اضافه شد. با اینکه قیمت محصول از بقیه فروشگاه‌ها کمتر بود؛ باز هم صفحه مرورگر را به کلی بستم و از خرید منصرف شدم.

مطمئن باشید نمایش ندادن هزینه‌های اضافی به مشتری، آنهم در ابتدای کار، فروش‌تان را بیشتر که نمی‌کند، هیچ؛ ممکن است تعدادی از مشتریان‌تان را هم از دست بدهید. پس از همان اول تمامی هزینه‌هایی که به غیر از هزینه محصول باید پرداخت شود را به او نمایش دهید؛ هزینه‌هایی مثل مالیات بر ارزش افزوده، پیک، پست و هزینه‌های دیگر.

5. فرآیند خرید را در موبایل بررسی کنید

همینطور که در راه منزل در مترو نشسته‌اید، تصمیم می‌گیرید قیمت یک محصول را در سایت بررسی کنید یا آن را سفارش کنید. تلفن همراه خود را درآورده و وارد سایت فروش می‌شوید. اما متاسفانه سایت موردنظر، برای موبایل ریسپانسیو نیست؛ اندکی بعد صفحه سایت را می‌بندید.

مطمئن باشید نرخ کاربران موبایلی سایت شما، از 40 درصد بیشتر است و ممکن است تا 80 درصد هم برسد، همچنین طبق الگوریتم جدید گوگل به اسم mobile first index ابتدا نسخه موبایلی سایت‌ها بررسی و ایندکس می‌شود. پس حتما حتما طراحی سایت ریسپانسیو یا واکشن‌گرا را جزو مهم‌ترین معیارها‌ی‌تان قرار دهید. با استفاده از سایت‌ساز/ فروشگاه‌ساز پرتال شما از این بابت خیالتان راحت است.

بعد از ایجاد کوچک‌ترین تغییرات در سایت‌تان، مطمئن شوید که تغییرات جدید در صفحات موبایل به خوبی نشان داده می‌شود. همینطور فرآیند فروش و مخصوصا صفحات پرداخت سایت باید کاملا بهینه و ریسپانسیو باشند.

6. اعتماد مشتری را به‌دست آورید

همین یکی دو روز پیش بود که اخبار شبکه یک سیما، از افزایش آمار فیشینگ و کلاه برداری‌های اینترنتی خبر می‌داد. احتمالا افراد با شنیدن این خبر، کمی نسبت به خرید اینترنتی بدبین شده‌اند.

بنابراین از همان ابتدا خیال مشتری را راحت کنید که روش‌های پرداختی سایت شما کاملا امن است. در قسمتی از سایت مثل فوتر، لوگو درگاه پرداخت‌های معتبرتان مانند اینماد را قرار دهید و در روند خرید هم به مخاطب اطلاع بدهید که با وجود این درگاه‌ها نیاز به نگرانی ندارد. راستی جدیدترین راهنمای دریافت اینماد را هم می‌توانید در بلاگ ما بخوانید.

یک پیشنهاد: ضمانت بازگشت محصول، تأثیر بسیاری در جلب اعتماد مشتری دارد و خیالش را بابت خرید راحت می‌کند. اگر برای‌تان مقدور است این امکان را در خریدتان در نظر بگیرید.

7. مخاطب را به طرفدار تبدیل کنید، نه فقط خریدار

اگر امکانش بود، این قسمت از مقاله را با فونتی دو برابر بزرگتر از قسمت‌های قبلی نمایش می‌دادیم تا بهتر متوجه اهمیتش بشوید. جالب است بدانید. بخش عمده مخاطبان شما، در بازدید اولشان از سایت شما، خرید نمی‌کنند. البته که تعدادی از آنها ممکن است بازهم به سمت شما برگردند. اما این یعنی باید بقیه‌شان را از دست بدهیم؟‌ نه! ما باید تلاش کنیم تا جای ممکن همان مخاطبان اولیه را به خریدار تبدیل کنیم.

اما چطور؟ راهکارهای مختلفی پیش رویتان است؛ استفاده از سرنخ مشتری، ویدئو مارکتینگ، تبلیغات، تولید محتوای جذاب.

در ادامه چند مقاله مرتبط به این موضوع در پرتال را به شما معرفی می‌کنیم که مطمئنا مطالعه آنها دید وسیع‌تر و بهتری برای ایجاد ارتباط دائم با مخاطبان به شما می‌دهد:

  • با ویدیو مارکتینگ فروش خود را به اوج برسانید
  • چگونه تعامل (engagement) کاربران در سایت را بالا ببریم؟
  • تأثیر معجزه آسای تایید اجتماعی یا social proof در فروش

8. تجربه خرید را برای مشتریان شخصی سازی کنید

اینکه سایت X برای ارسال ایمیل به من از اسمم استفاده می‌کند، روی محصول دلخواهم تخفیف می‌گذارد، خریدهای قبلی‌ام را می‌داند و در زمان ورود به سایت محصولات مشابه را به من پیشنهاد می‌کند، باعث می‌شود احساس بهتری نسبت به خرید از آن داشته باشم. هرچه سعی کنید خریدها و ارتباطتان با کاربرها را شخصی سازی کنید، نرخ تبدیل سایت را افزایش می‌دهید و کمپین فروش موفق تری خواهید داشت.

اتفاقا ما یک مقاله راجع به همین موضوع در بلاگ داریم؛ پیشنهاد می‌کنیم آن را مطالعه کنید.

9. وب سایت‌تان را به‌روز کنید

تصویر زیر را ببینید؛

بروز رسانی سایت برای افزایش فروش

این، سایت شرکت اپل در سال 1998 است. به نظر شما، چنین وب سایتی هنوز هم می‌تواند برای مشتری جذاب باشد و اعتمادش را جلب کند؟ تمامی سایت‌های فروشگاهی و غیر فروشگاهی معروف، در طول فعالیت خودشان چندین بار بروز یا اصطلاحا "ریدیزاین" شده‌اند. سایت پرتال هم طی این چندین سال فعالیت بارها ‌UI و UX خود را تغییر داده تا به سلیقه مخاطبان وب فارسی، در حال حاضر نزدیک شود.

سایت فروشگاهی‌تان را هر چند وقت یکبار بروز رسانی کنید تا همیشه برای کاربران جذابیت داشته باشد.

10. از نقش شبکه‌های اجتماعی در افزایش فروش غافل نشوید

مطمئن باشید اگر در کنار بازاریابی در فضای سایت، در شبکه‌های اجتماعی هم دست به فعالیت بزنید، نتیجه بسیار خوبی می‌گیرید. چون تعدادی زیادی از مخاطبان‎‌تان را در شبکه‌های اجتماعی می‌توانید پیدا کنید. نمونۀ آن، محبوب‌ترین شبکه اجتماعی یعنی اینستاگرام است که هزاران نفر در آن مشغول فروش محصولات و خدمات خود هستند.

کلام آخر؛ همیشه رو به بهبود باشید

امروز سبک طراحی "فلت" در طراحی سایت رواج دارد و فردا یک سبک دیگر. امروز از طریق محتوای رایگان ایمیل کاربران را دریافت می‌کنید، شاید سال دیگر تکنیک بهتری پیدا شود.

همانطور که نوع فعالیت‌ها و استانداردهای امروز در فضای اینترنت نسبت به 5 سال قبل، تغییرات زیادی کرده است؛ از این به بعد هم شاهد همین تغییرات مفهوم نرخ تبدیل خواهیم بود. اینکه امروز سایت فروشگاهی استاندارد و فروش موفقی داشته باشیم؛ دلیل مناسبی نیست که فکر کنیم شرایط‌مان در سال دیگر هم به همین منوال باشد؛ البته درصورتی که نخواهیم خودمان را با شرایط منطبق کنیم.

اگر تازه تصمیم گرفته‌اید فروشگاه اینترنتی‌تان را راه‌اندازی کنید و به‌دنبال استانداردهای پیش فرض برای آن مانند ریسپانسو بودن، مدیریت آسان، پشتیبانی از درگاه‌های مختلف بانکی، انتخاب روش پرداخت و. هستید، قطعا فروشگاه‌ساز پرتال همۀ آن‌ها را دارد. هزینه ساخت سایت و فروشگاه اینترنتی پرتال را در سایت می‌توانید ببینید.

هر سؤالی برای‌تان پیش آمده است، آن را در بخش نظرات برای ما بنویسید؛ تا با کمال میل راهنمایی‌تان کنیم. یا اینکه می‌توانید با شماره 02191003383 داخلی 2 تماس بگیرید و مستقیما با کارشناسان ما درارتباط باشید.

لید (Lead)چیست؟ 4 نکته برای ایجاد سرنخ در دیجیتال مارکتینگ

لید(Lead) یا سرنخ یکی از اصطلاحات کلیدی است که اغلب در حوزه بازاریابی ، مدیریت ارتباط با مشتری و دیجیتال مارکتینگ مورد استفاده قرار می گیرد. می خواهیم بدانیم Lead چیست و کاربرد آن در بازاریابی دیجیتالی چه مفهومی دارد!

یک استراتژی کامل از بازاریابی دیجیتال فراتر از تبلیغات در اینترنت است، این شامل همراهی مشتری با شما در تمام طول مسیر ، در این مقاله سعی کردیم به گفتگو درباره استراتژی بازاریابی دیجیتالی و در مورد اینکه Lead چیست، چگونه آن را شناسایی کنید و از همه مهمتر دلایل شناسایی بپردازیم؟

فهرست محتویات مقاله

مفهوم لید چیست؟

اصطلاح لید (Lead) به افراد یا سازمانی هایی اطلاق می شود که به محصولات و یا خدمات کسب و کار شما علاقه مند هستند و برای کسب اطلاعات اولیه به سراغ شما می آیند. این افراد در مورد محصولات و یا خدمات کسب و کار شما سوالاتی را می پرسند و علاقه خود را با به اشتراک گذاشتن اطلاعات تماس مانند ایمیل، شماره تلفن و حتی پروفایل شبکه اجتماعی ابراز می کنند.

جذب لید

به همین دلیل است که وقتی کسی برای اولین بار در مورد محصولات یا کسب و کار ما سؤال می کند و به نظر می رسد ممکن است قصد داشته باشد به مشتری ما تبدیل شود را را Lead یا سرنخ یا مشتری راغب می‌نامیم. در واقع یک lead، کسی است که به محصول و یا خدمات کسب و کار، از هر طریقی، علاقه مند شده است.

در زبان انگلیسی، اصطلاح Lead بین فروشندگان، بازاریابان، آژانس های تبلیغاتی و مدیریت ارتباط با مشتری معنای کم و بیش یکسانی دارد. در زبان فارسی با توجه به کاربرد Lead ، سه تعریف متفاوت برای آن وجود دارد:

پاخور

پاخور یکی از قدیمی ترین واژه‌هایی است که تقریباً با همان معنی Lead مورد در بین تجار و بازاریان به کار برده می شود. به عنوان مثال مغازه داران سعی می کنند با پخش تراکت، مشتریان را جذب کنند و به اصطلاح می گویند پاخور مغازه افزایش می یابد. بنابراین منظور از واژه پاخور، مشتریانی می باشند که برای اولین بار پخش تراکت بار به مغازه مراجعه می کنند، در حالیکه نمی دانیم آیا این مشتریان مفهوم نرخ تبدیل قصد خرید دارند یا

پاخور

زنگ خور

اگر کسب و کاری برای تبلیغ کار خود در روزنامه آگهی داده باشد، در صورتی که تعداد افرادی که از بابت این آگهی با سازمان مربوطه بیشتر باشند می گویند زنگ خور آگهی مربوطه زیاد بود.

کلیک خور

اگر مخاطبین شما از طریق موتورهای جستجو ، برند شما را جستجو کرده و وارد وب سایتان گردند، در این صورت اصطلاح کلیک خور را به کار می برند.

تعریف لید

واژه لید را برای سازمان ها، شرکت ها یا افرادی استفاده می شود که از طرق مختلف با محصولات یا خدمات یک کسب و کار آشنا می‌شوند و قصد خرید از آن را دارند. در واقع Lead یک مشتری بالقوه ای است که می توانیم او را به سمت خرید هدایت کنیم. هر اندازه Lead بیشتری برای کسب و کار خود جذب کنیم، احتمال اینکه بتوانیم آن‌ها را به مشتریان واقعی تبدیل کنیم بیشتر است. هنگامی که مشتری اطلاعات تماس خود را در اختیار مالکان یک کسب و کار قرار می دهند می توانید او را سرنخ بنامید.

Lead / لید

کسانی که در حوزه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می‌کنند، اصطلاح لید را بکار می برند. وقتی کسی می‌گوید من به عنوان متخصص Lead Generation فعالیت دارم،‌ یعنی می‌توانند تعداد افراد بیشتری را به کسب و کار یا محصول شما کنجکاو کرده و آن ها را وادار به تحقیق نمایند.

تعریف لید

Lead / سرنخ

کسانی که در حوزه فروش و فروشندگی فعالیت می‌کنند، واژه سرنخ را استفاده می کنند. چون در باور ذهنی آن ها، اگر مشتری یک بار به یک فروشگاه یا به سایت سر بزند و شماره تماس یا ایمیل خود را در اختیار آن ها قرار دهد، در واقع یک سرنخ برای فروش ایجاد شده است. حال باید مالکان کسب و کار مربوطه سرِ این نخ را دنبال کنند و با پیگیری های برنامه ریزی شده، سعی کنند به آن ها محصول بفروشند.

Lead / مشتری راغب

فعالان بازاریابی گاهی ترجیح می دهند از اصطلاح مشتری راغب به جای سرنخ استفاده کنند. زیرا در واژه سرنخ نوعی اجبار وجود دارد؛ بدین صورت که گویی فردی که به در مورد کسب و کار شما پرس و جو کرده، بایستی انقدر پیگیر باشید تا بتوانید مشتری بالقوه را، به اجبار هم که شده تبدیل به مشتری بالفعل کنید. توجه کنید در مواقعی این عمل ممکن است ایجاد مزاحمت برای مخاطبان شما محسوب شود.

در حالیکه مشتری راغب شما دیگر مشتری بالقوه نیست و انگیزه خرید در بوجود آمده است. این شخص شماره تماس و یا ایمیل خود را به نحوی در اختیار شما قرار داده است و یا از طریق موتورهای جستجو، برند شما را جستجو کرده و وب سایت تان ثبت نام کرده است.

کاربرد لید در دیجیتال مارکتینگ

کاربران اینترنت اغلب در بستر وب به دنبال پاسخ سؤالات خود می باشند. آنها پاسخ سؤالات خود را در موتورهای جستجو از قبیل گوگل جستجو می کنند و اگر پاسخ در وب سایت شما باشد ،سایت شما در نتایج جستجو ظاهر می شود. به این ترتیب بازدیدهای جدیدی از وب سایت خود به دست خواهید آورد.

همچنین افرادی هستند که روزانه مدام در حال پیمایش شبکه های اجتماعی هستند و اگر یکی از مطالب شما که مرتبط با نیاز آن ها می باشد را ببینند، جذب محتوای مورد نظر شده و نهایتاً از وب سایت شما بازدید خواهند کرد. به این افراد VISITORS گفته می شود.

کاربرد Lead در دیجیتال مارکتینگ

یک فرد اغلب زمانی به سرنخ تبدیل می شود که اطلاعات شخصی خود را در اختیار یک شرکت یا سازمانی قرار می دهد تا او را در جریان تخفیفات و جوایز فروش در نظر گرفته، قرار دهد. توجه کنید ایجاد لید با ساخت ایمیل اشتباه گرفته نشود؛ در ساخت لیست ایمیل شرکت یا سازمانی از مخاطبین خود اقدام به کسب اطلاعات می نماید. این ارتباط داوطلبانه توسط مشتری بنا به انگیزه‌ای یک سازمان ایجاد کرده ، اتفاق می افتد.

هدف شما تبدیل VISITOR به LEAD است!

ممکن است بازدید کننده زیادی داشته باشید اما اگر لیست ایمیل و یا شماره تماسی از مخاطبین خود نداشته باشید ، سرنخی نیز به دست نمی اورید. بنابراین سرنخ کسی است که با برقراری ارتباط با شما و دادن ایمیل یا شماره تماس به شما (یا هر کانال ارتباطی باز دیگری مانند پروفایل شبکه اجتماعی و یا وب سایت) ، به راه حل شما علاقه نشان داده است.

چند نکته برای تبدیل بازدید کننده وب سایت به لید (ایجاد سرنخ):

  • فرم را در وب سایت خود پر کنید
  • یک کتاب الکترونیکی یا هر محتوایی را در وب سایت خود بارگیری کنید
  • شروع مکالمه در صندوق ورودی ، گپ یا صفحه تماس خود.
  • مستقیم با شما تماس بگیریم.

برای تولید سرنخ شما باید یک استراتژی برای جذب و تبدیل داشته باشید.

جمع بندی

به نظر می رسد “ لید چیست ” سوالی است که ارزش وقت گذاشتن و درباره آن یک مقاله نوشتن را نداشته باشد! بیشترین بحث بین بازاریابی و فروش از این سوال ناشی می شود که “Lead چیست؟” پس از همین جا می فهمیم که این موضوع جای بحث دارد.

وقتی کسی برای اولین بار در مورد محصولات یا خدمات کسب و کار شما ما سوالاتی می پرسد حتما این نکته را در نظر داشته باشید که ممکن است بخواهد مشتری شما باشد، از این رو Lead به معنای مشتری راغب است. در گذشته مغازه داران این افراد را با اصطلاح پاخور می نامیدند(کسانی که به مغازه مراجعه می کنند و یا پا به فروشگاه شما گذاشته‌اند) و یا شرکت ها که این عده را با عنوان زنگ خور نام می بردند. (کسانی که بابت یک محصول و یا خدماتی با سازمان شما تماس گرفته اند) مثلا می گویند زنگ خور این محصول پایین بود.

نرخ کلیک (CTR) چیست؟

نرخ تبدیل چیست

کلمه CTR مخفف شده عبارت Click Through Rate است که معادل فارسی آن نرخ کلیک است. زمانی که کاربران در گوگل عبارت مورد نظر خود را جستجو می کنند، نتایج مختلفی برای آنها نمایش داده می شود. پس از آن، این خود کاربر است که باید تصمیم بگیرد روی کدام نتیجه کلیک کند.تعداد کلیک کاربران بر روی لینک سایت بر تعداد نمایش صفحه به کاربران همان نرخ کلیک سایت است.

نرخ کلیک برای هر کلمه کلیدی و برای هر صفحه سایت متفاوت است. به عنوان مثال، نرخ کلیک برای صفحه سایت با یک عنوان معمولی ممکن است 10 درصد باشد اما همین نرخ کلیک برای صفحه ای از سایت که عنوان حرفه ای تری دارد به حدود 20 درصد هم می رسد. اما علاوه بر انتخاب عنوان موارد دیگری نیز هستند که روی میزان نرخ کلیک سایت تاثیرگذارند. علاوه بر نرخ کلیکی که برای هر کلمه کلیدی محاسبه می شود، همچنین یک نرخ کلیک متوسط نیز توسط گوگل برای هرصفحه از سایت محاسبه می شود که درواقع همان میانگین نرخ کلیک تمامی کلماتی است که باجستجوی آن کلمات صفحه سایت در نتایج جستجو نمایش داده می شود.

نرخ کلیک

پیش از اینکه روش های افزایش نرخ کلیک را معرفی کنیم بهتر است شما را با مفهوم تعداد نمایش یا impression آشنا کنیم.

معرفی Impression

به تعداد رکوردهای دیده شده یک URL مشخص در نتایج جستجو impression گفته می شود. در واقع، زمانی که یک کاربر عبارت مورد نظرش را در گوگل جستجوی می کند برای تمامی نتایج موجود در صفحه نتایج گوگل، یک Impression ثبت می شود. حتی اگر کاربر در قسمت باکس های ویژه سایت مانند نمایش نقشه و یا نمایش تصاویر سایت فعالیت داشته باشد، یک Impression برای سایت منظور می شود.
علاوه بر آن، اگر یک سایت به عنوان مثال در پایین ترین نتیجه صفحه دوم نتایج گوگل قرار داشته باشد، زمانی که کاربر به صفحه دوم نتایج مراجعه می کند، حتی اگر به انتهای صفحه اسکرول نکند، برای تمامی سایت هایی که در نتایج صفجه دوم هستند یک Impression ثبت می شود. اما در صورتی که کاربر به صفحه دوم نتایج نرود، روی سایت هایی که در این صفحه هستند، Impression ثبت نمی شود.

Impression

چگونه می توان نرخ کلیک را افزایش داد؟

زمانی که کاربر عبارت مورد نظر خود را در گوگل جستجو می کند، برای تصمیم گیری در رابطه با انتخاب یک سایت متناسب با پرسش و عبارت موردنظرش، زمان کوتاهی دارد. در این زمان، تنها خود کاربر است که تصمیم می گیرد روی لینک کدام سایت کلیک کند. شما باید سعی کنید با استفاده از تکنیک های مختلف، در این زمان کوتاه تاثیری روی ذهن مخاطب ایجاد کنید که روی لینک سایت شما کلیک کنند.

عنوان صفحه و توضیحات متای سایت، از ویژگی های منحصر به فرد سایت است که در صفحه نتایج موتور جستجوی گوگل نمایش داده می شود. علاوه بر آن، یک سیستم امتیاز نیز در بین عنوان صفحه و توضیحات متا، مشاهده می کنید که تمامی این عوامل روی تصمیم کاربر در مدت زمان کوتاهی که برای انتخاب یک لینک سایت دارد، تاثیرگزار است.

در ادامه، با توجه به این مشخصات، راهکارهای افزایش نرخ کلیک سایت معرفی و شرح داده شده اند.

بهینه سازی وب سایت

پیشنهاد میکنیم مقاله زیر را از دست ندهید:

1- انتخاب کلمه کلیدی مناسب

یکی از تاثیرگزارترین عوامل در افزایش سئوی سایت، استفاده از کلمات کلیدی دقیق است. برای این کار ابزارهای مختلفی وجود دارد اما حتی این ابزارها نیز نمی توانند کلمات کلیدی دقیق را اعلام کنند. در واقع، زمانی که شما با انتخاب یک عبارت کلیدی و جذاب به رتبه اول نتایج گوگل دست پیدا می کند، impression سایت شما دقیقا برابر با تعداد جستجوی آن عبارت و یا کلمه کلیدی موجود در عبارت می شود.

در نتیجه، می توان گفت که توجه به impression سایت و جستجوی کلمات کلیدی دقیق و استفاده متنوع از آنها، روی نرخ کلیک سایت بسیار تاثیرگزار است. زیرا زمانی که شما از یک عبارت جذاب با کلمات کلیدی متنوع در عنوان صفحه سایت خود استفاده می کنید، علاوه بر اینکه به رتبه های اولیه گوگل دست پیدا کرده و Impression سایت مفهوم نرخ تبدیل خود را افزایش می دهید، همچنین نرخ کلیک سایت شما نیز افزایش پیدا می کند و کاربران بیشتری ترغیب می شوند که روی لینک سایت شما کلیک کنند.

ابزار های آنالیز کلمات کلیدی

پیشنهاد میکنیم مقاله ی زیر را از دست ندهید:

2- انتخاب عنوان مناسب

عنوان صفحه یکی از ویژگی های منحصر به فرد آن است که در صفحه نتایج گوگل نمایش داده می شود. عنوان هر صفحه از سایت توسط تگ title که در هدر صفحه قرار دارد، تعیین می شود. با توجه به انتخاب عنوان مناسب می توان نرخ کلیک سایت را افزایش داد.

موتور گوگل، به طور متوسط 70 کاراکتر به منظور انتخاب عنوان صفحه در اختیار کاربرانش قرار می دهد. در واقع، این مقدار فضای محدودی است که افراد باید از عبارات جذاب و کاملی در آن استفاده کنند. برخی کلمات در فضای وب ترویج داده شده اند و در واقع نشان دهنده یک مفهوم خاص به کاربران هستند. معمولا اکثر کاربران با مشاهده این عبارات یا کلمات در عنوان صفحه سایت، روی آن کلیک می کنند. کلماتی مانند، آسان، ساده، قدم به قدم، همین حالا، چرا، جدید ترین، بهترین و… نمونه هایی از این عبارات رایج شده هستند. در نتیجه، می توان گفت که انتخاب یک عنوان جذاب و متناسب که برای کاربر نشان دهنده مفهوم خاص و موردنظرش باشد، منجر به افزایش نرخ کلیک سایت می شود.

عنوان مناسب

3- انتخاب عبارات جذاب در تگ توضیحات متا و بهینه سازی این بخش

مساله دیگری که روی تصمیم کاربر در مدت زمان کوتاه تصمیم گیری اش موثر است، توضیحات متای سایت است. این توضیحات دقیقا در زیر عنوان صفحه نمایش داده می شوند. شرکت گوگل برای تگ توضیحات متا نیز محدودیت تعیین کرده است و کاربران تنها از 168 کاراکتر می توانند در توضیحات متای سایت خود استفاده کنند. اما این مقدار می تواند بسته به عبارت جستجو شده توسط کاربر و حتی بسته به محتوای صفحه، متغیر باشد. در این صورت، شرکت گوگل ممکن است متنی کوتاه تر و یا بلندتر از حد معمول آن را به کاربران نمایش دهد.

در انتخاب و تهیه محتوای توضیحات متای سایت باید تلاش کنید، یک توصیف دقیق و جذاب از مفهوم نرخ تبدیل محتوای صفحه در اختیار کاربر قرار دهید به صورتی که به کلیک روی لینک سایت شما ترغیب شود.

تگ توضیحات متا

4- استفاده از نشانه گذاری استاندارد یا Schema

استفاده از اسکیمای product

در کنار عنوان و توضیحات متا، برخی اطلاعات تکمیلی در رابطه با آن سایت نیز در اختیار کاربر قرار داده می شود که احتمالا خود شما نیز این قسمت را بارها مشاهده کرده اید. معروف ترین و تاثیرگزارترین این اطلاعات، نشانه گذاری استاندارد است که به سیستم امتیازدهی مربوط می شود. در واقع آن ستاره های زردرنگی که ما بین عنوان صفحه و توضیحات متای سایت نمایش داده می شوند، همان نشانه گذاری استاندارد سایت است. استفاده از این ابزار به شما کمک می کند تا توجه کاربران را به سمت سایت خود جذب کرده و در نتیجه باعث افزایش نرخ کلیک سایت شوید. البته توجه داشته باشید که استفاده از اسکیمای product مختص وب سایت های فروشگاهی است که محصول دارند.

استفاده از اسکیمای FAQ

قطعا بار ها برای شما پیش آمده که کلمه ای را در گوگل سرچ کنید و در زیر برخی از نتایج با باکس سوالات رایج مواجه شوید. وب سایت هایی که از این نوع داده ی ساختار یافته در صفحات خود استفاد ه میکنند نظر کاربران را بیشتر به خود جلب میکنند و با در اختیار قراردادن یک جواب کوتاه در مورد کلمه ی کلیدی جست و جو شده آن ها را ترغیب میکنند که روی لینک صفحه کلیک کنند.

اسکیمای FAQ

5- به کارگیری URL های کوتاه و خوانا

یو آرالی که برای صفحه در نظر میگیرید باید دربرگیرنده کلمه ی کلیدی، مختصر و نشان دهنده ی محتوای وب سایت باشد. از آنجایی که هنگام استفاده از کلمات فارسی در یو آر ال کاراکتر قرار داده می شود بهتر است جهت خوانایی و کوتاهی آدرس صفحات از کلمات انگلیسی استفاده کنید.

نتیجه گیری

افزایش نرخ کلیک روی دستیابی به نتایج برتر گوگل، تاثیرگزار است و طبق نظریه اکثر سئوکاران می توان گفت که افزایش نرخ کلیک سایت یکی از مهم ترین و تاثیرگزارترین عوامل در افزایش سئوی سایت است. با استفاده از 3 تکنیکی که در بالا شرح داده شد می توانید نرخ کلیک سایت خود را افزایش داده و به رتبه برتر در نتایج گوگل دست پیدا کنید.

سوالات متداول نرخ کلیک

CTR چیست ؟

کلمه CTR مخفف شده عبارت Click Through Rate است که معادل فارسی آن نرخ کلیک است.تعداد کلیک کاربران بر روی لینک سایت بر تعداد نمایش صفحه به کاربران همان نرخ کلیک سایت است.

Impression چیست ؟

به تعداد رکوردهای دیده شده یک URL مشخص در نتایج جستجو impression گفته می شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.